برای زندگی، برای آزادی/ ما دوباره سبز می شویم

چکیده : 4 سال پیش بود که باهم همقسم شدیم، هم قسم شدیم برای زندگی کردن و برای سبز ماندن. برای همین نیز سفره های 7 سین را سبز تر از همیشه می چینیم، برای همین آمدن بهار را فراموش نمی کنیم. با وجود تمام سختی ها و با وجود تمام تلخی ها با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده به استقبال نوروز و بهار می رویم که با تو مرد نقاش روزی دوباره دیوارهای این شهر را رنگ خواهیم کرد. ...

مشت مشت گندم میریزم در آب؛ چشم هایم را می بندم و نیت می کنم. به نیت آزادی میر حسین موسوی، به نیت آزادی زهرا رهنورد، به نیت آزادی مهدی کروبی، به نیت سلامتی سید محمد خاتمی؛ به نیت آزادی مصطفی تاجزاده، محسن میردامادی، بهزاد نبوی، کیوان صمیمی، فیض الله عرب سرخی، عماد بهاور، عبدالله مومنی، حسن اسدی زید آبادی، مجید توکلی، مجید دری، ضیا نبوی، مهسا امر آبادی؛ ژیلا بنی یعقوب، نسرین ستوده و به نیت آزادی…

گندم ها خیس خوردند، قد کشیدند، سبز شدند و زودتر از هر سال بزرگ شدند؛ بعد از سه عید دلم کمی آرام گرفت؛ گفتم میایند حتما می آیند….

منتظریم که بیایی مرد نقاش، دوباره بیایی و با همان لبخند آرام ازصبر بگویی و از فردای بهتر. بیایی و دوباره دست بانو را سبز بگیری؛ بیای اززندگی بگویی که “مبارزه مقدس است اما ازآن مقدس تر زندگی است”. به ما که مدتی بود زندگی کردن را فراموش کرده بودیم دوباره زندگی کردن را یادآوری کردی و یادمان دادی نخست درست زندگی کردن را تمرین کنیم تا یتوانیم شهروندان سیاسی خوبی باشیم و فردای بهتری را بسازیم.

۴ سال پیش بود که باهم همقسم شدیم، هم قسم شدیم برای زندگی کردن و برای سبز ماندن. برای همین نیز سفره های ۷ سین را سبز تر از همیشه می چینیم، برای همین آمدن بهار را فراموش نمی کنیم. با وجود تمام سختی ها و با وجود تمام تلخی ها با قامتی سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس کشیده به استقبال نوروز و بهار می رویم که با تو مرد نقاش روزی دوباره دیوارهای این شهر را رنگ خواهیم کرد.