دلنوشته همسر عرب سرخی: از کربلا رسم است که پاسخ دادخواهی، ظلمی مضاعف باشد
چکیده :گویا از همان زمان که سپاه یزید در مقابل امام حق که برای طفل 6 ماهه آب خواست و آنان حلقوم تشنه را با تیر فتنه نشانه رفتند، رسم است که پاسخ دادخواهی، ظلمی مضاعف باشد و ما نیز نباید در ادامۀ شکایت رسمی از طراحان اصلی فجایع یک سال و نیم اخیر، متعجب شویم که نه فقط همسرم مجددأ بازگردانده شود که فرزندش را نیز بی هیچ دلیلی فراخوانده و سپس به جرم بلبل زبانی که خواستار حق قانونی برای تفهیم اتهام شده است، به انفرادی منتقل...
مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی، عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در دل نوشته ای از مراسم چهلم مادرش می گوید که نه فقط همسر بلکه دخترش نیز از حضور در آن محروم بوده است. دختری که گویا در مراسم تدفین نیز به علت بستری بودن در بیمارستان امکان شرکت در آن نداشته است.
مریم شربتدار قدس که هم اکنون دو عضو خانواده اش در اوین نگهداری می شوند معتقد است؛ ذکر مصیبت های حسین (ع) و زنده بودن نام و یادش در تاریخ، ایمانم را محکم تر و یقینم را استوارتر می سازد که هیچ ظلمی پایدار نمی ماند و آه مظلوم، عرش خدا را به لرزه می افکند اما از خدا می خواهم قبل از اینکه آه مظلومانۀ محیا کوچولو که از سادات است وبی تاب آغوش مادر، و نفرین و نالۀ سوزان مادر همسرم که مادر دو شهید است، به عرش برسد در دل های آنانی که هنوز کورسوئی از نور حسین در آن وجود دارد، تحولی عظیم ایجاد کرده و آنها را با جبران رفتارهای خشن و ناعادلانۀ گذشته، از عقوبت الهی مصون دارد.
متن یادداشت همسر فیض الله عرب سرخی که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:
پیش از ظهر بود و عازم جلسه ای کاری بودم. تسبیح سبز مادر عزیز و تازه در گذشته ام در دستانم بود و سعی داشتم با اهداء ذکر “لا اله الا الله” کمی از غصه ها و دلتنگی هایش را که در واپسین ایام عمر با دستگیری ظالمانۀ داماد پاک و مسلمانش “فیض الله عرب سرخی”، قامت پیرزن را خمیده تر و قلب مهربانش را فشرده کرده بود التیام بخشم. زنگ تلفن همراه، رشتۀ افکارم را گسست. آن سوی خط مأموری بود معذور که خبر پایان یافتن مرخصی همسرم را می داد . پایان مرخصی؟! مگر زمان داشت؟
مرخصی از چه؟ از زندان، از رنج ها، و یا از دروغ ها و اتهاماتی که حتی کج اندیشان نیز در خلوت خود به بی اساس بودن آنها معترفند؟
مأمور حامل پیام، شاید از آرامش و عدم تعجب من حیرت کرد که چند بار جمله اش را تکرار کرده و هر بار هویت مرا می پرسید تا مطمئن شود پاسخگوی تماسش همسر همان قهرمانی است که ماه ها زندان و انفرادی و مشقت ها را با یاد خدا و ایمان و ارادۀ محکمش تحمل کرده و اینک دوباره باید به اوین بازگردد. شاید انتظار داشت اعتراضی بشنود و یا علت را جویا شوم، من اما خشنود از آرامشی که با ذکر “لا اله الا الله” یافته بودم خدا را شکر کردم که در همان لحظه ، یگانگی و تنها مؤثر بودنش در تمام کائنات را فقط با همان ذکر، چون آینه ای شفاف و روزنی نورانی بر قلبم تاباند تا بار دیگر بر خود متذکر شوم که هیچ معبود و خدائی غیر او نیست و هر قدرتی جز او محکوم به فنا و نیستی است و آن محکومیت و حکمی که باید نگرانش بود همان حکم الهی است که در دادگاه عدلش جاری می شود. بارها و بارها آیاتش را خوانده ام: ” ألیس الله بأحکم الحاکمین …”، ” إن الحکم الا لله …” و آیات فراوان دیگری که صریحأ بیان می دارد که حکم نهائی را تنها اوست که می راند و اگر ستمکاران سعی در انکار این مهم دارند ، ما که به وحدانیت خدا و معاد ایمان داریم به انتظار آن حکم می مانیم که هیچ مفری از آن وجود ندارد “ولا یمکن الفرار من حکومتک “.
اما نه تنها رأفت بظاهر اسلامی بددلان، حتی تا مراسم چهلم مادرم تحمل نداشت که حضور همسرم تسکینی بر غصۀ از دست دادنش باشد بلکه مهرورزی را تمام کرده و دخترم را نیز به بند کشیدند و چه عمیق، طعم تلخ میوۀ ترشیدۀ ستم را در ماه محرم بر ما چشاندند تا هر چه بیشتر و رساتر فریاد “هل من ناصر ینصرنی” خون خدا را از سطر سطر برگهای تاریخ بشنویم.
گویا از همان زمان که سپاه یزید در مقابل امام حق که برای طفل ۶ ماهه آب خواست و آنان حلقوم تشنه را با تیر فتنه نشانه رفتند، رسم است که پاسخ دادخواهی، ظلمی مضاعف باشد و ما نیز نباید در ادامۀ شکایت رسمی از طراحان اصلی فجایع یک سال و نیم اخیر، متعجب شویم که نه فقط همسرم مجددأ بازگردانده شود که فرزندش را نیز بی هیچ دلیلی فراخوانده و سپس به جرم بلبل زبانی که خواستار حق قانونی برای تفهیم اتهام شده است، به انفرادی منتقل نمایند.
پس همسر مظلومم به عزتکده بازگشت و من نیز که شاید تنها شاهد رنج و عذابش در این سوی میله ها بودم با مشاهدۀ پر کشیدنش بسوی دوستان و قهرمانان حق طلب و خدا جویش خشنود شده و دانستم که فصلی دیگر از زندگی با خون حسین (ع) و پیام صبوری زینب در این ماه عزیز آغاز شده است، فصلی که مطلعش قهرمانی فردی دیگر از خانوادۀ عرب سرخی را رقم زد.
پس من نیز با سپاس از خداوند برای توفیقات پی در پی، به تأسی از صاحب این ماه عزیز و بانوی صبور کربلا از درگاه حق، طلب یاری کرده و دعا می کنم لحظه ای ما را به خود وا مگذارد.
ذکر مصیبتهای حسین (ع) و زنده بودن نام و یادش در تاریخ ، ایمانم را محکم تر و یقینم را استوارتر می سازد که هیچ ظلمی پایدار نمی ماند و آه مظلوم، عرش خدا را به لرزه می افکند اما از خدا می خواهم قبل از اینکه آه مظلومانۀ محیا کوچولو که از سادات است وبی تاب آغوش مادر، و نفرین و نالۀ سوزان مادر همسرم که مادر دو شهید است، به عرش برسد در دلهای آنان که هنوز کورسوئی از نور حسین در آن وجود دارد، تحولی عظیم ایجاد کرده و آنها را با جبران رفتارهای خشن و ناعادلانۀ گذشته، از عقوبت الهی مصون دارد.
درود بر انهایی که برای ملت خود حاضر به تحمل همه مشکلات هستند
امید وار باشید که اه شما بنیان های این حکومت جور را لرزانده است و دیری نمی پاید که بساط اینان همچون دیگر ظالمان برچیده می شود
یا علی
درود بر اقای عرب سرخی قهرمان و سازمان سبز اندیشش ، و درود بیکران خدا بر این خانواده مصیبت مضاعف دیده . حکومتگران کنونی اگر چه روزی خود را مسلمان ناب میدانستند ولی در ازمایشگاه دنیا تا اینجا مردود شده اند !.
جنبش سبز حسینی در مسیر معنویت , کرامت , عدالت , اصلاحات وآزادی با عزت به پیش خواهد رفت…