فرزند سردار شهیدنظری: در عجبم چگونه تحمل خون ریختن در روز عاشورا برایتان دشوار نیست!
چکیده :در جایی از این نامه، شما میرحسین موسوی را «رذل و خبیث» خواندهاید و همسرش را «لایق جایزه سکس و فلسفه» دانستهاید. واقعن فکر میکنید این خطابهها اسلامیست؟ موسوی، همان کسیست که توانست با درایت و تعامل با نیروهای متخصص، تا حد قابل ملاحظهای با بحران ناشی از جنگ تحمیلی که کشور را تهدید میکرد، مقابله کند. همان کسی که امام(ره) بیشتر از خیلیها به او اعتماد داشت و در اختلاف، رای به نفع وی صادر نمود. شاید یکی از علل هزینههایی که امروز میپردازد، کینهای چندین ساله باشد. پر واضح است هیچ منظر متعادل و حقیقت بین، این رفتار و گفتار را اسلامی نمیداند و بیشک، پدر بزرگوارتان نیز با این ادبیات همسویی و موافقت...
فرزند شهید حجت نظری در نامه ای خطاب به حسین قدیانی نوشته است که « نگرانم از سرنوشت میراث پدرم که بهای آن را با خون خود داد. نگران و آشفته از اوضاع مردمی هستم که قرار بود دیگر دوران خوشی را تجربه کنند و کمکم، اثری از ظلم و بیداد در زندگی خویش نبینند. قرار نبود مردم ما اینگونه روزمرگی کنند. این هرگز خواست شهدای آسمانی ما نبوده و نیست.»
به گزارش سخام نیوز، متن نامه فرزند شهید حجت نظری به این شرح است:
بسم رب الشهداء و الصدیقین
برادر عزیزم، جناب آقای حسین قدیانی
چند روز پیش، توفیق شد نامهای از شما به ریاست محترم قوه قضائیه و پس از آن، شکوِهنامه شما به جهت فیلتر شدن وبلاگ قطعه۲۶ را بخوانم. موارد متعددی در نوشتارتان میبینم که جا دارد برادرانه، تذکراتی عرض کنم اما، قبل از پرداختن به اصل موضوع، بد نیست خویشتن را مختصر حضورتان معرفی کنم. بنده، فرزند سردار شهید حجت نظری هستم. یکی از فرماندهان گیلان که پس از ۷۴ماه حضور موثر در جبهه، به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. ایشان در کارنامه خود، حضور در حلقه اولیه تشکیل سپاه قدس گیلان، تاسیس گردان حضرت ابوالفضل(ع) لشکر۱۶ قدس گیلان و تاسیس اولین پایگاه مقاومت شهرستان فومن را به یادگار نهادند. بنده البته هیچگاه این سایه پر ثمر را بر سرم حس نکردم، زیرا ۱۹روز پس از شهادت آن بزرگوار، پای به این دنیای فانی نهادم. پدرم پس از شهادت برادر کوچک خود بشیر، دیگر تاب ماندن در این دنیای کوچک را نداشت. این بود که مرا بشیر نام نهادند و به یادبود پدر، حجت خطاب میکنند. گمان نمیکنم بیش از این نیاز به معرفی باشد.
دوست محترم
من در اعلام این مواضع تنها نیستم. هزاران نفر دیگر از اعضای این خانواده هستند که مثل شما فکر نمیکنند. یادگاران شهدای دفاع مقدس، شهدای دوران خفقان ستم شاهی، شهدای ترور، شهدای جهادی، شهدای سپاه پاسداران و بسیج و بسیاری بازماندگان این دوران هستند که همچون شما نمیاندیشند! اگر نیاز بود، نام آنها را نیز برایتان بازخواهم گفت. آنهایی هم که مثل شما فکر میکنند، اینگونه هتاکانه و غیر محترمانه سخن نمیگویند! اگر باور ندارید، هر زمان که اراده کنید، بنده حاضرم همراه با شما، به ۱۰۰ها خانواده شهید و ایثارگر سری بزنیم و پای حرفشان بنشینیم. هم به جای آوردن صله ارحام است و در انجام این وظیفه، مسولین را یاری میکنیم و هم کمی از دیدگاهشان آگاهی خواهیم یافت. حتی تردید ندارم اگر پدر بزرگوارتان امروز از چشم ظاهر ما غایب نبود، هم ایشان به سختی در مقابل این ادبیات سخیف شما موضع میگرفتند.
حاصل خون پدر شما و من، بهوجود آمدن نظام جمهوری اسلامیست که متاسفانه، عدهای همواره در تلاش بودهاند تا ماحصل آن را مصادره به مطلوب کنند! عدهای که شک نکنید یا سهمی در این باروری نداشته و یا نسبت به پدران ما نقش بسیار بسیار کمتری برعهده داشتهاند. در این میان اما، امام(ره) و یارانش، جایگاهی غیر قابل انکار و غیر قابل حذف از تاریخ تحولات انقلاب اسلامی داشته و دارند. حضرت آیتاللهمنتظری، آیتاللهصانعی، آیتاللهطالقانی، آیتاللههاشمیرفسنجانی، آیتاللهموسویاردبیلی، حجتالاسلام مهدیکروبی، حجتالاسلام سیدمحمدخاتمی، جناب مهندس میرحسینموسوی و دهها یار صدیق امام(ره) راحل را نمیتوان یک شبه و با حربههایی که سر در پشت پرده کودتا دارد، از دایره نظام خارج کرد. البته از روزهای پیشبینی نشده بترسید. این حقیر به برادر عزیزم پیشنهاد میکنم هیزم در آتشی نریزد که شعلهور شدنش دامان همه نظام را بگیرد.
حسین عزیز
شاید تاکنون به عواقب و بازخورد سخنان و ادبیات خود نیاندیشیدهاید اما، تردید نکنید، با این اوضاع که شما و البته مهمتر از شما، پشت پرده شما در پیش گرفتهاید، با حذف تکتک نزدیکان امام(ره) کمکم نوبت به سایرین نیز خواهد رسید. هیچ فکر کردهاید اگر همه اینها، که آنها میخواهند و شما بیان میکنید را حذف شوند، دیگر چه کسی باقی خواهد ماند؟! شما عملن همه گروهها را محذوف میخواهید و نظام را در سیطره عدهای خاص میپسندید که از قضا، خیلیشان بعد از انقلاب انقلابی شدند و کوچکترهاشان بعد از جنگ، رزمنده شدند! اینکه چه راهی در زندگی شخصی پیش بگیرید، به هیچکس مگر خودتان مربوط نیست اما، پدر معظمتان را هزینه زیاده خواهیهای عدهای عوام فریب نکنید.
شما در جریده «وطن امروز» نیز قلم میزنید که سیاق و فروش خود را در فحاشی و بستن اتهامات بلاسند میبیند. خود نیک میدانید که اینچنین گفتار و رفتار، نه اسلامیست، نه اخلاقیست و نه انسانی. البته به واسطه این خوش فحشیها و نگارش یک مکتوب، ظاهرن از سوی جناب آقایاحمدینژاد نیز مورد تقدیر قرار گرفتهاید۱. بالاخره هر خدمتی، مزدی دارد که ظاهرش را ما اینگونه دیدیم و از باطنش البته بیخبریم! با شیوهای که شما و پشت پرده شما در پیش گرفتهاید، سنگ روی سنگ بند نمیشود. نمیدانم چرا از تاریخ عبرت نمیگیرید.
همه هراس من از آن است که ما که امروز با افتخار فریاد میزنیم فرزند شهید هستیم، روزی به واسطه اعمال چون شمایی، نتوانیم به راحتی پاسخگوی افکار عمومی ملت عزیز ایران باشیم. کاری نکنید که روزی از ابراز موقعیت خود در مقابل ملت شرمگین باشید و احیانن پدر بزرگوارتان را از مخاطبین خود مخفی کنید! هیچ میدانید وقتی با عنوان فرزند شهید مینویسید، سوای مسولیت شرعی که به دنبال اعمالتان شما را رها نمیکند، مسولیتی نیز در قبال خانواده شهدا و ایثارگران متوجه شماست. جامعه، کلام شما را، کلام این خانواده فهیم و سرافراز میپندارد که البته ادبیات شما با ادبیات شهدا و خانوادههایشان تفاوتی شگرف دارد. پس مراقب کلام و الفاظ خود باشید.
حسین جان
در نامه شما به آیتاللهلاریجانی۲ که فکر میکنم تعمدن ایشان را دمادم «آملی» خطاب کردهاید(امیدوارم تصورم صحیح نباشد)، نوشتهاید در مقابل «رکن یمانی» «که زادگاه امام عدالت پیشگان که شهید شدت عدل خویش شد» نشستهاید. دوست داشتم معنای عدالت را از نگاه خود ذکر میکردید تا شاید میشد فهمید بنیان بیعدالتی را چه گروه و تفکری در این کشور بنا نهاد! آنوقت میشد پی برد چه کسانی امروز داعیهدار آن تفکرند و کدام جریان به این بدعتها دامن میزند. اگر تعبیر خود از عدالت را عنوان میکردید، شاید بسیاری از ابهامات احتمالی در سطور پسین به وجود نمیآمد.
اتفاقن من هم این نامه را از خانه خدا برای شما نگارش میکنم. کعبه و خانه خدای من، قلب من است که آشفته از دردها و بیمهریهاست. نگرانم از سرنوشت میراث پدرم که بهای آن را با خون خود داد. نگران و آشفته از اوضاع مردمی هستم که قرار بود دیگر دوران خوشی را تجربه کنند و کمکم، اثری از ظلم و بیداد در زندگی خویش نبینند. قرار نبود مردم ما اینگونه روزمرگی کنند. این هرگز خواست شهدای آسمانی ما نبوده و نیست. گاهی برخی افراد، عرصه را آنقدر بر ملت تنگ میکنند که بندگان خدا به ناچار چیزی شبیه این ابیات را جاری میکنند “امیدوار بوَد آدمی به خیر کسان- مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان”! و متاسفم که شما نیز از آنگونه افراد هستید! شما ابتدای نامه خود را با عنوان «اگر اجازه دهید با احترام اما بی سلام» آغاز کردهاید اما در ادامه معنای واقعی «احترام» را از یاد بردهاید.
فکر میکنید پدر شما و من، برای چه جنگیدند و برای چه کشته شدند؟ آیا برای کاشت نهالی بود که فقط نامی از اسلامیت و جمهوریت به دوش بکشد؟ آیا برای شما، از میان تمام آرمانهای پدر شهید والامقامت، وجودی در حد یک نام کفایت میکند؟ برای چون منی هرگز چنین نیست. کجای اسلام گفته اراده و نظر یک نفر، به اراده و نظر یک ملت ارجح است؟ آن علی(ع) که شما از مقابل زادگاهش نامه نوشتید، علیرغم تمام عصمت و مشروعیتی که داشت، رای مردم را پذیرفت و خانه نشست. وای به حال یک غیر معصوم که خود را شیعه علی(ع) میخواند و عکس علی(ع) عمل میکند! حال به نظر شما، اگر کسی چنین کند، اسلامی عمل کرده؟ خیر! حتی اگر شهرت به اسلام نیز داشته باشد، عمل اسلامی نیست.
در جایی از این نامه، شما میرحسین موسوی را «رذل و خبیث» خواندهاید و همسرش را «لایق جایزه سکس و فلسفه» دانستهاید. واقعن فکر میکنید این خطابهها اسلامیست؟ موسوی، همان کسیست که توانست با درایت و تعامل با نیروهای متخصص، تا حد قابل ملاحظهای با بحران ناشی از جنگ تحمیلی که کشور را تهدید میکرد، مقابله کند. همان کسی که امام(ره) بیشتر از خیلیها به او اعتماد داشت و در اختلاف، رای به نفع وی صادر نمود. شاید یکی از علل هزینههایی که امروز میپردازد، کینهای چندین ساله باشد. پر واضح است هیچ منظر متعادل و حقیقت بین، این رفتار و گفتار را اسلامی نمیداند و بیشک، پدر بزرگوارتان نیز با این ادبیات همسویی و موافقت ندارد.
در جایی دیگر، شما خواستهای از آیتاللهلاریجانی داشتهاید که برایم قابل باور نبود این خواسته، از جانب کسی باشد که خود را روزنامهنگار میداند! شما از رئیس قوه قضائیه میخواهید «عدهای را مامور کند تا لااقل اجازه ندهند خواص بیبصیرت با رهبری عکس بگیرند»؟! نمیدانم تحصیلات شما در چه مقطع و چه رشتهایست اما مشخصن شما از وظایف قوا، حداقل قوه قضائیه بیاطلاعید. یا شاید اطلاع دارید و قصد شما تخریب جایگاه یکی از ارکان نظام است. واقعن تصور کردهاید قوه قضائیه به این اندازه بیمقدار است که آن همه وظایف خطیر را کنار گذاشته و مامور برای ممانعت از عکس گرفتن بگمارد؟! از فردا میتوانید از قوه قضائیه خیلی چیزهای دیگر هم بخواهید، مثلن . . . بگذریم!
در ادامه شما توهینی نثار سید محمد خاتمی کردهاید، رئیس پیشین جمهوری اسلامی ایران! یادتان که نرفته؟ از نظر شما، سکوت و کمرنگ بودن آقایخاتمی در واکنش به انتخابات مهندسی شده سال۸۸ وانمود کردن به پشیمانی است! و فرمودهاید «این اداها از نفاق این ملعون است نه از پشیمانی او»! به نظر نمیرسد ایشان مرتکب عملی ناشایست شده که نیاز به پشیمانی داشته باشد اما، در خصوص فحش شما باید عرض کنم اطلاق واژه«ملعون» اهانت به شخص سیدمحمدخاتمی محسوب نمیشود! این، توهین به ۲۱میلیون رای دهنده در انتخابات ریاست جمهوری بود که اگر عذر از خاتمی نخواهید، اشتغال ذمه شما در دِین این مردم همچنان پابرجاست. البته جا دارد تاکید کنم ایشان رابطه نسبی با رسولالله دارد! رابطه سببی هم ندارد که به این راحتی از نسبت ایشان چشم بپوشید! حتمن میدانید منظورم به کجاست؟ خانواده شهید همت را که از یاد نبردهاید؟!
برادر عزیزم
در این نامه به آیتاللهلاریجانی، شما بارها و بارها تقاضای اعدام آزادمردانی را داشتهاید که برای احقاق حقوق مردم، از آرامش و آسایش خود گذر کردند و فحاشیها و هتاکیهای امثال شما را به جان خریدند. البته طبیعتن وجود اینگونه افراد، به منافع برخی لطمات جدی وارد میکند اما، تعجب من از اینهمه علاقه شما به خون ریزیست! شما عملن همه افراد و گروههای همراه و همگام با انقلاب و امام(ره) را از صف انقلابیون خارج نموده و در ذهن خود اعدام کردید. میشود از خوارج را فراموش کرده و آن دسته از همراهان امام(ره) که امروز نیز هستند و شما و پشت پرده شما تاییدشان میکنید را نام ببرید؟ نام ببرید تا نخست ببینیم دایره نظام برای شما در چند نفر خلاصه میشود و سپس واضح شود شعاع این دایره چه کسانی، با چه سابقهای را شامل میشود! اینطور که هی حذف میکنید و باز حذف میکنید، بترسید از روزی که جامعه یا پشت پرده شما، همه یاران امام(ره) را محذوف بخواهند! آن روز، شاید شما هم بشوید یکی مثل امیرفرشاد ابراهیمی و یا شاید سعید امامی! آیا پند نمیگیرید؟ راستی، تندرویهای مسعوددهنمکی را که از یاد نبردهاید؟ حتی دهنمکی هم امروز فهمیده که جامعه، این نوع گفتار را بر نمیتابد و ظاهر کلامش را متحول کرده است.
حسین جان
شما که تاب سوت و کف زدن در روز عاشورا را ندارید، در عجبم چگونه تحمل خون ریختن در روز عاشورا برایتان دشوار نیست! واقعن فکر میکنید قبح کف و سوت، از قبح قتل در ماه حرام، خصوصن در این روز عزیز، بیشتر است؟ قتل مردمی که فقط میخواستند حقوق شرعی و قانونی خود را فریاد بزنند، آن هم با سکوت! قبحی فراتر از قتل در یک نزاع و یا هرگونه قتل عمدی دارد. کمی اندیشه کنید.
شما که تاب فیلتر شدن وبلاگتان را ندارید و از یک تلفن، که از فحوای کلام شما دوستانه بودن آن برداشت میشود، به این اندازه برافروخته میشوید و آزادی خود را مخدوش میبینید، بد نیست دقایقی خود را جای جوانانی بگذارید که یکی ۷سال، یکی ۱۰سال و دیگری ۱۵سال از بهترین سالهای عمرشان را لاجرم در زندان میگذرانند! شما ظاهرن به دوستان خود و در باطن به ضابطین پیغام دادید باید نام پدر بزرگوارتان را کامل بنویسند، باید بنویسند «شهید اکبر قدیانی». برخی از فرزندان شهدایی که مثل شما فکر نمیکنند، وقتی به مهندسی انتخابات اعتراض کردند، بدون این همه نرمی و نازکی که در مواجهه با شما وجود داشت، بازداشت شدند و در حکم جلب هیچ کدام هم ننوشتند «فرزند شهید فلانی»! چرا آن موقع صدای شما درنیامد؟ نکند خون شما رنگی دگر دارد به نسبت سایرین؟
چرا آن هنگام که به یاران راستین امام(ره) توهین و بی حرمتی شد سکوت کردید؟ یادتان رفته شبهایی که به منزل مهدی کروبی حمله شد و شما و هم سنگرانتان، با لبخند رضایت از کنارش گذشتید؟ اهانتها به میرحسینموسوی را از یاد بردهاید؟ خانه نشینی آیات عظام، منتظری و صانعی را چطور؟ سکوت در برابر ظلم ظالم نکنید که دامنگیر خودتان نیز خواهد شد و آن هنگام، شاید کسی برای فریاد رنج رفته بر شما باقی نمانده باشد از ظلم این ظالمان!
و کلام پایانی برادر
هرگز به سه کس نیافکند چشم خدا
آن مرد که کار اوست بیداد و جفا
آن کس که به بیدادگران داد مدد
وان کس که به بیدادگری داد رضا
راستی، دنبال تنوین نگرد؛ استفاده از نون به جای تنوین، به جهت نزدیکی به نوع نگارش اصیل فارسی است.
ارادتمند شما و آرزومند بهروزی برای ایران و همه ملت شریف ایران زمین
حجت نظری، فرزند سردار شهید حجت نظری
سایت محترم کلمه، همان گونه که “همراه سبز” عزیز هم اشاره کرده اند، پیشنهاد می کنم برای روشن شدن دیدگاه و موضع خانواده های معزز شهدا، بویژه خانواده های جانبازان و سرداران شهید انقلاب و دفاع مقدس، با اعلام فراخوان، از بازماندگان این بزرگواران، بویژه ازهمسران و فرزندان ارجمند شان دعوت کنید که با ارسال نامه، ترجیحا با نام و مشخصات، به این سایت یا مرجعی مناسب برای بازتاب نظر و نگاه و موضع ایشان، نسبت به شرایط کشور و نظام پس از انتخابات ۸۸ و جنبش سبز-همچون حجت نظری عزیز و همسران مکرمه شهیدان باکری و همت و …- اعلام موضع نمایند تا بدین وسیله هم مردم خوب و همراهان جنبش مردمی سبز از دیدگاهها و خواستها و آرمان های واقعی و بحق این بزرگواران بهتر و کامل تر آگاه شوند و هم بخصوص وزن و حقانیت جنبش حق طلب و عدالت جوی سبز در آوردگاه حق و باطل بر همگان، بویژه بر آنان که خود را به ناحق “بسیجی” می نامند و یا در تشخیص درست حق از باطل مردد مانده اند، معلوم و آشکار شود.
این همه توضیح برای زشت بودن ادبیات او لازم نبود. خودش بهتر از هر کسی می داند که کلامش ذره ای شباهت به آموزه های اسلامی ندارد. احتمالا این شیرین کاری ها را برای همان جایزه ای می کند که دکتر احمدی نژاد به او می دهد.
dorood bar sharafat hojjat jaan …dorood be ravaane paake pedarat va aafarin be maadar e geraamiyat ke ingoone toraa tarbiyat karde ast , sahar nazdik ast ….
افرین بر پسرانی که همچون پدر از ملت دفاع می کنند
امیدوارم به دلیل نوشتن این عزیز و دردانه شهید مورد رفتار وحشیانه مدعیان ولایت قرار نگیرند
در جواب یه نوشته اقای یا خانم محترم بسیجی بعرض میرسانم
اتهام توهین به خانواده شهدا نمودند . ایشان هنوز نفهمیدند مقوله ولایت فقیه یک امر اجتهادیست و رفتن به جبهه به دستور امام بنا بر حفظ اسلام بوده و جایی تخطی از این امر گناه محسوب نمیشود و کسی جان خود را بخاطر امام بخطر نیداخته بلکه هرکسی با نیتی غیر از قربت الی الله در هر عملی شرکت نمایئد و یا بدلیل رضایت فردی این اعمال را انجام دهد از مصدیق شرک است . که شهدای بزرگوار بهتر از شما و بنده نسبت به مسئله وفوف داشته و در دفاع از دین .کشور . و ناموس خود به شهادت رسید ه اند. ان مسئله ای که شما توجه نمیکنید اختلاط بین اطاعت از امام معصوم و منصوص و بحث ولایت است . کهکه بحث ولایت در بین علمای شیعه مخالفین فراوان داشته و انهایی نیز که به این امر معتقد بوده در اختیارات ان دارای اختلاف شدید هستند .
۲- شما با چه جراتی از ایت منتظری یکی از مورد وثوقترین افراد امام . امامی که که به شهادت اطرافیان خود پس از این قصیه چه شبها که تا صبح گریه ننمودند از غم کنار گذاشتن یار غار خود و واضح اصل ولایت فقیه (که البته ابعاد این توطئه و عاملین ان )پس از رحلت امام از پرده برون افتاد جریانی که با شهادت سید احمد خمینی ارتباط مستقیم دارد . انشاالله اقای فلاحیان و بعضا هاشمی روزی در خاطرات خود انرا بیان می کنند .سابقه رهبر معظم انقلاب در مبارزات سیاسشان بر کسی پوشیده نیست ایشان یکی از مبرزترین و مبارزترین افراد انقلاب بوده و هستند اما چیزی که امروز ما زجر میدهد تغییر موضع ایشان از ۶ سال قبل و خصوصا بعد از انتخابات ۸۸ است که اکثر نیروهای وفادار به انقلاب جوابی برای ان دریافت ننموده اند چون شرعا ایشان بعنوان حاکم اسلامی باید جوابگوی گشتار و هتک نوامیس ملت اسلامی باشد . نه ملت بلکه ذ میون
خوشبختانه حذف یاران امام یکی یکی نام میبریم ا- میرحسین موسوی ۲۰ سال خانه نشینی بدلیل موضع امام در توبیخ مسئول مستقیم ایشان که اگر وساطتت هاشمی نبود . معلوم نبود که وضعییت ان مسئول امروز چه بود
ایت الله خوئینی .صانعی . اردبیلی .بیات . مرک ایت الله توسلی بدلیل اهانت به خانواده مریدش . ایت الله هاشمی .محسن رضایی
اقای خاتمی و هزار بزرگوار دیگر که اکثرا توسط چند کودتاچی در زندانند .
بخدا اکر یه مو از سر حجتم کم بشه اوم روز عاشورای فومن را می بینید
برادر من چشمانت را باز کن خدا با کسی رابطه اخوت نبسته اگر خود سانسوری این جوان از ترس زندانهای مخوف نبود شاید کلمات زیباتر و بیشتری برای گفتن داشت هرچند معلوم نیست که ایشان امشب را در زندان خدمت بازجویان با شرف اوین نباشند . مقداری قران بخوان انگاه است که می فهمی چه قومهایی بدلیل اطاعت از بزرگان خود در جهنم فیها خالدون خواهند ماند
وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا ﴿۶۷﴾۳۳
مىگویند پروردگارا ما رؤسا و بزرگتران خویش را اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند (۶۷)
رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا کَبِیرًا ﴿۶۸﴾
پروردگارا آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان کن لعنتى بزرگ (۶۸)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ ﴿۳۱﴾ سبا
و کسانى که کافر شدند گفتند نه به این قرآن و نه به آن [توراتى] که پیش از آن است هرگز ایمان نخواهیم آورد و اى کاش بیدادگران را هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان ازداشتشدهاند مىدیدى [که چگونه] برخى از آنان با برخى [دیگر جدل و] گفتگو مىکنند کسانى که زیردست بودند به کسانى که [ریاست و] برترى داشتند مىگویند اگر شما نبودید قطعا ما مؤمن بودیم (۳۱) سبا
قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاکُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءکُم بَلْ کُنتُم مُّجْرِمِینَ ﴿۳۲﴾سبا
کسانى که [ریاست و] برترى داشتند به کسانى که زیردست بودند مىگویند مگر ما بودیم که شما را از هدایت پس از آنکه به سوى شما آمد بازداشتیم [نه] بلکه خودتان گناهکار بودید (۳۲)
وَقَالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّکْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَهَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِی أَعْنَاقِ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿۳۳﴾ سبا
کسانى که زیردست بودند به کسانى که [ریاست و] برترى داشتند مىگویند [نه] بلکه نیرنگ شب و روز [شما بود] آنگاه که ما را وادار مىکردید که به خدا کافر شویم و براى
قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾
[به رؤساى خود] مىگویند بلکه بر خود شما خوش مباد این [عذاب] را شما خود براى ما از پیش فراهم آوردید و چه بد قرارگاهى است (۶۰) ص
هرگزبه سه کس چشم نیفکند خدا
آن مرد که کار اوست بیداد و جفا
آن کس که به بیدادگران داد مدد
وان کس که به بیدادگری داد رضا
بسیار زیبا بود .واقعاخدا رو شکرکه جنبش به چنین سربازان فهیمی مسلحه .روح پدرتون از شما شاده و خدا شما رو برای خانوادتون نگه داره .
بسم رب الشهداء و الصدیقین
درود بر شرفت آقا حجت.هزاران سلام بر هر قطره خون سرخ پدر شهیدت که در قلم سبز تو جاریست.دوستان سبز عزیز :شما را به حق این ماه عزای حضرت سیدالشهداء، شهدای بدوارثی مانند شهید بزرگوار اکبر قدیانی که فرزندانشان خون مقدس آنها را به قیمت قهقهه مستانه چند جلاد می فروشند را از یاد نبرید.هرچند آنها عند ربهم یرزقونند و ما در دنیای فانی ،اما ذکر دعایمان را چون هدایایی ناقابل به سویشان رهنمون سازیم.
شهید همیشه زنده عزیز اکبر قدیانی:
اگرچه فرزندت و اندک هم مسلکانش روی بعثیان زمان صدام که خون پاکت را بر زمین ریختند را سفید کرده و روح و جسم جوانان این مرز و بوم را قربانی مطامع خود می سازند اما ما خانواده های رزمندگان دوران دفاع مقدس همه فرزندان تو هستیم….
یاحسین میرحسین
خدا اجرت دهد ای آزادمرد
لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الّا من ظلما
خداوند بلند شدن صدا را به بدگویی دوست ندارد مگر از کسی که به وی ظلم شده است.
به شما ظلم شده،
به پدرتان ظلم شده،
به ما ظلم شده
امّا ایمان داریم که انّ الباطل کان زهوقا(باطل نابود شدنی است)
اما باز یاد گرفته ایم که:
خداوند احوال هیچ قومی را تغییر نمی دهند مگر اینکه خود بخواهند.
درود بر تو و درود بر شرف تو
من به و خیلیای دیگه هیچ اعتقادی به ارگان سپاه نداریم که هیچ حتی از آن به خدا پناه می بریم. ولی می دانیم که هستند و بوده اند معدود مردانی مثل شما که گرچه خود یا پدرشان و یا برادرانشان در این ارگان خدمت کرده اند اما برای ایرانیان “حر” آن آزاده کربلا بوده اند. برادر عزیزم حرفهایی که زدی مثل حرف دل من بود و بیشتر حرفهایی هم که نزدی در دل من نیز هست. خدا به مردم ایران آگاهی بیشتر و همت راسختر عنایت فرماید.
پاینده باشید.
من به عنوان فرزند شهید یکی از سرداران شهید استان گیلان که متاسفانه مثل شما جرئت گفتن نامش را ندارم کاملا با سخنان و عقاید شما موافقم و اکثر خانواده های شهید استان گیلان مانند شما فکر میکنند.
همانطور که خانوم فاطمه حق وردیان فرزند سردار شهید داوود حق وردیان چند ماه پیش اعتراض خودشون رو نشون دادند.
درود حجت جان
آقای بسیجی دلایل تقلب قطع اس ام اس ها پول پراکنی درروستاها سیزدهونیم ملیون تعرفه چاپ شده اضافی حمایت علنی شورای نگهبان از …… واقعا بنظرشما اقای موسوی باهشت سال سابقه نخست وزیری انقدر خام بود که درشب انتخابات اعلام پیروزی کند/؟
با سلام خدمت فرزند شهید گرانقدر حجت نظری
مطلب بسیار زیبا و شیوائی نوشته بودید، هر چند میدانم خطاب شما به رئسا و بزرگان قدیانی است، ولی ایکاش در نوشته هایتان این شخص را برادر یا جان خطاب نمی کردید که به هیچ وجه لیاقت این القاب را ندارد، نه تنها او، بلکه حمایت کنندگان او. از دید حقیر امثال این شخص و رئسایشان لیاقت حتی بدترین الفاظ را هم ندارند چه رسد به کلماتی همچون برادر – جان و ….
علی ایحال ممنون از این نوشته بسیار نجیبانه و انسانی شما به این آقایان ….
بنام خدای خمینی(س)
دقیقا این همون انحرافی که متاسفانه بعد از دهه شصت بطرز وحشتناکی گریبان انقلاب رو گرفت و تا مرز زمین زدن اون پیش رفته و اگر نبود هوشیاری ستونهای اصلی انقلاب باور کنید تا بحال اثری از اون باقی نمانده بود! تولید افرادی مثل فاطمه رجبیها، قدیانی ها و…دیالوگ غالبا مشترک انها در تولید و گسترش انواع و اقسام تهمتها، قلب واقیعات که فقط یک کلام در باب آن میتوان گفت اشاعه «فحشای سیاسی» همگی میراثی از اسلام خلیفه گری است اسلامی که بارها در دهه شصت از سوی امام(س) طرد و به گوشه ای افکنده شد ولی بعد از رحلت آن یگانه دوران مجدد سر برآورد!گفتمان فاطمه رجبی و قدیانی همان گفتمان معروفی است که در اوائل دهه هفتاد روحانی خط شکن و شجاع و بزرگی چون پروازی رو مجبور به کنار گیری از این جریان کرد! در پی اعتراض این روحانی عزیز و شجاع(وعشق شهدا!) نسبت به رفتار تهاجمی این گروه و اختلاف این رفتار غیر فرهنگی، با شیوه و سیره عملی امام سلام الله علیه، کلامی از زبان این گروه جاری گشت که نه تنها باعث جدایی این روحانی گرانقدر از این گروه را فراهم آورد، بلکه باعث جدایی این گروه و حامیان این تفکر «پلید»، از «بدنه انقلاب» را باعث شد: «خمینی مرد و عصر آن پایان یافت و اینکه عصر دیگری است!» بنابراین امثال قدیانیها فقط یک محصول هستند و کاملا مشخصه میزان دریافت انرژی آنها برای ادامه این نوع فعالیتها خارج از توان و ظرفیت ایمانی و اطلاعاتی اونهاست و این میشه که هم آخرت خودشون رو کاملا از بین میبرند و هم ابزاری میشن آلت دست صاحبان قدرت!!
من نیز به عنوان فرزند شهید حمایت خود را از شما اعلام میکنم و کافیست که شما اراده کنید تا من در هرکجا که لازم باشد شما را همراهی کنم. از اعلام نام و فامیل خود هم ترسی ندارم ( چون به رحمت این نظام همه چیزمان را از دست داده ایم نه آبرویی داریم نه ثروتی نه تن سالمی ) .
به امید روزی که همه شهدای ایران آرزویش را داشتند.
و درود بر کسانی که در راه حقیقت و عدالت گام برمی دارند.
باسلام از دور دست تمام یادگاران شهدای انقلاب را می بوسم و به آنها احترام میگذارم اما حقیقت آن چیزی که شما تصور میکنید نیست . عزیز ما وایران بدان که در دوران امام اول ما شیعیان نیز کسانی باایشان مخالفت کردن که جزو یاران پیغمبر وحضرت علی (ع) بودند اما پس از گذر زمان و به حکومت رسیدن حضرت علی(ع)درجرگه مخالفان سرسخت آن حضرت قرار گرفتن آیا امام علی (ع) در عملکردشان اشتباه کردند که یاران انقلاب آن زمان جزو مخالفین قرار گرفتند یا اینکه یاران پیامبر به دلایل (…) راه رااشتباه رفتن تابدان جا که با ولی زمان خود به مخالفت پرداختند.؟
امام صادق در سفارش به شیعیان خود میفرمایند: کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا.
ما چه شیعه ای هستیم که به راحتی به اشخاص تهمتهای ناروا می زنیم؟… این چنین شیعه خدا خود نافرید.
حکومت بر مردمی که خواهان حاکمان خود نیستند چه شرفی دارد؟
سلام
افرین بر ازادگیت که در این دوران بندگی و بردگی مطمئنا از خیلی چیزها گذشتی و این نامه امیدوار کننده را نوشتی
خدا بر مقام مادرت بیافزاید که چنین فرزندی تربیت کرده
سلام برشهیدان از عاشورای حسین (ع) تا عاشورای سبز ایران
به گفته روح خدا: خانواده های شهدا چشم و چراغ ملتند
خدای بزرگ رحمت کند سرداران شهید و دلاورمردان جانباز این آب و خاک بالاخص حجت نظری را
سراسر وجودم لبریز از غرور و عشق شد و چشمانم پر از اشک وقتی این متن را خواندم
خدای را سپاس که زمین از «حجت» اش خالی نمانده
شهیدان زنده اند الله اکبر
برادرم این نگارش شهادت حق است از قلم سبزت که برهوت روزگارم را صفائی دادو دل خونم را ضیائی
درود بر تو و سلام بر پدر شهیدت!
بصیرت و ایمان در دل و دیده و فکر سبزت موج می زند.
برادر آبروری ما بچه شهیدا را بردید
بیاد روزهای دانشگاه علم و فرهنگ
گویند که خصائص انسانی، خونی و ذاتیست
پس جای تعجب نیست
درود بر روان پدری که اینگونه فرزندی دارد
به امید آزادی و آبادی ایران
فرزند ایران سرزمین شیران
پدرام
خیلی زیبا نوشته،واقعا
بسم رب الشهدا و صدقین
ن . القلم و ما یسطرون
و قدرتی که خداوند بزرگ در این شئی کوچک قرار داد تا اندیشه های ناب را به جهانیان انتقال دهد و….اما شاکرا و اما کفورا
چقدر تاریخ زیباست .
ادبیاتی که در این ۱۷ ماه بوجود امد از لحاظ عمق .زیبایی . روان نویسی . تولید اندیشه های متکثر در امری واحد درطول ۳۰ سال گذشته بیسابقه بود . گفتار های کلشیه ای حذف و نوعی جدید از ادبیات اعتراضی انقلابی در کشور باز تولید شد . ادبیاتی که هیچ متولی خاصی نداشت . این ادبیات که تفسیر اقتدار گرایه و غیر انسانی و شخصیت گرای و شخص محوری را نقد و خواهان اصلت دین برای مبنای شعار اصلی خود یعنی توحید میباشد .شاید این ادبیات اجتماعی باشد ولی تماما نقد خود است (البته منظور نویسنده از نقد دین و مذهب برداشت ناصواب از ان در طول تاریخ( خصوصا صفویه و تز ولایت مطلقه که به شاه اسماعیل و دیگر شاهان ان سلسله اعطاشد ) و خصوصا زمان حال میباشد دین از دیگاه معترضین کامل بوده اما برداشتهای صاحبین .زر. زور.قدرت که در دو دهه اخیر سعی به انحراف ان داشته ) این ادبیات متعلق به یک حزب .گروه . تفکر خاصی نمیباشد . بلکه متعلق به تمام ایرانیانی می باشد که به کشور و دین و استقلال خود عشق میورزند . نقد قدرت
نقد قدرت بدون چهارچوبهای تنگ و تاریگ و حصارهایی که انسان بدلیل محدویتهای خود در کلام خدا قرار داد . زیباست و متهورانه و خوشبختانه در این مقطع از زمان خدا محوری عدالت خواهی شناخت انسان بعنوان خلیفه خدا که غیر از او دربند کسی نیست و اخرین پیام رهبر معنوی نهضت ایت الله منتظری ( بشرط اولی هیچ انسانی بر انسان دیگری ولایت ندارد )
و اینکه ازادی حق نیست که به انسان عطا شود بلکه در خلقت و فطرت انسان نهادینه است حتی خدا بزرکترین امانت الهی راکه همانا اختیار و مسئولیت بر پایه عقلانیت و اگاهی است را در بین مخلوقات خود فقط به انسان عطا نمود
این ادبیات نشان داد که فرهنگ ایرانی فرهنگی زایاست که هر جریان غیر ناب را دفع و یا در خود هضم می کند .حتی کسانی که تا دیروز راحت مخالفین خود را مرتد و بی دین وناصبی وبا ادبیات قییح وزشت مورد هجوم قرار میدادند . امروز اگر بخواهند با این نسل پوپا . همکلام گردنند میباید از ادبیات انان استفاده نمایند . ادبیاتی مبنتی بر عقلانیت اسلامیت خدا و بعبارتی قران محوری بدور از شعار و مسلح به شعور . بنده پیش بینی میکنم که گفتمان جدید معترضین بزرودی بعنوان گفتمان غالب ایران اسلامی تجلی خواهد یافت و بر دیگر کلام غالب خواهد امد
قدیانی و پناهیانها و مداحین در حال حاضر بشدت از گفتمان مبتنی بر احساسات برپایه فریب تائید قدرت ( تائید قدرت تفکریست که هیچ شاخصه ای غیر از نام خویش ندارد و ماهیت قدرت براب او اصل نیست اصل قرار گرفتن در طیف قدرت است . خواه قدرت در دست لیبرالها . کمونیستها . منافقین . …. باشد . منظور حاکمیت خاصی را دنبال نمی کند ) . مجوز گویی با سو استفاده و تحریف از فرهنگ عاشورایی با صرف حمایتهای امنیتی مالی و غیره بهره برده و ان رارهبری می کنند .
واز طرفی معترضینین با کلام جدید خود مبتی بر قران و عقلانیت انان را به محاق برده تاثیر کلام اینان بر عقلا و مردم کار را به جایی رسانده که انان (عمله های ظلم )عنان از کف داده ودرخواست اعدام همه کسانی را که غیر از خود فکر می اندیشند را از مراجع قضایی باز هم با ادبات خود دارند
کلام مهندس میرحسین موسوی در قالب هر ایرانی یک ستاد تبدیل گشت بهر ایرانی به یک اندیشه واحد در قالب گفتاری متکثر (وباز تکرار مگرات جهت اهمیت مطلب ) بر مبنای قران و عقلانیت و البته در این خصوص نقش اینترنت و به طبعه ان سایت کلمه بسیار که سعی نمود تا محل تبادل اندیشه باشد یقیننا فراموش نخواهد شد
چون متن فی البداهه نوشته شده امکان خطا در ان هست