سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » دعوتی متفاوت برای سید محمد خاتمی...
» دعوت به بررسی لوازم و ضرورت‌های پیش از نامزدی و حضور در انتخابات

دعوتی متفاوت برای سید محمد خاتمی

چکیده :این روزها بازار دعوت از خاتمی اگر چه نه چندان پر رونق اما گرم است، این نوشته نیز دعوتی است برای خاتمی؛ اما نه دعوت مستقیم به نامزدی در انتخابات؛ دعوت به بررسی لوازم و ضرورت‌های پیش از نامزدی و حضور در این ورطه هولناک و خطیر....


یکی از مخاطبان کلمه با ارسال یادداشتی درباره انتخابات پیش رو و احتمال حضور خاتمی در این انتخابات نوشت:

نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ طبیعتا فعال‌تر شدن اهالی سیاست و گسترش مباحث درباره چگونگی مشارکت در آن را به دنبال دارد. بر همین اساس، افراد متعددی در سطوح مختلف آمادگی خود را برای نامزدی در انتخابات و همچنین ایجاد ائتلاف‌ها و جمع‌های انتخاباتی با اهداف مختلف اعلام کرده و می‌کنند. با توجه به شرایط خاص کشور و آنچه در سال ۸۸ بر بخشی از فعالان سیاسی رفت، عجیب نیست که بیشترین تنوع و مجادله بر سر رقابت در این انتخابات میان کسانی است که در سال ۸۸ پایبندی خود به اوامر و امیال حاکمان را به ثبوت رسانده‌اند و اکنون به دنبال دریافت مزد تقلاهای‌شان در آن فضای وهم‌آلود هستند. به همین دلیل است که این بار در میان نامزدان بالقوه جبهه نزدیک به جریان حاکم نام کسانی را می‌بینیم که نه خودشان و نه دیگران هرگز حتی تصور «امکان» رییس‌جمهور شدن آنها را به خود راه نمی‌دادند؛ اما «فتنه‌ای» که جریان حاکم در به حاشیه راندن بزرگان و زحمتکشان انقلاب به راه انداخت، آنها را در طمع خام تبدیل شدن به «نفر دوم» نظام استوار ساخت. تردیدی نیست که آلودگی انتخابات تنها در جابه‌جایی آراء خلاصه نمی‌شود؛ همین‌که انتخاب «نفر دوم» نظام به چنان سطح نازلی رسیده است که کسانی که تنها سابقه‌شان در سطوح عالی نظام، عضویت در مجلسی است که رای کمتر از ده درصد واجدان شرایط را پشتوانه خویش دارد، اکنون خود را لایق چنان مقام برجسته‌ای می‌دانند نیز نشان می‌دهد انتخابات پیش‌رو تا چه اندازه آلوده به طمع‌ورزی‌ها و سهم‌خواهی‌های قدرت‌مآبانه است و از این‌رو، مشارکت در چنین انتخاباتی البته حساسیت‌های خاص خویش را می‌طلبد.

در این‌سو نیز البته کسانی با نام اصلاح‌ طلبی اغراض مشابهی را دنبال می‌کنند و با سابقه‌ای مشابه سودای «ریاست» بر جمهور را در سر می‌پرورانند و اگرچه خود نیز می‌دانند در هیچ صورتی -چه در انتخابات سالم و چه در انتخابات مهندسی‌شده- جایی برای آنها متصور نیست، در پی دستیابی به موقعیتی که آنها را در رسیدن به اهداف‌شان یاری کند، بازیگر و بازی‌گردان رقابتی شده‌اند که نه قامت‌شان برازنده آن است و نه شرایط برای آن شایسته‌شان می‌کند.

در این میان اما نام یک نفر با توجه به خصوصیات شخصی و اخلاقی و همچنین موقعیت خاص اجتماعی با دیگر نام‌ها متفاوت است و آن کسی نیست جز سیدمحمد خاتمی که چه در دوران ریاست‌جمهوری و چه پس از آن، با وجود انتقادهای فراوان -و گاه کاملا موثری- که بر او وارد می‌آمد، همواره در نگاه قاطبه جامعه -با هر گرایش و مسلکی- در نهایت فردی مقبول و محبوب شناخته می‌شود که حضورش در این رقابت می‌تواند آبرویی را برای آن به ارمغان آورد و آن‌را به جایگاه شایسته‌اش دوباره نزدیک کند. بر همین اساس، در ماه‌های اخیر بارها بحث ورود خاتمی به انتخابات با حرارت خاصی مورد توجه قرار گرفته و از سوی جریان‌های مختلف مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. نکته‌ای که بسیاری از تحلیل‌ها و واکنش‌ها نسبت به نامزدی احتمالی او در انتخابات را می‌توان بر مبنای آن سنجید، میزان محبوبیت بالای خاتمی است که پیش از شروع رقابت‌ها او را بسیار بالاتر از دیگر رقیبان احتمالی قرار می‌دهد. جریان حاکم با تندی خاتمی را به عدم نامزدی دعوت می‌کند، چون می‌داند با آمدن خاتمی به پیروزی رساندن دیگری در انتخابات -چه واقعی و چه مانند ۸۸- بسیار دشوار خواهد بود. و اصلاح‌طلبان نیز نامزدی خاتمی را فرصتی می‌دانند که در موقعیتی که رقیب با دوپینگ‌های متعدد در رقابتی ناسالم هماوردجویی می‌کند، می‌تواند حریفی قَدَر و چالش‌برانگیز را در برابر آنها علم کند.

بر همین اساس، در ماه‌های اخیر بحث‌ها درباره دعوت از خاتمی بالا گرفته است و او که همواره عمل به نظر جمعی را بر برداشت فردی خویش ارجح می‌نهد، این روزها با دید مثبت‌تری به این مشارکت می‌اندیشد. اما در این میان، سوال آن است که نامزدی خاتمی در انتخابات چه مزایایی می‌تواند به دنبال داشته باشد، و در شرایط امروز چه مخاطراتی را در پیش روی دارد.

نامزدی خاتمی دست‌کم فرصتی را در اختیار مخالفان وضع موجود قرار می‌دهد که ضمن تشکل مجدد، در فضایی مشروع حضور خویش را به رخ کسانی بکشند که همواره از حذف و هدم آنها دم زده‌اند. خاتمی توانایی بالایی در بسیج عمومی دارد و حضور او می‌تواند کسانی را به مشارکت فراخواند که در شرایط عادی و با توجه به تجربه ۸۸ احتمالا تمایلی به مشارکت در انتخابات بعدی نداشته‌اند. همچنین، حضور خاتمی چنان اهمیتی خواهد داشت که از زدن سکه قلبِ اصلاح‌طلبی به نام فرصت‌طلبانی که تنها به کام قدرت‌مداران به بازی وارد می‌شوند جلوگیری کند. در این میان، احتمال رای‌آوری خاتمی در انتخاباتی سالم چندان دور از ذهن نیست.

اما سوال اصلی دقیقا همین‌جا آغاز می‌شود: اگر انتخابات مانند سال ۸۸ برخوردار از سلامت نباشد چه؟ جریان حاکم در طول سال‌های اخیر هزینه‌های زیادی برای دفاع از انتخاباتی داده است که عدم اقبال به انتخابات مجلس نهم از سوی جامعه نشان داد این دفاع چندان قانع کننده نبود. رجعت قدرت‌مداران به نمایش ۹ دی و تاکید مکرر بر اهمیت آن -در سالگرد ۹۱- نشان می‌دهد که آنها با وجود تمام تلاش‌ها و تبلیغات دروغین نتوانستند جامعه را قانع کنند که «مردم» در انتخابات شرکت می‌کنند و تنها مانور موجود برای یادآوری همراهی «مردم» با خود را ۹ دی می‌دانند. برای این جریان بسیار مطلوب خواهد بود اگر حضور فردی مثل خاتمی، دوباره مردم را به پای صندوق‌های رای بکشاند و آن‌گاه آنها بتوانند با دوربین‌های واقعی به همگان نشان دهند که «مردم» به حاکمان اعتماد دارند و در انتخاباتی که آنها برگزار می‌کنند، با رغبت شرکت خواهند کرد. اما مسئله اینجاست که از سوی دیگر، حضور خاتمی می‌تواند خواب آشفته پیروزی آنها را برهم زند. آنگاه چه باید کرد؟

جریان صاحب قدرت در طول سال‌های اخیر نشان داده است که به هیچ وجه حاضر به بازگشت افرادی چون خاتمی -حتی به حلقه مشاوران و نزدیکان حکومت- نیست. حضور خاتمی در انتخابات مجلس نهم و واکنش بسیار سرد حاکمان به این کنش خود گویای آن است که خاتمی و مانند این شخصیت ها را جایی برای حضور در این حلقه نیست. در این صورت، و با توجه به پیروزی احتمالی خاتمی در انتخابات سالم، چه راهی برای قدرت‌مداران وجود دارد که از نفوذ او به ارکان قدرت جلوگیری نمایند؟ راه باقی‌مانده صرفا در برگزاری انتخابات ناسالم متجلی می‌شود. انتخابات و نتایج آن به گونه‌ای باید باشد که نام خاتمی به عنوان پیروز انتخابات اعلام نشود. اما آنچه برای چنین هدفی لازم است، تا چه اندازه دور از ذهن می‌نماید؟ آیا برای کسانی که در سال ۸۸ با وجود تحمل آن‌همه آشفتگی و بحران، حاضر نشدند ذره‌ای در تعامل با معترضان راه مماشات در پیش گیرند، سخت است که این بار نیز همان روند را در پیش گیرند؟ و نکته مهم دیگر در اینجا آن است که آیا این بار خاتمی و نیز جامعه معترض آمادگی پرداخت هزینه‌هایی مشابه مردم معترض در سال ۸۸ و همراهان محصور جنبش سبز در این سال‌ها را دارند؟ اساسا آیا جامعه‌ای که یک‌بار در سال ۸۸ همین راه را آزمود و چنان سرکوب شد، حاضر است دوباره در سال ۹۲ همان روند را طی کند و باز هم با شهادت و شکنجه و زندان و … حاکمیت مجدد سرکوب‌گران را بر خود ببیند؟

در کنار اینها، سوال بسیار مهم‌تری که پیش از ورود به آزمون دشوار نامزدی در انتخابات باید بدان اندیشید آن است که آیا تمامی این هزینه‌ها به ایجاد زمینه‌ای برای مشروعیت‌بخشیدن مجدد به حاکمان می‌ارزد؟ آیا سخت است تصور فردای انتخاباتی که در آن، خاتمی با آرای ناچیز بازنده انتخابات اعلام شود و داغ و درفش، مردم را به خانه‌های خود براند و دستگاه‌های تبلیغاتی در بوق و کرنا بدمند که «کجایند آنها که می‌گفتند مردم به حاکمان خود اعتماد ندارند؟ بیایند و ببینند که این مردم با چه شور و اشتیاقی با حضور خود در انتخابات، آنها را در تداوم سیره خویش بیمه نموده‌اند!»

مرور رخدادهای ۴ سال اخیر نشان می‌دهد که ضرورت آمادگی برای آنچه گفته شد به هیچ وجه دور از ذهن نیست، و در مقابل اتفاقا عدم آمادگی برای چنین معرکه‌ای دور از خردورزی خواهد بود. همین دغدغه هاست که آقای خاتمی را -علی‌رغم در خطر بودن کشور- در تردید نگه داشته است و به فکر فرو برده است که این نمایش می‌تواند جریان حاکم را در برخورد با مخالفان خود جری‌تر کند و آنها که در حسرت یک سند معقول در حمایت جامعه از خویش، توان برخوردهای خشن‌تر با محصوران و زندانیان و همراهان جنبش را در خود نمی‌دیدند، اینک سرمستانه به روش‌های خطرناک‌تری دست یازند تا برای همیشه طومار مخالفان و منتقدان را در جامعه درنوردند.

این روزها بازار دعوت از خاتمی اگر چه نه چندان پر رونق اما گرم است، این نوشته نیز دعوتی است برای خاتمی؛ اما نه دعوت مستقیم به نامزدی در انتخابات؛ دعوت به بررسی لوازم و ضرورت‌های پیش از نامزدی و حضور در این ورطه هولناک و خطیر. خاتمی را دعوت می کنم که این دغدغه را نیز به لیست بلند بالای دغدغه های خود بیفزاید که اگرچه حضور او (اگر حاکمیت چنین اجازه ای بدهد) در انتخابات شور اجتماعی را خواهد افزود، اما سرخوردگی‌های احتمالیِ پس از تکرار تقلب وسیع انتخاباتی می‌تواند چنان جامعه را در خود فرو برد که گریز از سیاست و بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه از جمله عواقب جدی آن خواهد بود و برای این مساله باید چاره ای اندیشید. خاتمی را دعوت می‌کنم به توجه چند باره به این مساله که به‌کار انداختن سرمایه اجتماعی مطلوبی که تا کنون جمع آورده است، در بازار مکاره سوداگرانی که جز به حیله و نیرنگ توانی برای سودآوری ندارند، تا چه اندازه می‌تواند بر سرمایه او بیفزاید و تا چه اندازه می‌تواند بر این سرمایه زیان رساند. و آیا جنبشی سرکوب‌شده که این روزها در داغ قتل و حصر و حبس و شکنجه، انگیزه‌ای جز همین سرمایه‌های اجتماعی برای امیدواری ندارد، می‌تواند به این راحتی، سرمایه‌اش را در چنین بازار پرمخاطره‌ای به بازی بگیرد؟

قطعا تعمق بیشتر در این بررسی، هر نتیجه ای داشته باشد، برای آینده ایران به‌صلاح‌تر و برای دلسوزان کشور و انقلاب مایه همدلی و همصدایی بیشتر است. خاتمی عزیز -چه بخواهیم و چه نخواهیم- بخشی از خاطره نیک ما از تاریخ جمهوری اسلامی است. با فردی آراسته به حسنات اخلاقی و سلامت نفسانی چون او جز به زبان دعوت نباید سخن گفت؛ اما این دعوت اندکی متفاوت است…

رضا گندمی



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۱۷ پاسخ به “دعوتی متفاوت برای سید محمد خاتمی”

  1. مهمان گفت:

    عالی است. اگر آقای خاتمی در مورد چگونگی جلوگیری از تکرار وقایع برنامه مشخصی نداشته باشد، امکان اینکه توده مردم با انتخابات قهر کنند جدی است

  2. رضا90 گفت:

    واقعا دعوت خردمندانه ای بود.همه ی جوانب رو نشون داد.بنظر من در نیامدن خاتمی به طور قطع هیچ خیری نیست ولی در آمدن او میتواند خیرهایی را به بار بیاورد ولی با کمی تردید…………

  3. غافل گفت:

    خامنه ای از خدایش است خاتمی وارد عرصه انتخابات شود و با انتخاب او حکومت نامشروعش را از فلاکت نجات دهد

  4. مادر سبز گفت:

    چه خوب گفتید و خوب شد که گفتید ممنون از شما.

  5. جمشید گفت:

    صرف نظر از این که
    رفتار حکومت در قبال کاندیداتوری آقای خاتمی چه خواهد بود، و یا اینکه خاتمی
    با کدامین شعارها وارد عرصه شود، همین واقعه (نامزد شدن خاتمی) می تواند
    روح تازه ای به جنبش موجود در داخل ببخشد و باعث طرح مجدد مطالبات مردم در
    سطحی گسترده تر شود.

    هستند نیروهایی که با هرگونه تحرکی در داخل مخالفند و با تشویق انفعال دست
    به دعای مداخله نظامی غرب و وهابیون قطر و عربستان نشسته اند.

    هستند کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه با سردادن شعارهای دهان پرکن و در عین
    حال سردرگم کننده در “تحمیل”
    انفعال به جامعه، گروه اول را یاری می کنند.

    اما تکلیف “ما” بعنوان نیروهای متکی به مردم چیست؟ می توانیم از کنار همه
    معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و خطرات خارجی که می تواند بر مشکلات موجود
    مردم مان صد چندان بیافزاید، با سکوت عبور کنیم؟ و منتظر تعیین تکلیف از
    طریق “دست غیب” شویم؟

    کارزارهای انتخاباتی را، هر چند مهندسی شده (تا حد کودتای ۸۸) باشند،
    بایستی بعنوان فرصتی جدید برای ارتباط با جامعه و طرح مجدد مطالبات جنبش
    دید. دستاوردهای انتخابات ۸۸ با وجود نتیجه کودتایی آن بسیار با ارزش
    بودند. باید تلاش کرد تا از هر فرصتی برای پیشبرد و تعمیق آنها بهرهبرداری
    کنیم

  6. سپهر سجادی گفت:

    فرض کنیم که انتخابات سالم برگزار شود و آقای خاتمی هم برنده شود حداکثر شرایط سال ۱۳۷۶ پیش خواهد آمد و فرض کنیم که مانند همان زمان دو دوره هم ریاست کند در آن زمان چه کرد ؟ جز آماده کردن شرایط برای پیروزی جریان احمدی نژاد! درد اصلی این نظام ولایت مطلقه ی فقیه است که در سایه ی آن نه قانون اساسی معنا دارد و نه رییس جمهور و نه مجلس . همه چیز با حکم حکومتی قابل لغو و ابطال است باید فکری به حال این مساله کرد. آیا آقای خاتمی که حتی از جانب دوستانش به مرد حرف و لبخند و عاجز از عمل و قاطعیت لقب گرفته می تواند به فدا کردن خویش این هیولا را از سر راه اسلام و ایران بر دارد؟

  7. در مورد اینکه اگر تقلب بشود و اینکه برای حکومتی که سال ۸۸ تقلب کرده آیا سخت است دوباره تقلب کند، من فکر میکنم شرایط این انتخابات با آن یکی تفاوت اساسی دارد. دولت و برگزار کنندهء انتخابات در این مقطع، همسو و همفکر و نزدیک به بیت و رهبر نیست. از این جهت نظارت نهادهایی مثل شورای نگهبان و همچنین نمایندگان رهبری بر این انتخابات در این جهت خواهد بود که مبادا تیم احمدی نژاد با تقلب نمایندهء خود (احتمالاً مشایی) را از صندوق بیرون بیارند. مگر اینکه بر سر کاندیدای خاصی به توافق برسند که فعلاً چنین چیزی موجود نیست. از این جهت بعید میدونم تقلبی به اون شکل ۸۸ صورت بگیره.
    جدای از این، خود همین حضور مردم باعث میشه که هزینهء تقلب بالا بره و اینجاست که سوال مطرح میشه که حاکمیتی که تجربهء اعتراضات ۸۸ را داشته و واکنش مردمی به تقلب را دیده، آیا توان تحمل چنین واکنش و اعتراضاتی داره؟ بخصوص که اینبار اعتراضات در صورت شکلگیری بمراتب رادیکال تر خواهد بود.

  8. اريا گفت:

    شرکت در انتخابات فرمایشی یعنی تأیید دیکتاتور و تمام أعمالی که انجام دادند وقتش هست که یکبار هزینه بدهیم أما شر ابنها بکنیم

  9. ناظر گفت:

    در نظام جمهوری اسلامی ، رهبر نماد اسلامیت نظام است و رئیس جمهور نماد جمهوریت آن ، آقای خمینی با توجه به جایگاه مرجعیت و محبوبیت خود در بین توده مردم در رابطه با تقابل این دو نهاد نگرانی نداشت و با بروز اولین نشانه های این تقابل با انتخاب بنی صدر نیز او را از سر راه خود برداشت . اما اقای خامنه ای نه تنها جایگاه و محبوبیت سلف خود را ندارد ، بلکه با عملکرد خود اسلامیت نظام را نیز با بخران مواجه ساخته است ، بنابر این تن به انتخاب رئیس جمهوری دارای پشتوانه مردمی نخواهد داد . هر چند که رئیس جمهور هر کس که باشد ، میتواند به نام ملت ، مانند احمدی نژاد ، خار چشم مقام معظم رهبری شود .

  10. حسن گفت:

    با سلام

    تجربه ثابت کرده تا به حال از عدم مشارکت سودی نبرده ایم

    مثال انتخابات سال ۸۴ کمی مشارکت احمدی نژاد را به دور دو م برد

    انتخابات دوم شوراها عدم مشارکت آبادگران را پیروز و احمدی نژاد را شهردار و سپس رءیس جمهور کرد.

    اگر در سال ۸۸ رأی نمی دادیم طلبکار نبودیم مطالبه ای نداشتیم
    خاتمی اگر بیاید و مردانه همه یکصدا از او حمایت کنند امکان تقلب دوباره بسیار کم می شود
    حتی اگر برای بار دوم تقلب شود بهتر از انتخاباتی است که با جعل مشارکت و اعلام آرای بالا یک کاندیدای خاص برنده اعلام شود

  11. محمد گفت:

    خیلی جالبه باز حرف های قدیمی ، اگر خاتمی بیاید حتما رای می آورد ، اگر رای نیاورد حتما تقلب شده ، پس باید ریخت در خیابان ماه ها هم آبروی خود بورد و هم زحمت ملت بدبخت رنج دیده را بورد و ماه ها هزنه بر این ملت رنج دیده تحمیل کرد ، کاش آقایان کروبی و وموسوی برای ادعای مضحک تقلب یک صفحه ولو به صورت نمادین تقدیم شورای نگهبان میکردند که لا اقل زبان امثال شما جلو ملت کمی بلند تر بود و از یاوه های خود میتوانستید اندکی دفاع کنید و مجبور نبودید از مغالطه ی احمقانه ی هر بچه مدرسه ایی میداند تقلب شده و مگر میشود لرستان به غیر داماد خود رای دهد و از این دست اراجیف استفاده نمیکردید. من نه یک بسیجی ام و نه یک جیره خوار حکومت بلکه یک آگاه سیاسی بی طرف و غیر ذی نفع هستم که دیدن ظلم هایی که در این مدت بر مردم رفت و دیدم کسانی را که دلشان بر این ملت نسوخت و به خاطر مصلحت جان این ملت هم که شده دست از ادعا های پوچ خود برنداشتند.
    بنده خیلی استدلال ساده ای دارم ،‌میگویم بفرض که تقلب گسترده به دستور آیت الله خامنه ای صورت گرفه باشد ، در حکومت اسلامی آنچه به یک رئیس جمهور مشروعیت میبخشد اکثریت نیست بلکه حکم فقیه است و معنای تنفیض هم همین است ،‌حال یک نفر به من بگوید ان کسانی که با پافشاری بر حرف های خود یک عده را همره خود کردند و به خدهان شیر فرستادند ، خون این افراد برای چه هدفی بود که می ارزید و این افراد باید قربانی میشدند؟ آن چه حقیقتی بود که خون ملت امریکا فراتر از آن بود و الگور در مقابل بوش بخاطر منافع و مصالح ملی سرخم کرد؟
    گرچه امیدی به اصلاحتان نیست ولی از خدا میخواهم کاری کند که امثال شما دست از عناد بردارند و کمی به فکر مردم خود باشند.

  12. جمشید گفت:

    مخاطب محترم سایت کلمه سوالاتی را طرح کرده اند که بیشتر در یاس و سرخوردگی شخص ایشان از اوضاع و احوال موجود ریشه دارند تا در وضعیت واقعا موجود در کشور. به اعتقاد بنده اگر دست آوردهای جنبش دوم خرداد و جنبش سبز را ببینیم و از تجربیاتمان در این دو دوره بهره بگیریم آنگاه نه این چنین مایوس که با سری بلند و دلی پر از امید (البته نه به پیروزی های زود رس) به استقبال عرصه های جدید مبارزه که انتخابات ریاست جمهوری یکی از آنهاست می رویم.

    در قبال انتخابات پیش رو، صرف نظر از این که
    رفتار حکومت در قبال کاندیداتوری آقای خاتمی چه خواهد بود، و اینکه خاتمی
    با کدامین شعارها وارد عرصه شود، همین واقعه (نامزد شدن خاتمی) می تواند
    روح تازه ای به جنبش موجود در داخل ببخشد و باعث طرح مجدد مطالبات مردم در
    سطحی گسترده تر شود.

    هستند نیروهایی که با هرگونه تحرکی در داخل مخالفند و با تشویق انفعال دست
    به دعای مداخله نظامی غرب و وهابیون قطر و عربستان نشسته اند.

    هستند کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه با سردادن شعارهای دهان پرکن و در عین
    حال سردرگم کننده در “تحمیل”
    انفعال به جامعه، گروه اول را یاری می کنند.

    وبالاخره هستند کسانی که با یادآوری زخم ها و دردهای سال ۸۸، کودتای انتخاباتی و سرکوب های پس از آن و …. یاس را به جای امید می نشانند.

    اما تکلیف نیروهای متکی به مردم چیست؟ می توانیم از کنار همه
    معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و خطرات خارجی که می تواند بر مشکلات موجود
    مردم مان صد چندان بیافزاید، با سکوت عبور کنیم؟ و منتظر تعیین تکلیف از
    طریق “دست غیب” شویم؟

    دوستان زندگی در ایران جاری است. مردم بطور روزمره در حال دست و پنجه نرم
    کردن با مشکلاتی هستند که قلم در وصف آنها ناتوان است. اولویت های مردم
    لزوما آن چیزهایی نیستند که من وشما در عالم ذهن خود می پرورانیم.

    کارزارهای انتخاباتی را، هر چند مهندسی شده (تا حد کودتای ۸۸) باشند،
    بایستی بعنوان فرصتی جدید برای ارتباط با جامعه و طرح مجدد مطالبات جنبش
    دید. دستاوردهای انتخابات ۸۸ با وجود نتیجه کودتایی آن بسیار با ارزش
    بودند. باید تلاش کرد تا از هر فرصتی برای پیشبرد و تعمیق آنها بهرهبرداری
    کنیم

  13. طاها گفت:

    مطالب گفته شده در مورد شرکت ان عزیز در انتخابات کاملا صحیح است

    اما به نظر میاید که تعلل ایشان برای اعلام نامزدی در انتخابات بدون در نظر گرفتن این دغدغه ها نیست

    من فکر میکنم ایشان قدر خود را خوب میدانند وبه ارزانی و بدون گرفتن تضمین پا به میدان نمی ګذارند

    امیدوارم حکومت به این نتیجه برسد که باید شرایط حضور ایشان را فراهم کند

  14. محمد گفت:

    من هم استدلال نویسنده این مقاله را تائید می کنم اصلا نیاید وارد انتخابات شد اغلب مردم نه تنها اعتمادی به امثال خامنه ای ندارند بلکه هر گوته همراهی با حاکمیت را خیانت می دانند .]قای خاتمی و اصلاح طلبان با اعلام کنند که شرلیط مهیا نیست و لذا در انتخابات شرکت نمی کنیم یا بگن کانذیذا معرفی نمی کنیم .خامنه ای و جریان نظامی- امنیتی حامی خامنه ای و جریان دولت و مصباح یزذی نشان داده اند که اصلا منافع مردم و کشور را از سر تفکر استبداد دینی ومنافعی که این جریانها دارند نمی توانند در نظر بگیرند و فهم اینها بدتر از صدام و قذافی و… به دلیل تکبر و غرور بیشر است به خصوص لجاجت و تکبر و مغرور بورن خامنه ای است .همجنین چون خامنه ای گفته تفکرش به احمدی نژاد نزدیکتر است و حالا همه مردم خطای خامنه ای رو فهمیده اند و خود خامنه ای هم اینو فهمیده بهیچوجه خوی فرعونیش و به خصوص حسادت و کینه ای که به مهندی موسوی از دوران نخست وزیر ی اش داشته اجازه نمی ده که حرف موسوی در مورد انتخابات سال ۸۸ را بپذیره و خامنه ای و دارو دسته اش حاصرند سرزمین ایران را به تلی از خاک تبدیل کنند ولی از قدرت کنار نروند و فقط خدا می تواند به انسان کمک کند تا به مستبدی چون خامنه ای تبدیل نشود.

  15. علی دوست گفت:

    به نظر این حقیر اگر آقای خاتمی برنامه ای برای مقابله با سنگ اندازی حامیان ستم پس از انتخابات ایشان به مقام ریاست جمهوری را دارند شرکت ایشان ثمر بخش است و با حمایت مردم ستم دیده انشاء الله به پیروزی میرسد، اما در غیر این صورت با نیامدن ایشان فرصت طلبی از حاکمان فعلی گرفته و باید به رقابت بین تیم احمدی نژاد و مشایی با رهبر و شکاف موجود و طمع ورزی این ها به قدرت نظر داشت

  16. زنجیر گفت:

    به امید آن روز که ایرانی آباد و آزاد داشته باشم. من از آن میترسم اگر خاتمی بیلید یاز با تقلب دست یکی دیگر را بالا ببرند و ابهت خاتمی شکسته شود. کاش خدا کاری بکند………….

  17. Moji Agha گفت:

    رضا گندمی: “سرخوردگی‌های احتمالیِ پس از تکرار تقلب وسیع انتخاباتی می‌تواند چنان جامعه را در خود فرو برد که گریز از سیاست و بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه از جمله عواقب جدی آن خواهد بود.” فرض بگیریم که احتمالا حاکمیت از حضور آقای خاتمی استفاده تبلیغاتی و ابزاری برای ایجاد “حماسه انتخاباتی” کرده و بعد دوباره نتایج دروغین اعلام کند — مثل سال ٨٨. یا فرض بگیریم که حتی بگذارند آقای خاتمی انتخابات را ببرد — که اگر دست در صندوق ها نبرند حتما خواهد برد — و بعد همان بازی “٩ روز یک بحران” را در بیاورند و دوباره کشور را فلج کنند. در این صورت آیا شرایط کشور فرق چندانی با الان (آرامش گورستانی — و “گریز از سیاست و بی‌تفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه” — به قول نویسنده مقاله) که کشور را بر لبه پرتگاه رسانده خواهد داشت؟ من درک نمیکنم که کسانی که بر طبل “تحریم انتخابات” میکوبند، از چه میترسند؟ آیا کشور چیزی برای از دست دادن دارد که با نیامدن خاتمی حفظ شود؟
    مجتبی آقامحمدی