یادداشت مادر نازنین خسروانی برای فرزند زندانیاش
چکیده :نازنینم به زندانبانت بگو در پشت درهای بسته زندان اوین، مادری برای سوالاتش جوابی ندارد و پروانه وار بال در آتش می سوزد و حتی اجازه لحظه ای دیدار را نمی دهند تا در آغوشت کشم و دردنامه فراقت را در گوشت نجوا...
اعظم افشاریان، مادر نازنین خسروانی روزنامه نگار دربند، در نامهای به فرزندش نوشته است: “نازنینم به زندانبانت بگو در پشت درهای بسته زندان اوین، مادری برای سوالاتش جوابی ندارد و پروانه وار بال در آتش می سوزد و حتی اجازه لحظه ای دیدار را نمی دهند تا در آغوشت کشم و دردنامه فراقت را در گوشت نجوا کنم.”
وی با بیان اینکه “روزگاری روزنامه نگاری را رساندن پیام صلح به بشریت می دانستم” در این نامه خطاب به دخترش نوشته است: ثانیه های روز را به امید تماس و خبری از تو به شب می رسانم و شب ها همه دلتنگی هایم را برایت لالایی می کنم تا بخواب روی. خورشید نوید آمدنت و ظلمت نومید شب ها انیس و مونسم شده اند و اگر ذکر نام خدا که تنها از او مدد می جویم نبود سر بر بیابان گمگشتگی می گذاشتم و چون فرهاد کوه ها درهم می کوبیدم تا شیرینم را در آغوش گیرم و از این کابوس ویرانگر بیدار شوم.
متن یادداشت مادر نازنین خسروانی برای این روزنامه نگار دربند، که نسخهای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، بدین شرح است:
نازنین پرنده اسیرم
روزی که رشته خبرنگاری را انتخاب کردی با توجه به انگیزه های والایت می دانستم که پیام صلح، عشق، نوع دوستی و آزادگی را به گوش جهانیان خواهی رساند. اما نمی دانستم که امروز در حجم خانه مان که دیوارهایش تنگ شده و دلتنگی همه فضای آن را پر کرده و همچون قفسی تنگ راه نفس را برایم بسته است، تو دور از من و همه عزیزانت در قفسی دیگر باورهایت را تجربه می کنی و با پیامی دلم را آرام نمی کنی.
نازنینم، لحظه پروانگیست و من دور از شمع وجودت پروانه وار در اطاقت و با حس نفست می سوزم و خود را به دیوار این قفس می کوبم. عطر وجودت تنها هوای نفس کشیدنم شده است. ای کاش می دانستم به کدامین گناه از من جدایت کرده اند.
ثانیه های روز را به امید تماس و خبری از تو به شب می رسانم و شب ها همه دلتنگی هایم را برایت لالایی می کنم تا بخواب روی. خورشید نوید آمدنت و ظلمت نومید شب ها انیس و مونسم شده اند و اگر ذکر نام خدا که تنها از او مدد می جویم نبود سر بر بیابان گمگشتگی می گذاشتم و چون فرهاد کوه ها درهم می کوبیدم تا شیرینم را در آغوش گیرم و از این کابوس ویرانگر بیدار شوم.
نازنینم به زندانبانت بگو در پشت درهای بسته زندان اوین، مادری برای سوالاتش جوابی ندارد و پروانه وار بال در آتش می سوزد و حتی اجازه لحظه ای دیدار را نمی دهند تا در آغوشت کشم و دردنامه فراقت را در گوشت نجوا کنم.
به خانه ات برگرد که پدرت کمرخم کرده و حیران و سرگردان، در جای جای خانه به هرسو می رود و به دنبالت می گردد. براستی عجب صبری خدا دارد.
دختر نازنینم پرواز را به خاطر داشته باش که تو در آسمان آبی و شفاف دوباره پرواز خواهی کرد.
مادر چشم انتظارا
سلام خانم
نامه شما بسیار زیبا بود . وقتی دختری مادری دارد که اینگونه به او و عقایدش احترام می گذارد مطمئنا می تواند تمامی مشقات را برای رسیدن به هدف خود تحمل کند.
خانم بزرگوار ، من به خاطر احترام به عشق مادرم از وظیفه اصلی خود دور ماندم . مادم نگذاشت من آزادانه عقایدم را بیان کنم چون میگفت نمی تواند دوری مرا تحمل کند.
حال من نامه شما را به دخترتان که هم حرفه من است می خوانم و می گریم .
او در اوین زندانی است وما در زندانی بزرگتر
او خوشحال است که هر کاری توانسته کرده اما من در زندان بیهودگی سرگردانم.
هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم با بغض و نفرت به خود می گویم یکروز دیگر از عمر بی مصرفم شروع شد و من هنوز هیچ گام بزرگی در زندگیم بر نداشتم
دختر شما از امثال ما آزاد تر است
به شما افتخار می کنم
دوستتان دارم
این نامه از طرف دختری است که هم سن دختر شماست
Che kasi midanest, ke haghighat ra be kodam setare peyvand zadim, ke jashne setareha, amanam nemidahad,, Che kasi midanest, ke danehaye aghahi ra koja kashtim, ke az atre, ruyeshe SABZASH khabam nemibarad, che kasi danest o fahmid ma ra, che kasi……… ba dorood be azadi, haghighat, va SABZ andishie nazanin
کاش این دختر نازنین هرچه زودتر آزاد بشه.
دختر نازنینم پرواز را به خاطر داشته باش که تو در آسمان آبی و شفاف دوباره پرواز خواهی کرد.
خانم افشاریان از اینکه در این شرایط نیز مادرانه نوشته اید از شما سپاسگزارم.امید وارم من را ببخشید اگر کار بیشتری ازم ساخته نیست.برای از بین رفتن دلنگرانیتان دعا می کنم.
خانم افشاریان عزیز
بسیار متاسفم که شما و خانواده محترمتان اینگونه در وحشت و نگرانی از سرنوشت نازنین عزیزمان به سر میبرید .
ای کاش این توانایی را داشتم که به هر نحوی که شده اندکی از نگرانی شما بکاهم ….صمیمانه و با همه قلبم
برای رهایی نازنین عزیز دعا میکنم ! خدا به شما و آقای افشاریان صبر و آرامش عطا کند . مطمین باشید که تنها
نیستید و ما همگی هر جا که باشیم با شماییم !