سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » بحران جنگ قدرت کنونی و سرانجام آن...
» گزینه های پیش روی احمدی نژاد و رهبری

بحران جنگ قدرت کنونی و سرانجام آن

چکیده :به نظر رهبری با توجه به حمایت ها و تأیید های بی حد و حصر گذشته، برکناری احمدی نژاد پیش از پایان دوره ریاست جمهوری هزینه های زیادی را تحمیل خواهد کرد. بنابراین مصلحت ایجاب می کند که احمدی نژاد تا پایان دوره ریاست جمهوری تحمل شود. ...


کلمه_علی محمد شمس: تشدید بحران اختلافات و جنگ قدرت در جناح حاکم، که به رغم تمامی تلاش های مصلحت جویانه برای کنترل و مهار آن اکنون دیگر به عرصه رسانه ها کشیده شده، بیش از پیش بر ابهام موجود در افق آینده سیاسی ایران افزود. این روزها کمتر جمع و محفلی را می توان سراغ گرفت که در آن سخن از این جنگ قدرت نباشد و ادامه بحث به گمانه زنی در باره وضعیت آینده سیاسی کشور نینجامد. به راستی این اختلافات به کجا خواهد کشید؟ آیا احمدی نژاد تا آخر دوره دوم ریاست جمهوری سر به سلامت خواهد برد؟ آیا اختلافات چنان حاد خواهد شد که طرح عدم کفایت وی مطابق اصل ۸۸ قانون اساسی در دستور کار مجلس قرار خواهد گرفت و یا این که براساس اصل ۱۰۹ عزل وی در دستور کار قوه قضائیه قرار خواهد گرفت؟

برای پاسخ به این سئوال ها ابتدا باید درک روشنی نسبت به ماهیت جنگ قدرت جاری و اهداف، امکانات و محدودیت های هر یک از دو طرف داشت.

اکنون دیگر منتقدان به اصطلاح اصول گرای احمدی نژاد نیز به این حقیقت اعتراف و تأکید دارند که احمدی نژاد با حمایت مطلق رهبری به قدرت رسید. از آغاز ریاست جمهوری احمدی نژاد رابطه او با قدرت بر اساس توافقی دو جانبه تنظیم می شد. او می بایست رقبای بالقوه و بالفعل و قدرت های مستقلی که طی دو دهه گذشته به طور سنتی کارکردشان ممانعت از مطلقیت قدرت بوده است، از اصلاح طلبان گرفته تا هاشمی رفسنجانی و روحانیت و مرجعیت … را از سر راه بردارد و یا تضعیف کند، زمینه حضور نظامیان را در عرصه های اقتصاد و سیاست فراهم سازد و در ازای این همه در تصمیمات و عزل و نصب ها از حمایت مطلق و بی قید و شرط برخوردار گردد، تا آن جا که نه تنها برای تصمیمات و عملکردهای خود به هیچ مرجع نظارت و کنترلی حتی مجلس پاسخگو نباشد بلکه همواره از سوی مجلس تأیید شود. این مأموریت از افراد و شخصیت های شناخته شده چه راست و چه چپ ساخته نبود. تنها کسی می توانست این وظیفه را بر عهده گیرد که فاقد هرگونه هویت، عقبه و پایگاه سیاسی و اجتماعی باشد. آنان که طی این مدت از سکوت و مدارای رهبری در برابر دروغ ها و ماجراجویی ها و حرکات تحریک آمیز و تنش برانگیز و اقدامات ناسنجیده احمدی نژاد در سطح اداره کشور تعجب می کردند و هر چه می اندیشیدند دلیل این همراهی و حمایت را نمی یافتند، در واقع از نقش و وظیفه ای که بر عهده احمدی نژاد گذاشته شده بی اطلاع بودند. احمدی نژاد خود زمانی که در اعتراض به اقدام رهبری در ابقای وزیر اطلاعات در خانه نشسته بود، در دیدار با افرادی که برای میانجی گری و حل مشکل نزد وی رفته بودند، خود بر این نقش و وظیفه تأکید کرد و خدمات خویش را در برخورد با اصلاح طلبان و حذف آنان از عرصه سیاست اجرای کشور، برخورد با هاشمی و برخورد با روحانیت و مراجع را بر شمرد و گله خود را اینچنین مطرح کرد که پس از این همه خدمات حق نبود رهبری با من این گونه برخورد می کرد.

به هر حال آگاهی سیاسی چندان پیچیده ای لازم نبود تا دانسته شود، این مأموریت دائمی نیست و پس از تحقق اهداف مورد نظر، نقش وی به پایان خواهد رسید. احمدی نژاد نیز از این حد از هوشیاری سیاسی برخوردار بود که این حقیقت را دریابد. او اما برای این آینده محتوم چاره ای اندیشیده بود. او می کوشید با استفاده از رانت بی حساب حمایت قدرت از خود و صرف هزینه های هنگفت زمینه لازم را برای وارد کردن طرفداران خود به مجلس و تصاحب اکثریت کرسی های مجلس در انتخابات آینده فراهم آورد و در پی آن برای پیروزی مشائی در انتخابات ریاست جمهوری آینده، بستر سازی کند و به این ترتیب رهبری را در برابر عمل انجام شده قرار داده، جایگاه خود را در آینده سیاسی کشور تثبیت کند.

متقابلاً شواهد و قرائن حاکی از آن است که رهبری برای آینده سیاسی کشور و مجلس و ریاست جمهوری تدبیر دیگری اندیشیده بود. مطابق این تدبیر، احمدی نژاد پس از ایفای مأموریت و پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود باید از صحنه خارج می شد و جای را برای انتخابی مناسب با شرایط جدید باز می کرد. طبیعتاً این دو پروژه قابل جمع نبودند و دیر یازود در تقابل یا یکدیگر قرار می گرفتند. همین گونه نیز شد.

تغییر ناگهانی و پر هزینه وزیر امور خارجه از نظر احمدی نژاد آزمایش موفقی بود تا مطمئن شود، رهبری بنا به ملاحظات مختلف از جمله حمایت های بی دریغ و تأیید های غیر مشروط گذشته به ویژه در شرایطی که هنوز هزینه های حوادث پس از انتخابات بر دوش ها سنگینی می کند، با اقدامات مشابه وی در آینده برخورد نخواهد کرد. او با همین اطمینان به سراغ تغییر وزیر اطلاعات رفت. تغییر مصلحی در پروژه ای که احمدی نژاد تعقیب می کرد اقدامی حیاتی به شمار می آمد. انتخاب وزیری کاملاً همراه و تابع برای وزارت اطلاعات این امکان را برای احمدی نژاد فراهم می آورد که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی کشور را در انتخابات آینده و پس از آن، علیه حریفان اصول گرای خود به کار بگیرد. محاسبات احمدی نژاد دقیق بود. به واقع اگر او در تغییر وزیراطلاعات موفق می شد، به همراه وزارت کشور وفادار خود که مجری انتخابات بود و با توجه به تجربه انتخابات ریاست جمهوری دهم می توانست انتخابات را به سود خود مدیریت و مهندسی کند. اما او یک نکته را از نظر دور داشته بود و آن این که تغییر وزیر اطلاعات با تغییر وزیر امور خارجه بسیار متفاوت است. تغییر وزیر امور خارجه که در سفر خارجی به سر می برد اگر چه آبرو و حیثیت کشور را می برد، تأثیری در معادلات قوای داخلی نداشت و با تدبیر رهبری برای آینده سیاسی کشور در تعارض قرار نمی گرفت. در واقع تغییر مصلحی نماد تقابل دو پروژه بود. پروژه ای که احمدی نژاد برای تضمین آینده سیاسی خود تعقیب می کرد و پروژه ای که رهبری برای خارج ساختن احمدی نژاد از عرصه قدرت و تصمیمی جدید برای آینده سیاسی کشور مد نظر داشت. این تفاوت کافی بود تا محاسبات احمدی نژاد را نقش برآب کند. اینچنین نیز شد و تغییر مصلحی با واکنش رهبری مواجه گشت و اتفاقاتی رخ داد که همگان از آن آگاهند.

این حادثه البته تحولی کیفی در معادلات قدرت در عرصه داخلی کشور را موجب گشت. تضادها و اختلافاتی که تا آن زمان تلاش می شد پنهان نگاه داشته شود آشکار گشت. با برداشته شدن دست حمایت رهبری از سر احمدی نژاد رقبای اصول گرای وی میدان عمل بیشتری یافتند، کنترل بیشتر احمدی نژاد و محدود سازی وی به امری ضروری تبدیل شده است. برخلاف گذشته به مجلس اجازه داده شده است به برخی وظایف خود در نظارت بر دولت عمل کند. با برداشته شدن وظیفه ساماندهی استقبال پرشور از احمدی نژاد در سفرهای استانی از دوش بسیج و سپاه، عملاً سفرهای استانی دولت را به محاق رفت. پس از آن ماجرا دو سه سفر احمدی نژاد به کاشان و قم و شیراز و … برای افتتاح پروژه در غیاب استقبال های پرشور مردمی به سبک گذشته برگزار شده است و به نظر می رسد سفرهای استانی به سبک و سیاق گذشته تکرار نشود.

وضعیت موجود البته اندکی پیچیده تر از آن است که گفته شد. در حال حاضر با برداشته شدن دست حمایت رهبری از سر احمدی نژاد در سطح اصول گرایان متحد سابق و مخالفان امروز وی در باره نحوه برخورد با وی اتفاق نظر وجود ندارد. مخالفان سرسخت او خواهان برکناری او از ریاست جمهوری قبل از پایان دوره هستند. آنان تلاش می کنند زمینه استیضاح وی در مجلس یا رأی عدم کفایت وی در قوه قضائیه را فراهم کنند. رهبری اما نظری دیگر دارند. به نظر رهبری با توجه به حمایت ها و تأیید های بی حد و حصر گذشته، برکناری احمدی نژاد پیش از پایان دوره ریاست جمهوری هزینه های زیادی را تحمیل خواهد کرد. به هر حال مریدان را به سادگی نمی توان توجیه کرد که چگونه کسی که از هاشمی رفسنجانی به رهبر نزدیک تر بوده است، در کمتر از یکسال مخالف رهبری از آب در آید. علاوه بر این چنین اتفاقی مسلماً در مدیریت و بصیرت و شناخت رهبری به امور تردیدهای جدی ایجاد خواهد کرد. بنابراین مصلحت ایجاب می کند که احمدی نژاد تا پایان دوره ریاست جمهوری تحمل شود. تا آن زمان باید در قبال وی سیاستی دوگانه اعمال شود بدین معنا که اولاً با اقدامات کنترلی نظیر نظارت و کنترل قانونی مجلس و قوه قضائیه دامنه قدرت و تحرکات احمدی نژاد کاملاً محدود شود و ثانیاً این فشارها و محدود سازی ها کاملاً کنترل شده و محاسبه شده با توجه به آستانه تحمل احمدی نژاد اعمال شود تا او را ناگزیر از واکنش و ایجاد بحرانی مجدد نکند زیرا به قول سعدی علیه الرحمه : «هرکه دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید»

وقت ضرورت چو نماند گریز/ دست بگیرد سر شمشیر تیز. (گلستان سعدی)

و اگر چنین اتفاقی رخ دهد عزل وی اجتناب ناپذیر خواهد شد که اساساً چنان که گفتیم به مصلحت نیست.

به هر حال چنان که گفتیم قهر اعتراض گونه احمدی نژاد در برابر رهبری، برای مخالفان اصول گرای وی در حاکمیت و به ویژه در مجلس که تا آن زمان حتی در برابر توهین ها و تحقیر های احمدی نژاد نسبت به مجلس اجازه برخورد نداشتند، فرصت مناسبی فراهم آورد. آنان که از ناحیه رهبری نیز چراغ سبز دریافت کرده بودند، به تلافی تحقیرهای چند ساله و بغض های فروخورده و به تصور این که کاردیگر تمام است، علیه احمدی نژاد بسیج شدند.تهیه طرح استیضاح برخی وزرا، سئوال از احمدی نژاد با یکصد امضا و عدم رأی اعتماد به وزیر ورزش و نطق های شدید علیه احمدی نژاد و … حاکی از عزم مجلسیان در تلافی ضرباتی است که در گذشته از احمدی نژاد دریافت کرده است. اما آن جراغ سبز تنها برای گوشمالی بود و نه زیاده روی تا برکناری وی که خلاف مصلحت است. از این رو رهبری خیلی زود با احضار هیئت رئیسه مجلس و ارسال پیام به مجلسیان متذکر شدند که در انتقاد و مخالفت با احمدی نژاد باید محدوده معینی را رعایت کنند و آنان اجازه خروج از این محدوده را ندارند. اما ظاهراً عمق اختلافات و بغض مخالفان و مجلسی که طی سال های گذشته در برابر احمدی نژاد همواره تحقیر شده است، بیشتر از آن است که با این هشدارها و پیغام ها قابل کنترل باشد. از این رو رهبری نگران از اقدامات غیر قابل پیش بینی برخی مخالفان علیه احمدی نژاد است که فراتر از آستانه تحمل وی باشد و همگان را در برابر عمل انجام شده قرار دهد.

به گفته آقای ترقی رهبری اخیراً هیئتی را برای رسیدگی به موارد تخلف دولت از قانون تشکیل داده اند. این اقدام البته درچارچوب همان سیاست دوگانه در برابر احمدی نژاد قابل تحلیل است. بدین معنا که تشکیل این کمیسیون از یک سو فی نفسه اعمال فشار بر احمدی نژاد و اقدامی هشدار دهنده و کنترل کننده علیه وی است و از سوی دیگر با سلب اختیارات و صلاحیت های مجلس را در برخورد با احمدی نژاد سطح اقدامات مجلس را علیه وی را براساس مصالحی که رهبری تشخیص داده اند، در سطحی معین کنترل و محدود می کند.

با توجه به آن چه گفته شد رفتارها و برخوردهای مختلفی که این روزها با احمدی نژاد صورت می گیرد در قالب این دو رویکرد قابل طبقه بندی و تحلیل است در حالی که مخالفان تندروی احمدی نژاد در مجلس می کوشند وی را وادار به واکنش کنند و نهایتاً طرح استیضاح او را در دستور کار قرار دهند، محافل نزدیک به بیت رهبری نظیر کیهان خط دوم را تعقیب می کنند. تأکید مکرر کیهان در مقالات خود مبنی بر خوب بودن احمدی نژاد و فاسد بودن اطرافیان وی، انتقاد به اقدام یکصد نماینده مجلس برای سئوال از احمدی نژاد و … در همین چارچوب قابل تحلیل است.

اکنون سئوال این است این ماجرا کجا صورت خواهد بست و ادامه این وضعیت به چه فرجامی خواهد انجامید؟ در پاسخ این سئوال باید گفت رفتار و اهداف جریان مقابل احمدی نژاد کاملاً روشن است. هر دو بخش از مخالفان وی به رغم اختلاف در تاکتیک برخورد با وی در اصل کنار گذاشتن او اشتراک نظر دارند. با این تفاوت که یکی خواهان عزل او پیش از دوران ریاست جمهوری است و دیگری خواهان کنترل و محدود سازی وی تا پایان دوره ریاست جمهوری و حذف نهایی وی از عرصه سیاست و قدرت است. بر این اساس به نظر می رسد نام گذاری«جریان انحرافی» برای مجموعه همراه احمدی نژاد کاملاً حساب شده باشد. ظاهراً هدف از این عنوان و اتهاماتی نظیر رابطه با رمال ها و جن گیر ها و دستگیری برخی از اعضای این مجموعه و اعتراف گیری های احتمالی با این هدف صورت می گیرد که هرگونه امکان حضور این مجموعه در آینده سیاسی کشور به طور کلی منتفی شود.

با توجه به آن چه گفته شد به نظر می رسد کنار گذاشته شدن از عرصه قدرت و سیاست تصمیمی قطعی و غیر قابل بازگشت باشد اما ظاهراً احمدی نژاد نیز از این حد از هوش و ذکاوت برخوردار باشد که این واقعیت را دریابد. در عین حال به نظر می رسد او این امکان را دارد که از میان مسیر های محتمل به سوی این نقطه پایانی، مسیری را که خود می خواهد برگزیند. به عبارت بهتر اگر رسیدن به این نقطه پایانی برای احمدی نژاد سرنوشتی محتوم است اما او این آزادی و امکان را دارد که مسیر رسیدن به این نقطه محتوم را خود انتخاب کند.

انتخاب هایی که او می تواند داشته باشد به شرح زیر است:

۱- واکنش اعتراضی به رفتار و مواضع رهبری و حامیان ایشان علیه خود و رویارویی با رهبری

۲- تن دادن به پروژه رهبری و ادامه مسیر تا پایان دوره ریاست جمهوری

۳- ایستادگی و واکنش در برابر مخالفان به این امید که او را استیضاح کرده و با استفاده از تریبون مجلس در جریان استیضاح دست به افشا گری بزند

۴- استعفا از ریاست جمهوری به بهانه کارشکنی ها و مانع تراشی ها و خارج شدن اختیاری از صحنه قدرت

فرض اول منتفی به نظر می رسد زیرا احمدی نژاد از پشتوانه و عقبه سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی لازم برای این رویارویی برخوردار نیست و با توجه به این واقعیت در صورت چنین انتخابی عملاً دست به انتحار زده است.

فرض دوم نیز دست کمی از انتحار ندارد با این تفاوت که باید علاوه بر ناکارآمدی و بی کفایتی و اتهامات دیگری نظیر اداره کشور با رمالی و جادوگری و …. بدنامی بی عرضگی و تحقیر و ذلت را هم برای خود بخرد.

فرض سوم عملاً منتفی است زیرا رهبری و مخالفان وی اجازه چنین کاری به احمدی نژاد نخواهند داد. اگر برکناری او در دستور کار قرار گیرد، قطعاً این برکناری از طریق استیضاح مجلس نخواهد بود تا با استفاده از فرصتی که طبق قانون باید در اختیار او قرار داده شود از تریبون مجلس و درجلسه علنی به دفاع از خود بپردازد و مظلوم نمایی کند و علیه مخالفانش دست به افشاگری بزند. ماه گذشته که احمدی نژاد به قهر ساختمان ریاست جمهوری را ترک کرد و در خانه نشست، از جمله تصمیماتی که علیه و اتخاذ شد ممنوعیت از سخنرانی و مصاحبه زنده بود. این تصمیم تا یکی دو هفته پس از بازگشت وی به کاخ ریاست جمهوری در مورد وی اجرا شد و تا کنون نیز نطق ها و مصاحبه های زنده او با تأخیر پخش می شود این تجربه بیانگر آن است که در صورت تصمیم برای برکناری وی تمهیدات شدید تری برای انزوا و محاصره خبری وی اندیشیده خواهد شد. بنابراین فرض این که برکناری وی از طریق مجلس دنبال شود و فرصت کافی برای دفاع از خود و افشای مخالفانش به وی داده شود کاملاً منتفی است و در صورت اتخاذ تصمیم به برکناری وی این تصمیم با استفاده از اصل ۱۰۹قانون اساسی از طریق دیوان عالی کشور عملی خواهد شد.

فرض چهارم ظاهراً بهترین گزینه فراروی احمدی نژاد است، زیرا با این انتخاب دستکم در خاطره اقشاری از جامعه که چندان شناخت دقیقی از او ندارند می تواند نام خود را به عنوان کسی که می خواست کاری کند اما نگذاشتند ثبت کند.

با توجه به آن چه گفته شد برای بحران ناشی از جنگ قدرت کنونی در حاکمیت اصول گرایان دو فرض محتمل تر از سایر فروض است:

الف: تمکین احمدی نژاد در برابر خواست رهبری مبنی بر ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد به صورت کاملاً کنترل شده و اعمال محدودیت های لازم تا پایان دوره و خاتمه دادن به حضور وی در عرصه سیاسی کشور . این گزینه به همان اندازه که برای رهبری مطلوب است برای احمدی نژاد تحقیر آمیز و خفت بار خواهد بود.

ب: پیشدستی احمدی نژاد و اعلام استعفا و کناره گیری از ریاست جمهوری پیش از پایان دوره. این گزینه برعکس گزینه قبل به همان اندازه که برای رهبری ناگوار و پرهزینه خواهد بود دستکم در نزد بخش هایی از طرفدارانش تتمه آبرویی برای احمدی نژاد خواهد اندوخت.

آینده نشان خواهد داد که احمدی نژاد جرأت چنین تصمیمی را خواهد داشت و یا تحقیرها و محدود سازی های کنونی را تا پایان دوره ریاست جمهوری تحمل خواهد کرد. در این میان به نظر می رسد تصمیم رهبری برای مهندسی انتخابات مجلس آینده بسیار تعیین کننده باشد زیرا رد صلاحیت احتمالی کاندیداهای طرفدار احمدی نژاد آخرین امیدهای وی را نقش بر آب کرده و به توهمات او مبنی بر امکان باقی ماندن در عرصه قدرت و سیاست آینده کشور پایان خواهد داد.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۴۸ پاسخ به “بحران جنگ قدرت کنونی و سرانجام آن”

  1. كاوه گفت:

    بسیار تحلیل دقیقی بود / لذت بردم
    در این میان هر کدام که پیروز شوند جنبش سبز چه باید بکند ؟
    چرا برگ برنده ای برای خود نمی‌خرد ؟
    پیروزی اصلی برای مردم وقتی اتفاق می‌افتد که جنبش سبز در این میان با ایفای نقش بتواند گامی به سمت خواسته های خود بردارد.

  2. یک سبز اندیش گفت:

    بزرگان بازی می چینند و ملت رو قربانی می کنند

  3. hassan گفت:

    ۴- استعفا از ریاست جمهوری به بهانه کارشکنی ها و مانع تراشی ها
    ۱- واکنش اعتراضی به رفتار و مواضع رهبری و حامیان ایشان علیه خود
    امکان باقی ماندن در عرصه قدرت و سیاست آینده کشور.

  4. محسن گفت:

    کلمه عزیز تو داری چکار می کنی بعد از کلوپ بی بصیرت ها این تحلیل بسیار عالی و جامع بود متشکرم

  5. ونوس گفت:

    چرا احتمال سومی عملا منتفیه؟؟!! خودتون خوب میدونید که رهبر توسط باند احمدی نژاد و مشایی تهدید شده …. احمدی نژاد خیلی راحت میتونه دست به افشاگری بزنه بدون هیچ گونه نیازی به تریبون مجلس. محمود به اندازه کافی برای خودش تریبون داره. یعنی واقعا فکر کردین این جربان انحرافی! تا حالا هر غلطی کردن فقط از طریق…بوده؟ اینا یه سرشون به بیگانه متصله اگر لازم ببینن از تریبونهای خارج از کشور همه چیز رو لو خواهند داد. این چیزا به درک. مسئله مهم اینه که احمدی نژاد از این فرصت برای به دست آوردن دل مردم استفاده خواهد کرد….. باید بهشون فهموند که گول هیچکدوم از طرفین جنگ و دعوا رو نخورن!

  6. sabz گفت:

    راه آخری هم هست به این معنا که احمدی نزاد علیه رهبر و بیت رهبری دست به افشاگری هایی شبیه انچه در مورد سپاه کرد بزند و رهبر را مجبور به امتیاز دهی کند بر این اساس احمدی نژاد میتواند با دریافت مبالغی کلان از بیت المال از صحنه سیاسی خداحافظی کند و برای باقی عمر در ناز و نعمت زندگی کند.

  7. ناشناس گفت:

    با سلام
    تحلیل ارائه شده در بخشهای مربوط به رهبری کاملا صحیح است با این افزوده که رهبری شیوه دو گانه بازی کردن را نیز خوب اجرا میکند و این خصیصه را در سالیان سازندگی و اصلاحات با آقایان هاشمی و خاتمی نیز انجام داد و در مورد احمدی نژاد نیز این شیوه بصورت زیر پوستی کماکان روی صحنه است.
    اما در مورد احمدی نژاد:
    او تا وقتی در قدرت باشد شیر است وقتی به حاشیه رود چون موش خواهد شد.
    من معتقدم او تا زمانی که رئیس جمهور است بر مسیر توهم حرکت خواهد کرد و دوران ریاستش را به پایان می رساند و سپس با گرفتن امتیازاتی مالی و پستهایی تشریفاتی … دیگری می نماید و روزگار میگذراند.

  8. پاینده گفت:

    میدانی فرق من و توچیست ؟ تو مرگ بر موسوی میگویی در حالیکه دوربین ها رو به تو است برای پخش مستقیم از کانال سراسری . من مرگ بر دیکتاتور میگویم در حالیکه باتوم ها رو به من است . تو را با اتوبوس می آورند و برای من خیابان ها را میبندند . تو را مردم مینامند و من را فتنه گر . تو امنیت شغلیت تامین شده و من نگران امنیت جانیم هستم . در میان شما پرچم و پوستر پخش میشود و در میان ما اشک آور و گاز فلفل ، من بی شمارم و تو اندک ، این است فرق من و تو.. ایران کجاست؟ جائیست که اگر روزه خودت رو بخوری اخراج میشی ولی اگر رای مردم روبخوری رئیس جمهور.

  9. پدرام گفت:

    تحلیل خوبی است. ولی پایه و اساس آن را هیچ مدرکی تایید نمی کند. هرچند چنین تحلیلی دور از ذهن نیست و احتمال زیاد هم صحیح می باشد . ولی تا وقتی مدرکی محکمه پسند نداشته باشد نمی شود به آن استناد کرد.

  10. علی45 گفت:

    تحلیل جالبی بود و بر مبنای یک محاسبه دقیق عقلایی منطقا به همین نتیجه میرسیم . ولی یک نکته؛ احمدی نژاد اساسا ماجراجو بوده و آنقدر که به ضربه زدن به حیثیت طرف مقابل فکر میکند به حفظ حیثیت خود توجه ندارد بهمین جهت در فرصت مناسب اگر بداند این دیگ برای او نخواهد جوشید آن را واژگون میکند ! حتی اگر خودش بسوزد. چون ضربه به رهبری برای احمدی نژاد بسیار مهمتر است . و احمدی نژاد احساس میکند – که اتفاقا احساس کاملا صحیحی است – به گردن رهبر حق بسیار عظیمی دارد . چرا که وی با سازماندهی تقلب وسیع – البته با موافقت رهبر – توانست احساس شکست در انتخابات دوم خرداد ۷۶ را از دل رهبری ولو برای چند روز زایل نماید. در هر حال بازنده رهبری است بلاشک.

  11. Habib Tabrizian گفت:

    دامگذاری انتخاباتی یا …؟
    در روزهای اخیر دو تن از چهره های برجسته اصول گرایان، آقایان مطهری و حبیبی* هر یک با زبانی متفاوت در اطرافِ امکان شرکت و یا عدم شرکت اصلاح طلبان یا اصولاً حق آنها برای شرکت در انتخابات پیش روی مجلس اسلامی اظهار نظرهایی نموده اند که میتوان آنرا نخستین حرکت تاکتیکی پیش انتخاباتی و یا واکنشی تاکتیکی به اظهارات شرط گذارنده آقایان خاتمی و تاجزاده برای مشارکت احتمالی اصلاح طلبان در انتخابات آینده مجلس دانست.
    در اینکه مدیریت نظام، از رأس آن که آقای خامنه ای باشد تا ذیل که تقریباً همین تیپ آقایان باشند نگران انتخابات آینده هستند تردیدی نیست. اماً این اشتباه بزرگی است اگر این نگرانی را صرفاً به نگرانی در محدوده خطر جناح یا جبهه « انحراف» ببینیم. این اشتباه است تا از ترس و یا وانمودی به هراسیدگی از هیبت لولوی پوپولیسم و عوامزدگی فاشیستی باند«انحراف» یکباره از آنسوی بام، بدامان آنچه نباید بیفتیم و این نیز اشتباه است اگر اجازه دهیم میدان بحث پیرامون انتخابات عرصه تازش آن کسانی شود که از منظر منافع شخصی سعی در کشاندن مردم به پای صندوقهای بی اعتبار و نامطمئن در شرایطی دارند که مدیریت نظام با هر دسیسه ای در صدد جلب بخش غیر مؤثری از «غیر خودیها» دارد تا ساختار حقوقی نظام خود را کامل کند. این نیز بسیار اشتباه است که با صدور یک حکمِ «شرکت یا تحریم» از همه امکانات تبلیغاتی و بسیجگرانه انتخاباتی فاصله بگیریم. این هم اشتباه است اگر با موضعگیری نادرست، آب بر روی آتش درگیری بین دو جناح حاکم ریخته موجب آشتی آنها علیه جنبش مردم شویم! حرکت در این کوره راه به دقت بسیار تاکتیکی، فرماندهی سیاسی و ستادی مدبر و آگاه نیاز دارد.
    عطف به اظهاراتی از قبیل اظهارات رئیس مؤتلفه؛ آقای حبیبی و همچنین اظهارات چند روز پیش آقای مطهری بنظر میرسد که اینگونه اظهار ات یک مانور انحرافی است به نیت تلقین یک کژراهه سیاسی به هواداران اصلاحات و جنبش سبز که طی آن و از طریق آن سعی میشود محور نگرانی اصول گرایان یا مجموعه حکومتی را از احتمال عدم مشارکت مردم، ، به نگرانی از برنده شدن گروه احمدی نژاد در انتخابات آینده مجلس انتقال دهد. شرکت در انتخاباتی که، بعلت تقلبات گذشته و تقلیل جایگاه مجلس برآمده از آن تا زیرِ «ذیل امور»، دیگر جایگاه و اهمیت خود را برای مردم ما از دست داه است. مجلسی که فقط تا آنجا صدایش بلند میشود که مهر تصدیق بر منویات و مشیت مقام معظم رهبری میگذارد.
    اهمیت تاکتیکی این انحراف آفرینی در نگاه و رفتار انتخاباتی مردم در اینست که در حالت ایجاد نگرانیِ نوع اول، مردم در تصمیم خویش نسبت به عدم شرکت خود در انتخابات آینده مجلس مصمم تر خواهند شد حال آنکه در صورت محور قرار دادن خطر دوم یعنی خطر برنده شدن باند احمدی نژاد و شرکاء، این احتمال که نفرت و انزجار از احمدی نژاد و باند وی، بخشی ازنیروهای اجتماعیِ اصلاحات و سبزها* را به پای صندوقهای رأی بکشاند و توازن لازم را چه به لحاظ وجهه ی مشروعیتی نظام و چه به لحاظ مقابله با جبهه «انحراف» برای رقبای احمدی نژاد فراهم سازد وجود دارد.
    مدیریت نظام تا آنجا به شرکت اصلاح طلبان و ـ بطور دوفاکتو ـ سبزها در انتخابات نیازمند است که اولاً: به کمک آرای آنها در یک «روندانتخاباتی» احمدی نژاد و باند وی را تضعیف یا در صورت لزوم حذف کند بنحوی که از لزوم اعمال قهر مستقیم یا عامریت حکومتی و قانونی برای حذف وی پرهیزکند و دوماً و مهمتر از آن: چه در انظار جهانیان و چه انظار خود مردم، مشروعیت خود را مورد نمایش قرار دهد. مشروعیتی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم به شدت زیر سئوال رفته است.
    متأسفانه اکثر تحلیلگران انتخاباتی و سیاسی، چه داخلی و چه خارجی در بحث از انتخاباتی نظیر انتخابات گذشته در کشور ما با تبعیت از الگوی مرسوم در دنیا نسبتِ (درصدِ) شرکت کنندگان یا امتناع کنندگان از شرکت در انتخابات پیروی میکنند حال آنکه این الگوی استاندارد، برای تحلیل انتخابات ایران مطلقاً مناسب نیست. مثلاً در کشوری مثل سوئد که معمولاً میزان شرکت کنندگان در انتخابات پارلمانی بین ۶۰ تا ۷۰% در نوسان است اگر روزی بروزگاری این مشارکت به ۳۰ % هم برسد بهیچ وجه این کاهش شرکت مردم در روند های انتخاباتی دال بر عدم مشروعیت نظام سیاسی اشان نیست چرا؟ چون در هر روند انتخاباتی، در هر صورت بخشی از همه ملت شامل همه گروهای اجتماعی، احزاب و سازمانهای سیاسی اقلیتها شرکت میکنند که یک میناتور بزرگ و واقعی از کل ملت است و عدم شرکت بخش زیادی از مردم را هم ،پارادکسال، میتوان به خیالِ راحتشان نسبت به کارکرد سالم نظامشان دانست و نه اعتراضشان به سیستم و نظام حکومتی اشان. حال آنکه در کشوری مثل ایران ما، این عدم حضور شامل یک بخش کامل از جامعه در انتخابات است، یک بخش با کارکردی ارگانیک و آنهم مهمترین بخش جامعه و به معنای دموگرافیک (جمعیت شناسانه) آن و نه صرفاً کمی و عددی. قطع شدن یک دست و یک پا و یک گوش یک آدم در عملکرد عمومی بدن یک موجود زنده، آثار بیولوژیک، متابولیک و تا حدی فیزیو لوژیک جدی ایحاد نمیکند ولی جابجایی یا فقدان بخش مختصری از مغزی یک انسان، آن بخشی که سیستم عصبی حرکتی، علامتیِ، فکری و حافظه ایی انسان را تشکیل میدهد، اگر آدم را نکشد کلاً ویژگی انسانی او را از او گرفته، وی را به یک علیل تمام عیار فکری و حتی فیزیکی تبدیل میکند.
    حذف بخش متوسط جامعه و نمایندگان فکری و سیاسی آن از عرصه حیات سیاسی یک کشور را با درصد و نسبت مشارکت عمومی مردم نمیتوان یکسان گرفت و سنجید حتی اگر این بخش غایب ۵% جامعه باشد. انتخابات های ۹۹ درصدی کشور های کمونیستی سابق و حکومت های از قبیل صدام، قذافی و یا بشار اسد از این نوع بوده و هستند.
    با توضیح فوق باید بگویم اولاً این نظام، هرگز و از روز نخست مشروعیت کافی نیافت زیرا بخش بسیار موثری از جامعه مدنی و سیاسی را از هرم قدرت خود یا کاملاً حذف کرد و یا فقط آنرا موقتاً با فریب و مانور برای مدتی به مشارکت کشید و دوماً؛ مدتی که تاریخ مصرف آن نخست با دولت اصلاحات و سپس با تقلب رسمی و خشن در انتخابات ریاست جمهوری دهم به پایان عمر خود رسید.
    توجه به یک نکته در مطالعه مانورهای مدیریت نظام، برای کشاندن بخشهایی از اصلاح طلبان به روند انتخاباتی آینده با انگیزه های پیش گفته، بسیار لازم است. این نکته اینست که: برای مدیریت نظام هیچ دشوار نیست تا با تقلبات و برگزاری انتخاباتی از نوع انتخابات ریاست جمهوری دهم، جناح احمدی نژاد را حذف کند. حتی برای مدیریت نظام که به سیم آخر زده است کاری ندارد تا در صورت برنده شدن جناح احمدی نژاد آن ها را خفه و ازاله کند ولی مدیریت نظام میخواهد این حذف را به هزینه اصلاح طلبان و حتی الامکان در یک فرایند شبه قانونی و شبه انتخاباتی انجام دهد تا بیش از این مشروعیت اجتماعیِ (هرچند صوری) خود را از دست ندهد. استفاده از اقتدار و اختیارات قانونی رهبری و خبرگان برای حذف احمدی نژاد هزینه اش برای نظام زیاد است لذا مدیریت نظام دنبال روش کم هزینه تری برای نیل به این هدف است.
    اظهارات آقای حبیبی و مطهری و احتمالاً در آینده کسان دیگری از این مجموعه را باید بر چنین زمینه ایی مورد سنجشگری قرار داد.
    نکته ای را که در پایان این یاداشت، هر چند ممکن است بی ربط بنظر آید، از یاد آوریش خود را ناگزیر میدانم این است که در برابر مدریت تقلب آمیز حکومتی نه ضرفاً «اصلاحات» است که ایستاده است بلکه این در درجه اول «جنبش سبز» است که ایستاده است. شاید همسان گیری این دو مفهوم سیاسی گاهی از روی غفلت باشد ولی این احتمال را نیز میتوان گذاشت که تلاشهایی میشود تا این دو مفهوم یا بهتر است گفته شود این دو گفتمان را که دو گونه بستر حرکتی، رویکرد و راهبرد در عرصه رفتار سیاسی و عملیاتی را بیان میکنند یکسان انگاشته شده و برای جنبش اصلاحات همان شناسنامه را بنویسند که برای جنبش سبز یا برعکس. روی تفاوت این دو جنبش؛ جنبش اصلاحات و تفاوتهای جدی آن با جنبش سبز میتوان بحث کرد و لازمست این دو رخداد تاریخی را از هم متمایز کرد. جنبش اصلاحات متولیان خود را داشت و جنبش سبز متولیان و هوا داران خود را هرچند تلاقی نسبی آندو را در یک بستر تاریخی و در مراحلی مشخص نمیتوان نادیده گرفت.

    *
    نقل از العربیه:
    «..حبیبی در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران “ایسنا” که دوشنبه ۱۸-۷-۲۰۱۱ منتشر شده است، در بیان ویژگی های کسانی که می توانند در داخل کشور به رقابت سیاسی بپردازند گفت: “اگر خواسته باشیم تفسیر صریح تری براساس تقسیم‌بندی های جناحی روز، مثلا در جریان اصولگرایی داشته باشیم، ممکن است عده‌ای از افرادی که منتسب به جریان اصولگرایی هستند، این تصور برایشان پیش بیاید که هرکس، به هر دلیل و میزانی با جریان اصولگرایی یعنی اصولگرایی مشهور در این جناح‌بندی‌های کشور موافقت ندارد، پس با نظام جمهوری اسلامی مساله دارد و من می‌خواهم اینجا این توضیح را دهم که ممکن است یک فرد یا تشکل،منتقد جدی جریان مشهور اصولگرایی باشد، ولی ما حق نداریم چنین افرادی را به عنوان یک فرد مخالف انقلاب و یا ضد انقلاب تلقی کنیم.”
    سه ویژگی برای ضد انقلاب نبودن
    او سه ویژگی را برای “ضد انقلاب نبودن” یک فرد یا یک جریان برشمرد و در این باره گفت: “گر فرد یا تشکلی اصل نظام اسلامی ، ولایت فقیه وفصل‌الخطاب بودن ولی فقیه را قبول وموضع روشن و مشخصی علیه براندازان داشته باشد، اما جریان اصولگرایی را قبول نداشته باشد معتقدم به آن فرد به هیچ وجه نمی‌توانیم انگ ضدیت با انقلاب بزنیم، بنابراین به طور طبیعی وقتی این حق را نداشته باشیم، برای چنین فردی یک حق قایل هستیم که بر مبنای آن درفعالیت‌های سیاسی کشور حضور فعال داشته باشد و تذکر مقام معظم رهبری،ناظر به این موضوع مهم است که طی آن هیچ جریان سیاسی حق ندارد سلیقه‌های رقیب خود را بدون استدلال،متهم به ضدیت با انقلاب کند.”

    دبیر کل گروه اصولگرای “جمعیت موتلفه اسلامی” اصلح طلبان را دو دسته دانست که در بیان ویژگی های آن ها اظهار داشت: “معتقدم در فعالیت‌های سیاسی که به نام اصلاح‌طلبی در این چند ساله به خصوص در انتخابات ۸۸ به بعد انجام شد،کسانی که خود را به اصلاح‌طلبی منتسب می‌کنند به ۲ دسته تقسیم شدند ،دسته اول کسانی هستند که اصولا با انتساب به اصلاح‌طلبی وارد میدان براندازی شدند و دسته‌ دوم آن هایی که مراقب بودند با انتساب به اصلاح‌طلبی وارد میدان براندازی جمهوری اسلامی نشوند، اما عده‌ای هم هستند که می‌خواهند به جریان اصلاحات منتسب باشند ونظام جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و فصل‌الخطاب بودن ولی فقیه را هم پذیرا باشند، اما یک رقابت جدی با جریان اصولگرا داشته باشند که من حساب این دسته دوم را با دسته اول جدا می‌دانم.”

    او همچنین تاکید کرد: “عتقاد من بر این است که اصولگرایان در انتخابات نهم ریاست جمهوری با تمهیداتی که می اندیشند وارد میدان می شوند و تا جایی که من اطلاع دارم در همین راستا اصلاح‌طلبان نیز برای ورود به انتخابات نهم جلساتی برگزار کردند و دو تصمیم مهم‌شان هم این است که اولا در انتخابات شرکت کنند و دوم این‌که با فهرست و نامزدهای واحد به میدان انتخابات بیایند».”

  12. خسی بر چشم خود کامگان گفت:

    چینش شطرنج قدرت در ایران از روز تحویل قدرت از مستبدان بی عرضه سابق به تشنگان قدرت دین فروش به گونه ای و به شرطی بوده است که انسانهای با فهم و انصاف را در ان راهی نباشد.سطح فهم و نیک پسندی کل جامعه هم هنوز تا زمانهای دراز مناسب تک و تاز و خردوانی اشرار عوام فریب است. هنوز هنوزها اهل معرفت یا باید بر کناره به راه عافیت روند یا عاشقانه در عرصه افشای رجاله دزد و غارتگر همه عقوبتهای گوناگون وحتی شتم و ضرب و طعن دوستان خود را به جان بخرند. استعداد بی راهه رفتن و فاسد پسندی و فساد پروری در این جامعه حیرت انگیز است،از انکه پیوسته راههای درست و درستی را پرهزینه و غالبا بسته و کز راهه ها را به مقصد رساتر یافته است. لیس الصبح بقریب!

  13. ناشناس گفت:

    خدا میرحسین مظلوم را برای رهبری نگه دارد.

  14. علی گفت:

    باسپاس از نگارنده ی محترم. تحلیل بسیار جامع و کاملی بود.
    اما من فکر می کنم احتمال اینکه احمدی نژاد تا پایان دوره ریاست جمهوری در پست خودش باقی بماند بیشتر از سایر گزینه ها است چون به هر حال پس از اتمام مدت ریاست جمهوری اش یک پست مدیریتی به وی اهدا خواهد شد و او را خانه نشین نخواهند کرد و به همین دلیل هم ریختن آبروی نظام به نفع وی نخواهد بود.

  15. ضیا گفت:

    برادر عزیز جناب آقای شمس چرا فرض دیگری را در نظر نگرفته اید که هم مشکل رهبری و نظام حل می شود و هم آبروی احمدی نژاد حفظ می شود و آن حذف ریس جمهور در یک حادثه و تصادف که به نظر می رسد عده ای دنبالش بوده اند و نقشه آنها تا کنون عملی نشده.در نظر بگیرید با حذف احمدی نژاد رهبری دستش کاملا باز می شود تا ریس جمهور مورد نظرش بیاورد و احمدی نژاد هم یک شهید خواهد ماند یک بازی برد برد برای رهبری می شود.

  16. تکراری گفت:

    خوب بود ولی نکته جدیدی نداشت.

  17. ناشناس گفت:

    تحلیل بسیار زیبایی بود باید به آقای شمس تبریک بگم بابت این مقاله

  18. سامان گفت:

    از همان روزهای بعد از انتخابات و بروز درگیریها شایع شده بود که بزرگراهی برای شهید احمدی نژاد در نظر گرفته اند…..سفرهای فعلی بدون استقبال هم جملگی با هلیکوپتر بعضا نا امن انجام میشود….

  19. ناشناس گفت:

    با عرض پوزش
    مجلس امروز به همان خانه عفاف کذایی که قرار بود درست کنند شباهت دارد
    به این دلیل که ……
    در نقابل سالوسیها و تشرها هحمدینژاد هم همیطور
    در برابر اطلاعاتیها و برادران قاچاقچی با وجود پرونده های فسادشان هم همینطور
    …. چه انتظاری است

  20. سید مسعود گفت:

    خیلی خیلی خوب بود.عالی بود ممنون.

  21. خس و خاشاک گفت:

    درود و متشکرم
    ولی باید دقت کرد در دام تبلیغات انحرافی انتخاباتی نیافتاد..
    چرا که شرکت نکردن در انتخابات تزلزل دیکتاتوری را رقم خواهد زد.که با وضعیت موجود محتمل میباشد..
    چاره حتمآ جز اینکه ناله شبگیر کنیم!!
    ما مظلوم نیستیم و لیک خدا با ماست.

  22. سید سادات گفت:

    متنی بسیار پخته و کامل بود در آستانه ماه مبارک رمضان برای سلامت میرحسین عزیز و کروبی دلاور دعا کنید

  23. ناشناس گفت:

    راستی چه خوب گفت ان پیری که گفت این انقلاب یک شهید داشت و ان هم اسلام بود / یادمان هست روز اول که میخواست از مردم رای بگیرد چه قدر به هم میبافت حالا همه مملکت شده دروغ و خرافات و مجیزه گویی فقط برای چند صباح ریاست و صندلی قدرت و دین را خوب به پای قدرت قربانی کردند.

  24. بهرام گفت:

    من فکر میکنم احمدی نژاد کل کشور و اقتصاد بیمارش را به گروگان گرفته در واقع وضعیت اسفناک اقتصادی سپر او در برابر رهبری است مدیریت او و باند اطرافش ایجاد بحران و وخامت اوضاع اقتصادی و بین المللی است تا اگر قصد بر کناریش را داشته باشند به مخالفانش زمین سوخته تحویل دهد بدهیهای سرسام آور دولت و کسری بودجه و تحریمهای بین المللی کافی است تا با برکناری او تیر خلاصی به اقتصاد متزلزل وارد آورد و اوضاع غیر قابل بازگشت گردد. این احتمال دور نیست سقوط دولت همراه شود با سقوط بورس و بازار مالی و صندوق های بیمه و بازنشستگی و نهایتا عدم پرداخت حقوقها و سقوط بانکها و نابودی سپرده ها و افزایش لجام گسخته ارز و طلا و هجوم میلیونها نفر برای خارج کردن سپرده هایشان از بانکها و برپائی موج اعتصابات توده ای و فروپاشی کل کشور و اقتصاد! با کمی دقت به نوسانات عمدی نرخ ارز و طلا در ماههای اخیر و سیطره طرفداران و نزدیکان احمدی نژاد بر بانکها و بورس براحتی می توان فهمید که یک بمب اقتصادی در زیر پای نظام و رهبری جمهوری اسلامی کار گذاشته شده است این مهم در کنار کاهش درآمدهای نفتی و تاراج ذخایر استراتژیک بانک مرکزی سبب شکنندگی اوضاع و غیر قابل مهار شدن بحرانها بعد از احمدی نژاد خواهد بود. به نظر من اقتصاد پوشالی ایران سپر بلای احمدی نژاد است تا جائیکه با برکناری او نه از تاک نشان ماند و نه تاک نشان !!

  25. ناشناس گفت:

    اگه همه چیز حرف رهبریه پس رئیس جمهور چیکارست مگه مجلس چیکارست .
    اینکه شد نظام سیاسی کره شمالی .

  26. ابراهیم گفت:

    بسیار عالی!

    برای کوتاه کردن سایه ی مزاحمین قدرت مطلقه، یک بی آبروی بی همه چیز لازم بود، کسی که در دانشگاه کلمبیا به او بخندند و توهین کنند و باز هم بایستد و یاوه بسراید.
    غافل از این که همچنین موجودی نه وقار هاشمی را دارد که با خدا معامله کند و نه وجهه ی موسوی را که بیست سال در خانه بنشیند و بعد سوار یک پراید با یک محافظ باز آید و چنین معرکه ای به پا کند. آمده تا بماند …

    این را یک کاسب معمولی نیز می داند که در نبرد اراذل محل و کاسبین معتبر، طرف اراذل را نباید بگیرد، چون به گاه دیگری اراذل دست در دخل او می کنند و او یتوری نخواهد داشت. این جا ست که بصیرت مفهوم خود را نشان می دهد …

  27. ناشناس گفت:

    نقطه ضعف این تحلیل به ظاهر باورپذیر

    داستان فق بر مبنای یک پیش فرض نوشته شده که لزوماً درست نیست. پیش فرض این است که نظام (یعنی دین فروش بزرگ) تصمیم گرفته احمدی‌نژاد را به هر حال و در آینده، به کل از صحنه‌ی سیاست حذف کند. لزوماً می‌تواند این طور نباشد. اگر احمدی نژاد به نوکری ادامه دهد، مانند ۶ سال گذشته…بنا بر این تحلیل، ریشه‌ی تعارض در زیاده خواهی احمدی نژاد بود که توازن قوا می‌تواند سبب شود از این فزون طلبی دست بردارد و به مقامی کم تر رضایت دهد.

    و اما یک نکته. در این سناریو رفتار شخصیت‌های ساسی که مانند عروسک خیمه شب بازی سر نخ حیات سیاسی آنان این طور در دست دین فروش بزرگ است، فوق العاده شرم آور است و انسان را از ایرانی بودن شرمنده می‌کند.

    نکته‌ی آخر، به فرض که چنین سناریویی وجود داشته باشد، به جنبش سبز و کلمه چه ارتباطی دارد؟ طرح چنین تحلیلی بدون ارتباط با جنبش سبز و سرنوشت میرحسین و نقشی که این جنبش باید بر عهده بگیرد، چه فایده‌ای دارد؟ کلمه باید از درون این تحلیل‌ها راهبردها و راهکارهای جنبش سبز را تبینن کند. چون «کلمه» یک «رسانه» بی‌طرف نیست. یک ابزار مبارزه سیاسی هم هست.

  28. رضا گفت:

    تحلیل نسبتا درستی است .اما به عنوان اصلاح طلب ،مشکل عمده کشور حضور سپاه در فرایند تصمیم گیری هاست.این مسئله با روح ازادی ورای مردم در سرنوشت خود موثر است.ما بایستی از ارائه راهکار وپیش بینی وضعیت اینده در مقالات خودداری کنیم.ومتقابلا در تشکیلات فکری وگروهی خود در راستای گسترش آزادی های مردم ،از فرصت ها بهره برداری کنیم. موثرترین برنامه بازگشت سپاه بهپادگان ها با دستور صریح رهبری است.در غیر این صورت برای کشور فرصتی نیست.

  29. ناشناس گفت:

    با توجه به شرایط فعلی به نظر می رسد طرفین با تظاهربه اینکه هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است همچنان به روال معمول خود ادامه دهند فراموش نکنید احمدی نژاد و رهبری دشمنان مشترک بسیار زیادی هم دارند که ماندن در کنار یکدیگر را بسیار اقتصادی تر از گزینه های دیگر می کند

  30. dardmand گفت:

    amadane ahmadinejad bakhshi az senaio 10 salee iran ast ke hanuz 4 sale an mandeh.

  31. كمال گفت:

    این احمدی نژاد آنقدر جاه طلب است که حاضر است هر کاری بکند و بماند.

  32. بسیجی گفت:

    به نام خدای امام بر حق ما خامنه ای.عجب تحلبل جالبی!!!پس احمدی نژاد وظیفه داشته مخالفان رهبری رو بکوبه تا حرف رهبری فقط باشه!ببخشید پس چرا مراجع به دیدار رهبری اومدند؟مگر رهبری نمیخواست اونها رو کنار بزنه پس رهبری باید مورد تایید مراجع نباشه دیگه!در مورد اقای هاشمی اگر اتهامات دروغه پس قضیه استات اویل چیه که طرف خارجی محکوم شد؟!!!در مورد حمایت رهبری از دولت هم این رویه ایشان در برابر دولت هاست مگر خاتمی ار حمایت های رهبری تشکر نکرد؟در مورد الان احمدی نژاد هم باید بگم ما مثل شما نیستیم که یکی بر خلاف اصول و عقاید انقلاب رفتار کنه و ازش حمایت کنیم هر کی در هر مقامی تا زمانی که ارزشهای انقلابی رو دنبال کنه ازش حمایت میشه و هر کس هم به خطا بره مثل رهبران شما مورد اعتراض ماست.رهبری تا زمانی که احمدی نژاد در مسیر اهداف انقلاب حرکت کنه ازش حمایت میکنند در غیر این صورت مانند موسوی و کروبی از دایره نظام خارج میشن!مگر امام از بنی صدر حمایت نمیکرد؟پس ایشان رو هم بایذ مورد انتقاد قرار داد لابد؟!!! این انقلاب با رهبری ایشان به راه خودش ادامه میدهد و شما هم بشینید انقلاب سایبریتونو ادامه بدین شاید به مراد دلتون برسید.یا حق.

  33. ناشناس گفت:

    الهم اشغل الظالمین بالظالمین

  34. انقلاب خودجوش سبز گفت:

    دوستانی که میخواهند جواب “بسیجی” را بدهند کمک بزرگی به ایشان میکنید
    چون ایشان برای محاسبه “فایده ها” و “هزینه ها” ی اقدامات بعدی “بازخورد ها” را می سنجند

  35. ناشناس گفت:

    تحلیل بدی نبود. ولی بگین چیکار کنیم با انتخابات؟

  36. قطره سبز گفت:

    تحلیل خوبی بود.
    من فکر میکنم هرچه زودتر احمدی برکنار بشه بیشتر به نفع رهبری خواهد بود..دقیقا من هم همون شعر سعدی به خاطرم اومد..
    آنکه دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید.. ظاهرا دیر یا زود رهبری باید این ننگ رو تحمل کنه.. به قول معروف جلوی ضرر رو هر وقت بگیری سوده.
    حالا از راهکار دادن به رهبری بگذریم که اونها خودشون خدایه این چیزا هستند.
    در مورد خود انتخابات من نظری ندارم اما در مورد دوران انتخابات میتونم بگم که این دوران بهترین زمان ممکن برای جنبش سبز هست تا بتونه با افشاگری با اطلاع رسانی و با ایجاد بحث و گفتگو در جامعه افکار عمومی رو به سمت حقیقت بکشونه.

  37. ارش گفت:

    تحلیل خوب و جالبی بود ولی جالبتر از اون نظراتی هست که داده شده… تک تک این افراد خودشون در حد یک تحلیلگر هستند. ممنون از اقای شمس و همچنین از دوستان عزیز.

  38. علی شیرازی گفت:

    با سلام

    یک اقدام اساسی احمدی نژاد در این میان فراموش شده، آن هم افشاگری ویدئوئی است که با هر دوحالت فوق می تواند اتفاق بیافتد و باعث ضربه شدید به اعتبار رهبری و اصولگریان می شود. مخصوص اگر به همراه ارائه مدرک و در رابطه با انتخابات ۸۴ و ۸۸ باشد.

    یا حق

  39. ارتشی گفت:

    تحلیل جالبی بود

  40. ناشناس گفت:

    واقعا برای شما متاسفم

  41. اقدام اساسی گفت:

    ما که طرفدار اصلاحاتیم باید چکار کنیم؟
    دوستون داریم.

  42. ناشناس گفت:

    فقط آفرین به این تحلیل خوب وضع درون نظام را شناختی

  43. قلی گفت:

    عالی بود پخته و همه جانبه تحلیل شده است

  44. دل بین گفت:

    همیشه در پایان دوره پادشاهی ها ضعف عامل اختلاف بوده.

    وقتی ضعف بر اثر ۱- زیاده خواهی { پول و شهوت و کنز (حرص تراکم) سلطه! } # ۲- عدم ایثار و شهامت ضعف حاصل میشود – و همیشه هم همینطور شده است – این یک، مشکل را روی ان میاندازد و ان، روی این.
    آنچه میبینیم علامت ضعف، فتور و سقوط است و لا شیء آخر !

    # توضیح۱- زیاده خواهی، مقابل و متضاد تقوی و زهد است. خود زهد هم در حقیقت نوعی و فرعی از ایثار است.
    توضیح۲- دو مطلب فوق بر اثر خلقت و فطرت الهی بهم گره خورده و متأثر از هم هستند. نمیشود اهل ملیارد جمع کردن باشی و اهل ایثار. نمیشود اهل ایثار باشی (یعنی اهل توکل بر خدای کن فیکون باشی در زمان تنگدستی از ماده و مواد دنیوی) و دنبال تراکم همه مصادر سلطه و قدرت- خداوند بتو نشان خواهد داد که این سلطات متراکمه یوم وقعت الواقعه تو را مغنی و کافی نخواهند بود او بود و فقط و هست که کافی است و قاضی است- و نمیشود اهل تقوی باشی و هی تو فکر تمتع ها و قوانین اش.

  45. ادوارد سابلیه محلی گفت:

    علت کاملا آشکار و روشن است. چرا احمدی را دوست داشت زیرا او ابتدا اعتماد به نفس نداشت و غلام حلقه بگوش طرف بود و هرچه آقا می فرمود بی چون و چرا چشم چشم چشم می کرد. بعدا که رفت و دنیا را گشت و دید همه در برابرش تعظیم و تکریم می کنند و قدرتش به جایی رسیده که بایک اشاره دست وزیر و سفیر و مدیرکل جابجا می شود باخودش فکر کرد که مگه من چی ازآقا کم دارم و خودم یه پا آقا هستم. تازه من بیست و سه میلیون رای آورده ام و این اندازه مردم به من علاقه دارند که از شش صبح برای سخنرانی ساعت ۱۲ من می آیند. این آقا چی که اصلا معلوم نیست کی او را انتخاب کرده و مردم هم از او ناراضی هستند و مرتب مرگش را درخیابان ها جار می کشند و تازه فرضا ازمن ناراضی باشد چه کار می تواند بکند؟ دوره دیگری که در کارنیست. این دوره هم جرات نمی کند مرا کنار بگذارد آبروی خودش می رود مگر رسما اعلام نکرده ما اخلاقمون با این جوره جوره بخواد کوچک ترین حرکتی علیه من کنه بیش تر از همه آبروی خودش میرود و خلاصه دو دیکتاتور دو جاه طلب حریص پست و مقام زدند به کاسه کوزه هم و طرف هم رفت نشست منزل و فکر کرد که حالا مردم می ریزند خیابان و خودشان را برای او قیمه قیمه می کنند. اما بعد دید که از این مردم خبری نشد و طرف هم اولتیماتوم داد که اگر تا فلان آمدی آمدی وگرنه عین بچه آدم استعفایت را بگذار روی میزم که یه کس دیگر را جایت بگذارم گفت خیلی بد شد تا بدتراز این نشده برگردم و برگشت و ازآن روز تا حالا مرتب همراهانش را می گیرند و می برند واو هم هیچ کاری نمی تواند بکند. اجازه هم نمی دهند که پشت رادیو و تلویزیون به صورت زنده حرف بزند که مبادا همه اسرار را رو کند و آبروی نداشته آنها را ببرد. همیجوری دارند میتراشندش تا اگر شانس پیدا کرد دوسال دیگر مرخصش کنند، البته اگر تا آن موقع برکنار و زندانی اش نکنند. بیچاره آدم های کم ظرفیت که خود اون بالایی هم یکی از همین هاست و نمیداند که فردایش به چه …. خواهد افتاد

  46. شتابان به بسجی گفت:

    بنام او
    گرامی!اینکه رهبری از آقای احمدی نژاد در انتخابات کاملا حمایت کرده هم حرف خود احمدی نژاد و هم حرف آقای احمد خاتمی و هم همه شما خوب میدونید که حمایت رهبری از ایشون فقط منوط به حمایت عادی از یک دولت نبود بلکه کاملا انتخاباتی بوده و اما برادر من تمام کسانی که بزعم شما ردای بی بصیرتی پوشیده اند هشدار های لازمه رو در خصوص انحراف احمدی نژاد قبل از انتخابات داده بودند همون هشدارهایی رو که الان تازه جناج شما و رهبری دارن مییگن فکر کنم کلام کاملا واضحه!! یعنی موسوی هشدار داد و مورد حمله قرار گرفت ولی صاحبان بصیرت نفهمیدند یا اصلا نخواستند که بفهمند ولی الان به دلایلی!! تازه فهمیدند که این هشدارها واقعا هشدار بوده!!

  47. shahram گفت:

    با درود و خسته نباشد….. با تشکر از اقای احمدی نژاد بابت گندهائی که به این مملکت زدند تا امروز چیزی نزدیک (۷۵۰ میلیارد دلار ) ثروت این مردم را به شکم تمام تروریستهای دنیا ریختند از بین بردند…

  48. مسعود کرمی گفت:

    هر دسته برنامه های یکدیگر میدانند اصو ل گرایان دریافتند که در سرکوب تظاهرات وکشتار خیابانی دولت وا نمود کرده که درتصمیمات متخذه واجرای ان دخالت مستقیم نداشته تادراینده برای خود دوستیابی کندوبرای انتخابات ذخیره سازی کند پس از درک این مورد هشیارانه بجبران غفلت گذشته پرداختندولی انچه عملیات پاک سازی بمماطله کشانده خود برنامه ای دیگری است که عبارت ازاله شخصیت وحرمت رییس جهور بروش تدریجی وپله کانی وانداختن تمام مشکلات اقتصادی وفساد بلبشوی سیاسی وفرهنگی بگردن ایشان است و. . تاکتیک شاه خودش خوبه ولی دوروری هاش خیلی فلان فلان هستند را اهسته اهسته برای رییس جمهور پیاده میکنند تا از شرمندگی اقایان در کشف پدیده اسمانی هزاره سوم کاسته شود ودستگاه کشف اقای مصباح ازاعتبار بیفتد