سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » دردنامه ای برای آقای دادستان؛ با کابل شکنجه ام کردند و گفتند اعتراف دروغ کن...
» سبزهای گمنام/ نامه غلامحسین عرشی به دادستان تهران

دردنامه ای برای آقای دادستان؛ با کابل شکنجه ام کردند و گفتند اعتراف دروغ کن

چکیده :بازجوهای پلیس امنیت اما در جواب حرف­های من با مشت و لگد به جانم افتادند و با گفتن رکیک‌ترین فحش­های ناموسی، به من و خانواده­‌ام مرا تهدید کردند که در صورت عدم اعتراف به آتش زدن خودروهای پلیس، عاقبت سختی در انتظارم است. در دومین جلسه بازجویی، من که از نحوه­ ی برخورد خشونت آمیز و تحقیرآمیز بازجو‌ها در جلسه قبل به ستوه آمده بودم، حتی تعلق آن عکس به خود را نیز تکذیب کردم و به آن‌ها یادآور شدم که به خاطر خدا از کتک زدن و فحاشی به من دست بردارند و اقرار به گناه ناکرده را از من...


کلمه: غلامحسین عرشی، ۳۱ساله و از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری از یک سال پیش در زندان اوین به سر می‌برد. او در مدت بازداشتش به دلیل شرایط بد زندان و همچنین برخورد نامناسب ماموران زندان تاکنون دو بار دست به اعتصاب غذا زده است که به آخرین آن‌ها ده روز پیش پایان داد. او همچنین در مرداد ماه سال گذشته به همراه ۱۶ زندانی سیاسی دیگر دست به اعتصاب غذا زد. عرشی در نامه‌ای به دادستان تهران از آنچه در مدت بازداشتش بر او گذشته سخن می‌گوید و برخی از ناگفته‌های دوران حبس و بازجویی‌اش از جمله شکنجه‌ها و کتک‌هایی که از سر گذرانده را بر ملا می‌سازد.

او در این نامه خطاب به دادستان تهران می‌نویسد وقتی که از بازجو‌هایش درخواست می‌کرده به خاطر خدا او را کتک نزنند و نخواهند او دروغ بگوید آن‌ها در جواب او چنین می‌کردند: «آن‌ها در این مرحله دستان مرا با دستبند آهنی به صندلی بستند و با کابل و سیم مفتول به جانم افتادند. به گونه‌ای که تا ماه­‌ها آثار کابل و ضربات سیم مفتول بر روی بازو‌ها و پا‌هایم به جای مانده و مورد تایید هم بندانم نیز هست. بازجو‌ها برای اجبار به اعتراف به کار نکرده، یعنی آتش زدن خودروهای پلیس، به ضرب و شتم با کابل و سیم قناعت نکرده و با بازکردن پاهای من در حالی که دستانم بسته بود، بیضه­‌های مرا به شدت فشار می‌­داده و به آن‌ها ضربه می‌­ زدند به گونه­‌ای که فریاد من از درد و ضعف به هوا می‌­ رفت و جواب التماس و استغاثه­‌های من تنها فحش­‌های ناموسی بود.»

نامه عرشی که از زندان اوین خطاب به دادستان تهران، نوشته شده و توسط یاران گمنام جنبش سبز در اوین در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:

دادستان محترم تهران

اینجانب غلامحسین عرشی به دنبال حوادث عاشورای ۸۸ توسط پلیس امنیت تهران بازداشت شده و در دادگاه بدوی به ۴ سال و نهایتا در دادگاه تجدید نظر به یک سال حبس محکوم شده‌ام و در حال حاضر مدت ۹ ماه است که در حال تحمل کیفر در بند ۳۵۰ زندان اوین هستم. آنچه مرا برآن داشت تا بدینوسیله در نامه­‌ای سرگشاده مواردی را در خصوص روند رسیدگی به پرونده­‌ام به اطلاع شما برسانم؛ آن است که حوادث رخ داده برای من در طول مدت تحقیقات مقدماتی در پلیس امنیت تهران و همچنین بازپرسی و جلسات دادگاه به گونه­‌ای بوده است که به باور من خارج از انصاف و عدالت و بر خلاف قوانین دادرسی کشور بوده و بعضا مصداق بارز شکنجه و آزار و اذیت متهم به جهت اجبار او به اقرار خلاف واقع است.

در روز عاشورای ۸۸، بنده همانند صد‌ها هزار تن دیگر از شهروندان تهران به جهت برگزاری مراسم این روز مقدس در خیابان­های شهر حضور داشتم که در ساعات میانی روز شاهد حملات خشونت آمیز پلیس ضد شورش علیه مردم بودم، خشونت به کار رفته علیه مردم، علی الخصوص زنان و دختران به گونه­ ای بود که خون هر غیرتمندی را به جوش می‌­ آورد به صورتی که منجر به درگیری شدید مردم با پلیس ضد شورش شد.

دادستان محترم تهران؛

اینجانب در تاریخ ۱۷ بهمن ماه از طریق عکسی که از درگیری­های این روز در سایت ناجا و گرداب و روزنامه­ ی امین جامعه منتشر شده بود شناسایی شده و توسط پلیس امنیت تهران به وسیله­ ی تیمی ۸ نفره از ماموران پلیس امنیت بازداشت شده و به مقر این نیرو منتقل شدم. بازجویی از بنده پس از یک شب توسط دو نفر لباس شخصی آغاز شد. ان‌ها از من می‌­ خواستند که اعتراف کنم صاحب عکس منتشر شده در سایت گرداب سپاه هستم و در مرحله­ ی دوم مسئولیت به آتش کشیده شدن چندین خودروی گارد ضد شورش را بر عهده بگیرم. من در پاسخ اگرچه عکس منتشر شده را متعلق به خود می‌­دانستم، اما با قاطعیت به ماموران و بازجو یان اعلام کردم که نه تنها نقشی در به آتش کشیدن اموال عمومی نداشتم، بلکه مطابق عکس و فیلم­هایی که خود ماموران در اختیار داشتند، ماموران گارد ضد شورش را که توسط مردم خشمگین محاصره شده بودند از خشم مردم نجات دادم.

بازجوهای پلیس امنیت اما در جواب حرف­های من با مشت و لگد به جانم افتادند و با گفتن رکیک‌ترین فحش­های ناموسی، به من و خانواده­‌ام مرا تهدید کردند که در صورت عدم اعتراف به آتش زدن خودروهای پلیس، عاقبت سختی در انتظارم است. در دومین جلسه بازجویی، من که از نحوه­ ی برخورد خشونت آمیز و تحقیرآمیز بازجو‌ها در جلسه قبل به ستوه آمده بودم، حتی تعلق آن عکس به خود را نیز تکذیب کردم و به آن‌ها یادآور شدم که به خاطر خدا از کتک زدن و فحاشی به من دست بردارند و اقرار به گناه ناکرده را از من نخواهند. به آن‌ها گفتم که من پاسخگوی کار خود هستم و علی رغم انتشار عکس از خانه متواری نشده ­ام. بازجو‌ها در جواب من با توهین و فحاشی می‌­ گفتند: «اگر در رحم مادرت می‌­ رفتی تو را بیرون می‌­ کشیدیم. در اینجا ما هستیم که برای تو تصمیم می‌­گیریم، نه خدا». آن‌ها در این مرحله دستان مرا با دستبند آهنی به صندلی بستند و با کابل و سیم مفتول به جانم افتادند. به گونه­‌ای که تا ماه­‌ها آثار کابل و ضربات سیم مفتول بر بازو‌ها و پا‌هایم به جای مانده و مورد تایید هم بندانم نیز هست. بازجو‌ها برای اجبار به اعتراف به کار نکرده، یعنی آتش زدن خودروهای پلیس، به ضرب و شتم با کابل و سیم قناعت نکرده و با بازکردن پاهای من در حالی که دستانم بسته بود، بیضه­های مرا به شدت فشار می‌­داده و به آن‌ها ضربه می‌­زدند به گونه­ای که فریاد من از درد و ضعف به هوا می‌­رفت و جواب التماس و استغاثه­های من تنها فحش­های ناموسی بود.

دادستان محترم تهران؛

اینجانب بعد از جلسات بازجویی، آن هم به این شکل، برای بازپرسی به دادگاه انقلاب مستقر در اوین منتقل شدم. بازپرس من، قاضی اسدی، بازپرس شعبه ۵ دادسرای تهران، تمامی اعتراضات من به ضرب و شتم و شکنجه را ناشنیده گرفت و تنها گفت: «جرم تو محاربه است و حکم محاربه معلوم است. اما اگر مسئولیت آتش کشیدن خودروهای پلیس را بپذیری به تو تخفیف می‌­ دهیم و تنها تو را جریمه خواهیم کرد.» اما من زیر باز این اجبار بازپرس اسدی نرفته و تنها مسئولیت عکس خود را پذیرفتم.

سرانجام بعد از ۱۰ روز فشار و آزار و اذیت در پلیس امنیت تهران به بند ۲۴۰ زندان اوین و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شده و توانستم با خانواده­‌ام تماس گرفته و آن‌ها را از نگرانی درآورده و از وضعیت خودم در زندان مطلع سازم.

جناب آقای جعفر دولت آبادی؛

اینجانب در مرحله دادگاه بدوی از حق انتخاب وکیل محروم بوده­ام. قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه به استناد‌ همان عکس مرا به اتهام اجتماع و تبانی به ۴سال حبس محکوم کرد و شکایت مرا که هنوز رد کابل و سیم مفتول بر بدنم موجود بود و بیضه­‌هایم از شدت ضربه سیاه بود را ناشنیده گرفت. در مدت ۹ ماه حضور در زندان اوین، اینجانب تا کنون از ملاقات حضوری که حق طبیعی زندانی و خانواده اواست محروم بوده­‌ام و به دلیل انتقال به زندان انفرادی در مرداد ماه گذشته و شرکت در اعتصاب غذای اعتراضی به همراه جمعی دیگر از زندانیان، دچار نارسایی کلیوی شده‌ام، اما متاسفانه زندان اوین از ارائه کوچک‌ترین امکان درمانی به جز قرص­های آرام بخش! خودداری می‌­ کند. در ۹ ماه اخیر درخواست­های متعدد من برای ملاقات با شما بی­ جواب مانده و برخورد من با مسئولان زندان و ماموران دادستانی تنها به این مسئله منتج شده که آن‌ها مرا تهدید به افزایش میزان حبس به دلیل شرکت در اعتصاب غذا کرده و مرا از هرگونه امکان ملاقات یا مرخصی و یا آزادی مشروط محروم کرده ا ند.

امروز که این مطلب را خطاب به شما می‌نویسم هدفی جز اطلاع رسانی به مردم شریف ایران زمین در زمینه­ ی برخورد ماموران به اصطلاح امنیتی با معترضان به انتخابات و برخورد غیر عادلانه­ ی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با دستگیر شدگان عاشورا و حوادث بعد از انتخابات ندارم. و این امر بر من و دیگر دربندشدگان در نظام جمهوری اسلامی ثابت شده است که هیچ گونه رسیدگی به وضع حال حاضر ما و بلایایی که بر سر ما آمده است از سوی دستگاه قضایی نخواهد شد، همچنان که این امر از سوی شما و دیگر همکارانتان در ماه­های گذشته ثابت شده است.

در پایان بار دیگر تاکید می‌­کنم که جرم من در روز عاشورا تنها جلوگیری از آسیب رسیدن به ماموران جمهوری اسلامی است که در دست خشم ملت ایران، تاوان رفتار وحشیانه خود را می‌­ دادند و به وسیله­ ی من و امثال من زنده ماندند و مورد عفو مردم مهربان این سرزمین قرار گرفتند. ۴ سال محکومیت من، احتمالا به علت نجات دادن ماموران نظام جمهوری اسلامی است.

غلامحسین عرشی

بند ۳۵۰ زندان اوین



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۵۸ پاسخ به “دردنامه ای برای آقای دادستان؛ با کابل شکنجه ام کردند و گفتند اعتراف دروغ کن”

  1. آرمان گفت:

    خدایا ما را …رهایی ده.

  2. سارا گفت:

    هموطن عزیز!
    مشکل اینها همین است که چرا ما مثل خودشان برخورد وحشیانه را نداشتیم. آنها به دانشجویان حمله کردند، وحشیانه هم حمله میکردند ولی ما چنین نکردیم. آنها در هنگام شعار دادن انچنان دهان خود گشودند که کف بالا می اوردند ولی ما سکوت میکردیم. آنها با باتوم، کابل، قمه، گاز اشک آور، شوکر به جان مردم افتادند ولی ما مچ بند سبز و پارچه ی سبز داشتیم. آنها تلاش میکردند حرص خود را با باتوم سر هموطن تخلیه کنند ولی ما اگر بر زمین می افتادند خود را سپر بلایشان میکردیم که کتک نخورند.
    عزیزا! رفتارمان برای گروهی که از قدرت سکوت و تظاهرات بدون خشونت بی خبرند و عربده کشی و قمه کشی را افتخار میدانند باعث نوعی ترس میشود. ترس از تعداد اندکشان، ترس از رفتار زشتشان، ترسی از سکوت ما و ترس از نجات جانشان توسط ما.

  3. ناشناس گفت:

    درود بر استقامت یاران در بند
    بدانند که فریاد تظلم خواهی شما را حتی اگر شده دهان به دهان در اقصی نقاط شهر ها بیان میکنیم تا ته مانده آبروی اقتدار گران را بر باد دهیم .مطمئن باشد ظلم آقایان بی جواب نخواهد ماند.

  4. هم درد گفت:

    صد رحمت به ساواک، حدأقل اونا ادعای دین داری نمیکردند. اونا که ادعای دین نداشتند عاقبتشون اون شد ، وای به حال شما که قربتاً الی الله خلق خدارو میدرین.

  5. ناشناس گفت:

    نظام تاوان این ستمگریها و جرمها را پرداخت خواهد کرد.

  6. علی گفت:

    این معنای حکومت اسلامیه؟

  7. یسنا گفت:

    اندکی صبر سحر نزدیک است

  8. علی سازور گفت:

    زمان نشان داد که آقای جعفر آبادی (مرتضوی) که تلاش می کرد بگوید من مرتضوی نخواهم شد راه چندین ساله مرتضوی را دو ساله طی کرد و به مقام های بالاتر از او … رسیده است. دادستان جانباز بر تو این همه ظلم و بی عدالتی مبارک!
    جانباز شیمایی ۴۵ درصد.
    علی

  9. سبز ناشناس گفت:

    درود به عرشی و تمام زندانیان سبز میهن ، که با مقاومت وانسانیت خود ، ماموران از حیوان کمتر را ذلیل میکنند . یا حسین میر حسین

    • دیپلمات سبز گفت:

      دوست عزیز

      من به عنوان کارمند وزارت خارجه، دیپلماتی با بیش از ۱۷ سال خدمت این رو می گم:
      حتی آقای خامنه ای هم این سخنان جنابعالی رو تایید نمی کنه و می دونه جنبش تا کجا رخنه کرده
      از همین وزارت خارجه خودمون بگیر و برو تا خود قلب شهرک شهید محلاتی. از شمیران و نارمک بگیر و برو تا دهات های سنندج.
      این رو بدان که در این جنبش همه پیروزند، حتی شما که سنگ این کودتا چی ها رو به سینه می زنی
      در بین کارمندان و.ا.خ ما که باید به اصطلاح نماینده این دولت باشیم، حداقل ۹۰ درصد دوستان خود بنده چه در داخل و چه در سفارتخانه ها روزی پنج دقیقه تا یک ربع سایت کلمه رو می خوانند. دیگه اونهایی که نماینده دولت نیستند که دیگه جای خود داره.

  10. م گفت:

    دیگه این خالی بندیا قدیمی شده داداش
    نه دی امسال هم نشون داد که خواست مردم چیه
    بزودی ان شاء الله اعدام سران فتنه رو خواهیم دید

    • حسین شریعتمداری سبز گفت:

      میم عزیز، سلام. وقتت بخیر
      “برای اجبار به اعتراف به کار نکرده، یعنی آتش زدن خودروهای پلیس، به ضرب و شتم با کابل و سیم قناعت نکرده و با بازکردن پاهای من در حالی که دستانم بسته بود، بیضه­های مرا به شدت فشار می‌­داده و به آن‌ها ضربه می‌­زدند به گونه­ای که فریاد من از درد و ضعف به هوا می‌­رفت و جواب التماس و استغاثه­های من تنها فحش­های ناموسی بود.”
      راستی، کهریزک یادت هست؟ واقعیت بود؟ یا دروغ؟ واژه‏ی «فتنه»، برای پوشاندن «کهریزک» و سایر تخلفات ابداع گردید. کهریزک توسط موسوی و کروبی هدایت و مدیریت می‏شود؟ هرگز.
      مردمی که در خیابان بودند، جز مچ‏بند و شال و روسری و مانتوی سبز، چیزی داشتند؟ چه پاداشی گرفتند؟ دستبند و پابند و باتوم و چماق و بطری و …؟ آیا این‏ها فتنه نیست؟
      اگر با ما هم‏عقیده‏ای که فتنه‏گر اصلی، از قانون تخلفات بسیار داشته و دروغ و دغل و تقلب و تخلف را رنگ دین و مذهب و ولایت و درایت نامیده، پس فتنه‏گر حقیقی را شناخته‏ای! اکنون تو نیز هم‏آوا با ما، فتنه‏گر اصلی و فتنه‏ی واقعی را افشا کن و بگو:
      ۱) فتنه‏گری آنجاست که در لباس دین و تقوی، فحش بدهیم و شکنجه کنیم.
      ۲) فتنه‏گری آنجاست که در لباس رسانه‏ی ملی، در گوش مردم، پنبه‏ی دروغ و تحمیق فرو بریم برای پوشش فجایع خودی‏ها.
      ۳) فتنه‏گری آنجاست که به‏جای ستاندن دادِ مظلوم، از یاران و مدافعان حریم، به هر قیمتی دفاع کرده و مردم مظلوم را مورد ناسزا و تهمت قرار دهیم.
      ۴) فتنه‏گری آنجاست که سخن از سند بگوییم و از ارائه‏ی آن، هنوز عاجز باشیم!
      ۵) فتنه‏گری آنجاست که تشنگان قدرت باشیم، نه شیفتگان خدمت، و این را در عمل، به هزاران روش اثبات کرده‏باشیم.

    • عبدالله گفت:

      “م” مخفف مزدور است یا مخمل؟

    • ناشناس مسلمان گفت:

      اتفاقا بر خلاف عقیده ی شوم و خام شما، به زودی شاهد از بین رفتن دیکتاتوری و محاکمه ی سران دیکتاتوری خواهیم بود .
      ان شاء الله

  11. بهروز گفت:

    اینها انسان نیستند، آدم خورند. اگر یک لشگر اجنبی هم به کشور حمله میکرد با مردم اینچنین نمیکردند که شما به اسم ایرانی میکنید. سر تا پا کینه و غارتگری..

  12. محمود گفت:

    حکومت با کفر می ماند ولی با ظلم نمی ماند.
    ظالمان بدانند نمی مانند ، کاش قبای خود را به دین گره نمی زدند که با رفتن آنان دین هم از این سرزمین برود.

  13. ناشناس گفت:

    امان از این بیداد. تاریخ چنین ظالمانی به خود ندیده. خیر نبینند.

  14. علی گفت:

    ظلم همیشه نابود است

  15. رشید گفت:

    الملک یبقی مع االکفر و لا یبقی مع الظلم .
    بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
    بار دگر روزگار چون شکر آید .

  16. اسد گفت:

    با درود بر aشما

    تا در پی آرامترید در بند محکمتری گرفتارید

    باید سر مار قطع شود مگر نه مار زخمی بدتر از مار عادی است. اگر زخمیش کردید پس در پی رهایی خود باشید که مار در پی نیش سمی است تا شما را از میدان بدر کند

  17. دیپلمات سبز گفت:

    من به عنوان یک دیپلمات جمهوری اسلامی و به نمایندگی بسیاری از همکارانم در و.ا.خ به شما قول می دهم که این ظلم پابرجا نخواهد ماند. از هموطنان عزیز شرمنده ام و شک نکنید که بنده و اکثر کارکنان وزارت خارجه، چه در ماموریت و چه آنانی که در میدان توپخانه مشغول به خدمت هستند، همراه شما و شرمنده مقاومت ها و شکنجه های شما جوانان با غیرت هستیم.
    به امید اینکه روزی همدیگر را در آغوش بگیریم، در ایرانی آزاد

    کارشناس سفارت ج.ا.ا در یکی پایتخت یکی از کشورهای اسکاندیناوی

  18. حسین شریعتمداری سبز گفت:

    رهبر معظم انقلاب اسلامی
    رییس شورای نگهبان
    رییس خبرگان رهبری
    رییس قوه قضاییه
    رییس دولت حاضر
    رییس قوه مقننه
    روسای حوزه‏های علمیه

    سلام علیکم،
    لطفا متن انتخابی را بخوانید: «اینجا ما هستیم که برای تو تصمیم می‌­گیریم، نه خدا»
    تنها شکایت من از چه کسی باید باشد؟
    اینان نیروهای گسسته‏ی خیابانی نیستند؛ که موسوی را مجبور به برائت از آنان بکنید. اینان، نیروهای سیستم حاکم هستند. پس بدانید و آگاه باشید که هرچند خود شما خوب و بهشتی‏سیرت، اما کانون فتنه و توطئه، در نهادهایی وابسته به حاکمیت، رخنه کرده و آنچه مغول انجام می‏داد، در برابر مدافعان حریم شما، شرمنده است!!!

  19. محمد گفت:

    از صبر و استقامت شما باید درس بگیریم و میگیریم

  20. حبیب گفت:

    ای وای من . یعنی من ان روز را میبینم که این جنایت کاران به سزای اعمال ننگین خودشان برسند؟

  21. ایران دخت گفت:

    پاسخ به کامنت م
    اقا یا خانم م اگه شما واقعا عقیده دارید که مردم با شما هستند و این موضوع رو طی دو سال اثبات کردند چرا از اوردن نام کامل خود هراس دارید نکنه شما از خشم جنبش سبز وحشت کردید.هیچ وقت دیگران رو نفرین نکنید چرا که به خودتون برمیگرده اونوقت به جای این که سر اقایان موسوی و کروبی رو بالای دار ببینید این قضیه برای خودتون اتفاق می افته.

  22. محمد گفت:

    وحشتناکه
    حتی اگه واقعا کسی به امام حسین(ع) بی احترامی کنه مستحق این شکنجه ها هستش؟
    وای بر این نظام اسلامی

  23. برادر سبز گفت:

    برادرم اجرت با آقا امام حسین(ع)
    یا حجه ابن الحسن ریشه ظلم رو بکن!!!!!!
    الهم فک کل اسیر الهم اصلح کل فاسد……

  24. حسين گفت:

    لعنت بر یزید زمان

  25. پیاده نظام سبز گفت:

    برادر در بندم

    امروز تو به کار ناکرده اعتراف نکرده ای بدان که فردا بازجویانت به کار کرده اعتراف خواهند کرد…. ، که آن نیز در تخصص خودشان است را وا می گذاریم به خودشان چون در این کار وارد ترند.
    اگر به وعده الهی ایمان داریم باید بدانیم که حق پیروز است . کودتای پارسال چهره کریه کسانی را که عمری تظاهر به دینداری می کردند و عوام را می فریباندند را علنی کرد.
    این هم از وعده های الهی بود. اگر کودتای پارسال نبود چه بسا الان هموطنان بیشتری مشرک و کافر و بی دین شده بودند

  26. حمید گفت:

    <> این عبارت که در چکیده امده نشان دهنده انست که مطلب شما ترجمه شده است. در فارسی چیزی بنام پلیس امنیت نداریم.

    • ناشناس گفت:

      برادر حمید بقیه حرف هاتون هم اینقدر با اطمینان هست؟ برو تو اینترنت و سایت ناجا جست و جو کن ببین پلیس امنیت داریم یا نه؟ بعد بیا اینجا نظر بده.. سردار علیپور رئیس پلیس امنیت تهران هست.می خوای اسمش را سرچ کن ببین سمتش چیه؟ همینطوری با اطمینان نیای بگی پلیس امنیت خارجی هست و این حرف ها…

    • کنتورچی گفت:

      میشه شما بفرمائید در فارسی چیزی بنام چی داریم که بجای پلیس امنیت استفاده میگردد؟
      البته احتمالا در یک موردی درست میگوئید و اینکه شاید منظورتون در سیستم پلیس ایران سازمان یا نهاد و مجموعه ای بنام پلیس امنیت نداریم. نه اینکه در فارسی و اگه منظورتون همین توضیحی باشه که بنده دادم باید تائید کنم که بله درست میفرمائید در پلیس ایران بخشی بنام پلیس امنیت نداریم چون سازمان و مجموعه بسیار بزرگ و وزین و قوی در پلیس ایران بنام پلیس ضد امنیت و آرامش شهروندان داریم پس داشتن پلیس امنیت دیگه بی معنیه؟!!! بلههههه

  27. احمد گفت:

    وای بر ما …. امام فرمود اگر انقلاب شکست بخورد اسلام دفن میشود

    درود بر نوری زاد که گفت من ناراحت این هستم که اینها خودرا سرباز امام زمان(س) میخوانند.

    • ناشناس گفت:

      احمد آقا عزیز – اینکه اسلام با شکست انقلاب دفن میشود یک حرف نادرست است و ناشی از سوء برداشتی است که اگر بنویسم سایت محترم ” کلمه ” آنرا قطعا سانسور میکند. ولی همینقدر شما بدانید که هیچ چیز نمیتواند اسلام را دفن بکند – این مثل این ماند که کسی بگوید اگر فلان اتفاق روی کره زمین بیافتد خورشید دفن میشود. این حرف ها نیست برادر من. هر که اینطور فکر میکند ناشی از دست کم گرفتن پروردگار هستی است. شما قطعا بدانید که یوم الله دیگری به آهستگی و نرمی در راه است تا غبار از چهره اسلام بردارد و هر اشتباه کوچکی که عده ای مسئول میکنند وقوع آن روز را محتملتر و نزدیکتر میگرداند. آن روز روز تکامل انقلاب اسلامی است و این جمله سال ۴۲ امام که “طرفداران من در شکم مادرانشان هستند” ترجمان دیگری پیدا خواهد کرد. فقط نگاه کن.

  28. محسن گفت:

    برادر عزیز اگه من جای تو بودم حداقل یه کاری میکردم که دلم نسووزه آخه نجات مامور شد کار ؟
    حالا این درس بشه واسه همه که دیگه مامور جماعت و زنده نزارن

    • سبز صلحجو گفت:

      خشونت ممنوع!
      حتی خشونت کلامی!
      حتی خشونت بر علیه جانی و قاتل مردم
      سبز یعنی صلحطلب ضد خشونت

  29. عباس گفت:

    درست شده مثل شوروی زمان استالین . سرباز ها می رفتن جبهه برای دفاع از میهن وقتی اسیر می شدن و جنگ تموم شد و برگشتن همه رو به جرم خیانت به وطن فرستادن سیبری

  30. amirfa گفت:

    غلام حسین جان.این را بدان که ظلم هیچ وقت پایدار نیست و روزی می رسد که به یاری خدا حق بر باطل پیروز می شود و آزادی واقعی مردم ایران را مشاهده میکنیم
    از درگاه خداوند آرزوی سلامتی و مقاومت را برای شما و همه ی زندانی های سیاسی طلب می کنم و به امید اون روزی که ایرانی پر از آزادی و آری از ظلم را شاهد باشیم.
    مقاومتر از همشه باشی

  31. رضا گفت:

    ای کاش من هم زندانی بودم.خوش به حال شما

  32. بیاد عاشورای سبز88 گفت:

    حکومت اموی ایران اعتبار جهانی و داخلی خود را از دست داده است.
    مظلومیت زندانیان سبز , حقانیت و محبوبیت جنبش سبز را مضاعف خواهدکرد.

  33. علی گفت:

    متاسفم که بر اساس یک ادعای تایید نشده این گونه حکم می کنید اگر قرار است بر اساس ادعا حکم کنیم و هیچ دلیلی برای اثبات مطالبه نکنیم هیچ فرقی بین شما و دیگران است. مهم ترین اشکال جنبش سبز ادعای های اثبات نشده است که با ادعای تقلب شروع شد . کاش طرفداران این جنبش مثل بز اخفش نباشند و برای هر امری دلیلی بخوهند ابناء دلیل باشند نه مقلد کر و کور.

  34. ساره گفت:

    برادر حمید،مقر پلیس امنیت در میدان سپاه (عشرت آباد سابق)واقع است.واقعا در همه اعتقادات تان همین جوری هستید .کمی پس شک کنید

  35. سبز یعنی استقامت تا بهار گفت:

    درود بر آزادگی و شجاعت زندانیان گمنام و غیرتمند ایران سبز ، ….

  36. سارا گفت:

    یعنی آقای میر حسین موسوی هنوز امیوار است که نظام رفتار خود را عوض کند؟
    آقای خاتمی هنوز دنبال اصلاح جمهوری اسلامی است و گمان میکند این حکومت قابل اصلاح است؟ آیا امیدوار است که زندانیان سیاسی آزاد شوند؟ یا انتخابات آزاد برگزار شود؟
    هرگز جمهوری اسلامی و سران حاکمش چنین کاری نخواهند کرد.
    به نظرم بجای اصلاح چنین حکومتی به فکر برائت از آن و جداشدن از قدرت آن باشیم بهتر است

  37. ناشناس گفت:

    درود خدا بر مبارزان راه روشنایی خدا اجرتان دهد

  38. جنبش سبز گفت:

    ۱ . مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد آخه دارن دور کاخ دادگستری کابل برگردون انجام میدن لطفا تا برقرای نسل چهارم اپراتور تلفن همراه که احتمالا به عمر بنده و شما با وجود این دوستان قد نخواهد داد صبر کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ۲ . یه بار دیگه هم گفتم مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد لطفا شماره گیری نفرمائید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ۳ . ظاهرا … داری بذار یه چیز دیگه پیدا کنیم تا چن سالی مهمون خودمون باشی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ۴ . نه بابا ول کن نیستی پس همون محاربی و باید اعدام انقلابی شی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    ۵ . فقط داش محمود تو سازمان ملل میتونه حکم عفوت و صادر کنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  39. هیچکس گفت:

    واقعا خسته شدیم.خدایا خودت کمکمون کن.

  40. علی گفت:

    روزگاری که ملک خود ستم آغاز کند دادخواهان به که نالند ز بیدادگری

    الله اکبر

  41. حمید گفت:

    سلام دوست عزیز. خدا قوت. برایت آرزوی موفقیت دارم

  42. یک رزمنده گفت:

    با توکل و عنایت خداوند قادر تمامی زندانهای ایران تبدیل به موزه عبرت میشوند.
    مبارزان سبز -قهرمانان سبز

  43. hamvatan irani گفت:

    ماه من غصه نخور زندگی جزر و مد داره
    دنیامون یه عالمه آدم خوب و بد داره
    ماه من غصه نخور همه که دشمن نمی‌شن
    همه که پر ترک مثل تو و من نمی‌شن
    ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه
    خیلی کم پیدا می‌شه کسی رو حرفش بمونه
    ماه من غصه نخور گریه پناه آدماست
    تر و تازه موندن گل مال اشک شبنم‌هاست
    ماه من غصه نخور زندگی بی ‌غم نمی‌شه
    اونی که غصه نداشته باشه آدم نمی‌شه
    ماه من غصه نخور خیلی‌ها تنهان مثل تو
    خیلی‌ها با زخم‌های زندگی آشنان مثل تو
    ماه من غصه نخور زندگی خوب داره و زشت
    خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت
    ماه من غصه نخور زندگی بی ‌غم نمی‌شه
    اونی که غصه نداشته باشه آدم نمی‌شه
    ماه من غصه نخور دنیا رو بسپار به خدا
    هر دومون دعا کنیم تو هم جدا منم جدا

  44. عرشیا گفت:

    امیدوارم که روزی برسد که حتما هم خواهد رسید و آن روز خیلی نزدیک است که مسببان این جنایت ها از راس تا زیر به سزای اعمال ننگین خود برسند .

  45. رضا گفت:

    باید دید اصل نسب این بازجوها به کی میخوره شاید به مرجانه ها و یزیدیها البته آدم خوب و بد همه جا است حتی در زندانها

  46. ناشناس گفت:

    موجیم که آسودگی ما عدم ماست.الله اکبر

  47. یه شیعه گفت:

    فقط میتونم بگم مهدی بیا اما اگه بیاد با اونم در میوفتن ! پس وای به حالمون

  48. بهمن گفت:

    نمیدونم چی بگم بایدساخت…

  49. ا.م گفت:

    ترکه استبداد و ستم مونده هنوز رو تن ما

  50. سبز پیشرو گفت:

    خودشون به کارهاشون اعتراف دارن.باید تو مجالس خصوصی اونها رو به حرف زدن دید که ببینی چقد از زدن مردم
    لذت میبرن و اونقدر عقل ندارن که انکار بکنن.
    وقتی بپرسی چرا میگن مجبوریم شغلمونه و غلط کردن و از این بی منطقی ها.
    ما پیروزیم چون حق با ماس.