سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » دومین نامه زندانی سبز به دخترش؛ رازهای سرزمینمان را با تو می گویم‎...

دومین نامه زندانی سبز به دخترش؛ رازهای سرزمینمان را با تو می گویم‎

چکیده :متهمین سیاسی را دیده‌ام که به دلیل عدم دسترسی به مشاور حقوقی یا وکیل در دوران بازجویی و تحت تاثیر شرایط بازجویی حتی از حداقل حقوقی که قانون برای آن‌ها قائل شده، استفاده نکرده‌اند و در بسیاری مواقع ناچار شده‌اند برای رهایی از فشار زندان انفرادی یا فشارهای جسمی، روحی و روانی بازجویان علیه خود و در تایید اتهامات به دروغ علیه خود اعترافاتی بنویسند که بعد‌ها در دادگاه مستند دادستان برای محکوم کردن آن‌ها شده است. یکی از شگردهای بازجویان در جریان تحقیق و بازپرسی سو استفاده از همین جهل متهمین به قانون است و این درحالی است که بازجو ظاهرا ضابط مرجع قانونی یعنی قاضی تحقیق است و باید بی‌طرف باشد و مجری قانون....


یکی از زندانیان سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای به دخترش می نویسد: شاید بار‌ها در فیلم‌ها این صحنه تکراری را دیده‌ای که در کشورهای توسعه یافته بلافاصله پس از آنکه به شهروندی اتهامی زده می‌شود، او در برابر سوالات پی در پی پلیس یا کارآگاه، هر گونه پاسخ را موکول به حضور و مشورت با وکیل‌اش می‌کند. پاسخی که اگر در بازداشگاه‌های ما، متهم سیاسی در برابر بازجو و در اتاق بازجویی مطرح کند، در بهترین حالت مشمول تمسخر بازجو و احیانا چند توسری خواهد شد.

به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی که قصد دارن نامه هایش را هر هفته به قصد ثبت در تاریخ منتشر کند تاکید می کند: متهمین سیاسی را دیده‌ام که به دلیل عدم دسترسی به مشاور حقوقی یا وکیل در دوران بازجویی و تحت تاثیر شرایط بازجویی حتی از حداقل حقوقی که قانون برای آن‌ها قائل شده، استفاده نکرده‌اند و در بسیاری مواقع ناچار شده‌اند برای رهایی از فشار زندان انفرادی یا فشارهای جسمی، روحی و روانی بازجویان علیه خود و در تایید اتهامات به دروغ علیه خود اعترافاتی بنویسند که بعد‌ها در دادگاه مستند دادستان برای محکوم کردن آن‌ها شده است. یکی از شگردهای بازجویان در جریان تحقیق و بازپرسی سو استفاده از همین جهل متهمین به قانون است و این درحالی است که بازجو ظاهرا ضابط مرجع قانونی یعنی قاضی تحقیق است و باید بی‌طرف باشد و مجری قانون.

اولین نامه این پدر سبز زندانی به دخترش؛ در عمق چشمان بسیار غمگین تو

متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

دخترم

بزرگی گفته «به پنهان‌ترین راز‌ها، می‌توان از درون چشمان انسان‌ها دست یافت». عاشق در اولین نگاه به راز معشوق پی می‌برد، پدر و مادر با لحظه‌ای تمرکز در چشمان فرزندان همه اسرار مگوی آن‌ها را در می‌یابند، حتی بازجوی خبری و کارکشته نیز با خیره شدن در چشمان مته‌مان به اسرار آن‌ها پی می‌برد.

با همه این‌ها کمتر شنیده‌ام که فرزندی از چشمان والدینش رازهای آن‌ها را بگشاید. در‌‌ همان حال گفته شده پیوندی عمیق و پنهانی میان پدران و دخترانشان وجود دارد، پیوندی که از روز تولد تو تا امروز بین من و تو نیز عمیق و عمیق‌تر شده، بنابراین تصور می‌کنم در آن روزهای ملاقات شیشه‌ای تو نیز مثل من از عمق چشمانم به رنج‌های دیروز و امروز من پی بردی تا شرایط تحمیل شده و فشارهای بر من و همه زندانیان سیاسی را دریابی.

دخترم

اگرچه مایل نیستم با نوشتن رنج‌هایم از روز بازداشت تا امروز به نگرانی‌های تو بیافزایم و دلت را به درد آورم، اما اطمینان دارم آشنایی تو با «رازهای سرزمینمان»، بیش از پیش آماده است می‌کند تا در راه دشواری را که به عنوان «فرزند یک فعال سیاسی» پیش پای تو گذاشته شده بپیمایی و همچنان که داستایفسکی گفته لایق رنج‌هایت می‌شوی.

دخترم

اگرچه بازجویی یا به تعبیر نظام قضایی بازپرسی، فعالیتی است که در همه نظام‌های حقوقی دنیا از جمله ایران برای پی بردن به صحت و سقم اتهام وارده به رسمیت شناخته شده، اما برخلاف ممالک توسعه یافته، هم از جهت متن قوانین و هم از جهت اجرای قوانین، شکاف عمیقی میان ما و دیگر کشور‌ها وجود دارد.

این شکاف در پرونده‌های سیاسی، عمیق و عمیق‌تر نیز می‌شود، تا آنجا که‌ گاه حداقل حقوقی را هم که همین قوانین فعلی کشور برای متهمین عادی و غیر سیاسی به رسمیت شناخته در مورد متهمین سیاسی نادیده گرفته یا اساسا نقض می‌شوند.

قانون آیین دادرسی کیفری بیان کننده قوانین حاکم بر فرآیند بررسی پرونده متهمین از زمان وارد آوردن اتهام تا انجام محاکمه، صدور حکم و اجرای آن است. مطابق یکی از مواد این قانون حضور وکیل در دوران تحقیق (یعنی از زمانی که ضابطین قضایی از جمله ماموران اطلاعاتی اتهامی را متوجه فعالان سیاسی می‌کنند؛ در دوران بازداشت و انجام مراحل بازجویی و تحقیق و بالاخره صدور کیفر خواست علیه متهم) موکول به نظر و اجازه قاضی تحقیق یا بازپرس است، و جالب است بدانی که تا کنون هیچ بازپرس یا قاضی تحقیقی به هیچ یک از وکلای هزاران متهم سیاسی اجازه ملاقات، گفت‌و‌گو یا مشورت با موکل‌اش را در دوران بازپرسی نداده است.

شاید بار‌ها در فیلم‌ها این صحنه تکراری را دیده‌ای که در کشورهای توسعه یافته بلافاصله پس از آنکه به شهروندی اتهامی زده می‌شود، او در برابر سوالات پی در پی پلیس یا کارآگاه، هر گونه پاسخ را موکول به حضور و مشورت با وکیل‌اش می‌کند. پاسخی که اگر در بازداشگاه‌های ما، متهم سیاسی در برابر بازجو و در اتاق بازجویی مطرح کند، در بهترین حالت مشمول تمسخر بازجو و احیانا چند توسری خواهد شد.

متهمین سیاسی را دیده‌ام که به دلیل عدم دسترسی به مشاور حقوقی یا وکیل در دوران بازجویی و تحت تاثیر شرایط بازجویی حتی از حداقل حقوقی که قانون برای آن‌ها قائل شده، استفاده نکرده‌اند و در بسیاری مواقع ناچار شده‌اند برای رهایی از فشار زندان انفرادی یا فشارهای جسمی، روحی و روانی بازجویان علیه خود و در تایید اتهامات به دروغ علیه خود اعترافاتی بنویسند که بعد‌ها در دادگاه مستند دادستان برای محکوم کردن آن‌ها شده است. یکی از شگردهای بازجویان در جریان تحقیق و بازپرسی سو استفاده از همین جهل متهمین به قانون است و این درحالی است که بازجو ظاهرا ضابط مرجع قانونی یعنی قاضی تحقیق است و باید بی‌طرف باشد و مجری قانون.

در حال حاضر بازجویان، کارکنان وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران و دادستانی هستند، اغلب فاقد اطلاعات حقوقی‌اند یا اصلا در این زمینه اطلاعاتی ندارند و از‌‌ همان آغاز بازجویی در تلاش‌اند تا به هر شکل ممکن، تاکید می‌کنم به هر شکل ممکن، متهم را وادار به اعتراف علیه خود کنند و برای دست یافتن به این هدف، امکانات و وسایل زیادی در اختیار دارند که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

– تهدید متهم به نگهداری او در زندان انفرادی به مدت طولانی، جمله تکراری آن‌ها این است: «اینقدر اینجا (انفرادی) می‌مانی تا مو‌هایت مثل دندا‌‌ن هایت سفید شود». در نامه‌های بعدی درباره سلول انفرادی و اثرات سخت و جبران ناپذیر آن بر روح و جسم زندانیان برایت خواهم نوشت.

– تهدید متهم به اعمال انواع شکنجه جسمی. مدتی است آقایان از به کار بردن عنوان شکنجه خودداری می‌کنند و به جای آن کلمه «تعزیر» را به کار می‌برند. «تعزیر» اسم رمز صدور حکم قاضی برای زدن شلاق به میزان وافی و کافی است تا متهم به آنچه بازجو می‌خواهد، اعتراف کند.

– تهدید متهم به بازداشت اعضای خانواده‌اش اعم از همسر و فرزندان و حتی پدر و مادر. پرونده‌های زیادی سراغ دارم که این تهدید توسط تیم بازجویی به اجرا در آمد و متهم هم برای رهایی عزیزانش از اسارت و جسارت بازجویان به هر آنچه بازجویان خواسته‌اند، اعتراف کرده است. بار‌ها هم خود شاهد بوده‌ام و هم دیگر زندانیان تعریف کرده‌اند که نیمه‌های شب صدای التماس زندانی نگون بختی را شنیده‌اند که به بازجویان التماس می‌کرده همسر یا فرزندش را اذیت و آزار ندهند و او به هر آنچه بخواهند اعتراف می‌کند و به همه سوالاتشان پاسخ می‌دهد.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.