ناصری: دولتمردان در دفاع از برنامه ها و شعارهای روحانی هماهنگ عمل نمی کنند
چکیده :گسترش موج همايشهاي «دلواپسي» به شهرستانها و افزايش احضار مقامات دولتي به مجلس حكايت از افزايش فشار به دولت يازدهم دارد. عبدالله ناصري، فعال سياسي اصلاحطلب و عضو بنياد باران اما ميگويد اين تنها ظاهر قضيه است. او معتقد است در وزنكشيهاي سياسي جريان رقيب دولت اتفاقات ديگري افتاده است كه باعث شده تنها صداي طيفهاي تندرو عليه دولت بلندتر شود....
گسترش موج همایشهای «دلواپسی» به شهرستانها و افزایش احضار مقامات دولتی به مجلس حکایت از افزایش فشار به دولت یازدهم دارد. عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو بنیاد باران اما در گفتوگو با «اعتماد» میگوید این تنها ظاهر قضیه است. او معتقد است در وزنکشیهای سیاسی جریان رقیب دولت اتفاقات دیگری افتاده است که باعث شده تنها صدای طیفهای تندرو علیه دولت بلندتر شود.
به نظر شما روند انتقادات از دولت در ماههای گذشته چه سیری گرفته و آیا این سیر افزایشی بوده یا نه؟
در ظاهر امر که سیر انتقادات از دولت یک فرآیند افزایشی را طی میکند اما به نظر من این فقط ظاهر قضیه است چرا که تنها این صدای انتقادات است که بلندتر میشود، به عبارتی منتقدان تندروی دولت در مسیری که پیش گرفتهاند نتوانستهاند یارگیری خوبی داشته باشند و هر چقدر در یارگیری ناموفق بودهاند صدای آنها هم بلندتر شده، با این هدف که نشان دهند جبهه مقابل دولت همچنان قوی است. اما در واقعیت وزنکشیهای سیاسی اتفاق دیگری در حال رخ دادن است. اینکه مثلا سردار فیروزآبادی هفته گذشته آن هشدارها را میدهد، دارای معنای عمیقی در مناسبات سیاسی است.
نشانههای این ارزیابی جنابعالی چیست؟ آیا فکر میکنید قسمتی از بدنه جریان اصولگرا که در ۲۴ خرداد رقیب آقای روحانی بود اکنون با دولت همراه شده است؟
لزوما نمیگویم همراه شدهاند، بلکه درکی از شرایط به دست آوردهاند که در آن هزینه کردن منافع ملی را در پای رقابتهای جناحی به صلاح نمیبینند و با دیدی منصفانهتر به دولت نگاه میکنند. این الزاما به معنای ائتلاف آنها با دولت نیست، بلکه میتواند به معنای تلاش آنها برای بازگرداندن کشور به شرایط منطقی و عادی باشد که البته با توجه به تجربه هشت سال دولت احمدینژاد به این نتیجه رسیدهاند. آنها اکنون خوب میدانند که تن دادن به هر نوع اختلافی در حوزه بالادستی قدرت بر سر منافع جناحی لزوما به معنای پیروزی و کسب منافع بلندمدت برای آنها نیست. به همین دلیل هم از جریان تندروی اصولگرا فاصله گرفته و به دولت نزدیکتر شدهاند. اتفاقا همین مساله هم موجب شده تا تندروها احساس تنهایی کنند و بخواهند با افزایش هجمه به دولت نشان دهند که همچنان در معادلات و مناسبات سیاسی و مدیریتی کشور دارای وزن سابق هستند.
به نظر شما آیا هیچ امکانی وجود دارد که این پروژه طیفهای تندروی اصولگرا موفق شود؟
در یک صورت میتوانند در پروژه خود پیروز شوند وآن این است که دولت نتواند برنامههای خود را جلو ببرد و به مطالبش پاسخ دهد. در این زمینه مهمترین موضوع همین بحث مذاکرات است. مشخصا هم طیفهای تندرو به شکست این تلاشها در زمینه حل و فصل اختلافات هستهیی دل امید بستهاند. البته ارزیابی خود من این است که نهایتا این مذاکرات موفق خواهد شد. اما واقعیت این است که حل بسیاری از مشکلات کشور در گرو حل بحران سیاست خارجی و پرونده هستهیی است. رقبای دولت عنوان میکنند که مشکلات کشور بیش از آنکه حاصل تحریمها باشد حاصل سوءمدیریت داخلی است. در این زمینه چند نکته مهم وجود دارد که استدلال آنها را نقض میکند و مهمترین آن این است که روند نامناسب سیر پرونده هستهیی ایران در سالهای دولت آقای احمدینژاد هم خود حاصل یک سوءمدیریت در سیاست خارجی و هستهیی بود. در کل برای آنها بسیار روشن است که حل موضوع هستهیی میتواند هم دولت آقای روحانی را تثبیت کند و هم از یک منظر دیگر وضعیت جریان اصلاحات را بسیار متحول خواهد کرد. به همین دلیل تمام تلاش خود را برای شکست آن به کار بستهاند. همانطور که در امریکا هم تندروها میدانند که حل مساله هستهیی ایران موقعیت بسیار مناسبی برای دولت آقای اوباما و حزب دموکرات به وجود میآورد و یک پیروزی در پرونده آنها خواهد بود.
به هر حال شما در دولت اصلاحات یکی از نزدیکان دولت و رییسجمهور محسوب میشدید. اگر بخواهید مقایسهیی بین فشار رقبای سیاسی بر دولت آقای خاتمی و فشاری که هماکنون بر دوش دولت آقای روحانی است انجام دهید، شباهت و تفاوت این دو موقعیت را چگونه میبینید؟
اول اینکه میزان فشار در دولت اصلاحات با این دولت قابل قیاس نیست. جنس فشارها هم البته بسیار متفاوت بود. الان جریان رقیب دولت که همانند دوران اصلاحات اکثر نهادها و قوا را در اختیار دارد، به یک تعادل و انسجام فکری در خصوص مسائل کشور رسیده و فشار بر دولت آقای روحانی بیشتر تبدیل به فشار حزبی شده است یعنی بخش قابل ملاحظهیی از جریان رقیب یا همان اصولگرایان با موضع عقلانیت سیاسی با دولت مواجه میشود و از تجربه گذشته خود درس گرفته است. اما اینجا خود دولت است که یک خصوصیت متفاوت با دوران اصلاحات دارد که بخش ستادی دولت آقای روحانی باید آن را جستوجو کند. در دوران اصلاحات فشار بین کابینه و اعضای دولت تقسیم میشد اما اکنون دولتمردان آقای روحانی با مواضع کاملا متفاوتی با این فشارها مواجه میشوند. به عبارتی آنها در حوزه دفاع از دولت و برنامهها و شعارهای آقای روحانی یکدست و هماهنگ عمل نمیکنند. این است که یک مقدار مساله دفع فشار از سوی دولت را مختل میکند.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085