سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » نامه عاشورایی فخرالسادات محتشمی پور به دادستان تهران...

نامه عاشورایی فخرالسادات محتشمی پور به دادستان تهران

چکیده :لرزش این کرسی سخت نمایان است. از حمله ها به خانه و دفتر و دانشگاه و دستگیری های مستمر نه بلکه از حمله به حسینیه ها، دارالزهراها، روضه خوانی ها برای اباعبدالله الحسین. من وقتی پلیس را پشت درب دارالزهرا دیدم برخود لرزیدم چون یادم نیامد در زمان شاه رسما متعرض روضه خوانی ها شده باشند. یادم هست که در زمان شاه در نظامی که جائرش می دانستیم و برانداختیمش، به ویژه در آخرین سال های منتهی به انقلاب، بیشترین روشنگری ها در ایام ماه رمضان محرم و صفر و در همین روضه خوانی ها انجام می شد. اما در نظام اسلامی ما روضه خوانی ها را نیروهای امنیتی در کنترل کامل دارند البته اگر اجازه برگزاری داشته...


فخرالسادات محتشمی پور در عریضه جدید خود به دادستان تهران با اشاره به محدودیتهای ایجاد شده برای برخی هیات ها  خطاب به او نوشته است یادمان نمی آید  در زمان شاه با  مجلس عزای حسین اینگونه برخورد کرده باشند.

متن عریضه سی و پنجم همسر تاجزاده به  جعفری دولت آبادی به شرح زیر است.

به : دادستان تهران

از : همسر سید مصطفی تاجزاده، شاکی از کودتاگران انتخاباتی، زندانی ممنوع الملاقات در قرنطینه اوین

بسم الله الرحمن الرحیم

شب عاشوراست امشب کربلا غوغاست امشب

سلام آقای دادستان!

عزاداری هایتان قبول. اجرتان با مادرش فاطمه(س)! مادرما مادر من و مادر همسرجان، زهرای مرضیه. می گویند این اشک ها که برای مظلومیت فرزندان فاطمه(س) ریخته می شود تطهیر کننده است و پاک کننده! مداحان حکومتی در این گونه مواقع خیلی نرم و سهل و راحتند اصلا شداد و غلاظ نیستند. همه مجرمین و جنایتکاران را با چند قطره اشک تطهیر می کنند. غسل می دهند و توّاب می سازند. توّاب سازی. وای این لفظ چقدر منحوس است وقتی بازیچه ای می شود در دست بندگان طغیانگر و زیاده طلب خدا. ابزاری برای محکم نشستن بر کرسی قدرت. لرزش این کرسی را نمی بینند کودتاگران؟

لرزش این کرسی سخت نمایان است. از حمله ها به خانه و دفتر و دانشگاه و دستگیری های مستمر نه بلکه از حمله به حسینیه ها، دارالزهراها، روضه خوانی ها برای اباعبدالله الحسین. من وقتی پلیس را پشت درب دارالزهرا دیدم برخود لرزیدم چون یادم نیامد در زمان شاه رسما متعرض روضه خوانی ها شده باشند. یادم هست که در زمان شاه در نظامی که جائرش می دانستیم و برانداختیمش، به ویژه در آخرین سال های منتهی به انقلاب، بیشترین روشنگری ها در ایام ماه رمضان محرم و صفر و در همین روضه خوانی ها انجام می شد. اما در نظام اسلامی ما روضه خوانی ها را نیروهای امنیتی در کنترل کامل دارند البته اگر اجازه برگزاری داشته باشد.

آقای دادستان!

توجه شما را به جزئی از شکوائیه پسرعمویم جلب می کنم که سابقه انقلابی و روشنش را نه شما و نه هیچ یک از همکارانتان نداشته اید. این شکوائیه به مراجع عالی قدر را از روضه خوان مخصوص امام در ایام تبعید بخوانید و اگر دلتان لرزید صفتان را از صف نااهلان جدا کنید و از کودتاگران برائت بجویید. بیایید با هم بخوانیم:

« سال گذشته در جریان برگزاری عزاداری اباعبدالله(ع) مصائبی بر ما رفت که از آن به خدا پناه برده و می برم. سالی که در چنین ایامی عده ای از طریق تلفن یا با ارسال نامه تهدید کرده بودند که اگر برنامه حسینیه برقرار باشد، دست از مچ قطع شده ام را از بازو قطع خواهند کرد. غافل از آن که سراپا حاضرم سرم را در این راه بر نی کنند. من در این ساعات با غم و اندوه و از این که در جمهوری اسلامی ایران نمی توان بر حسین بن علی (ع) و جفاهای رفته بر ائمه اطهار(ع) اشک ریخت و برای شهدای کربلا سوگواری کرد. شکوائیه خود را به جد بزرگوارم، رسول الله(ص) و شما عزیزان می برم »

آری این است روزگار ما در این ایام و لیالی. این است روضه های خوانده و ناخوانده ما. روضه های روزانه و شبانه مان. روضه مظالمی از هرنوع که بر ما می رود. روضه هایی که در جان ها ضبط می شود. روضه ها را این روزها بلند می خوانیم و های های گریه می کنیم. روضه ها را و نجواها و نیایش ها را. گوش کرده اید آقای دادستان؟ ارزش گوش کردن حتی برای شما را دارد نجواها و نیایش های استاد نوری زاد. گوش کنید. خصوصا این روزها که دل ها رقیق تر است و نرم تر. بشنوید صدای محزون و عارفانه آن مرد را که می خواستید اندیشه اش را مهار کنید برای خوشامد قدرت به دستان و خدا نخواست. مرد بزرگی است نوری زاد.

من بشاگرد را با او شناختم و معنای جهادگری را. من این جا در پشت جبهه، رزمندگی را با او شناختم با روایت هایش که از فتح تصویر کرد و به نمایش گذاشت. درود بر این مرد بزرگ. درود بر محمد نوری زاد و درود بر تیماردار این شب ها و روزهای اعتصابی اش.

آقای دادستان!

این شب ها و روزها که سفره اباعبدالله به همت عزادارانش گسترده است، عده ای در زندان در گرسنگی محض آن هم خودخواسته به سر می برند. چرا؟؟؟ اگر در اقصی نقاط جهان یک معترض و منتقد، اعتصاب غذا کند رسانه میلی ما با آب و تاب شرح و بسطش خواهد داد و چه بسا در تریبون نماز جمعه هم تحلیل و تفسیر شود و مذمت شود ستم غربیان کافر. اما این جا بیخ گوش ما و شما مظلومانی برای رساندن صدای نحیفشان براثر ظلم، جان خویش را بر سر دست گرفته فریاد می کنند. فریادشان را پشت دیوارهای بلند اوین خفه می کنند؟ چگونه؟ با بی خبری محض از آنان؟؟؟ ما از آن سو بی اطلاعیم. از محمد و مصطفی که ملاقاتشان و تماسشان را ممنوع کرده اید. ولی خدایشان آگاه از حال آنان است و شما نیز از دل خویش آگاهید که می لرزد با هر ضعف و بی حالی عزیزان دل از جان شسته.

آقای دادستان!

شب عاشوراست و شب عزا و ماتم است. مأجور باشید شما و همکارانتان. قضات مأمور مأجور و بازجوهایی که کار مضاعف دارند لابد در شب های عزا. بازجوهای نازنین و ساجده و فرزانه و ریحانه. بازجوهای روزنامه نگاران دربند و بازجوهایی که همت مضاعف دارند این شب ها که زودتر ساعات خالی شان پر شود با یک متهم که رو به دیوارشان بنشانند و از آن ها بخواهند که چشم بندها را تنها برای نوشتن در تاریکی از چشم بردارند. چشم بندها. دست بندها. پابندها. دل ها را چگونه می بندد؟ قلب ها را فکرها و اندیشه ها را. های های های. آقای دادستان من در هر لحظه هجوم سرما بر تنم یاد تن های نحیف دخترکانم در سلول انفرادی می افتم. بگویید در این شب های عزیز گرمشان نگاه دارند. بگویید در این شب های عزیز کتاب دعا را از آنان دریغ ندارند مانند مصحفی که از برخی عزیزان دربند دریغ شد به تشخیص و دستور بازجوی طفلکی که خدا را هم برای متهم رو به دیوار نشسته تاب نمی آورند چون انرژی بخش است و قوت و توان می دهد به زندانی رنجور وزن از دست داده در سلول انفرادی. خدا را از زندانی می گیرند برخی بازجوهای بدبخت غافل از آن که خدابندگانش را سوار بر بال فرشتگان به تماشای دسته های عزاداری می برد.

آن بالا هوا سرد است خیلی سرد. و این پایین ما داریم گرم می شویم و آقای نوری زاد؟ نمی دانم شما حتما می دانید آقای نوری زاد گرسنه و تشنه سردش هم هست یا نه؟ کاش مصطفای من به شکستن اعتصاب او مددی برساند. کاش به گرم شدنش کمک کند تا او جانی بگیرد یک امشب را. شب عاشورای حسین.کاش امشب همسرجان می توانست بنشیند پای روضه خوانی محمدآقا. پای نجواهایش، مناجات هایش. من به این شب ها امید داشتم. شب های تاسوعا، عاشورا، شام غریبان. من به این شب ها امید دارم. شب عاشورا هم دارد به پایان می رسد و فردا در این هنگام خیمه ها را آتش زده اند.

خدایا کاش خاموش می شد آتشی که بر دلمان زده اند. خدایا آب آب!

سلام برحسین

فخرالسادات محتشمی پور

نهم محرم الحرام ۱۴۳۲ برابر با بیست و چهارم آذرماه ۱۳۸۹



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۲۴ پاسخ به “نامه عاشورایی فخرالسادات محتشمی پور به دادستان تهران”

  1. هر ایرانی، یک رسانه سبز گفت:

    سلام بر بازجویان و مسئولین زندان اوین. سلام بر همه زندانبانان کشور
    امید آنکه اگر مجبورید از طاعت فرماندهان، بی‏تمرد، لحظاتی را سهل بگیرید و یاد آورید که آنها که نزد شمایند، امانت آفرینش و خلقت خدایند. مباد که آسیب و گزندی که حق و شأن آنها نیست بر پیکر و روحشان وارد آید.
    بیایید نرمش را تا آنجا که کسی بویی نبرد، موقعیت و شغل شما به خطر نیفتد، در کار گیرید.
    به یاد خدا.
    به یاد لحظه‏ی زادن و ترک دنیا.
    به یاد آن لحظاتی که محمد نوری‏زاد، با آن صدای گرم و ذهن کنکاش‏گر، میهمان خانه‏هایتان بوده؛ از همین سیمایی که امروزه او را فتنه‏گر خواند و سانسور کرد. به یاد لحظه‏های طغیان محمد نوری‏زاد. آری سرکشی وی نه از روی جاه، که به حکم انسانیت و اسلام و با تکیه بر قانون اساسی بوده‏است.
    بیایید باور کنیم که رهبر یک انسان است که برتر از علی(ع) نیست. بیایید باور کنیم که حق پرسشگری از وی نیز وجود دارد. و قانون چنین اجازه‏ای را به محمد نوری‏زاد داده‏است. بیایید باور کنیم که خبرگان نیز وظیفه نظارت بر آنچه که رخ داده را دارند.
    بیایید فرض کنیم آنچه فتنه‏انگیزان در سیما برای فتنه‏نامیدن سبزها گفتند درست باشد:
    ۱) چرا بر خلاف قانون اساسی، در مناظره، پیش و پس از آن از زبان افراد حاکم در مناصب مختلف و همراهانشان تهمت و افتراهایی زده شد، که هنوز هم هیچیک نشانی از اثبات دارند؟ به چه پشتوانه‏ای خلاف اخلاق، ادب و نص صریح قرآن کریم (ویل لکل همزه لمزه، و قولوا للناس حسنا و …) سخن بر زبان راندند و مست شدند؟
    ۲) چرا دروغ‏های مکرر گفته‏شذ؟ مگر نباید این رهبر، تذکاری می‏داد؟ و مگر نداد: سخنی بدین مضمون که افکار او به من نزدیک‏تر است؟
    ۳) چرا تجاوز جنسی در کهریزک؟
    ۴) چرا وارونه نشان دادن حقایق روزهای اعتراض، در سیما؟ انکار همه‏ی ظلم‏ها در خیابان و زندان. و معترضین به این رفتار وحشیانه را فتنه‏گر نامیدن. آیا این رفتار حسینی است؟
    ۵) منکوب کردن و لجن‏مال کردن همه‏ی ۳۰ساله‏ی گذشته و مدیران آن. پس چه کسی تاج و تخت پادشاهی را برای شما در زیر آتش بمباران همه‏ی غرب (تعبیر امام) ایستادگی کرد؟
    ۶) چرا ۷۵% یعنی همه‏ی ۳نفر از ۴ کاندیدا که امروزه فتنه‏گر نامیده‏شدند، تایید صلاحیت شدند؟ اگر فتنه‏گر بودند.
    ۷) چرا اطلاعات فتنه، که از ماه‏ها و سال‏ها پیش شنود می‏شده (مشفق) در اختیار تصمیم‏گیران شورا نبود؟
    ۸) آیا نه اینکه قصد نمایش انتخابات آزاد داشتند؟
    ۹) آیا نه اینکه فکر نمی‏کردند رفتار شداد و غلاظ آنها «لو» نمی‏رود؟
    ۱۰) مگر نه اینکه باور داشتند که موسوی و یارانش اعتراض نخواهند کرد؟
    ۱۱) مگر نه اینکه باور داشتند مردم با یک «پِـــــخ» ترسیده و جا می‏زنند و انتخابات اعلام شده را باور می‏کنند؟
    ۱۲) مگر نه اینکه باور داشتند که سیما، عامل هیپنوتیزم اجتماع در دست اینان است؟
    ۱۳) و مگر نه اینکه غافل بودند از دست خدا که بر سر دست اینان است؟
    ۱۴) مگر نه اینکه در روز عاشورا، در ۱۳ آبان و هر فرصت دیگری، زدند، مجروح و مصدوم نمودند، ترور فیزیکی انجام دادند، از پل پرت کردند، با گلوله، خود را به شکل آشوبگر در میان معترضین برای بدنام‏کردن معترضین، و سوء استفاده از اشتباهات فردی معترضین برای حمله به آنچه همه‏ی ادب و خوبی بود و چیزی برای تخریبش در چنته نداشتند؟
    ۱۵) مگر نه اینکه امروز عاشوراست؟
    ۱۶) مگر نه اینکه با هیچ چسب و سریشی، رفتار حاکمان شما در امور زندان‏ها به امام حسین(ع) نزدیک نمی‏گردد.
    پس اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.
    امروز در هنگام نماز ظهر عاشورا، برای محمد عزیز بخوانیم أَم مِن یُجِیبُ المُضطِرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوء
    بیایید امروز در هنگام ظهر عاشورا، خدا را به حکم مباهله‏ی پیامبر، به مباهله با حاکمان بخوانیم.
    بیایید به خدا بگوییم که ای خدا؛ ای کریم، ای خالق، ای نگهدارنده‏ی جان‏ها، ای جان‏آفرین، ای فکرت‏ساز، ای تدبیرکننده‏ی حال‏ها و احوال، ای گرداننده‏ی روزها و شبان، ای مدیر و ای سازنده‏ی لحظه‏ها، به همه‏ی لحظه‏های وجودیِ عالم، به همه‏ی انسان‏ها و موجودات خداباور سوگندت می‏دهیم که یاور مظلومان و زندانیان ما باش. خدایا، خودت هر چه زودتر پرده‏ی غفلت را بدر و آنانکه باید بصیر باشند را به حقایق امور و درک درست از آنچه پیرامونشان رخ داده، بینا کن. خدایا، رنج‏ها را از جامعه ایران دور گردان. افراد فریبکار را نابود و فریب‏خوردگان را بینا و اندیشمند و بیمناک گردان. خدایا. جان انسان‏های در بند در بند قدرت توست. اینان، اگر زنده بمانند، طبل رسوایی جنایتکاران هستند، اگر زنده بمانند، فریاد آزادی راستگویان، پرسشگران و پاسخ دهنده به هل من ناصرِ ینصرنی‏گویان روز عاشورایند. خدایا. اینان اگر زنده بمانند، شاید، به فراخور توان و توش و جایگاه خویش، بار دیگر برای اصلاح دین آخرین پیامبرت، به یاری حسین‏ بن علی (ع) خواهند شتافت. خدایا. خدایا. خدایا. تو خود می‏دانی آنچه در آشکار و پنهان است. خدایا. ما نقطه تسلیمیم. خدایا. تو آنچه حکم نموده‏ای و املاء و استدراج تو را درک کرده‏ایم. خدایا. فقط از تو یاری می‏جوییم. خدایا. فقط از تو یاری می‏جوییم.

  2. عبداله سبز گفت:

    سلام بر حسین ع سلام بر یاران ازجان گذشته وباوفای حسین سلام برحق گویان وحق جویان کربلا سلام بر کربلائیان همیشه تاریخ در هرجا وهر مکان جه در کاخ یزیدابن معاویه وچه در زندانهای یزیدیان زمان از گوانتانامو تا اوین وهمه زندانهای مخفی باهر نام که باشد درود بر زینب س که کاخ یزید را ویران کرد ودرود بر تو فخرالسادات محتشمی پور که فخر زنان زمانه ای وکاخ یزیدیان زمان را ویران خواهی کرد باروشنگریهایت درست مانند حضرت زینب س درود برتو ووای برما که ساکت نشسته ایم وحداکثر تماشاگریم

  3. مهمان گفت:

    فکر میکنم پس از گذشت این روز های سخت،نامه های این خانم شجاع به کتاب ارزشمندی تبدیل شود

  4. زهرا گفت:

    امام حسین با وجود کمی یارانش قیام کرد چرا که امید به اصلاح داشت و این امید تا شهادت تمامی یاران و همراهان و وجود مبارکش از بین نرفت و حتی قوت هم گرفت. در حالیکه سپاهیان یزید و یزیدیان باوجود داشتن قدرت های مادی و دنیایی دچار ضعف و سستی بودند و با وجود پیروزی ظاهری و گذرای خود همواره در وجدان انسان ها شکست خورده بودند. رمز پیروزی امام حسین و یارانش ایمان داشتن به پیروزی حق بود و توکل به خدا. پس ما هم باید ایمان داشته باشیم که حق پیروز خواهد شد و خداوند همراه صابران است. و نیز بدانیم که ناامیدی بزرگترین سلاح شیطان است. یا حق.

  5. ناشناس گفت:

    خانوم محتشمی پور عزیز ،شیر زن ایران زمین ،
    درود بر شما فقط خو استم بگم اشکم را درآوردید

  6. حسين گفت:

    سنگ ین نامه رو میخوند ، اب میشد!
    خدا با قلب های این جماعت چه کردی؟؟؟ الله اکبر از این همه ….
    نمی دونم چی بنویسم اما یه لحظه یاد صحرای عاشورا و امام حسین و عمر سعد افتادم…

  7. عباس گفت:

    خانم محتشمی پور من تعجب می کنم شما چرا دادستان را خطاب قرار می دهید ایشان مامور است و معذور . ایشان … است که فکر می کند هر چند ممکن است حق با شما باشد ولی آقا فرموده اند باید با فتنه مقابله کرد و حفظ نظام از اوجب واجبات است .
    شما باید همان آقا را مخاطب قرار دهید نه این … مامور و معذور را.
    تمام بدبختی های ما از همان آقا ست که فکر می کند همسر گرامی شما و دوستانش می خواهند نظامی که ایشان رهبر آن است را تحویل دشمن و استکبار دهند پس خونشان مباح است و رحم و مروتی هم نباید در کار باشد .

  8. علي گفت:

    خواهرم مگر یزیدیان فرزندان حسین ( ع)رابه اسرارت نبردند مگر خیمه های انها را اتش نزدنند ای از یزید ویزیدیان انتظاری جز این دارید به خدا توکل کنید واز دارو دسته یزید چیزی نخواهید ظلم پایدار نیست

  9. یار سبز گفت:

    با سلام خدمت خواهر بزرگوار من.
    خواهرم بتن جاه و مقام با میلگرد غرور و بغض و کینه چنان گوش ایشان را پر کرده که با این حرفهای شما باز نمی شود به هر حال امید وارم روزی به اشتباهاتشان با چشم دل بنگرند و آن روز خیلی دیر نشده باشد
    والعاقبت للمتقین

  10. هم درد گفت:

    دعای این شب های ما فقط و فقط زندانیان بی گناه در بند هستند. ایمان دارم امام حسین (ع) خود همراه این عزیزان است.

  11. ناشناس گفت:

    خواهرم ترا بجان مصطفی تاجزاده صبور باش که أتش بر جانم زدی

  12. ناشناس گفت:

    خواهر عزیزم تنها نیستی و امیدوارم همه ی زندانیان سبزمان بدانند که روز و شب فکرشان هستیم!
    اگر روزی با زندانیان سبزمان ملاقات کردی سلام گرم ما را برسان امید تنها چراغ ماست اگر شکنجه کنند جور کنند آزارمان دهند نگذارند عزاداری کنیم زبانمان را ببرند دستمان را قطع کنند بی شک نمی توانند امیدمان را بگیرند روحمان تسخیر ناشدنیست

  13. سبزپوش گفت:

    بدانید که شما خواهر عزیز در این غم تنها نیستیداگر چه جانیان ظالم راه هر گونه اعتراض را بر مردم بسته اند ولی دل میلیونها ایرانی با شماست.به امید ظهور امام زمان علیه السلام

  14. یک سبز ایرانی گفت:

    دادستان بنده خدا کاره ای نیست وگرنه کیست که اینهمه جور حفا را ببیند و دم بر نیاورد ایشان کارهای دیکته شده را بخوبی انجام میدهد بهتر بگوییم مجری محترم نه دادستان

  15. محمود گفت:

    اه اگراه من و ناله اگر ناله توست انکه البته بجایی نرسدفریاداست

  16. حسین دوست گفت:

    سلام بر حسین (ع). سلام بر آزادگانی چون تاج زاده و نوری زاد که به پیروی از اآن امام آزادی و عدالت ، حکومت دروغ، تقلب و تزویر و خشونت را رسوا می کنند. درود بر همسران شجاع و صبورشان که چونان زینب پیام آور عزت و مقاومت هستند
    وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

  17. ناشناس گفت:

    بارالها از گناهان ما بکاه و بر گناه این فریب خوردگان و خود فروخته و جانی در این شب عزیز بیافزا.این حکومتیان جائر با رهبران سر خورده.

  18. ناشناس گفت:

    امید رساترین اعتراض است. بلند شویم هرکس در حد توان خود کاری بکند. نه راهپیمایی که هر کاری که از دستمان بر میاید. کاش آقای موسوی یا کروبی یا اگر آنها نمی توانند کسی دیگر که پیش مردم اعتبار دارد سکان امور را به دست میگرفت. ما الان به رهبری نیاز داریم که محکم و استوار به مردم راه را نشان دهد و بگوید چه کنند برای مبارزه و تمام کردن کار این جنایتکاران.وقت از دست میرود. جان زندانیان عزیزمان در خطر است. کودتاچیان با دیدن ترس و بی عملی ما روز به روز هارتر میشوند. ایران دارد نابود میشود. الان وقت عمل است. کاری کنیم.

  19. ناشناس گفت:

    ما با مردم کوفه چه فرقی داریم ؟ ما هم فقط نظاره گریم . یکی بگه ما چه باید بکنیم برای کمک به این عزیزان.

  20. ناشناس گفت:

    خانم محتشمی سپاس که حتی در این شرایط بر سر آرمان های خویش ایستاده اید و هیچ بخشی از عقاید خود را پنهان نمی کنید.

  21. Forough گفت:

    Setare haye aziz
    Setarehaye moghavvaei ye aziz
    Vaghti dar aseman, dorough vazidan migirad
    Digar chegoone mishavad be sourehaye rasoulane say shekasteh panah avard?

    Bidaar shavid khaharan va baradarane man!

    Javabe ma dar gozashteh nist.

    Ma khod zeinab o hosseinim.

    Bidaar shavim

  22. محسن گفت:

    آنهایی که رفتند کاری حسینی کردند وآنهایی که مانده اند باید کاری زینبی کنند وگرنه …یزیدی اند درود برشما زینبیان زمان همسران قهرمان نوری زاده و تاج زاده

  23. صبح گفت:

    ای زینب! ای زبان علی در کام! ای رسالت حسین بر دوش! ای که از کربلا می آیی و پیام شهیدان را در میان هیاهوی همیشگی قدّاره بندان و جلادان همچنان به گوش تاریخ می رسانی . ای زینب! با ما سخن بگو .

  24. صلحجو گفت:

    مرد زندانی می خندید شاید به زندانی بودن خویش و شاید به آزادی ما.راستی زندان کدام سوی میله هاست؟!(چگوارا)
    خوش به حالتان تاج زاده و نوری زاد، ما دلمان خوش است که آزادیم!
    درود بر زینب های زمانه. درود برآزادی و آزادگی. آقای دادستان اگر دین ندارید،لااقل آزاده مرد باشید. میدانم مجبورید ولی میتوانید استعفا دهید وخود را از یزیدیان جداکنید.
    مابیشماریم