جواد امام: شرایط برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات فراهم نیست
چکیده : تاثيرگذاري مادامي است كه شرايط حضور ما فراهم شود. ما اصلا شرايط حضور نداريم. شما نگاه كنيد وقتي كه يك سايتي كه قصد دعوت از آقاي خاتمي دارد، فيلتر ميشود يعني اينها از قبل هم شرايط را گفتهاند و اين گفتهها را عملي خواهند كرد! بايد پاسخ اظهارات آقاي مصباح را افراد مسئول و تصميم گير در حاكميت ميدادند و سخنان ايشان را رد ميكردند و بايد اعلام ميشد كه اين صحبتها هيچ ارتباطي به نحوه برگزاري انتخابات و شرايط تعيين صلاحيتها و دست اندرکان و تصميم گيران ومجريان در حوزه انتخابات و. . . ندارد. ...
کلمه – گروه خبر: جواد امام بر این باور است که در انتخاباتی که هیچ نقشی برای اصلاحطلبان واقعی وجود نداشته باشد، حاضر به مشارکت سیاسی نیست چون شرایطش را فراهم نمیبیند.
این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در خصوص انتخابات پیش رو تحلیل و ارزیابی خود از شرایط سیاسی را ارائه کرده و گفته است: این انتخابات به نوعی انتخابات بین اصولگراهاست و تکلیف اصولگراهای سنتی و راست سنتی با جبهه پایداری و پدیدهای که تحت عنوان انحرافی نام گذاری کردهاند و امروز هم نمیخواهند به گذشته خودشان برگردند و پشیمانی خودشان را اعلام کنند، با این سه محور مواجهیم. در نهایت میشود پیش بینی کرد که جریان به اصطلاح انحرافی و پایداری در یک نقطه به هم نزدیک شوند و رقابت بین راست سنتی و اینها خواهد بود.
جواد امام با انتقاد از اظهارات امثال مصباح یزدی می گوید: سکوت مسئولین مهر تائیدی است بر صحبتهای آقای مصباح که ناظر است برنداشتن حق ورود اصلاحطلبان به انتخابات و عدم تائید صلاحیت شان توسط شورای نگهبان. البته اینگونه نباید برداشت شود که آقای خاتمی نگران رد صلاحیت خود باشد. قطعا اگر ایشان وارد شده و با رد صلاحیت شورای نگهبان روبرو شوند این هزینهای است که عدهای میخواهند به نظام تحمیل شود و تنها خاتمی نیست که هزینه میدهد. ایشان یک چهره مقبول و حداکثری است و امکان رایآوری او هم بر همگان عیان است.
این فعال سیاسی که با سایت بهار گفت و گو می کرد، می افزاید: تاثیرگذاری مادامی است که شرایط حضور ما فراهم شود. ما اصلا شرایط حضور نداریم. شما نگاه کنید وقتی که یک سایتی که قصد دعوت از آقای خاتمی دارد، فیلتر میشود یعنی اینها از قبل هم شرایط را گفتهاند و این گفتهها را عملی خواهند کرد! باید پاسخ اظهارات آقای مصباح را افراد مسئول و تصمیم گیر در حاکمیت میدادند و سخنان ایشان را رد میکردند و باید اعلام میشد که این صحبتها هیچ ارتباطی به نحوه برگزاری انتخابات و شرایط تعیین صلاحیتها و دست اندرکان و تصمیم گیران ومجریان در حوزه انتخابات و. . . ندارد.
وی با اشاره به امکان فعالیت اصلاح طلبان در عرصه سیاسی افزوده است: ما شرط و شروط نمیگذاریم بلکه حرف ما این است که اجازه ورود آزادانه اصلاحطلبان و فعالیت احزابی که در چهارچوب قانون اساسی حرکت میکردند و میکنند بدهند.
جواد امام با انتقاد از فضای سیاسی حاکم آن را رقابتی ندانسته و گفته است: عملا شرایطی که میبایست مهیا شود محقق نشده است. ما امروز در نخستین روزهای اردیبهشت هستیم و ما هیچ فضایی که بخواهد حرکت شورانگیزی بین جوانان ایجاد کند و انگیزهای برای اینکه سلایق بخواهند حضور پیدا کنند نمیبینیم.
متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
آقای امام شما مدت هاست که ساکت بودهاید آیا این سکوتتان مصلحتی بوده یا علت دیگری داشته؟ اکنون موعد انتخابات فرا رسیده آیا حاضرید مجددا به کسوت یک کنشگر فعال درآیید؟
در سال ۸۸ و ماقبل آن، ما تمام فعالیت هایی که داشتیم درچهارچوب قانون بوده و هیچ جایی از مرزی که در راستای دفاع انقلاب و نظام و آرمانهای امام (ره) برایمان مهم و محترم بوده عدول نکرده و خارج نشدیم. ولی در آنسوی ماجرا متاسفانه مورد بی مهری قرارگرفتیم و قانون در واقع به گونهای تفسیر و تعبیر شد که ما در ظاهر هزینه داده و لیکن در اصل این هزینهای بود که متاسفانه به نظام تحمیل کردند. بنابراین تا شرایط لازم فراهم نشود بنده شخصا موجبی برای فعالیت در عرصههای مختلف نمیبینم که بخواهد صدای ما به گونهای دیگر منعکس شود. باید شرایطی فراهم شود که آنچه ما فکر میکنیم آزادانه و بدون هزینه بیان کنیم و ابزار انعکاس این عقاید و افکار و برنامهها هم در اختیار خودمان باشد. نه اینکه صدای ما با القائات دیگری به جامعه منعکس شود. لذا فعلا بنای فعالیت خاصی ندارم و در انتخاباتی که هیچ نقشی برای اصلاحطلبان واقعی وجود نداشته باشد، حاضر به مشارکت سیاسی نیستم چون شرایطش را فراهم نمیبینم.
یعنی آنقدر برعکس حامیان مشارکت در انتخابات بدبین شده اید که درعرصه انتخابات برای حضور اصلاحطلبان حاضر به فعالیت نیستید؟
واقعا چنین فضا و شرایطی را شما احساس میکنید؟ شما بگویید و چنانچه میشود بفرمائید چه تغییر و تحول خاصی صورت گرفته که ما نمیبینیم؟! اگر بنده موضعی داشته و دارم به استناد صحبتهای کسانی نظیر آقای مصباح است. وقتی ایشان به صراحت میگویند که در انتخابات پیش رو رقابت بین اصولگرایان خواهد بود و جایگاهی که برای اصلاحطلبان قائل شدهاند این است که آنها آزاد هستند که رای دهند دیگر چه توقعی دارید؟ دقت کنید که آزاد هستند رای دهند! نه اینکه حقی برای خودشان قائل باشند که بخواهند برای انتخابات دست به مشارکت سیاسی بزنند و رقابت کنند.
حد رقابت از نظر آنها همین است و در واقع افرادی را به عنوان اصلاح طلب میپذیرند و مطلوب آنهاست که رای آور نباشند و صرفا به عنوان چهره هایی سنبلیک که بگویند اصلاحطلبان هم در انتخابات حضور داشتهاند. در انتخاباتی که امکان مشارکت سیاسی وجود نداشته باشد، رقابت اساسا معنا و مفهومی پیدا نمیکند که بگوییم برای جریان اصلاحات هم امکان لازم فراهم شده است تا در انتخابات مشارکت کنند. ما از کدام امکان برخورداریم؟ کدام فضا را برای ما ایجاد کردهاند؟ با کدامیک از گروههای به اصطلاح خودشان اصولگرا به جهت امکان استفاده از رسانه میتوانیم خود را مقایسه کنیم؟
اما عده زیادی از مشاوران آقای خاتمی و چهرههای سرشناس اصلاح طلب خلاف نظر شما را دارند و معتقدند که ما به این دلیل وارد انتخابات ریاست جمهوری میشویم که شرایط آن با شرایط انتخابات مجلس نهم متفاوت است وامکان تاثیرگذاری بیشتری دراختیار ماست…
تاثیرگذاری مادامی است که شرایط حضور ما فراهم شود. ما اصلا شرایط حضور نداریم. شما نگاه کنید وقتی که یک سایتی که قصد دعوت از آقای خاتمی دارد، فیلتر میشود یعنی اینها از قبل هم شرایط را گفتهاند و این گفتهها را عملی خواهند کرد! باید پاسخ اظهارات آقای مصباح را افراد مسئول و تصمیم گیر در حاکمیت میدادند و سخنان ایشان را رد میکردند و باید اعلام میشد که این صحبتها هیچ ارتباطی به نحوه برگزاری انتخابات و شرایط تعیین صلاحیتها و دست اندرکان و تصمیم گیران ومجریان در حوزه انتخابات و. . . ندارد. سکوت مسئولین مهر تائیدی است بر صحبتهای آقای مصباح که ناظر است برنداشتن حق ورود اصلاحطلبان به انتخابات و عدم تائید صلاحیت شان توسط شورای نگهبان. البته اینگونه نباید برداشت شود که آقای خاتمی نگران رد صلاحیت خود باشد. قطعا اگر ایشان وارد شده و با رد صلاحیت شورای نگهبان روبرو شوند این هزینهایست که عدهای میخواهند به نظام تحمیل شود و تنها خاتمی نیست که هزینه میدهد. ایشان یک چهره مقبول و حداکثری است و امکان رایآوری او هم بر همگان عیان است.
اینها اگر نگران رایآوری و موفقیت آقای خاتمی نبودند، این همه جوسازیهای منفی اعم از دروغ و تهمت و…علیه ایشان وجود نداشت. اینها چون از این مسئله باخبرند آقای خاتمی را به عنوان خط قرمز معرفی کردهاند و اظهار کردهاند که کسی حق ندارد پیرامون نام ایشان فعالیتی داشته باشد و میبینید که اغلب فعالیتها مجازی و در فضای فیلترینگ است؛ حتی خبرهای آقای خاتمی چنانچه خبرگزاریهای مرجع کار نکنند در سایر رسانهها درج نمیشود.
اما موافقان ورود آقای خاتمی دائم استناد میکنند به سخنان نوروزی رهبری و تاکیدشان بر حضور همه سلایق و تلاش برای حضور حداکثری که به نظر میرسید افراط گرایان را در حوزه انتخابات تاحدی ناامید کرده باشد…
درست است که ایشان سخنرانی دراین خصوص داشتند اما عملا شرایطی که میبایست مهیا شود محقق نشده است. ما امروز در نخستین روزهای اردیبهشت هستیم و ما هیچ فضایی که بخواهد حرکت شورانگیزی بین جوانان ایجاد کند و انگیزهای برای اینکه سلایق بخواهند حضور پیدا کنند نمیبینیم.
این موانعی که شما سد راه اصلاحطلبان میبینید چیست؟
بحث اصلاحطلبان بعد از این چند ساله که شاهدش هستیم این است که با وجود این همه تهمت ها و لجنپراکنیهایی که به ناحق و ناجوانمردانه جریان اصلاحات را هدف قرارداده است؛ درصورتیکه خودشان هم میدانند که این تهمتهای غیر واقعی بوده و امروز هم اگر واقعا اینها میگویند اصلاحطلبان جایگاه و پایگاه اجتماعی ندارند و مطرود مردم هستند باید شرایط برای حضورشان را ایجاد میکردند، اما هنوز حرکتی مشاهده نمیشود. ما شرط و شروط نمیگذاریم بلکه حرف ما این است که اجازه ورود آزادانه اصلاحطلبان و فعالیت احزابی که در چهارچوب قانون اساسی حرکت میکردند و میکنند بدهند. در اصول علم سیاست رقابت تنها در این شرایط معنا پیدا میکند که نمایندگی همه افکار وسلایق در عرصه رقابت حضور داشته باشند و داوری رابه مردم واگذار نمایند وگرنه ما نمیتوانیم در صورت نبود نمایندگان افکار و سلایق ادعای رقابت آزاد کنیم. شما نگاه کنید که ما درانتخابات مجالس همین چند دوره اخیر برای تصاحب ۲۹۰ کرسی مجلس کل نیروهای اصلاح طلب تائید شده که تازه از نیروهای دسته چندم این جبهه محسوب میشدند تعدادشان در کل کشور به نصف این کرسیها هم نمیرسید. پس چگونه میشد برای ۲۹۰ کرسی رقابت کنند؟
در صورتی که دیگران صدها نفر را معرفی کردند که بتوانند بر سر کل کرسیها رقابت کنند! پس این رقابت نیست. مثل این میماند که شما قبل از اینکه در میدان مسابقه حضور پیدا کنید و بخواهید وارد زمین شوید و به رقابت بپردازید و قبل از شروع بازی اعلام میشود کادر فنی و سر مربی و اعضای اصلی باشگاه حق حضور در تمرین و هنگام بازی را ندارند و اکثر اعضا و بازیکنان اصلی کارت قرمز داشته و فقط افرادی ازتیم شما (اصلاحات) میتوانند در زمین حضور پیدا کنند که “ما” تشخیص میدهیم و بگویند که اگر تیم شما یازده نفر است، نه نفرشان کارت قرمز دارند؛ یکی از آن دو نفر باقی مانده هم چون امکان موفقیتش هست آن را هم نمیگذاریم بازی کند.
نهایتا یک نفر را گذاشتهاند در مقابل یک تیم کامل با بازیکنهای شناخته شده تمرین کردهای که از همه امکانات هم برخوردار است بعد به شما بگویند حالا بیایید و مسابقه بدهید! خب تکلیف این رقابت از پیش مشخص است که چیست. هر زمان که ساز و کار رقابت فراهم بود میشود انتظار حضور همه را داشت و به صورت واقعی هم میگوییم ما آمدیم اینها هم آمدند و وزنه شان هم مشخص است و در معرض تشخیص، قضاوت و رای آزادانه مردم قرار میگیرند در آن صورت این بار مردم هستند که کاندیداها را تائید یا رد صلاحیت میکنند.
خود شما بهتر میدانید که دراین باره نظر کسانی که هزینه دادهاند بسیار مهم است، خب آنها نظرشان مثبت است؛ نامه زندانیان سیاسی به آقای خاتمی برای دعوت از ایشان به جهت حضور درانتخابات خود شاهدی براین ماجراست. آیا اینها مهر تائید زدند براین وضعیت غیر رقابتی حال حاضر که شما ازآن حرف میزنید؟
قطعا همه آنهایی که دلشان برای نظام میسوزد علاقه مند هستند که از این فرصت حداکثر استفاده را بکنند. امروز کسی که میتواند بین اصلاحطلبان اجماع ایجاد کند و کاندیدایی حداکثری ست که باعث حضور حداکثری و جلوگیری از تحمیل هزینههای بیشتر به کشور میشود، آقای خاتمی است. در اینجاست که میتوانیم شاهد شور و اشتیاق مردم و همه دلسوزان باشیم وحماسهای دیگر رقم بخورد خود زندانیان سیاسی هم به نوعی علاقه مندند که در این فضا آقای خاتمی حضور یابند و شرایطی فراهم شود که امکان این رقابت شکل بگیرد و بار دیگر مشخص شود که همه ما علاقهمند به این کشور و انقلاب و پاسدارخون شهیدان و در چهارچوب قانون اساسی هستیم و در درون همین وضعیت موجود هم حاضریم باتوجه به پایگاهی که در اجتماع داریم به رقابت بپردازیم و آن مردم هستند که صاحب صلاحیت اصلی هستند و تشخیص میدهند که کدام یک ازاین کاندیدا مطلوب اداره امور کشور است که کشور بیش ازاین وارد هزینه نشود.
پس شما شخصا باتحریمیها و کسانی که میگویند انتخابات را تحریم کنیم یک صدایید و درموضع جمعی قائل به حضور و استفاده از فضایید؟
بحث تحریم را من نمیدانم شما از کجا میآورید؟ من متوجه این قسمت از صحبتهای شما نمیشوم.
اما روح صحبتهای شما یک نوع دوگانگی مواضع را نشان میدهد…
بنده اصلا بحث تحریم نکردم. شما دارید یک قضاوت پیش هنگام و یک نوع پیش داوری میکنید. من صحبت از تحریم نکردم بلکه گفتم درصورتی که شرایطی به وجود بیاید که امکان معرفی کاندیدای حداکثری از سوی جریان اصلاحات باشد حتما باید درانتخابات مشارکت داشته باشیم اگر این شرایط فراهم نشود ما نمیتوانیم وارد شویم. ما مگر میتوانیم در عرصهای ورود کنیم که درآن رقابت خالی از معناست؟ ما فقط به قول فرمایش آقای مصباح آزادیم که رای دهیم. حالا اینکه ایشان چرا این آزاد بودن را برای ما قائل بوده خود بحث دیگری است و ما باید از ایشان تشکر کنیم که ایشان انتخابات را دراین حد برای ما آزاد تشخیص داده اند که افراد مختار به رای دادناند نه اینکه مشارکت سیاسی داشته باشند و بتوانند کاندیدای موردنظر خودشان رامعرفی نمایند.
شما دائم به حرف آقای مصباح استناد میکنید. خب ایشان تنها نمایندگی یک جریان از مجموعه جریانهای موجود درحاکمیت را برعهده دارد. اینکه شما برد این صحبتها را انقدر وسیع و اثرگذار میبینید غلو در تصور شما از دیدگاه و نظریات نه چندان تازه جریان مقابل نیست؟
ما حرف ایشان را خیلی بزرگ نمیبینیم اما اینها افرادی هستند که به جریان حاکمیت نزدیکاند . وقتی این افراد اینگونه حرف میزنند و هیچ واکنشی هم نسبت به اظهارات ایشان نمی بینیم و عملا هم فضای موجود تائید کننده این صحبتها هست در واقع موضوع تازهای نیست که ما بخواهیم آن را بزرگ کنیم. آن چیزی که از نظر ما بزرگ است تشحیص مردم است که اگر آن شرایط مهیا شود آن زمان است که مردم تصمیم گیرنده هستند که تشخیص میدهند این عده بزرگ هستند یا نه؟ حرف هایشان اهمیت دارد یا ندارد؟ این مسائل در داوری مردم روشن میشود.
اینکه گفتید با تحریم مخالفید آن سوی میدان هم شرایط حضور در یک انتخابات رقابتی و سالم دیده ن میشود پس راه حل شما چیست؟
گروهها و افرادی که داخل نظاماند راجع به داشتن کاندیدا میتوانند صحبت کنند و راجع به اینکه آیا میتوانند مشارکت سیاسی داشته باشندیا فعال باشند صحبت کنند. اگر شرایط و فضای لازم ایجاد شود برای گروههایی که در داخل نظام هستند تحریم موضوعیتی ندارد. این جریان حاکمیت است که در یک فرآیند خود به خودی باعث میشود تا یک عده ناگزیر به ترک کردن صحنه بشوند و درواقع آنها را محروم میکند ازاینکه درانتخابات مشارکت داشته باشند و این گروهها نیستند که تحریم میکنند این برگزار کنندگان انتخابات هستند که این امکان را فراهم نمیکنند و آنها را از مشارکت داشتن درانتخابات و فعالیتهای سیاسی محروم میکنند و در واقع آنها را وادار به ترک کردن از حضور در مشارکت داشتن برای آینده کشور میکنند.
یعنی علت نیامدن آقای خاتمی و عدم تمایلشان نسبت به کاندیداتوری همین مسائلی است که اشاره کردید؟
این استنباط من است من نه سخنگوی آقای خاتمی هستم و نه از طرف او اظهارنظر میکنم و نه در حال حاضر نمایندگی حزب و گروهی را دارم. اما فکر میکنیم برای اینکه بخواهد پابه عرصه بگذارد ایجاب میکند شرایطی وجود داشته باشد که درحال حاضر مهیا نیست. قاعدتا مادامی که شرایط به همین منوال ادامه یابد ایشان هم نمیتواند وارد صحنه شده و در نهایت بخواهد به رقابت بپردازد به نظر نمیرسد شرایط برای حضور ایشان فراهم باشد.
برنامهای که۴۶ مشاور خاتمی برای انتخابات ۹۲ ریختهاند این است که اگر ایشان هم بنا به هر دلیلی نیامد بر گزینه دیگری اجماع کنند یا برعدم معرفی کاندیدا اجماع کنند. درآن صورت وضعیت جبهه اصلاحات را چگونه تصور میکنید؟
اولا در آن زمان کاندیدایی که مطرح میشود کاندیدای حداکثری و اجماعی نیست و ثانیا آن عرصه هم همانطور که گفتم رقابتی نخواهد بود. آنزمان هم افراد میتوانند به تشخیص خودشان” فقط” رای بدهند! اگر بخواهیم به عنوان یک کاندیدای حداکثری رایآور که بتوانیم حقیقتا شاهد رقابتی واقعی باشیم، باتوجه به امکانت محدود، زمان و فضای محدود و فشارهایی که روی اصلاحطلبان هست، نمیتوانیم. مسلما نمیتوانیم بگوییم که اینها کاندیدای واقعی و حداکثری جریان اصلاح طلب هستند.
پس باتوجه به صحبتهای شما باید اذعان کنیم که مشاوران آقای خاتمی زیاد ازحد خوشبین بودند چراکه برنامه بیمها و امیدها فقط درصورت ورود ایشان به دولت میسر است. . .
آنها بحثشان این است که اگر ارادهای دراین کشور وجود داشته باشد این امکانات و اهداف و برنامهها نیز وجود خواهد داشت و در صورتیکه آقای خاتمی حضور پیدا کند با توجه به تمام ناامیدی هایی که وجود دارد میتوان اقداماتی را انجام داد که به سمت امید حرکت کرد.
فرض کنیم همه شرایط مسدود باشد و اصلاحطلبان نتوانند حضور پیدا کنند یا با یکسری کاندیداهای درجه سه حضور یابند. شما باتوجه به چالش حاکمیت با مبحث حضور جریان طیف حامی دولت در انتخابات شرایط انتخابات را چگونه پیش بینی میکنید؟
وضعیت جریان انحرافی تا ثبت نام کاندیداها و اعلام صلاحیتها مشخص نیست. آن زمان مشخص خواهد شد که این “انحرافی” که ازآن صحبت میشود چه قدر واقعی ست؟ آیا واقعا گروهی خود ساخته است که پا به عرصه انتخابات گذاشته و اتفاقی است که مشابه انتخابات ۸۴ بیشتر جنبه شعاری و فریبنده دارد که دنبال جمع آوری آرای خاکستری و آرای خاموش و منتقدین ست؟ یا واقعا دارای اصول و مرامی مشخص است؟
امروز جریانهای اصولگرا دم از این میزنند که باید کاندیدایی را معرفی کنیم که تابع محض ولی فقیه و قائل به ولایت مطلقه باشد و تمامی اهداف و برنامه هایش مورد تائید رهبری واقع شود. اما همین جریان وقتی موعد ورود به عرصه میشود درشعارهای شان دچار تعارض میشوند: مثلا آقای باهنر که میگوید: دولت من دولت آقا اجازه نیست. این به نظر میرسد که تنها یک فریب باشد و از این نوع شعارها برای فریب افکارعمومی استفاده میشود یا مثلا افرادی که به نام اصلاح طلب وارد عرصه شده اند، پیشایش اعلام میکنند که ما اگر پیروز شویم و سکان سیستم اجرایی کشور را در اختیار بگیریم با امریکا ارتباط مستقیم برقرار خواهیم کرد. ما میدانیم که بحث تصمیم گیری در حوزه روابط ایران با بین الملل (سیاست خارجی) به ویژه دراین موضوع خاص تنها دراختیار رئیس جمهور نیست پس اینها شعارهایی فریبنده است.
به همین جهت تحلیل ما این است که اینها به دنبال جمع آوری آرای مردماند و به قول دبیرکل موتلفه آقای حبیبی امروز میبینیم که این کاندیداهایی که وارد شدهاند هیچکدام برنامه ندارند و همه درحال شعار دادناند. بعد از یازده دوره ریاست جمهوری امروز همچنان مشغول شعارهایی هستیم که خیلی واقعی نیست و میبینیم که تنها گروهی که توانسته برنامه ارائه کند منتسب به جناب آقای خاتمی است که مشاورینش توانستهاند در زمینههای مختلف دیدگاهها و نظریات خود را در محورهای مختلف توسعه ارائه کنند و این برنامهها است که باید به رای مردم گذاشته شود.
پس شما نه با تحریمیها هم صدایید و نه با مشارکتیهای بی قید و شرط یکنوع مشارکت مقید به یک سری شروط که از بدیهیات یک انتخابات است…
من همانطور که گفتم بحثم قید و شرط نیست بلکه الزامات و مقتضیات است. تازمانیکه آن الزامات فراهم نشود ما نمیتوانیم از افراد و گروهها انتظار ورود برای رقابت داشته باشیم. اگر کاندیدای مورد نظر و حداکثری اصلاحطلبان که میتواند پیروز میدان باشد و به زعم ما افتخار ایران و ایرانی، فرزند برومند حضرت امام (ره) ” سیدمحمد خاتمی” میشود “فتنه” و اگر کاندیدایی باشد که رای آوری نداشته باشد میشود “کاندیدای مطلوب” و تنها دراین صورت این رقابت رقابت سالمی خواهد بود. یقینا درانتخاباتی بااین شرایط، ما هیچ مشارکتی نمیتوانیم داشته باشیم. ضمن اینکه چون این انتخابات وضعیتش نیز با دورههای قبل متفاوت است و همزمان است با انتخابات شوراهای شهر و روستا بحثهای قومی و محلی ومنطقهای پررنگ تر هست به همین جهت آنهایی هم که از قبل به دنبال کم رنگ کردن مشارکت سیاسی بودند این را درک میکنند که تحریم جواب گو نخواهد بود. در آنسوی ماجرا هم اصلاحطلبان که قائل به اصلاح در چهارچوب نظام و به دنبال ایستادگی در برابر انحرافات انقلاب در چهارچوب قانون اساسی و همواره در پی تثبیت حقوق مردم بودهاند به هیچ عنوان نمیتوان بحث تحریم را ولو با درخواست ایجاد فضای باز سیاسی و فعالیت آزادانه احزاب و گروهها به آنان نسبت داد.
عدهای از تحلیلگران براین باورند که حاکمیت در چالشهای پیش رو و مواجهه با طیف دولت و حامیان آقای مشایی بین او و آقای خاتمی احتمالا مصلحتا به اصلاحات و آقای خاتمی روی آورند. چون ایشان هم مقبولیت دارند و هم میتوان بواسطه ایشان از سد موانع توسعه گذشت. . .
من بعید میدانم چنین اتفاقی رخ دهد. این انتخابات به نوعی انتخابات بین اصولگراهاست و تکلیف اصولگراهای سنتی و راست سنتی با جبهه پایداری و پدیدهای که تحت عنوان انحرافی نام گذاری کردهاند و امروز هم نمیخواهند به گذشته خودشان برگردند و پشیمانی خودشان را اعلام کنند، با این سه محور مواجهیم. در نهایت میشود پیش بینی کرد که جریان به اصطلاح انحرافی و پایداری در یک نقطه به هم نزدیک شوند و رقابت بین راست سنتی و اینها خواهد بود.
آیا اصلاح طلبی به عنوان یک برند سیاسی در ایران زنده خواهد ماند؟ سرانجام جریان اصلاحات باتوجه به این همه تلاطم و مانع و انحصار طلبی چه خواهد بود؟
این یک واقعیتی است که در درون جامعه و افکار عمومی وجود دارد نه ما و نه هیچکس دیگری نمیتواند این را کتمان کند. ما باید منتظر شرایط باشیم. آنهایی هم که فکر میکنند ما باید تحت هر شرایطی دراین انتخابات حضور پیدا کنیم و تن به نتیجه بازی از پیش تعیین شده بدهیم و اگر این اتفاق نیفتد اصلاح طلبی نابود میشود و از بین خواهد رفت باید بدانند که اگر ما که دراین چهار سال هیچ جا حضور نداشتیم و با وجود تمام تریبونها و رسانهها که به صورت یک طرفه علیه اصلاحات تاختند و از هیچ کوششی هم دریغ نکردند و ما نیز هیچ امکان دفاعی نداشتیم… اما هنوز می بینیم که نگران حضور اصلاحطلباناند. پس این مسئله نشاندهنده این است که این سرمایه عظیم به این سادگی از بین نخواهد رفت و این چیزی است که در بطن جامعه، رفتار و افکار جامعه وجود دارد و قطعا قوام بیشتری پیدا خواهد کرد و در زمان خودش بروز و ظهور خاص خودش را هم خواهد داشت.
آقای امام اینها اگر خود امام هم بود فتنه گر می خواندند سید که این حرف ها رو نداره
این سایت بهار مشکوکه چرا اصلا اصلاح طلبها باهش مصاحبه می کنن ؟
نمیدونم چرا یه عده جاهل نشستن دنبال این هستند که آب گل آلود بشه تا ازش به نفع خودشون و منافع خودشون ماهی بگیرن نمیدونم آقا شماهم ماهی گیری؟اگه هستی میشه لطفا چولت رو بندازی چون خیلی وقته ماهی گیری ازمد افتاده
آقا جوادسلام
خیلی مردی که با تمام ظلم هایی که بهت شد
هنوز پای امام و نظام هستی
من هم اگر خاتمی نیاد ابدا که رای بدم