برای مادری که نامش “زهرا رهنورد” است
چکیده :یادم می آید وقتی سال 56 که برای ادامه تحصیل از قم به تهران آمدم، برای بازدید از یک نمایشگاه کتاب دانشجویی به یکی از دانشکده ها رفته بودم، در میان انبوه کتاب های آن دوران، کتاب هایی نظر مرا جلب کرد. چند جلد کتاب از چند نویسنده خریداری کردم. در میان کتاب ها، جزوه هایی از خانم رهنورد نظر مرا بیشتر جلب کرد. موضوع این جزوه ها، «برداشت های یک زن مسلمان روشنفکر از سوره های قران» بود. در آن زمان که اختناق نظام سلطنتی باعث شده بود استفاده ابزاری از زن، چهره این موجود مقدس را تخریب کند، دیدن چهره هایی همچون زهرا رهنورد در زمره چهره های اثرگذار روشنفکری دینی نقش ایفا می کرد، فوق العاده شورانگیز بود. آن روزها، آثار زهرا رهنورد، برای نسل جوان در فضای روشنفکری موجود، الهامبخش بود....
کلمه-محمدعلی سبحانی:
«مادر» زیباترین واژه تمام زبانها و فرهنگها و آرامشبخشترین کلمه جهان است. من وقتی در کنار مادر عزیزتر از جانم هستم، آرامشی عجیب دارم. او بسیار پیر و فرتوت است و هشتاد و پنج سال از عمرش گذشته، اما وقتی در کنار من است، احساس میکنم از کوه محکمترم. شما هم امتحان کنید. آرامشی که این واژه به انسان منتقل میکند، بینظیر است.
میگویند اسمهای اعظم شفابخشاند. سالها در کنار مادر زیستن، به من ثابت کرده است که «مادر» نیز، اسم اعظم است. بهخدا که نام و نگاهش شفابخش است. مادر من، زنی قدخمیده و عصا به دست است. به زحمت اما استوار راه میرود. راه رفتن او تمام شکوه زمین است. او در اوج پیری، محبت خود را از هیچیک از فرزندان خود دریغ نمیکند.
وقتیدستهای رازآلود و نمازگونه خود را روی صورتم میگذارد، حرارتی آسمانی تمام وجودم را میگیرد. او چنان جانت را آرام میکند که گویی معراج رفته ای. من هر هفته، به ضریح دل و دست مادرم بوسه می زنم و در آغوشش می گیرم و خدا را هزار مرتبه شکر می کنم که صاحب چنین نعمتی هستم.
اما صحنه های دلآزار جدایی مادر و فرزندان و جدایی های ظالمانه بسیاری از این دست، قلبم را می آزارد. در میان اخبار سیاسی، هرگاه به اخبار زندانی کردن و حبس زنان می رسم، دلم می گیرد. خصوصا کسانی که در اوج زیبایی و معنویت زندگی کرده اند. از میان زنان سرفراز کشورم، دکتر زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی بیشتر ذهنم را درگیر کرده است. خصوصا در این ایام تولد حضرت فاطمه و روز زن و روز مادر.
یادم می آید وقتی سال ۵۶ که برای ادامه تحصیل از قم به تهران آمدم، برای بازدید از یک نمایشگاه کتاب دانشجویی به یکی از دانشکده ها رفته بودم، در میان انبوه کتاب های آن دوران، کتاب هایی نظر مرا جلب کرد. چند جلد کتاب از چند نویسنده خریداری کردم. در میان کتاب ها، جزوه هایی از خانم رهنورد نظر مرا بیشتر جلب کرد. موضوع این جزوه ها، «برداشت های یک زن مسلمان روشنفکر از سوره های قران» بود. در آن زمان که اختناق نظام سلطنتی باعث شده بود استفاده ابزاری از زن، چهره این موجود مقدس را تخریب کند، دیدن چهره هایی همچون زهرا رهنورد در زمره چهره های اثرگذار روشنفکری دینی نقش ایفا می کرد، فوق العاده شورانگیز بود. آن روزها، آثار زهرا رهنورد، برای نسل جوان در فضای روشنفکری موجود، الهامبخش بود.
و امروز عجیب دنیا، وارونه شده است. روزگار به طرز حیرت آوری، نفرت را جایگزین عشق کرده است. او اکنون در حصر است و از آزادی محروم؛ محروم از آنچه که همه عمرش را برای آن صرف کرده است؛ محروم از خبر، محروم از انتقال عواطف مادرانه و دخترانه و حتی آنطور که دختران موسوی و رهنورد می گویند آنها از آزادی های روحی و روانی هم برخوردار نیستند.
همین چند روز پیش به دیدار مادر «شهید جواد دل آذر» در قم رفتم. پدر و مادر شهیدی که از خانواده های آگاه و حق طلب بوده و هستند با امید به آینده؛ بهبود اوضاع و شرایط آرزو داشتند. امیدوارم این خانواده های شهید که برای آزادی وکرامت انسان مبارزه کرده و می کنند، ناامید نشوند.
مادرم! در روز ولادت حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا، بر دست هایت بوسه می زنم.
زهرا رهنورد عزیز، حق شما این نبود و جای شما آنجا نیست. امیدوارم بزودی این رنج بزرگ تمام شود.
زهرای عزیز! تو مظلوم ترین زن تاریخ دینی ما به حساب می آیی و الگوی صبر و مقاومت در مقابل ظلم بوده ای.
خدایا! زنان و مردان ما را زینت آگاهی و استقامت در مقابل ظلم، عطا فرما!
والسلام
فرارسیدن روز مادر و روز زن را به خانم دکتر رهنورد تبریک می گویم.
روزت مبارک مادر دربند اما آزاده
خداوند همه دستهای رازآلود و نمازگونه را برای ملت ما حفظ کند و آغوش مادرت را هم برای تو .