استیصال اهل قلم از وضعیت سانسور کتاب/ دولت راه نفس ناشران و نویسندگان را بسته است
چکیده :تیغ سانسور و ممیزی در حوزه نشر و کتاب حالا دیگر به تعبیر نویسندگان فلج کننده شده و نفس اهالی فرهنگ و نشر و کتاب را گرفته است. وزارت ارشاد به بهانه های واهی مجوز چاپ به نویسندگان نمی دهد و گاهی مجوزهای صادرشده را هم باطل می کند. تشدید سانسور و محدودیت در راه چاپ و انتشار کتاب از یک سو نویسندگان را ناامید از نوشتن کرده و از دیگر سو با تنزل تیراژ کتاب و کتابخوانی همراه شده است....
کلمه – گروه فرهنگی: سال آخر فعالیت دولتی که از اساس با فکر و فرهنگ میانه ای نداشت، در حال سپری شدن است. این روزها نتایج عملکرد دولت در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در حال آشکارتر شدن است و حوزه فرهنگ و قلم نیز از این سرانجام مستثنا نیست. تیغ سانسور و ممیزی در حوزه نشر و کتاب حالا دیگر به تعبیر نویسندگان فلج کننده شده و نفس اهالی فرهنگ و نشر و کتاب را گرفته است.
به گزارش کلمه، در سالهای اخیر وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد به بهانه های واهی و غیرمستدل یا مجوز چاپ به نویسندگان نمی دهد و یا مجوزهای صادرشده را هم باطل می کند و بسیاری از کتابها هم اجازه تجدید چاپ نمی گیرند.
تشدید سانسور و محدودیت در راه چاپ و انتشار کتاب از یک سو نویسندگان را ناامید از نوشتن کرده و از دیگر سو با تنزل تیراژ کتاب و کتابخوانی همراه شده است، تا جایی که طبق اعلام نویسندگان مستقل و منتقد، “اگر پنج سال پیش تیراژ دو هزار نسخهای تیراژی معمول بود، اکنون این تیراژ به کمتر از یک هزار نسخه رسیده است؛ آن هم در جامعهای که بیش از ۷۵ میلیون جمعیت دارد و ۷۰ درصد این جمعیت جوان هستند؛ جوانانی تشنه دانستن و کشف کردن.”
نویسندگان منتقد، این روش حکومت را در حکم به گرو گرفتن آزادی بیان، خلاقیت و معاش نویسندگان از جانب دولت خوانده اند که می خواهد دیدگاههای خود را بر آثار نویسندگان تحمیل کند، “حربهای برای اعمال تبعیض میان نویسندگان و سوق دادن آنها به خودسانسوری، ابزاری برای دخالت حاکمیت در عرصه ادبیات، هنر و اندیشه.”
از لیست کتاب های در انتظار چاپ و بلاتکلیف اسامی زیادی قابل اشاره است. چند نمونه از آنها که اخیرا نامشان در رسانه ها مطرح شده، اینهاست: مجموعه شعر «زمستان بلاتکلیف ما» سرودهی محمدعلی سپانلو بعداز گذشت ۲ سال، همچنان برای دریافت مجوز بلاتکلیف مانده است. کتاب «وهمِ سبز، وهمِ نارنجی» نوشته فریده گلبو که انتشارات «کتابسرا» مسئول انتشار آن است، نزدیک ۳ سالی است منتظر دریافت مجوز است و اجازهی انتشار ندارد. «چهار شب سرنوشتساز» عنوان کتاب دیگری است که یک سالی است منتظر دریافت مجوز است و هیچ جوابی برای تعیین تکلیف آن ندادهاند. نزدیک به ۶ سال است که هیچ یک از آثار «محمدرحیم اخوت» (نویسنده و منتقد) مجوز انتشار دریافت نکرده است.
شهلا لاهیجی نویسنده و منتقد با اعلام اینکه مشکلاتی که الان برای صدور مجوز پیش میآید بیسابقه است، توضیح می دهد: قبلآ این کارها بیشتر از یک هفته طول نمیکشید. الان برای یک مجوز گاهآ نزدیک به ۶ ماه منتظر میمانیم و همین بلاتکلیفی امکان هر نوع برنامهریزی را از ما میگیرد.
او با بیان اثرات این محدودیت ها گفته است: جمیع مشکلات، صنف نشر و کتاب را در موقعیت بدی قرار داده است. چاپخانهها را میبینیم که در چه موقعیتی قرار دارند، لیتوگرافیها عملآ تعطیل شدهاند، تیراژ کتابها به ۵۰۰ نسخه رسیده است.
چندی پیش در واکنش به وضعیت سانسور کتاب شماری از نویسندگان، با انتشار متنی خواهان لغو فوری مجوز انتشار کتاب از سوی وزارت ارشاد و کلیه مقررات و قوانین مربوط به آن شدند.
آنها با تاکید بر اینکه “حق مردم است که فارغ از هرگونه سانسور و فشار حکومتی به آثار ادب، هنری و اطلاعات دسترسی پیدا کنند و خود به داوری و نقد بپردازند.” اعلام کردند: “برای برونرفت از وضع بسیار اسفناک عرصه کتاب و بهبود شرایط نویسندگان و برای برخورداری جامعه از ادبیاتی که شایسته مردم آزاداندیش ایران باشد، میبایست «مجوز چاپ کتاب» لغو شود.”
در این بیانیه اعتراضی، ایران از معدود کشورهایی خوانده شده که در ابتدای قرن بیستویکم هنوز هم نویسندگانش مجبورند برای نشر آثار خود، از دولت “مجوز چاپ” بگیرند. “مجوزی” که حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به آن اشارهای نشده است.
از جامعهی کتابنخوان باید ترسید
در همین زمینه خانم لاهیجی با تاکید بر اینکه تولیدات فرهنگی نشان دهندهی فعالیت مغز یک جامعه هستند و پویا بودن آن به معنی زنده بودن جامعه است، اضافه می کند: وقتی تولیدات فرهنگی متوقف شود، یعنی مغز آن جامعه متوقف شده و این به معنی مرگ جامعه است. از جامعهی کتابخوان نباید ترسید، از جامعهای که کتاب نمیخواند باید ترسید.
هم چنین اخوت در واکنش به رویه موجود تاکید دارد: کسانی که کار نظارت و ممیزی را انجام میدهند، دغدغهی فرهنگی ندارند. من نمیتوانم دربارهی اعمال سلیقه در کار ممیزی نظر بدهم، زیرا تابحال خودم برای پیگیری کارهایم به وزارت ارشاد نرفتهام و نمیدانم الگوی مشخصی برای ممیزی وجود دارد یا نه، اما اینطور که تقریبآ متوجه شدهام حساسیت روی اسم و نفر خاص وجود دارد.
بیانیه اعتراضی چندی پیش نویسندگان منتقد که نامهایی هم چون سیمین بهبهانی، سیدعلی صالحی، علی باباچاهی، یداله رؤیایی، محمود استادمحمد، پوران فرخزاد، علیاشرف درویشیان و رضا براهنی در آن به چشم میخورد، اشاره داشت: “تقلاهای چند سال اخیر وزارت ارشاد و دیگر دستگاههای همسو، برای اعمال هر چه شدیدتر سانسور و ایجاد محدودیتها و تنگناهای بیشتر در راه چاپ و انتشار کتاب بار دیگر ثابت کرد که افول و نزول شأن کتاب و کتابخوانی رابطه مستقیمی با سانسور دارد.”
آنها تاکید کرده بودند : “در این چند سال که تیغ سانسور فزونتر و تیزتر از گذشته بر شریانهای انتشار کتاب گذارده شده، سقوط تیراژ کتابها نیز بیشتر شده است. اگر پنج سال پیش تیراژ دو هزار نسخهای تیراژی معمول بود، اکنون این تیراژ به کمتر از یک هزار نسخه رسیده است؛ آن هم در جامعهای که بیش از ۷۵ میلیون جمعیت دارد و ۷۰ درصد این جمعیت جوان هستند؛ جوانانی تشنه دانستن و کشف کردن.”
تاکید نویسندگان بر این است که “این روش حکومت را در حکم به گرو گرفتن آزادی بیان، خلاقیت و معاش نویسندگان از جانب دولت خوانده تا بتواند دیدگاههای خود را بر آثار نویسندگان تحمیل کند، حربهای است برای اعمال تبعیض میان نویسندگان و سوق دادن آنها به خودسانسوری، ابزاری است برای دخالت حاکمیت در عرصه ادبیات، هنر و اندیشه.”
نویسندگان از تیغ سانسور بر آثارشان می گویند
محمدعلی سپانلو که مجموعه شعر او با عنوان «زمستان بلاتکلیف ما» بعد از گذشت ۲ سال، همچنان برای دریافت مجوز بلاتکلیف مانده، با انتقاد از فضای فعلی گفته است: وقتی کتاب «افسانه شاعر گمنام» که نزدیک به ۱۴ سال برای آن وقت صرف کرده بودم را با حذفیات زیادی منتشر کردند و کتاب ۱۳۰ صفحهای در نهایت ۱۰۰ صفحه شد، دیگر جایی برای پیگیری وجود ندارد.
شیوا ارسطویی، نویسنده و مترجمی است که اعلام کرده مسئولان وزارت ارشاد از سال ١٣٨۶ تاکنون برای هیچ یک از آثارش مجوز انتشار صادر نکردهاند.
علی باباچاهی، شاعر در ترسیم وضع اسفبار موجود گفته است: “بهنظر میرسد که این آقایان هر یک براساس پیشفرضهای خود با متنهای من برخورد میکنند و من به عینه دیدهام که برداشت این دوستان با معنای این متنها مغایرت فاحشی دارد.”
شهلا لاهیجی، نویسنده، ناشر و مترجم نیز اشاره کرده متاسفانه به دلیل گرفتاریهای نشر از لحاظ اقتصادی و رفت و آمدهای مداوم به وزارت ارشاد برای پیگیری وضعیت آثار و مجوزهایی که معمولآ به ما داده نمیشود، گویی ذهنم عاری و تهی شده و توانایی سر و سامان دادن به آثارم را ندارم. نزدیک به ۲ سال است کتابی را آماده کردهام و تنها کار جمعبندی آن مانده که به دلیل همین مشکلات، از انجام آن باز ماندهام.
نازی صفوی، رماننویس ایرانی، مدتهاست که کار نگارش دو کتاب وی به پایان رسیده اما پس از چندین بار بازنگری هنوز منتشر نشدهاند. او می گوید: “مدتهاست که نگارش کتاب «تا بهشت راهی نیست» و یک اثر دیگر را به پایان رساندهام، اما به این دلیل که خود ما هم دچار یک خودسانسوری برای فرار از سانسورهای بعدی هستیم، چندین و چند بار آنها را بازنگری کردهام.”
اخوت نیز از نویسندگانی است که ۵-۶ سالی است به آثارش مجوز انتشار نمیدهند. این آثار شامل چاپهای اول و تجدید چاپهاست که ناشر برای تجدید چاپ به وزارت ارشاد فرستاده است. آثار چاپ اولش که مجوز انتشار دریافت نکردهاند حدود ۸ عنوان است. به گفته این نویسنده آثار دیگر، دو داستان در مجموعهای به نام «زنی در تاریکی» «داستانهای نانوشته» «عذاب» (هفت خان زندگی) و.. است. اخوت به کتابهای دیگرش که برای تجدید چاپ مجوز دریافت نکردهاند؛ اشاره کرده و گفته است: کتابهای تجدید چاپ من نزدیک به ۱۰ عنوان است. تعدادی از این عناوین را که در خاطرم است، شامل «نامها و سایهها»، «نمیشود»، «باقی ماندهها»، «داستانهای سال ۸۴»، «داستانهای سال ۸۵»، «داستانهای سال ۸۶» و «داستانهای سال ۸۷» است. همچنین کتاب «تعلیق» (یک داستان بلند) قبلآ توسط یک ناشر اصفهانی منتشر شده بود. کار تجدید چاپ این کتاب برعهدهی انتشارات «آگاه» بود که این کتاب مجوز انتشار دریافت نکرد.
او دربارهی دلیل عدم دریافت مجوز انتشار آثارش گفت: یکی دو اثر را کلآ غیرقابل چاپ اعلام کردند. برای باقی این آثار هم بخشهای را به عنوان حذفیات و اصلاحات مشخص کردهاند، اما من به هیچوجه به این کار، تن نمیدهم و حاضر نیستم کتابم تحت هر شرایطی چاپ شود. ترجیح میدهم کاری را که با وسواس هرچه تمامتر انجام دادهام، برای چاپ مثله نشود.
«فریده گلبو» می گوید: کتاب «وهمِ سبز، وهمِ نارنجی» نزدیک ۳ سالی است منتظر دریافت مجوز است و اجازهی انتشار ندارد. برای این کتاب آنقدر پیگیری کردم که از خود وزیر ارشاد هم نامهای برای دریافت مجوز گرفتم، اما ادارهی کتاب باز هم با انتشار آن موافقت نکرد.
«چهار شب سرنوشتساز» عنوان کتاب دیگری است که آن هم در اختیار انتشارات «کتابسرا» قرار دارد و یک سالی است منتظر دریافت مجوز است و هیچ جوابی برای تعیین تکلیف آن ندادهاند. در مورد کتابهای تجدید چاپیاش هم ظاهرآ هیچکدام از آثاری که سابقآ منتشر کردهام اجازهی تجدید چاپ ندارند.
تبصرههای خودسرانه برای افزایش فشار به نویسندگان
در شرایطی که نویسندگان مستاصل از سانسور برای انتشار آثار خود بلاتکلیف مانده اند، نظر محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد بر این است که “ممیزی کتاب نه تنها مانعی نیست، بلکه یک ضرورت است.” سخنانی مشابه دیدگاه آیت الله خامنه ای که معتقد است “نمی توان بازار کتاب را آزاد گذاشت تا کتابهای مضر وارد جامعه شود.”
جواد مجابی نویسنده منتقد کشور در توصیف وضع امروز به تلاش برای خدشهدار کردن استقلال نویسندگان اشاره کرده است.
وضعیتی که لاهیجی این شرایط را یک درد و مشکل همگانی خوانده که یک سیاست کلی است و شاید از معاون و مدیر کل هم فراتر باشد.
لاهیجی که این شرایط را مربوط به چند سال اخیر دانسته، اضافه می کند: ما در بحث صدور مجوز کتاب یک مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم که قانون است و لازمالاجرا. ظاهرآ وزارت ارشاد اخیرآ تبصرههایی را به آن اضافه کرده است و بحث اعمال سانسور و مشخص کردن حذفیات برای یک متن را بر این اساس اجرا میکند.
به گفته وی، این بخش و تبصره مغایر با قانون اساسی است و نباید اجرا شود، زیرا خود وزارت ارشاد نمیتواند قانون بگذارد. براساس این قانون هیچ کس نمیتواند برای صدور مجوز پیش از چاپ کتاب، بررسی و ممیزی انجام دهد. اینکه کجای یک کتاب حذف و اصلاح شود، سلیقهی بررس و ممیز است. ممیزی و سانسورهای فعلی نوعی توهین است.
لاهیجی یادآور شده که ما دوران میرسلیم را هم دیدیم که با وجود تمام سختگیریها، از لحاظ فرهنگی زنده ماندیم، اما الان دیگر امیدی نداریم که بتوانیم ادامهی حیات فرهنگی بدهیم. وضعیت ما با سالها سابقهی فعالیت و برگزیده شدن به عنوان ناشر سال اینگونه است، دیگر وای به حال آنها که تازه وارد این عرصه شدهاند.
دیگر امیدی نداریم
با تشدید ممیزی وزارت ارشاد گروهی از نویسندگان کنار نشستند و برخی انتشار کتاب بدون اخذ مجوز در بازار غیر رسمی از طریق چاپ افست و کپی را انتخاب کرده اند، برخی به انتشار کتاب های خود در خارج از کشور روی آورده تا دیگر نیازی به اجازه انتشار نداشته باشند و بخشی هم به فضای مجازی و اینترنت برای انتشار آثار خود روی آورده اند.
محمدرحیم اخوت ضمن ابراز ناامیدی از تغییر وضعیت موجود می گوید: از اینکه این آثار در دورهی زندگی من منتشر شوند، قطع امید کردهام. البته وقتی آثار من چاپ نشوند، زمین به آسمان نمیآید، اما این موضوع منحصر به من نیست و بسیاری در عرصهی فرهنگ با چنین مشکلاتی دست به گریبان هستند. به هر حال این وضعیت نگران کننده است و تقریبآ تمام اهالی قلم از این وضعیت مینالند و در هر سطح و مرتبهای، فریادشان از این سد و بند به آسمان رسیده است. این شکایات در نشریات و رسانههای مختلف و با احتیاط منتشر میشوند و میبینیم اغلب افراد دست به قلم از این شیوه دل چرکین هستند.
اخوت بروز چنین وضعیتی را باعث ایجاد دلسردیاش برای نوشتن دانست و گفت: سالها تنها دغدغهی فکری من نوشتن بوده است. در چنین وضعیتی تصمیم گرفتم برای همیشه نوشتن را کنار بگذارم و دو سالی است که از نوشتن کمی طفره رفتهام، اما نوشتن من را رها نمیکند. بر اساس همین اجبار و به این دلیل که نتوانستم از چنگ نوشتن فرار کنم، امسال هم یک رمان نوشتم و کار آن را به اتمام رساندهام.
نازی صفوی هم تنها راه پیشرفت را منحصر به وجود جریانهای نظارتی ندانسته و افزوده است: “جریانات فکری باید ارتقا پیدا کنند تا از این طریق آثار هم بهبود یابند، اما نباید به حال خود رها شوند.”
فریده گلبو نویسنده و پژوهشگر معتقد است در شرایط فعلی، شاید چاپ نکردن کتابهایش بهتر باشد و ممکن است با این وضعیت، رمانی که مشغول نوشتن آن است، آخرین اثرش باشد. تاکید او بر این است که نویسنده، شاعر، نقاش و… بالاخره حرف خود را میزنند و مخاطب آن را میشنود.
حال باید دید سانسور و ممیزی که به اعتقاد جواد مجابی فلج کننده شده است، تا کجا پیش خواهد رفت. سانسوری که هر میزان تیراژ کتاب در کشور کمتر می شود، به آمار کتاب های سانسور شده اضافه می شود. تا جایی که از تعداد کتاب هایی که یک به یک مهر می گیرند و یا در لیست طولانی مدت انتظار برای چاپ می روند، می توان نمایشگاهی برپا کرد.
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085