ضرورت گفت وگوی ادیان
چکیده :امروز باید در دو سطح به مقوله گفت وگو به معنای عام و گفت وگوی ادیان به معنای خاص نگاه کرد. در سطح تاریخی نه مقوله گفت وگو و نه مقوله گفت و گوی ادیان هیچ کدام مباحث جدیدی نیستند. در طول تاریخ، دیالوگ به معنای دو یا چند نفر وارد مباحثه شدن و در باب اندیشه سخن گفتن مطرح بوده که شکل فلسفی آن در یونان قدیم به عنوان فرآیندی برای رسیدن به حقیقت از طریق مکالمه و پرسش و پاسخ شناخته شده است. وقتی به این نوع گفت و گو در وجه تاریخی آن نگاه میکنیم میبینیم که صورت بین ادیانی هم داشته است یعنی بین اندیشمندان و عالمان ادیان و مذاهب مختلف مباحثه، احتجاج و انواع دیگری از گفت و گو به وضوح و وفور دیده میشود. ...
دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و از مشهورترین چهرههای رسانه و ارتباطات در ایران، گفت و گوی ادیان را ضرورت جهان امروز میداند که باید برای جلوگیری از میداندار شدن تفکرات افراطی و خطر بنیادگرایی به آن توجه شود. او معتقد است اگر فرهنگ گفت و گو و مدارا که در افق معنایی دین موضوعیت دارد، به رویکرد اصلی متدینان تبدیل شود، بسیاری از موقعیتهای هراس انگیز در جهان «جهانی شده» کاهش می یابد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به نقل از شفقنا، دکتر هادی خانیکی درباره ضرورتها و الزامات گفت وگوی ادیان در جهان پیش رو اظهار کرد: امروز باید در دو سطح به مقوله گفت وگو به معنای عام و گفت وگوی ادیان به معنای خاص نگاه کرد. در سطح تاریخی نه مقوله گفت وگو و نه مقوله گفت و گوی ادیان هیچ کدام مباحث جدیدی نیستند. در طول تاریخ، دیالوگ به معنای دو یا چند نفر وارد مباحثه شدن و در باب اندیشه سخن گفتن مطرح بوده که شکل فلسفی آن در یونان قدیم به عنوان فرآیندی برای رسیدن به حقیقت از طریق مکالمه و پرسش و پاسخ شناخته شده است. وقتی به این نوع گفت و گو در وجه تاریخی آن نگاه میکنیم میبینیم که صورت بین ادیانی هم داشته است یعنی بین اندیشمندان و عالمان ادیان و مذاهب مختلف مباحثه، احتجاج و انواع دیگری از گفت و گو به وضوح و وفور دیده میشود.
خانیکی در عین حال گفت و گوی ادیان را در معنای امروز آن تحت تاثیر شماری از عوامل تحولات دنیای جدید میداند و ادامه میدهد: جنس این نوع گفت و گو متفاوت از دیروز است ضرورت گفت وگو و گفت و گوی ادیان را امروز باید تحت تاثیر ارتباطات و اطلاعات، جهانی شدن، برجسته شدن هویت و نظایر اینها دانست؛ بنابراین نوع جدیدی از گفت و گو و شکل تازهای از گفت و گوی ادیان مطرح شده است. به نظر من باید در چارچوب مسایل و مباحث جهان جدید به این نوع گفت و گو توجه کرد و باید دید چرا جهان به سمت گفت و گو رفته است و چه صورت بندی از گفت و گوی ادیان به وجود آمده است. در شکل معرفتی و تاریخی گفت و گوی ادیان، ضرورت مسئله را میتوان این گونه فهمید که در نظامهای مذهبی به طور عام و در تفکر اسلامی به طور خاص اساسا گفت و گو موضوعیت دارد. به این دلیل میتوان انواع مختلفی از گفت و گو را در این زمینه تعریف کرد به عنوان نمونه در چارچوب تفکر اسلامی صورتهای مختلفی از گفت و گو مطرح است. یک نوع گفت و گویی است که میان انسان با خداوند وجود دارد و آنقدر این نوع گفت و گو در تفکر اسلامی معنادار است که در آن انسان به عنوان طرف گفت و گو خداوند هستی بخش خودش را با عنوان صمیمی و نزدیک «تو» مورد خطاب قرار میدهد. نوع دوم گفت و گو سخن گفتن انسان با طبیعت است چرا که در تفکر دینی طبیعت موجودی جاندار تلقی میشود. نوع سوم گفت و گو، گفت و گوی انسان با همنوعانش است زیرا انسان موجودی ناطق و اجتماعی به شمار میآید؛ بنابراین این نوع گفت و گو هم در تفکر اسلامی به رسمیت شناخته میشود. نوع چهارم آن، گفت و گوی انسان با خویشتن خویش است که نوعی مراقبه محسوب میشود.
مدیر موسسه بینالمللی گفت و گوی تمدنها به لحاظ معرفتی و فلسفی در مجموع اساس تفکر دینی را با گفت و گو سازگار میداند و توضیح میدهد: این مفهوم معرفت شناسانه البته تحت تاثیر عناصر اجتماعی و محیطی مختلفی نیز قرار میگیرد. وجه اجتماعی و تاریخی گفت و گو در واقع نوعی و امری از پیش تعیین شده نیست. حال باید دید که این وجه اجتماعی-سیاسی گفت و گوی ادیان در دوران ما چگونه برساخته شده است. این مفهوم تحت تاثیر تحولات دنیای امروز از یک سو به عنوان یک ضرورت درآمده است و از سوی دیگر با موانعی نیز روبه رو شده است. آنجا که ضرورت است عمدتا ناشی از مجموع تحولات سختافزاری، گسترش فنآوریها، ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی و حتی گسترش ارتباطات میان فردی، حمل و نقل و مهاجرت است که انسان امروز را ناچار به قرار گرفتن در محیط هایی کرده است که از گفت وگو ناگزیر است اما همین گفت و گوهای ناگزیر، موانعی را هم برای گفت و گو به وجود آورده است که برجسته شدن دیواره های هویتی و سرسختی های هویتی در واقع، نتیجه آن است. انسانی که امروز در جامعه چندفرهنگی زندگی میکند با دو وجه متناقض نما مواجه میشود؛ از یک طرف باید برای ابراز هویت و تشخص خود بر عمدهترین آنها که باورهای دینی از وجوه بارز آنها است غلبه کند و از طرف دیگر چون در یک زیست جهانی در یک زمینه مشترک قرار میگیرد، باید به دنبال مشترکات فرهنگی میان خود و دیگری باشد. به این ترتیب هویت انسان امروز هم از یک سو معطوف به پیدا کردن مشترکات میان خود و افراد است و از سویی دیگر معطوف به یافتن تمایزات بین خود و دیگری؛ بنابراین گفت و گوی ادیان ضرورتی است که دینداران را در برابر امواج تهدیدکننده دین از یک طرف به سمت یافتن مشترکات بین ادیان پیش میبرد و از طرف دیگر به سمت پیدا کردن مرزهای هویتی ادیان. در این میان وجه افراطی و خطرناک برجسته شدن هویت دینی شکل گیری بنیادگرایی و معنا یافتن نسبت بین هویت و خشونت است.
مشاور رسانهای و فرهنگی رییس جمهور پیشین ایران درباره تلاش جهان امروز برای ایجاد بستر و ملزومات گفت وگوی ادیان به شفقنا میگوید: هم زمینههای مساعد و هم زمینههای نامساعد برای پاسخگویی به این ضرورت وجود داشته و دارد. در دوران معاصر از سویی اندیشه هایی مثل برخورد تمدنها که از سوی کسانی مثل هانتینگتون مطرح شده که فرهنگها و تمدنها را اساسا منشا منازعات جدید می دانند و از سویی دیگر اندیشهای مثل گفتوگوی فرهنگها و تمدنها که از سوی سید محمد خاتمی مطرح گردید که گفت و گو را عامل کاهش برخوردها میداند یعنی در جهانی به سر میبریم که هم با فرصتهای گفت و گو رو به روست و هم با تهدیدهای آن. در هر دو عرصه باید سراغ عوامل معرفتی مساعد رفت؛ مثل نگرشهایی که گفت و گو را به رسمیت بشناسد و متاثر از اخلاق گقتوگویی، فرهنگ مدارا و به رسمیت شناختن دیگری و مخالف خود باشد. همچنین باید به دنبال ایجاد ساختارها و نهادهایی بود که امکان گفت و گو و داد و ستد فکری را فراهم کنند.
خانیکی، فقدان یا ضعف نگرشهای گفت و گویی و نگرش هایی که «دیگری» را به رسمیت نمیشناسد و حقی برای گفت و گو با او قائل نیست و همچنین نبود شبکهها، نهادها و ساختارهایی که امکان گفت و گو را فراهم می کند از موانع اجرای گفت و گو در این دوران برمیشمرد و بیان میکند: تعریفی که امروز متفکران حوزههای مختلف اجتماعی، فلسفی و سیاسی از پدیده جهانی شدن ارائه میکنند بر این مسئله متمرکز است که جهانی شدن دو وجه به هم پیوسته «جهانی» و «محلی» دارد؛ یعنی از یک طرف بر عناصر مشترک در جهان کنونی و از طرف دیگر ویژگیهای متمایز محلی اهمیت یافتهاند. این دو وجه باعث میشود که هویتها در هر دو وجه آن برجستهتر شود خواه هویتهای مذهبی و دینی و خواه هویتهای ملی و قومی. در اینجاست که خطر منازعات مذهبی و دینی به عنوان یک پدیدهی مدرن بیشتر شده است و به این اعتبار وقتی به سمت افراط و خشونت هم تمایل پیدا کند مضمون گفت و گویی آن کمرنگ میشود. در مقابل نگرشهای دینی و رویکردهایی به دین که «دیگری» را به رسمیت بشناسند و روایتهای دموکراتیک و گفت و گویی از ادیان داشته باشند، امکان گفت و گو و همزیستی بین ادیان و مذاهب را فراهم کنند.
خانیکی که سالهاست در زمینه گفت و گو و گفت و گوی تمدنها تحقیق و پژوهش کرده است، بر ضرورت توجه به مبانی اسلامی و تاریخی گفت و گوی ادیان تاکید کرده و اشاره میکند: در قرآن به عنوان کتاب مقدس ما، «دعوت» به کلمهی مشترک برای گفت و گو با پیروان سایر ادیان به کار رفته است و همین مبناست که تسری پیدا میکند به دورههای مختلفی که امامان شیعی به این نوع گفت و گوها دامن زدهاند، از آن جمله میتوان گفت و گوهای حضرت امام صادق(ع) با منکران دین و حضرت امام رضا(ع) را با معتقدان و پیروان سایر ادیان مثال زد. در فرهنگ عرفانی و ادب نیز از این نوع رویکردها بسیار است. نگاه ناصرخسرو شاعر شیعی و جهان دیده ما در این زمینه خود نمونه روشنی است آنجا که خطاب به مسلمانان میسراید
«تو مومن و گزیده محمد را
او کافر و گزیده مسیحا را
ایشان پیمبران و رفیقانند
تو دشمنی بیهوده ترسا را»
در واقع او اینگونه نتیجه میگیرد که پیروان ادیان مختلف نباید با هم دشمنی داشته باشند چون رهبران آنها نداشتهاند. در مقابل تفکراتی هم بوده و هستند که خود را مالک حقیقت میدانند و فهم خود را از دین مطلق میکنند یعنی فهم خود را عین دین میدانند و هر خشونتی را در برابر فهمی غیر از فهم خودشان روا میپندارند؛ مطمئنا از چنین تفکری گفت و گو بیرون نخواهد آمد.
خانیکی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا با توجه به گذشتن بیش از چند دهه مطرح شدن گفت و گوی ادیان همچنان بحث اصلی بر ضرورت است و نتایج مطلوبی به دست نیامده است میگوید: این بحث چه در زمان مرحوم آیتالله بروجردی و مرحوم شیخ شلتوت-دو عالم بزرگ شیعی و سنی- و چه پیش از آن در زمان مرحوم کاشفالغطا در قالب گفت و گوهای بین اسلام و مسیحیت مطرح شده است. در دورههای متاخر هم در دنیای اسلام و هم در دنیای غرب نهادهایی به این مسئله پرداختند که من نیز در سال های اخیر در برخی از این نشستها شرکت داشتم. این بحث در بین نخبگان گاهی از مرحلهی ضرورتها هم فراتر رفت اما در سطح سیاسی نگرانیها همواره بیشتر بوده است. در حوزهی سیاست در قالب جنبشهای اجتماعی و حرکتهای سیاسی، مسئله هویت اعم از هویت ملی، مذهبی و قومی مسئله برجستهای شده است و ملیت و مذهب یا قومیت و مذهب یکدیگر را تشدید کردند تا جایی که تفکیک آنها کار دشواری شده است. نمیتوان به قاطعیت گفت این برجسته شدن هویت چقدر منشا و ریشهاش را از مذهب گرفته است و چقدر از ملیت و قومیت. منازعات قومی صورت مذهبی میگیرد یا منازعات مذهبی صورت قومی میگیرد و به نظر من اینجاست که مسئله جدی و پیچیده شده است و اگر زمینهها و امکانهای گفت و گویی در حوزهی مذاهب و ادیان تقویت نشود طرفین ضد گفت وگویی که از درون آن بنیادگرایی، خشونت و تروریسم بیرون میآید میداندار میشوند. اگر معتقدان به اندیشههای افکار گفت وگویی در ادیان، به این مهم بپردازند زبان گفت و گو میان ادیان، زبان افراطی و خشونتگرا میشود.
او با توجه به اینکه اذهان عمومی، نخبگان و اصحاب قدرت هیچ گاه نمیتوانند بدون در نظر گرفتن نقش مذهب افراد عمدا به رعایت حقوق انسانی برسند، گفت: واقعیت این است که در هر کشوری اقلیتهای مذهبی آن معمولا در فشار به سر میبرند یا احساس در فشار بودن دارند. این واقعیت نشان میدهد که اتفاقا باید شرایط برای گفت و گوی ادیان و مذاهب میسر شده و نشان داده شود که توجه به حقوق اقلیتها در متون دینی و نگرشهای دینی هم وجود دارد. اگر مسایل جدیدی که جهان ما با آنها روبه روست در حوزهی معرفت دینی به آنها پرداخته نشود نوعی تقابل بین این مسایل و نگرشها و باورهای دینی به وجود میآید. میتوان فهرست بلندبالایی از مسایل اساسی مطرح کرد که امروز ادیان نمیتوانند بیتفاوت از کنار آنها بگذرند. برای مثال محیط زیست یک مسئلهی تازه است که اگر در پرتو دین و مذهب به آن نگاه نشود با دو پدیده روبه رو میشویم که یک طرف آن دین و طرف دیگرش توجه به محیط زیست است. حقوق بشر هم یک مسئله تازه است که اگرچه همیشه برای انسان مطرح بوده ولی به دلیل تحولات و تاملات جهان جدید، توجه به آن نیز تغییر کرده است. اگر یک نگاه حقوق بشری در دین وجود نداشته باشد یک دوگانهای بین حقوق بشر و دین به وجود میآید. دموکراسی، عدالت و آزادی نیز هرچند در گذشته نیز وجود داشتهاند اما امروزه به دلیل نوع صورتبندیهای جدید آنها نیاز است که از سپهر دینی به آنها پرداخته و پاسخ داده شود.
او بحث را چنین ادامه میدهد: اگر فرهنگ گفت و گو و مدارا جزو مولفههای اصلی باشد که در افق معنایی دین به آن توجه شود، اقلیتهای دینی و مذهبی هم احساس به حاشیه رفتن کمتری میکنند و در یک مناسبات دموکراتیک قرار میگیرند، لذا قطب بندیهای دینی و مذهبی هم به وجود نخواهد آمد. در واقع نگاه گفت و گویی به دین زمینههای تعارض مذهبی و حقوقی اقلیتها را کم میکند.
خانیکی معتقد است، با توجه به تاکید ادیان بر اخلاق و برقراری عدالت و قسط و نیز ضرورت اهتمام به ضعیفان جامعه، بحث «گفت و گوی ادیان» میتواند به حرکتی گسترده برای پیشبرد عدالت اجتماعی تبدیل شود. او میگوید: مبنای چنین گفت و گویی در ادیان حل مسایلی خواهد بود که جهان با آن مواجه است. حال ممکن است این گفت و گو در وجهی یک مسئله زیست محیطی باشد و در وجه اجتماعی و انسانی مسئلهی بی عدالتی و خودکامگی یا دور شدن از معنویت و اخلاق، تنهایی و از خودبیگانگی انسان. به هرحال همیشه جهان با این مسایل چه در سطح طبیعی چه در سطح اجتماعی و چه در سطح فرد مواجه بوده و خواهد بود. توجه به این مسایل و کاهش آنها میتواند از جمله ظرفیتهای گفت و گویی و گفت و گوی ادیان باشد.
او در پایان طرح بحث گفت و گوی ادیان را در بین علما، اندیشمندان و نخبگان مثبت ارزیابی و تاکید کرد: آنچه میتواند گفت و گوی ادیان را پیش ببرد، توافق بر سر وجوه و ترکیب مسایل و مشکلاتی است که هر جامعه و بخشی از جهان با آن مواجه است. باید برای این مسایل دغدغه داشت و راهحلهای تازهای پیدا کرد. گفت و گوی ادیان زمینهای برای اندیشیدن پیرامون این مسایل است که برای کاربردی کردن آن و طرح برنامههای اجرایی و عملی هنوز ما در مراحل اولیه به سر میبریم.
منبع: شفقنا
گفتگوی ادیان معنای محصلی ندارد . بگوئیم گفتگوی متولیان خود خوانده ادیان برای به رسمیت شناختن سهم هر یک از مزایای حاصله .
مگر خداوند از رگ گردن ، به بندگان خود نزدیکتر نیست . نکند به مترجم نیاز هست ؟