سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ای کسانی که اکنون قدرت در دستانتان است؛ دست خدا بالای همه دستهاست...
» نامه ای از همسر محمد نوری زاد:

ای کسانی که اکنون قدرت در دستانتان است؛ دست خدا بالای همه دستهاست

چکیده :بدانیم که تنبیه کننده ی واقعی خداوند است و نجات بخش همه ی ما هم هموست. پس خود را به ننگ ناراستی ها و نادرستی ها آلوده نکنیم و بدانیم کوچکترین ظلم ما به خودمان بازمی گردد. بترسیم از آن روز مبادا و نفرین بندگان خوب...


محمد نوری زاد جهادگر و رزمنده دفاع مقدس ماهها انفرادی و بازداشت را به خاطر چند نامه انتقادی تحمل کرده است و هنوز در زندان است.

خانم فاطمه ملکی همسر این مستند ساز در نامه ای ضمن شرح وضعیت همسرش به «همه آنها که اکنون قدرت در دستشان است» تذکر داد که یادشان نرود بازگشت همه به سوی خداست و باید به او پاسخگو باشند و دست اوست که  بالای همه دست هاست.

متن نامه همسر محمد نوری زاد که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر است:

به نام خدای بندگان سپاسگزار و ناسپاس و به نام خدای خودیها و غیر خودیها

“خطاب به همه ی کسانی که اکنون قدرت در دستتشان است”

برای همسرم محمد نوری زاد که اکنون به شکنجه ی مضاعف دچار شده است

از روزهای نخستین انقلاب تا کنون شرایط و حوادثی پیش آمد که افراد شایسته به مرور غربال شدند و جامعه روز به روز از آرمان های خود فاصله گرفت. وحدت کلمه که رمز پیروزی ما بود کم کم جای خود را به تکثر کلمه داد. و هنر ما اینگونه نمایان شد که هر روز دوستان انقلاب را به دشمنان و یا به بی تفاوتان بدل کردیم. به جای اینکه مانند اعضای یک خانواده، به درد هم برسیم و مشکلات را از سر راه برداریم، هر روز به انگی اغلب اعضای تازه به هم پیوسته ی این خانواده را از خود تاراندیم. گر چه این خانواده فرزندان ناخلف هم داشت، ولی تا جایی که توانستیم از عناوین مفسد فی الارض، جاسوس، منافق، مزدور، بیگانه پرست و … بهره بردیم و اغلب فرزندان این مرزوبوم را از تر و خشک با نامهای ناشایست نامگذاری کردیم. خانواده ای که تازه طعم خوش یکی شدن را چشیده بود و آرزو داشت کامش همچنان شیرین بماند، کم کم با همین کج سلیقگی ها ذائقه اش تلخ شد.

در مزرعه ای که می شد گل کاشت، تخم زر و زور و تزویر (که هر کدام مظهر تفرقه اند) پاشیده شد. دانسته و ندانسته دام تفرقه گسترده شد، وبا کمال تاسف اغلب ما در این دام گرفتار آمدیم. از این میان، کسانی توانستند فریب صیادان نیرنگ باز فرصت طلب را نخورند که تنها خدا را می دیدند و تنها او را منشا امور می دانستند. دام تفرقه، هر روز گسترده تر می شد و کم کم ندای خداخواهی جایش را به خودخواهی داد. و آن باغ پر گل را که حتی تصورش هم برایمان لذتبخش بود، به منظره ای بدل کرد که نه تنها دیدنش لذتی نداشت، بلکه آرزو می کردیم که ایکاش چشم و گوش نداشتیم تا تصویر باغ خود را اینگونه لگد مال ببینیم.

ولی چاره چه بود؛ ما هم چشم داشتیم وهم گوش، باید صحنه هایی را می دیدیم که وارثان انقلاب را شایسته ی آن نمی دانستیم. متاسفانه، کم کم به این جور دیدنها عادت کرده بودیم، تا رسیدیم به صحنه ی انتخابات اخیر که دیگر سنگ تمام ماجراهای گذشته بود. پراکنده کاران و ناآرامان دست به دست هم دادند و دوباره عناوین خودپسند را به گونه ای به فرزندان این سرزمین که حالا، اکثرشان دیگر نه فرزند انقلاب، بلکه فرزندان انقلابیون بودند، نسبت دادند. معترضین، روزی اغتشاشگر و روزی دیگر عامل بیگانه، فتنه گر اغتشاشگر و… نامیده شدند.

من، برای اینهمه جدایی و پراکندگی علتی جز خدافراموشی و نبود تدبیر نمی یابم. تدبیری که اگر بود می توانست گره گشای اکثر حوادث بعد از انتخابات باشد. بزرگان قوم هم که باید با پادرمیانی خود جامعه را از این سردرگمی نجات می دادند و اگر لازم بود، از اعتبار خود نیز هزینه می کردند، به جا عمل نکردند و نخواستند و یا نتوانستند جامعه را از این خدادوری نجات دهند. عده ای هم، اگر از این قوم، پا در میان گذاردند و فریاد وااسفا سر دادند، با آنان همان کردند که دیده و شنیده ایم.

حال در این میان کسانی هم پیدا شدند که از تبار شهدا بودند و پایبند اصول؛ هر آنچه داشتند در طبق اخلاص نهادند و نتوانستند حقایق را نادیده بگیرند و حقیقت را قربانی مصلحت کنند. برخی هم برحسب وظیفه، مامور و معذور بودند و تصمیم گرفتند که این حقیقت جویان و باخبران را تنبیه کنند تا نتوانند دیگر، روز را فریاد زنند؛ غافل از این که روز، روز است، اگر چه ابری باشد؛ و با فریاد این و آن شب نمی شود.

بعد از ماجرای انتخابات، مصائب بسیاری بر ما خانواده های زندانیان سیاسی رفته و می رود. همه ی ما می دانیم که گرچه به ظاهر همسران ما در دستان شما اسیر و زندانی اند، ولی خوب است بدانید که اسیر و زندانی هم برای خود آدابی و ترتیبی و قانونی دارد. من کم و بیش از وضعیت زندانیان و خانواده های ایشان با خبر هستم؛ بدون استثناء، همه از بی قانونی و بی عدالتی گله مند و درد مندند.

در این مجال، فقط به اختصار درباره ی وضعیت همسرم سخن می گویم. همسرم محمد نوری زاد، جهادگر، نویسنده و کارگردان، در تاریخ ۲۹ آذر ماه سال ۸۸، به اتهام نوشتن چندین نامه به رهبری و رئیس قوه قضائیه راهی زندان اوین شدند. پس از ۹۳ روز بی خبری مطلق، روز سوم عید ۸۹ اولین تماس تلفنی برقرار شد. بعد از ۱۰۷ روز هم، اولین ملاقات، آن هم به خواست خداوند پس از جلسه ی دادگاه صورت گرفت. ایشان بعد از ۱۸۶ روز، با قرار وثیقه ی سیصد میلیون تومانی، به مرخصی آمدند.

در نتیجه ی شرایط نامساعد هفتاد روز انفرادی و بازجویی های آنچنانی و نزدیک به سه ماه روزه داری پیوسته، حدود بیست کیلو کاهش وزن داشتند. در این دو ماه مرخصی، تا حد امکان، بازپروری و معالجات پی گیری شد، ولی فرصتی برای معالجه ی دندان های ایشان باقی نماند؛ چراکه دندانهای ایشان به مداوای شش ماهه نیاز داشت.

ایشان مجدداً در تاریخ ۲۷ مرداد ۸۹ تلفنی احضار شدند. بعد از افطار، ایشان را تا اوین بدرقه کردیم. حدود دوهفته بعد متوجه شدیم که با آقای تاجزاده در قرنطینه به سرمی برند. مدتی بعد هم اطلاع دادند که می توانیم با ایشان ملاقات کابینی داشته باشیم؛ روزهای چهارشنبه، که روز ملاقات زندانیان عادی است و فقط ما دو خانواده زندانیان سیاسی به ملاقات می رویم.

اکنون حدود ۱۱۰ روز از احضار مجدد همسرم می گذرد. ایشان در این فاصله دچار اگزمای پوستی، آن هم به دلیل تشخیص اشتباه پزشک اوین شده اند، که خوشبختانه بعد از مدتی تحت درمان قرار گرفتند و بهبود نسبی حاصل شد. اکنون نیز نزدیک به دو ماه است که ایشان دچار عفونت پیشرفته ی لثه و دندان شده اند. بنا به تشخیص دو دندانپزشک اوین باید تحت عمل جراحی قراربگیرند و متاسفانه این امکان در بهداری اوین وجود ندارد. جدیدا هم متوجه شده ایم که آرتروز زانو نیز به مشکلات ایشان اضافه شده است. هم ایشان و هم اقای تاجزاده به شدت نیاز به درمان و مراقبت ویژه دارند؛ ایشان از ناحیه ی دهان و دندان و زانو، و آقای تاجزاده هم از ناحیه ی گردن، کمر و پا؛ بطوریکه به سختی راه می روند و پاهایشان به شدت ورم کرده است.

در این فاصله، همسرم چهار نامه جهت مرخصی نوشته اند که متاسفانه پاسخ ایشان را با شکایت جدیدی از سوی مامورین وزارت اطلاعات داده اند! من هم در تاریخ ۱۵ آبان نامه ای به دادستان نوشته ام مبنی بر درخواست مرخصی فوری ایشان و ملاقات حضوری که تاکنون نداشته ایم، و هنوز هیچ پاسخی دریافت نکرده ایم.

همه ی شما نیک می دانید که همسران و فرزندان و عزیزان ما به قدر کافی در این یک سال و نیم اخیر، هم به لحظ روحی و هم به لحاظ جسمی آسیب دیده و شکنجه شده اند. دیگر بیشتر از این راضی نباشید بیماری آنان، شکنجه و ظلم مضاعفی را بر ایشان تحمیل کند و مرگ تدریجی را برایشان رقم بزند.

نمی دانم چرا در برابر این بی عدالتی ها کسی پاسخگو نیست، و نمی دانم که دیگر باید سراغ چه کسی برویم. پس به ناچار مخاطب خود را فقط کسانی قرار می دهم که اکنون قدرت در دستشان است. به آنان می گویم:

ای کسانی که اکنون قدرت در دستانتان است، یدالله فوق ایدیهم

بدانیم و بدانید که خدایی قدرتمند هست که همه ی ما از اوییم و به سوی او باز می گردیم. انا لله و انا الیه راجعون.

بدانیم که تنبیه کننده ی واقعی خداوند است و نجات بخش همه ی ما هم هموست. پس خود را به ننگ ناراستی ها و نادرستی ها آلوده نکنیم و بدانیم کوچکترین ظلم ما به خودمان بازمی گردد. بترسیم از آن روز مبادا و نفرین بندگان خوب خدا…

حق یارتان و عدالت پیشه تان

فاطمه ملکی

۱۲/۹/۸۹



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۲۶ پاسخ به “ای کسانی که اکنون قدرت در دستانتان است؛ دست خدا بالای همه دستهاست”

  1. Petrus sina گفت:

    naravad mikhe ahani dar sang.

  2. بندگان لایق خدا(راه سبز) گفت:

    سه صلوات برای رستگاری و سلامتی اسیران سبز بفرست .

  3. شوالیه سبز گفت:

    وای اگر از پس امروز بود فردایی.

  4. کيان گفت:

    درود بر نوری زاد و خانواده گرامی ایشان.

  5. ناشناس گفت:

    نمی دانم جواب این همه بی عدالتی را چه کسی می دهد برای شما از خداوند صبر می خواهم وخداوند را به خون شهدای کربلا قسم میدهیم که هرچه زودتر حق بر ملا شود .

  6. حسین گفت:

    اللهم العن الظالمین
    واشغل الظالمین بالظالمین

  7. سبز گل گفت:

    وا مصیبتا که از این همه بی عدالتی به کجا پناه ببریم که را بخوانیم؟ و از چه کسی یاری بطلبیم ؟
    خدا هم دیگر به خاطر این همه ظلم حتی باران هم برایمان نمی فرستد و خشک و تر به خاطر این ظلم ها داریم می سوزیم

  8. رزمنده دفاع مقدس گفت:

    بنام خدای خمینی(س)
    واقعا به ایمان اینها به آخرت باید شک کرد!این همه ظلم و بی خیالی!الله اکبر از این همه «فتنه» واقعی که گریبان این ملت را گرفته است!!بخدا باید پناه برد و از این هم ظلم و ستمی که میشود از او استغاث و درخواست کمک کرد!

    • سارا گفت:

      من متوجه نمی شوم چرا شما چنین اصطلاحی را بکار میبرید؟ ” بنام خدای خمینی(س)”
      یک انسان می تواند بی دین باشد اما راستگو، درستکار، مهربان، دادگر و مردم دوست باشد. همچنین انسانی دیگر ممکن است مسلمان باشد ولی دروغگو، دزد، چاپلوس، بدخو و … باشد( نمونه هایش را امروز به خوبی در اجتماع خود می بینیم). خوبی یا بدی به دینداری نیست بلکه به رفتار انسانها بستگی دارد. من بی دینان راستگو را بهتر از دینداران دروغگو میدانم.
      این نظر کاملا شخصی است و احتمالا شما نمی پسندید ولی زمانی که آقای خمینی از دنیا رفت من کودک بودم و نمیتوانستم او را درک کنم ولی اکنون که سخنانش را می شنوم یا نوشته های ایشان را میخوانم، واقعا نمیتوانم ایشان را درک کنم. …
      من هنوز از جملات آقای خمینی سر در نمی آورم.

      • رزمنده دفاع مقدس به سارا گفت:

        بنام خدای خمینی(س)
        خواهر گرامی: دقیقا حق با شماست که «یک انسان می تواند بی دین باشد اما راستگو، درستکار، مهربان، دادگر و مردم دوست باشد. همچنین انسانی دیگر ممکن است مسلمان باشد ولی دروغگو، دزد، چاپلوس، بدخو و … باشد( نمونه هایش را امروز به خوبی در اجتماع خود می بینیم). خوبی یا بدی به دینداری نیست بلکه به رفتار انسانها بستگی دارد. من بی دینان راستگو را بهتر از دینداران دروغگو میدانم» و ما(سید بزرگوار موسوی و بسیاری از بچه های جنگ) دقیقا بر همین اساس معتقدیم که امام(س) نه تنها یک مسلمان شیعه واقعی بود، بلکه بعد از اهل بیت(ع) تایی برای ایشان متصور نیست و اگر می بینید که به چنین وضعیتی دچار شدیم بخاطر این است که کسانی بر مقدرات کشور مسلط شدند که غالب آنان از مخالفین بعضا سرسخت امام(س) در تمام مباحث از جمله بحث «جمهوریت و حق مردم در تعیین سرنوشت خود» بودند و امام(س) بارها خطر آنان را، برای همه بخصوص و باز بخصوص به یاران نزدیک خویش گوشزد کرده بود و اما اینکه شما بفرمایید:” ولی زمانی که آقای خمینی از دنیا رفت من کودک بودم و نمیتوانستم او را درک کنم ولی اکنون که سخنانش را می شنوم یا نوشته های ایشان را میخوانم، واقعا نمیتوانم ایشان را درک کنم. …من هنوز از جملات آقای خمینی سر در نمی آورم.” اگر مایل هستید این سخنان و یا هر رفتاری از امام(س) را، سراغ دارید که با درک آن مشکل دارید بفرمایید تا شاید این مشکل حل شود!

  9. شهروند اول گفت:

    خانم نوریزاد گرامی، شما بر این باورید که کسانی‌ که این همه ظلم بر دیگران روای میدارند به خدا و قیامت باور دارند یا مصداق این ابیات حافظ بزرگوار میباشند که میفرمایند: واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند – چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند، گوئیا باور نمیدارند به روز داوری – کاین قلب و دغل در کار داور میکنند.

  10. کاوه آهنگر سبز گفت:

    یا حسین میرحسین

  11. محمد گفت:

    هرکی خربزه میخوره پای لرزشم میشینه.

    • ناشناس گفت:

      اگر پیرو حضرت علی هستی بدون که آن حضرت با قاتلش هم چنین نکرد. بدون که در همیشه روی یه پاشنه نمی چرخه.

  12. ناشناس گفت:

    جنبش سبز نورزاد نیست فرزند برومند یک انقلاب است

  13. سبز فسفری گفت:

    خداو ند با صابرین است چه باک اگر بنده حقیرش که امروز در قدرت است خدا و بنده او را فراموش کرد .خداوند هم به داوری نمی نشینذ تا عمر ادمی تمام شود .سر روی گل سلامت

  14. سرو..سبز گفت:

    محمد خان ..اگر دین نداری ازاده باش ..این همه ظلم .ستم .بی عدالتی .را نمی بینی . این ملت بلا زده این مردان مرد این شیر زنها

    تا به کی وچه مقدار باید هزینه بدهد تا این قوم ظالمین و شمایان بدانید نه خربزه ای بود نه جای جلالی هر چه بود درد بود درد

    • رزمنده دفاع مقدس به سرو..سبز و محمد گفت:

      بنام خدای خمینی(س)

      سرو …سبز جان!محمد درست میگه! هر کس خربزه میخوره پای لرزشم می شینه!قبوله، ما هم می شینیم و از خدا میخواهیم این لرز رو،همراه با توفیق شهادت در راه خودش قرار بده مگر از امام حسین(ع) و خانوادش بالاتریم که چوب همین لرز بعد از خوردن خربزه امثال سروران آقا محمد رو در کربلا خوردن! مثلا تا کی من بخوام شکمم رو پر کنم و بخوابم و…!و اما آقا محمد!گفتی خوب هم گفتی و ما هم توصیه شما رو فراموش نمیکنیم!ولی یه نکته رو فراموش کردی که بگی و اون اینه که اگر قرار لرزشی هم باشه برای جناح شما هم هست ولی اینبار خیلی سخت تر و وحشتناکتر از لرزش قبلی یه مشت مظلوم! که این دفعه سنت خدا در حق جناح و دولت مردان شما اجرا میشه و اگر بعد از شهادت امام حسین(ع)، یزید و دار و دسته اش به انتقام الهی دچار نشدند جناح شما هم میتونه قسر در بره. ولی به شما توصیه میکنم از همین حالا چوب خط خودت رو از اونها جدا کن چون دیگه این لرزش واقعا لرزش و هیچ چیز برات نمیگذار نه دنیا و نه آخرت! شما گفتی ما هم گفتیم، نگی کسی نبود هوشیارم کنه ها!؟

  15. اکرم گفت:

    خواهر عزیزم امیدوارم همانطور که همسرت مانند حربن ریاحی به موقع به لشگر حسین پیوست خانواده اش بسان زینب کبری صبوری پیشه کنند که تا حال چنین کرده اند و بزودی یزید ولشگریانش به سر نوشت انها دچار شوند.

  16. محبوبه از سیرجان گفت:

    اری همه ما که کم هم نیستیم درد و رنجی که زندانیان سیاسی در بند اعم از انها که در چارچوبه زندانند و انها که در خانه وکاشانه شان در خیابانهای شهر در کوچه پس کوچه های شهر در مدرسه و دانشگاه از جفای یزیدیان قدرت پرست در زندانند و توان ابراز عقیده ندارند۰( زیرا که سرنوشت انها افتاده بدست افرادی …) میکشندرا با پوست و خون خود احساس میکنیم ولی صاحبان فعلی قدرت کمی به تاریخ چند ساله پیرامون خود بنگرند یادشان هست عربده های مستانه صدام را روزهای اول جنگ یادشان هست رجز خوانی های ان مرد خبیث یادشان هست کسی از اطرافیان او به مخیله اش خطور میکرد که روزی همانهائی که او را کمک و تشویق و ترغیب میکردند او را از سوراخ فاضلاب بیرون بکشند و ان کنند که شایسته ان مرد بود اری این قانون خداوندی است که بلامنازع است و هر عملی در این دنیا عکس العملی دارد بهتر است تا دیر نشده و مورد غضب و خشم خداوند قرار نگرفته اند دست از خود رائی و دیکتاتوری بر دارند و به رای و عقیده مردم که ماندگار است احترام بگذارند و تمامی افراد در بند و اسارت را ازاد کنند

  17. جواد گفت:

    خدایا ریشه این ظلم را بخشکان

  18. محسن گفت:

    درود بر نوریزاد بزرگ، حرّ زمان!

  19. مسعود دیپلمات گفت:

    با عرض سلام به خدمت سرکار خانم نوری زاد
    باستحضار می رسانم که بی تردید همسر شما در نزد ایزد تبارک جایگاه والائی دارد . ایشان گناهی ندارند جز اینکه به عنوان یک مسلمان و یک انسان وارسته به وظیفه و تکلیف شرعی خود که همانا امر بالمعروف و نهی عن المنکر باشد عمل کرده است و در این راه از نفس خود مایه گذاشته و بدرجه افضل المجاهدین نائل آمده است .
    قَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله علیه وآله وسلم : أفضل الجهاد کلمه عدل (حق) عند سلطان جائر
    الحق ، نامه های ایشان که مایه افتخار انقلاب سبز ایران است ، همانند نیشتری بر استخوان پوسیده ….نشست و او را رسوای عالم نمود و سودای شوم او را نقش بر آب کرد .
    به امید اینکه هرچه زودتر خداوند … را از سر مردم مسلمان ایران کم کند .
    پایدار باشید .

  20. حسین گفت:

    سرکار خانم ملکی قصد ندارم در این موقعیت شما را ناراحت کنم ولی اسارت و عذاب همسرتان نتیجه اعمال و رقتار گذشته ایشان است این همان عدالت خداوندی میباشد بیاد بیاورید زمانیکه مادران و همسران در فراق عزیزان عجز و ناله میکردند ولی بیت شما غیر از همراهی تائید رفتار ظالمان را نیز انجام میدادند

  21. nasim گفت:

    they should released for treatment

    I pray for them

    they are our real heros

  22. آذر ایرانی گفت:

    در عجبم که هنوز هستند آزادمردانی چون نوری زاد گرامی و بانوان گرانقدری چونان خانم ستوده؛ در این روزگار سفله و میان این نامردمان وجود این انسانهای پاک نهاد نعمتی است. خواهر ارجمندم خانم ملکی صبری جگرسوز پیشه کن تا آن هنگام که وعده الهی محقق شود، هر چند که ما ساکت نیستیم