آقای دادستان! واکنش شما به مویه کودکانی که مادر و پدر خود را طلب می کنند چیست؟
چکیده :این فرزندان سبز ما دارند تاوان چه چیزی را می دهند؟ تاوان اختلافات درونی دولت کودتا را؟ ندانم کاری های دستگاه قضا و یا اختلاف بین نیروهای یک سر و چند سر و خودسر را ؟؟؟ ادامه بگیر و ببندها نشانه چیست؟ مردمی بودن دولت هدفمند ساز؟ اقتدار قوه مستقل قضائیه؟ یا سردرگمی و در بن بست ماندن عوامل کودتا و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی؟ ما بچه های انقلاب داریم تاوان چه را می...
فخرالسادات محتشمی پور در چهل و چهارمین عریضه خود به دادستان تهران آورده است: شما تا به حال دلتان ریش شده آقای دادستان؟ شما تا کنون در مواجهه با مویه کودکی که ملتمسانه مادر یا پدر را تمنا می کند، قرار گرفته اید؟ چه حسی به شما دست داده؟ و چه واکنشی بروز داده اید؟ نکند شما هم مانند آن کیهان نویس مرید طالبانیسم این ها را فرزندان فتنه گرانی می دانید که مستوجب عذاب زمینی کودتاگران هستند؟ نکند شما هم خدای ناکرده معتقد به سوزاندن پدر و پدرجدّ هر منتقد و معترضی هستید چه رسد به فرزندان که حیّ و حاضرند؟؟؟
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفت بشرح زیر است:
به: دادستان تهران
از: ستم دیده عصر عاشورای ۸۹ و همسر سید مصطفی تاجزاده شاکی از کودتاگران انتخاباتی و زندانی ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین
بسم الله الرحمن الرحیم
این مبید العتاه والمرده این مستأصل اهل العناد والتضلیل والالحاد این معزّالاولیاء و مذلّ الاعداء
سلام آقای دادستان!
آدینه خوش. ایام به کام. اولین جمعه زمستان در جمع خانواده عزیزتان خرم باشید انشاء الله. فکر نمی کنم از احوالات خانواده های زندانیان سیاسی خواسته باشید که توضیحی بدهم اما لزوما شرح و بسط احوال ما نباید پاسخ به پرسشگری باشد. در خانه های زندانیان سیاسی این جمعه، دل هایی ابری بود. دل هایی که بارها در مراجعه به دادستانی و دادگاه و زندان شکسته بود و تنها با ذکر خدا و اتکال به او ترمیم شده بود. دل های مادرانی که ماه هاست از فرزندانشان بی خبرند و پدرانی که برای نشکستن در برابر جمع به قبور عزیزانشان پناه می برند و از مردگان وساطت برای روایی حاجت می طلبند. دل های همسرانی که آشیانه مهرشان را ویران کرده اند و چراغ خانه شان را به سرقت برده اند. دل های فرزندانی که روز و شب را بدون حضور مادر یا پدر سپری می کنند و دل های کودکان خردسالی که به بهانه و بی بهانه بغضشان می ترکد و دل همه اعضای خانواده را با هرشیونی ریش می کنند. شما تا به حال دلتان ریش شده آقای دادستان؟ شما تا کنون در مواجهه با مویه کودکی که ملتمسانه مادر یا پدر را تمنا می کند، قرار گرفته اید؟ چه حسی به شما دست داده؟ و چه واکنشی بروز داده اید؟ نکند شما هم مانند آن کیهان نویس مرید طالبانیسم این ها را فرزندان فتنه گرانی می دانید که مستوجب عذاب زمینی کودتاگران هستند؟ نکند شما هم خدای ناکرده معتقد به سوزاندن پدر و پدرجدّ هر منتقد و معترضی هستید چه رسد به فرزندان که حیّ و حاضرند؟؟؟
آقای دادستان!
به نظر شما پدر دو طفل خردسال در جواب پرسش مستمر کودکانش که مادر را می خواهند چه باید بگوید؟ و پدر یک دخترک دو ساله که شب ها کابوس می بیند و با فریاد بیدار می شود و مادر یک باران که دائما هوای دلش بارانی است؟ به نظر شما یک زن هرچقدر هم که مقاوم باشد و زینبی باشد چگونه باید این جمعه دلگیر بر مزار مادر، چهلمین روز درگذشت او را به سوگ بنشیند در حالی که شویش را به گناه ناکرده به بند کشیده اند و دخترک بیمارش را به گناه ناکرده همسایه محبوس پدر کرده اند و نوه کوچولویش را به هجرانی تلخ محکوم کرده اند و دامادش را به فراق یار مبتلا کرده اند. چه حکایت ها خواهند نوشت آیندگان از امروز ما که به تلخی زهر است و چه قصه ها خواهند گفت شهرزادهای دیار من در فردای سبز پیش رو برای جوانه های سبز سرزمین مادری!
آقای دادستان!
به راستی شما و همکاران امنیتی و قضائیتان در کجای زندگی این جوانان سربه راه و سلامت بمب های دست ساز یافته اید و خمپاره های آتش زا؟ در کدامین پستوی ذهنشان توطئه را کشف کرده اید و کدام اقدام علیه امنیت ملی را از دست های پاک و قدم های خیرشان یافته اید. به کجا می رود دستگاه قضای ما آقای دکتر! و این امنیتی ها و اطلاعاتی ها به کجا می کشانند شما را؟ این برادرها در خانه های شهروندان بی آزاری که سرشان به زندگیشان است و دغدغه اصلی شان عاقبت به خیری فرزندانشان چه چیز را کاوش می کنند با حکم شما؟ چه می خواهند از این مادرها و پدرها و این بچه ها که عادت کرده اند از حکومت چیزی نخواهند و یادشان برود که حکومت اسلامی در برابر شهروندان وظیفه و تکلیف مضاعف دارد. این بچه ها دارند عادت می کنند که هیچ نخواهند ولی هیچ نگفتن را نیاموخته اند. پرسشگری لازمه وجودی این نسل است و نقد منصفانه و اعتراض به ظلمی که می بینند و شاهد هستند. انتظار عبثی است انتظار سکوت تأیید آمیز از نسلی که ما خود مربیان و آموزگارانشان بوده ایم برای مقابله با ظلم و زیاده خواهی.
آقای دادستان!
این فرزندان سبز ما دارند تاوان چه چیزی را می دهند؟ تاوان اختلافات درونی دولت کودتا را؟ ندانم کاری های دستگاه قضا و یا اختلاف بین نیروهای یک سر و چند سر و خودسر را ؟؟؟ ادامه بگیر و ببندها نشانه چیست؟ مردمی بودن دولت هدفمند ساز؟ اقتدار قوه مستقل قضائیه؟ یا سردرگمی و در بن بست ماندن عوامل کودتا و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی؟ ما بچه های انقلاب داریم تاوان چه را می پردازیم؟نیک می دانم : تاوان پای بندی به ارزش های والایی که همه عمر و جوانی و سرمایه های معنویمان را هزینه اش کردیم و از این بابت خرسند و سرافرازیم. ما تاوان پای بندی به اعتقاداتمان را داده و می دهیم و از خدای خود می خواهیم که به قداست این روز که روز اوست و به ارجمندی جمعه که عید است و می توان آرزو داشت در یکی از این جمعه ها، عیدی ارزشمندی گرفت. و ما منتظر می مانیم که عمری است این انتظار شیرین استوارمان نگاه داشته است.
اللهم عجل لولیک الفرج
فخرالسادات محتشمی پور
هجدهم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با سوم دیماه
درود به شرف شما شیرزن ایرانی با کلمات شیرین و برانتان !
به نظرمن دل مقامات حکومتی از سنگ سختر وسیاهتر شده است.