سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

پیروزی مردم‎

چکیده : با تمام سختی ها، حق نداریم ناامید باشیم. و باید زیرک باشیم. باید هوشیار باشیم و در کمین اندک فرصت ها بنشینیم. قدرت اصلی حضور زنده ی ما است که در بطن جامعه در جریان است. تنها باید هوشمند باشیم و مترصد روزنه های پیش رو، تا قدرت و حضور خود را از مفر آنها به قدرت های ظاهری بی پایه نشان دهیم. هر چه قدر آنها سخت تر بگیرند، ما در یافتن راه ها و مفرها هوشمندتر و صبورتر خواهیم شد. ما نشان داده ایم که با صبر و هوشمندی خود از هیچ حماسه می سازیم. ...


کلمه- سینا حق‌جو

۱) اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و نفر اول در قید حیاتِ انقلاب اسلامی، رد صلاحیت شد. این سرنوشتی سوگناک برای جمهوری اسلامی در میانه دهه چهارم آن بود. روی اول سکه این رد صلاحیت بر باد رفتن ته مانده مشروعیت نظام است: سندی روشن و نهایی بر گذار قطعی نظام از انتخابات به انتصابات. نظامی که قدیمی ترین استوانه و یار دیرین خویش را دیگر محرم نمیداند. نظامی که دایره ی خودی ها و محرم های اش روز به روز کوچک تر و آستانه ی تحمل اش روز به روز کمتر میشود، تا جایی که تنها معدودی از نزدیکان به حریم دربار را دارای صلاحیت به دست گیری پست های اجرایی می داند.

از سوی دیگر، محدودتر شدن این دایره نشانه ای خطرناک از پایان اندک امیدها به اصلاح پذیری نظام است. اینک عده ای معدود تصمیم خود را برای انداختن کشور به سراشیبی بی بازگشت اصلاح ناپذیری قطعی کرده اند. تصمیمی که نتیجه نهایی آن چیزی نخواهد بود جز ویرانی ایران و فقر و جنگ. نسخه ای که مستبدان برای ایران فردا دارند در سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصاد روشن است و تصویری جز کشوری تنها و منزوی و ویران و قطحی زده را پیش چشم نمی آورد. اینک نظام با مهندسی و مدیریت آشکار انتخابات زمینه را برای کاندیدایی که سیاست مقاومتی و اقتصاد ریاضتی را در دستور کار خود قرار داده است فراهم میکند و با این کار سیاست کره شمالی کردن ایران را به وضوح و جدیتی بیشتر از پیش در دستور کار قرار می دهد.

۲) هر چه قدر روی اول این سکه -روی حکومت- تاریک است، روی دیگر آن روشن است: روی مردم. ما به ظاهر چیزی در دست نداشتیم و حکومت همه چیز را پیشتر از ما گرفته بود و عزیزان مان را کشته و فعالان و همراهان مان را در حبس و حصر کرده بود و هر روز بر سر منبرها برای قوت قلب خود روضه مرگ ما را تکرار میکرد. مرده که ترسی نداشت، با این حال حضور این مرده از هر به ظاهر زنده ای در سیاست و جامعه زنده تر بود، تا آن جا که اولین ملاک کاندیداها برای نشان دادن موضع و صلاحیت خود مرزبندی با این به اصطلاح مرده بود.

با تمام این احوال، ما باز روزنی به تغییر و نقش آفرینی یافتیم و این بار تنها با بضاعت، موج و انرژی ساختیم و نگذاشتیم بازی مهندسی انتخابات بی پرداخت هزینه تمام و به کام حاکمان شیرین شود. دستاوردی که چهار سال پیش با تلاشی چند ماهه و با رنج و زجر بسیار حاصل شد را حکومت یک ماه مانده به انتخابات خود به ما تقدیم کرد: این بار با دلیلی چنان روشن و آفتابی سالم نبودن فرآیند انتخابات و ترس خود از رای مردم را فریاد کرد که به هیچ خدعه و فریبی توان پوشاندن آن را نخواهد داشت. و چه چیزی بیشتر از این دلیل حقانیت آنها که چهار سال پیش رای خود را طلب میکردند و از سرنوشت شوم استبداد مطلقه برای کشور حذر می دادند.

در روزهایی که گذشت، نظام و شورای نگهبان تصمیمی بسیار سخت پیش رو داشت. باید میان رد صلاحیت تاریخ و بنیاد خود از یک سو و تن دادن به موج و جنبشی دیگر چون چهار سال قبل یکی را انتخاب میکرد. و از ترس مرگ خودکشی را انتخاب کرد. باید ادعای چهارساله ی خود را که رای مردم را دارد و مردم از «فتنه گران» دل بریده اند به محک واقعیت میزد. اما طاقت مقابله با واقعیت را نداشت و زیر ادعای خود زد. این که شورای نگهبان هزینه های بسیار گزاف رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی را در نهایت به جان خرید -هزینه ای که روز به روز بیشتر معنا و تبعات خود را نشان خواهد داد- تنها نشان از یک چیز دارد: اطمینان مستبدین به «زنده» بودن مردم، و ترس آنها از فعال کردن قدرت پنهان آن.

در این واقعه و دستاورد همان قدر که نقش مشهود و عملکرد مسئولانه رهبران اصلاحات و اعتدال -خاتمی و هاشمی- کلیدی و آشکار بود، نقش پنهان عامل «مردم» نیز حیاتی و اساسی بود. در واقع نقش آفرینی امروز رهبران اصلاحات و اعتدال به رغم بسته بودن تمام روزنه ها مرهون حضور سبز و حق طلبانه مردم در چهار سال پیش است. این حضور بود که سرمایه ای پنهان برای شخصیتی همچون هاشمی رفسنجانی فراهم آورد تا با همراهی با مردم پشت مستبدین و خودکامگان را بلرزاند، تا آن جا که چاره کار را جز حذف زودهنگام او نیابند. چنین است که این حذف، با تمام سویه های تاریک آن، تا همین جا نیز بسیار درخشان است، چرا که نشانه های قدرت پنهان مردم و شدت ترس واقعی مستبدین در آن آشکار است. سیاست ورزی با این اعتبار به سود منافع کشور در روزهای سخت کنونی ممکن نمیشد اگر حساب ملت از این اعتبار به واسطه حضور و پایمردی اش پر نمی بود. به این اعتبار، میوه ی سیاست ورزی ای که امروز سیاست مداران هوشمند جبهه ی مردم می چینند محصول پایمردی های رهبران سبزی است که پا به پای ملت ایستادند و از حقوق مردم عقب ننشستند و علیرغم سرکوبها و تحدیدها، به جان در غرس نهال اصلاح طلبی مردم محور کوشیدند، تا دچار حصر و حبس شدند. و این هنوز از نتایج سحر است، این نهال بار و بری بیشتر در راه دارد.

۳) روزهای سختی در راه است. باید به این سرمایه باور و امید داشت. با آن که دست های مان بسته و نفس های مان گرفته است، هنوز نقش اصلی در سیاست از آن ماست. هنوز با اندک روزنه ها راهی به سوی تاثیرگذاری می یابیم و خواب مستبدین را می آشوبیم و نقشه های شان را بر هم می زنیم. این به همراه خود مسئولیت نیز می آورد: با تمام سختی ها، حق نداریم ناامید باشیم. و باید زیرک باشیم. باید هوشیار باشیم و در کمین اندک فرصت ها بنشینیم. قدرت اصلی حضور زنده ی ما است که در بطن جامعه در جریان است. تنها باید هوشمند باشیم و مترصد روزنه های پیش رو، تا قدرت و حضور خود را از مفر آنها به قدرت های ظاهری بی پایه نشان دهیم. هر چه قدر آنها سخت تر بگیرند، ما در یافتن راه ها و مفرها هوشمندتر و صبورتر خواهیم شد. ما نشان داده ایم که با صبر و هوشمندی خود از هیچ حماسه می سازیم.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۱۱ پاسخ به “پیروزی مردم‎”

  1. رامین گفت:

    سلام،
    چرا یاس و ناامیدی؟ این رد صلاحیت را باید به عاملی برای ایجاد اتحاد بین تمام کسانی که از شرایط موجود ناراضی هستند تبدیل کرد. باید اصناف و گروه ها در سراسر کشور از طریق ارسال نامه یا انتشار بیانیه یا امضای طومار اعتراض خود را به این عمل شورای نگهبان اعلام کنند. بدون تردید بخش زیادی از روحانیون، معلمان، کارگران، دانشجویان، زنان و حتی کارمندان دولت این گونه بیانیه‌ها و طومارها را امضا خواهند کرد. نباید ترسید، بالاتر از سیاهی رنگی نیست. اگر بار دیگر مملکت دست افراد بی‌ریشه‌ای مانند احمدی‌نژاد بیفتد، جز فقر و جنگ و نابودی آینده دیگری در انتظار ما نخواهد بود. اگر امروز به این آینده محتوم اعتراض نکنیم، فردا خیلی دیر خواهد بود. جمع کردن دوستان و همکاران و همکلاسی‌ها برای نوشتن و ارسال یک نامه اعتراض به شورای نگهبان کمترین هزینه‌ای است که برای نجات کشورمان باید پرداخت کنیم.

  2. یار میر حسین گفت:

    رهبر می خواهد همه چیز را کنترل کند . همه چیز را برای خودش می خواهد .همه را یتیم می داند و خودش را ولی ( آن هم با همان یک رای ) باید چکار کند تا باور کنید او یک خود کامه و مستبد است .دیکتاتور به معنی کامل کلمه .

  3. رامین گفت:

    سلام
    نباید مایوس شد. در روزها و هفته‌های آینده، با توجه به حذف تمام نامزدهای غیرهمسو با حاکمیت، فضای نسبتا بازتری حاکم خواهد شد. از این فضا باید استفاده کرد و با انتشار نامه و بیانیه نسبت به اقدام شورای نگهبان اعتراض نمود. این کار هزینه زیادی نخواهد داشت. اعتراض به رهبری نیست. اعتراض تنها به شورای نگهبان است. موضوع اعتراض این است که چرا اعضای شورای نگهبان که خود سابقه بسیار کمتری از هاشمی دارند، او را رد صلاحیتت کرده‌اند. این کنش اجتماعی موجب می شود که مردم دوباره همدیگر را پیدا کنند. برای اینکه ترس مردم کمتر شود، می‌توان کاری کرد که اولین نامه اعتراضی از طرف گروهی از طلاب حوزه علمیه قم نوشته شود. بدون تردید بسیاری از آنها به آقای هاشمی متمایل بودند و حالا هم نباید بترسند. کار خطرناکی نمی‌خواهند انجام بدهند. تنها می‌خواهند با ارسال نامه به شورای نگهبان نسبت به رد صلاحیت هاشمی اعتراض بکنند. در روزهایی که کمی فضا بازتر است، این کار علیرغم خطراتش شدنی

  4. احمدی گفت:

    رای ندادن بهترین شیوه مبارزه محترمانه است

  5. ناشناس گفت:

    الان موقع این حرکت خطیر رسیده که شورای هماهنگی اصلاح طلبان با هماهنگی جبهه مشارکت ایران اسلامی ،سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،مجمع روحانیون مبارز،شورای هماهنگی راه سبز امیدونیز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های تهران بیانیه هایی جداگانه مبنی بر حمایت نکردن از هیچ کاندیدای خاصی در انتصابات ریاست جمهوری ونیز عدم شرکت در این انصابات را صادر نماید ومتعاقب این عمل راهپیمایی مسالمت آمیزی را در روز ۲۵ خرداد برنامه ریزی کندچرا که در این موقعیت حساس ونیز وزیدن نسیم بهار عربی در منطقه وهمچنین اوضاع بحرانی سوریه کشورهای بیگانه وامپریالیسم مانند آمریکا و انگلیس وهمچنین رژیم نامشروع اسرائیل مترصد چنین فرصتی بودند تا ایران را به سوریه ای دیگر تبدیل کنندبه همین خاطر مردم ما باید اعتراض خودشان را باید هم به گوش غربیها وهم به گوش حاکمیت ایران برسانند چرا که بیش از دو سال از تحولات بهار عربی در سوریه می گذرد وهیچ افق امیدوار کننده ای در این بین در میان نیست ونیز هشتاد هزار نفر تا کنون کشته وبیش از یک میلیون نفر در این جنگ آواره شدند مردم ما باید بدانند کشورهای غربی دلشان به حال ملت ایران نمی سوزد آنها دلشان به حال دریای خزر ما خلیج همیشه فارس ما ونیز نفت ما می سوزد آنها دلشان برای مشروعیت اسرائیل می سوزد که به خطر نیفتدحاکمیت ایران هم دلش به حال کشور ما ونیز مردم ما نمیسوزد برادران لاریجانی سرداران نقدی ورمضان شریف ونیز آیت الله شاهرودی دلشان به حال ملت ما ونیز کشور ما نمیسوزد آنها به دنبال کسب مشروعیت اعقاب خودشان در دنیای عرب می گردند آقای جلال الدین فارسی به دنبال کسب مشروعیت افغانی خود می گردد.شورا خواهشا در این امر خطیر کوتاهی نکند در غیر این صورت ممکن است کوتاهی شما یک عمر پشیمانی به بار بیاورد اون موقع مشروعیت شما هم خدای نکرده در بین مردم از بین می رود

  6. ازاد گفت:

    اگرچه رد صلاحیت اقای هاشمی باعث شد که بسیاری از مردم غمگین شوند ، اما یک دستاورد بزرگ داشت، اگر در سال ٨٨ نظام توانست با مظلوم نمایی و در بوق و کرنا کردن ،اعتراضات مردم را به اغتشاش نسبت دهد و سرکوب مردم و سیاستمداران اصلاح طلب را تنها راه،جلوگیری از هرز رفتن انقلاب، تا برای خود نزد علمای سنتی حوزه علمیه قم یا نجف کسب ابرویی کند،اما اینبار ،رد صلاحیت هاشمی خط بطلانی بود بر اظهارات گذشته نظام و پرده برداشتن از نیت تمامیت طلب و خودکامگی نظام .

  7. بیکار گفت:

    شایدم مثل دومین داستان مثنوی -حکایت پادشاه یهودی که نصرانیان را میکشت- باشد و دست همه در یک کاسه باشد و بخواهند سر ملت را شیره بمالند

  8. علی گفت:

    چرا بیانیه برای تظاهرات نمیدین تا کی بشینیم و نگاه کنیم

  9. مهران گفت:

    والا ما که ۴۵ نفر فامیل داریم از اینا فقط ۶-۷ نفر میخواستن تو انتخابات شرکت کنند اون هم بخاطر آقای هاشمی که حالا که ایشون هم رد شدند اون ۶ نفر هم شرکت نمیکنند
    نمیدونم بقیه هم اینطوری هستند من که از هر کی میپرسم یه همچین آماری میده

  10. حميد گفت:

    این بهتره باور کنید قبر خویش کندند

  11. صمد گفت:

    ضربه ای که ما را نکشد قویترمان می کند