از مانور اقتدار تا فاجعه غمبار
چکیده :امروز که کسی چاقو می کشد و آدم می کشد و کسی را هم یارای مقابله با او نیست، پلیس و دولت مقتدر کجاست؟ آیا مانور مقابله با اراذل و اوباش هم، تنها برای صدا و سیما و برای نمایش تصویری امن و آرام و مقتدر و مسلط از کشور است؟ مانور اقتدار حقیقی باید مانور برخورد با این اغتشاش ها و بی نظمی ها و شهرآشوبی ها باشد، یا نمایش تمسخرآمیز و موهن معترضین به انتخابات، که شهروندان مدنی این جامعه اند؟...
کلمه – شهاب خضرایی: در یکی از محله های اصلی شهر تهران، و در مقابل چشمان صدها نفر از عابرین و ساکنین، فردی چاقوی خویش را بیرون می کشد و برای دقایق متمادی عربده میکشد و تهدید میکند، تا کسی به جوان غرق به خونی که او با همان چاقو مضروب کرده و حالا روی زمین افتاده است، نزدیک نشود. خون ریزی از جوان برای دقایق متمادی پشت سر هم، و جلوی چشمان مردم، ادامه پیدا می کند، تا در نهایت در اثر خون ریزی مضروب به بیمارستان نرسد و جان بدهد. اتفاقی که به گفته پزشکان، اگر پلیس مداخله کرده بود و حتی چند دقیقه زودتر مضروب را به بیمارستان می رساند، رخ نمی داد.
این اتفاق در سرزمینی بدون دولت و بدون پلیس و بدون قوای انتظامی و امنیتی اتفاق نیفتاده است. این اتفاق در سرزمینی که دولت مرکزی و پلیس اش به دلیل فروپاشی یا جنگ یا حمله خارجی تضعیف شده است نیز رخ نداده است. این اتفاق در کشوری روی داده است که پلیس اش چندی پیشتر مانور اقتدار برگزار کرده بود، چند ماه پیشتر با معترضان مسالمت جوی به نتایج انتخابات با شدیدترین و «مقتدرترین» شکل ممکن برخورد کرده بود، و چندی قبل تر اقتدار خود را در برخورد با اراذل و اوباش در بوق و کرنای رسانه ملی کرده بود.
اما این پلیس و دولت مقتدر، امروز که کسی همچون اراذل و به شیوه اوباش چاقو می کشد و عربده کشی می کند، امروز که کسی جلوی چشم مردمان جای قانون می ایستد و قاضی می شود و حکم صادر می کند و حکم خود را نیز اجرا می کند و آدم می کشد و کسی را هم یارای مقابله با او نیست، امروز که کسی جلوی چشم و دوربین های مردمان امنیت و آرامش عمومی را مختل می کند و اقتدار و تسلط پلیس را به سخره می گیرد، کجاست؟ آیا مانور مقابله با اراذل و اوباش هم، مانند مانورها و نمایشهای دیگر، تنها برای صدا و سیما و برای نمایش تصویری امن و آرام و مقتدر و مسلط از کشور است؟ امروز که مردم، برخی در خیابان و عده بیشتری در اینترنت و از طریق تصاویر و فیلمهای ضبط شده از این حادثه، عربده کشی واقعی و اوباشگری و اختلال در نظم و امنیت عمومی را می بینند، حق ندارند به یاد تصویر اراذل و اوباش آفتابه به گردنی بیفتند که با تحقیرشان، پلیس میکوشید برای خود آبرو و شان و منزلت و قدر و قدرت و اقتدار خریداری کند؟ جا ندارد از خود بپرسند آن پلیس مقتدر و مسلط و همه جا حاضری که تبلیغات رسانه انحصاری میکوشید به ما نشان دهد کجاست و چرا در صحنه های واقعی حاضر نمیشود و تنها به درد نمایش و تظاهر و تبلیغ میخورد؟
جا ندارد آنها که امروز این منظره دلخراش و تاسف بار را می بینند، یاد صحنه های برخورد پلیس با تظاهرات کنندگان مسالمت جوی روزهای پس از انتخابات بیفتند و از خود بپرسند کجاست آن پلیس «مقتدر» و آن نیروهای امنیتی تا بن دندان مسلحی که به صغیر و کبیر و زن و مرد رحم نمی کردند و برای آن که مانع اعتراض شان به صحنه آرایی انتخاباتی شوند، با چوب و چماق و زنجیر و پنجه بوکس و باتوم و شوکر و گاز فلفل و اشک آور به آنها حمله ور می شدند و چوب را بر فرق سرشان می شکستند و باتوم
را در پهلوهای شان می نشاندند و در جوی ها پرت شان می کردند و با ماشین زیرشان می گرفتند؟ چه شده که این نیروهای امنیتی و انتظامی همه جا حاضر صحنه را از «اقتدار» و «امنیت» خالی کرده اند، یا شاید قتل در روز روشن و در برابر چشم مردمان را آن قدر مهم و عامل «اختلال» و «اغتشاش» نمی دانند که احساس وظیفه کنند و وارد میدان شوند و دخالت کنند؟ این چه پلیس مدنی و مقتدری است که حق اعتراض را برای شهروندان کشورش روا نمی دارد و آنها را مستحق شدیدترین برخوردها و سرکوبها می داند، اما اجازه قتل را به اراذل و اوباش در ملاء عام میدهد و جواز برخورد و شدت عمل را برای مقابله با چاقوکشی و عربده کشی و آدم کشی صادر نمی کند؟
و در نهایت، جا ندارد مردم از پلیس و دولت بپرسند مانور اقتدار حقیقی باید مانور برخورد با این اغتشاش ها و بی نظمی ها و شهرآشوبی ها باشد (چیزی که وظیفه قانونی و رسمی پلیس در تمام کشورها است)، یا نمایش تمسخرآمیز و موهن معترضین به انتخابات، که (دست کم) بخشی از شهروندان مدنی این جامعه اند؟ و آیا از پلیسی که دغدغه اصلی اش را در برخورد و مقابله با معترضین قانونی و مدنی به نتایج انتخابات و در تمسخر و توهین و تحقیر آنها می داند می توان انتظار بیشتری داشت؟ انتظار این که به وظایف و مسائل اصلی خود برسد، و معضلات و اختلالات اصلی جامعه را بشناسد و با اغتشاشگران و آشوبگران واقعی مقابله کند؟ نتیجه بدیهی و بلاواسطه چنان ذهنیتی – ذهنیتی که مانور اقتدار تنها تجلی ای از آن بود و به منزله نماد و نمونه ای آن را آشکار کرد – همین تصاویری است که امروز می بینیم، و البته بسیار بیشتر از آن است: ذهنیتی که جای اراذل و اوباش را با شهروندان، جای معضل و مشکل را با راه حل و راه اصلاح، و جای اغتشاش و اختلال را با اعتراض و انتقاد اشتباه گرفته است.
فرمانده نیروی انتظامی در واکنش به این حادثه گفته است که دستور تنبیه و بازداشت مامور خاطی صادر شده است، زیرا به طور طبیعی باید با احساس مسئولیت بیشتری وارد عمل می شد. همچنین او رفتار مجرم را مستحق ملامت بیشتر دانسته و گفته است بیشتر از اقدام مامور نیروی انتظامی باید رفتار این مجرم مورد مذمت قرار گیرد. فرمانده نیروی انتظامی اما نگفته است که مگر از مجرم در هر کجای دنیا انتظاری غیر از رفتار مجرمانه میتوان داشت؟ همچنین ایشان نگفته اند که احساس مسئولیت بیشتر مامور خاطی چه طور باید «به طور طبیعی» افزایش می یافت.
نه عمل مجرمانه مجرم در هیچ کجای دنیا «به طور طبیعی» از بین می رود و نه می توان به طور طبیعی و فطری از تمام مامورین انتظار احساس مسئولیت بیشتر داشت. در همه جای دنیا اولا دولت ها موظف اند زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ارتکاب جرایم را از بین ببرند، و بعد با جرایم واقعی ای که اتفاق می افتد و بنیان امنیت و آرامش جامعه و شهروندان را ویران می کند، مقابله کنند. همچنین، در همه جای دنیا دولت و پلیس آن موظف اند نیروهای خود را چنان آموزش دهند که از توانایی و آمادگی لازم برای شرایط سخت و پیچیده ای از این دست برخوردار شوند، نه این که آنان را برای نمایش تمسخر و ابتذال لباس زنانه بپوشانند و آرایش زنانه کنند و نمایش توهین و تحقیر راه بیندازند. بدیهی است کسی که برای نمایش ابتذال آموزش دیده، یا کسی که برای سرکوب معترضین آماده شده، توانایی و آمادگی برخورد با جرایم اجتماعی را ندارد.
و البته مقدمه هر دوی این مراحل نیز اصلاح نگاه پلیس و فرماندهان پلیس و دولتمداران آمر پلیس به مقوله امنیت و اقتدار است، نه انتظار اصلاح مجرمان یا معجزه کردن ماموران. بدیهی است نگاهی که دلمشغول مسائل دیگر است و با توهمات و بدفهمی های خود، یا با اقتدارگرایی ها و انحصارطلبی های خود، جای مشکلات و مسائل را اشتباهی گرفته است، از پس مشکلات واقعی بر نخواهد آمد و علت مسائل را در جای دیگری خواهد جست یا به دلایل دیگری فرافکنی می کند، و این نگاه را هم به مامورین و فرمانبران خود و حتی به مجرمان جامعه منتقل می کند. به نظر می رسد برای این که علت حادثه سعادت آباد را بهتر بفهمیم، بهتر است تصاویر مانور اقتدار و تصاویر سرکوب معترضان انتخابات را دوباره و چندباره نگاه کنیم.
امثال همین اربده کشها لازم حکومت هستند تا حکومت چماق بدستشان دهد ، و مردم را سرکوب کند،تا بلکه از تخت قدرت رانی و زور نیافتند.
من مامور پلیس هستم، این جا میدون کاجه، اونم جوونی که داره جون میده، آی لاو یو پی ام سی.
به یه چیزی خیلی معتقدم و می دونم که آدمهای بزرگ هم به واسطه ی همون کارای بزرگ کردن و بزرگ شدن . اونم چیزی نیست جز صبر …. باید صبر کرد و با فکر جلو رفت …. Be patient … just it
motasefam baray khodam va mamlekatam ba ean niroy entezami va sepahesh
سلام به فهم وشعور سبز افتخار میکنم.اینده در دستان شماست.
خیلی خوشم امود از کانت علی مرسی علی جان:
از این به بعد یادتون باشه اگر داشتند کسی رو می کشتند، زنگ بزنید به پلیس بگید یک نفر سبز رنگ داره شعار میده، سریع پلیس مقتدر در محل حاضر میشه و قضیه رو حل میکنه.
کامنتشان جالب بود ولی دقیقترین مطلب را “نغمه” خانم بیان کردند.
خجالت آوره پلیس مقتدر!
قانون و تکه کلام اثبات شده داخل نیرو : «گربه ماده تان را هم از مقابل چشم نیروی انتظامی دور نگه دارید»
به نظر من نباید در این سایت هر چیزی رو بنویسد لطفا به مشکلات کلی کشور به طور کلی نگاه کنید و به صورت موردی سراغ مشکلات نرید که مارو به این متهم کنند که منتظر یک مشکل کوچک در کشور هستیم که در سایت بنویسیم
انشاالله همیشه بهار بمونی. فکر میکنی این مشکل مملکت کوچکه به نظرمن بزرگترین مشکل هر مملکت این هست که جان انسانها بی ارزش تلقی شود.خصوصا مملکت ما که مسولان آن گوش فلک را کر کرده اند که ما دنبال روی دین محمد(ص)هستیم دینی که می گوید کشتن یک انسان به مثابه کشتن بشریت است..در تمام دنیا جنایتها معمولا دور از دسترس پلیس و مردم…صورت می گیرد.حال در کشوری که پلیس آن جرات مقابله با جانیان را ندارد از چه چیزی حکایت می کند.ممکن است بگویید حالا یه پلیس یه اشتباهی مرتکب شده چه ار تباطی به بقیه دارد.هیچ کس منکر این نیست که پلیسهای زحمت کشی که غم جان مردم را دارند نیز در این مملکت وجود دارد .من استنباطم از این حادثه وحادثه های که در گوشه کنار مملکت رخ می دهد این است که ترس جانیان از دستگاه پلیس و قضا کم شده که چنین گستاخانه عمل می کنند وعلتش هم خود مدیریت حاکم بر مملکت است که چنان آلوده به سیاست وقدرت وثروت شده اند که امنیت وحفظ جان مردم را فراموش کرده اند.پلیسی که با فشار قدرت مندان سیاسی قدرت دوست وگماشتن مدیرانی در راس آن از نوع خودشان به وظیفه اصلیش که همان حفظ امنیت وجان مردم است توجه ای نخواهد داشت. برای پلیسهای انسان دوست و وظیف شناس که شهید شده اند ویا زنده اند دعای بکنیم .
بزرگترین مشکل همینه که بعضیها فکر میکنند یا ترجیح میدهند اینطور فکرکنند که این مشکلات کوچک است .
ناظر جنایت بودن و منفعل بودن نیروی انتظامی امری جزئی و مشکلی خاص و کوچک است ؟
آیا مشت نمونه ی خروار نیست ؟ آیا در کنار مانور اقتدارشون و وحشیگریهاو جنایتهاشون حقیقتی کلی را نمایان نمیکند ؟
آیا ساختار فاسد قدرت را نشان نمیدهد؟ آیا فرهنگ ریاکاری و دروغگوئی و خود فروختگی آقایان را نشان نمیدهد ؟
نمیشود حدس زد که علت انفعال نیروی انتظامی چه بوده ؟
مشکل مهمتر جنابعالی چیه ؟ بگو بدونیم .
البته که برای جنایتکارهاوحامیانشون این گونه مسائل در برابر جنایتهای گسترده ی ایشان چندان به چشم نمی آید و چندان بابت اینگونه کارهای خیرشان اجر و مزد طلب نمیکنند .ظاهرشان را فردی منطقی جزو جنبش سبز جا میزنند و روشهای سبز مردم را در نقد
مسائل مسخره میکنند که بگویند سبزها درون خودشان اختلاف دارند .
در ثانی سایت کلمه مگه از همه ی نابسامانیها و جنایتها و دزدیها خبر داره که بین اونها مهمترینشون را منعکس کنه ؟
این رسانه های دولتی هستند که از عمق فاجعه خبر دارند و به اخبار حقیقی دسترسی دارند .
البته اینقدر بحرانشون زیاده که کلی نشتی دارند .در حقیقت کار سایتی مثل کلمه نشان دادن نشتیها و سوتیهای آقایان است .
نشان دادن جزئی که کل را میتواند بحرانی کند .
مرگ انسانیت در ایران را تسلیت می گویم
وای بر ما که در مقابلمان همنوعی جان دهد و ما فیلم بگیریم و بخندیم …
احتمالا” قاتل از لباس شخصی ها ی سابق وخیلی هم خود سر بوده که پلیس هم کاری با آنها ندارد.خدایا پناه برتو. هردم از این باغ ….میرسد
بابا انقدر نیروی انتظامی را سر زنش نکنید خدا را خوش نمی آید
آخر این افراد نیرو از کجا تشخیص بدن این لباس شخصی از کدام لباس شخصی هاست –
باید دست گیر شان کنند یا کمکشان کنند . اگر بیجاره ها دست گیر کنند میگن برادر ….. بوده توبیخ و …. رها کنند شما سبزها گیر میدید و ول نمی کنید . بابا این ها گیج شدند تقصیر ندارند ؟؟؟؟
آدم با دیدن فردی که چاقو به دست عربده می کشید به یاد فتنه پارسال می افتد که سبزها در خیابانها عربده کشی می کردند و سطل آشغال آتش می زدند. البته پلیس همه اونها را نشوند سرجاشون ولی این یکی مثل اینکه جامونده بود.
وای وای عربده کش ها سطل آشغال آتیش میزدند نچ نچ نچ بعد کارشون شبیه این قاتله بود .خدا بیدارت کنه
کار این قاتله شبیه اون عربده کشها بود که کوی دانشگاه و منزل مراجع و …… رو به خاک و خون کشیده بودند.
تازه سبزها عربده نمیکشیدند و الله و اکبر میگفتند که تکتیراندازها همه رو سرجاشون نشوند که جاشون بهشت زهرا باشه
این یکی هم جاموند چون موردش سیاسی نبود.
به قول سعید شنبه زاده آدم لخت مادرزاد بره رو سن برقصه هیچکس کاریش نداره ولی کافیه یه مورد کوچیک مثلا یه دستبند سبز داشته باشه اونوقت خدا بهش رحم کنه
آره .سبزها شیشه ی ماشینها را خرد میکردند و لباس نظامی پوشیده بودند و تجاوز میکردندو نعره میکشیدند وگاز فلفل میزدندو
هزارجور وحشیگری دیگه .در عوض لباس شخصیها ساکت ومتین فقط نظم را برقرار میکردند و با سبزهای وحشی مدارا میکردند .
همین که دربرابر این چاقوکش جنایتکار سکوت کرده اند دلیلی بر متانت و مردانگی ونجابت خودشان و دوستانشان هستند که
جرات ندارند که بگویند خودمون بودیم یا دوست عزیزمون بود و دستش درد نکنه .لابد اونی که کشته شده اغتشاشگره .
مهمترین ویژگی امثال کریم صداقت و متانت و نجابته .دیگه اینکه این آدمها چه تداعی معانی قدرتمند و ذهن باز و هوش سرشاروبصیرت هوشمندانه ای دارند که پشت مسائل بی اهمیتی چون کشته شدن یک نفر به یاد فتنه و دشمن وبصیرت و…………………….واینها می افتند .در ضمن هم همتشون مضاعفه و هم کارشون .جنگ گرمشون را که پس از انتخابات
دیدیم وحالا هم کریم و دوستان زحمت کشش مشغول جنگ نرمند.ببینید چقدر با حرفای شیرین و پرشور و انسانیشون
همه را جذب میکنند .چرا که به فرمان …جذبشون حداکثره و دفعشون حداقل .فقط نگرانم که این انسانهای
شریف را دشمنان چشم بزنند .در کنار فعالیتهای هوشمندانه و بصیرتهای دشمن شناسانه واطاعت اوامر ملوکانه و………….
باید اسفند هم برای خود آتش بزنند و کمی هم به فکر خود باشند این ایثارکنندگان راه انسانیت .
خدا مارا هم به راه راست هدایت کند …
یکنفر در همان نقطه ایکه این اتفاق افتاده برود و با صدای بلند فقط انتقادی از رهبر را مطرح کند ، آنوقت میبینید کمتر از پنج دقیقه نیروهای مقتدر! او را به جایی میبرند که…
هر چیزی را که در این مملکت از حالت “ملی بودن” خارج کرده و “شخصی اش ” کرده اند به همین روز افتاده است. در همه جای دنیا نیروی پلیس به دلیل تعدد و پراکندگی نفرات و ارتباط نزدیک با توده ی مردم موجب “قوت قلب” و “اطمینان خاطر” همان توده ی مردم است، زیرا که ملی است و وظیفه اش تنها دفاع از افراد بی پناه و ضعیف است و به همین دلیل در کشورهای توسعه یافته رئیس پلیس را اغلب شهرداران یا فرمانداران (که با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند) منصوب می کنند.. متاسفانه در ایران خودمان پلیس را تبدیل کرده اند به گارد شخصی حکومت و افراد حکومتی. این موضوع مزید بر علتهای فراوان دیگری هم هست نظیر سطح تخصص و سواد پایین اغلب افراد پلیس، گرفتاری های مشابه ایشان، سطح پایین دستمزد و مهمتر از آن “عدم اطمینان” همین افراد پلیس به اجرای صحیح و عادلانه ی قانون. شما بررسی کنید که از کل فرماندهان نیرو چند درصد در دانشکده های پلیس تربیت شده اند. یا همین نیروهای وظیفه ای که از سرباز ساده تا ستوان یکم در استخدام نیرو هستند، چند درصدشان دانشکده پلیس را طی کرده اند.
همین معضل را با نهاد ها و ارگانهای دیگر نیز داریم نظیر “سپاه” و “بسیج” و “نیروهای اطلاعاتی” و حتی “قوه قضاییه”. بنا بر همه ی این دلایل متاسفانه در این روزها حضور پلیس نه تنها باعث “قوت قلب” نیست بلکه باعث بروز مشکلات جانبی دیگر هم می شود. این بار وقتی در جاده های کوهستانی (نظیر جاده چالوس) رانندگی می کنید، دقت کنید در هر جایی که پست پلیس راه بر پاست کیلومترها قبل از آن ترافیک ایجاد می شود و به محض گذر از آن پست راه باز می شود. در قضیه میدان کاج شاید اگر پلیس حضور نمی یافت همان کسبه محل ماجرا را بدون کشته پایان می دادند.
قدیمیا گفتن از کوزه همان طراود که در اوست
احمد جان رادان تمام توانش و رو قضیه ی کهریزک گذاشت دوستان هم چون هر روز می بایست هیلی کوپتر و تو دو نویت هل میدادن روشن شه تا ایشون برسن کهریزک و نظارت کافی و وافی داشته باشن از کت و کول افتادن فعلا دارن استراحت می کنن یه عده اراذل که ازین اطلاعات فوق سری مطلع شدن دارن سوء استفاده میکنن مطمئن باشین احمد جان و دوستان واسه سرکوب کردن اخلالگران طرح یارانه های داش محمود آماده ان پس مزاحم نشین و اخلال نکنین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من هفته ای که گذشت برای کاری به آلمان رفته بودم، فیلم این حادثه رو بعد از اینکه اومد دیدم، در آلمان اونقدر پلیس به موقع وارد عمل می شه که واقعا افسوس و صد افسو به پلیس خودمون، جهت نمونه ماشینی که ما داشتیم در اونجا راننده اش ایرانی ای بود که سالهاست اونجا زندگی می کنه، در اتوبانی به ماشین جلویی خودمون که اون هم داشت از ماشین دیگری سبقت می گرفت چیزی در حدود ۴-۵ بار نور بالا داد که برو کنار من سبقت بگیرم ما شاید روی هم رفته ۳ دقیقه پشت ماشین جلویی مون نبودیم که ماشین پلیسی اومد و ماشین ما رو متوقف کرد، هم ما و هم جلویی مون رو، بعد فهمیدیم که چون نور بالا می دادیم به ماشین جلویی و رو اعصابش رفتیم زنگ زده به پلیس، وقتی ما رو نگه داشت از راننده ماشین ما تست الکل گرفت بعد هم جریمه ای رو داد به راننده و تذکر داد یک مرتبه دیگه شکایت بشه ازت گواهینامت باطل می شه، وقتی می ری اونور و این مائل رو می بینی واقعا بغض گلوت رو می گیره که ما چقدر راه داریم تا بتونیم به اونها برسیم، بعد در کشوری اسلامی جلوی دو تا مامور پلیس یه عربده کش یه نفر دیگرو می کشه.
مانده ام عجب از این روزگار چه بگویم پس نگویم و خاموش باشم تا آتش زیر خاکستر خود شعله ور شود تا بسوزاند
لشکر توران به قلب سرزمین ما رسید
رستم و گودرز کو اسفندیاران را چه شد
امروز بهترین مبارزه با دولت کودتا و همه استعمار گران
ایجاد آگاهی است
تلاش کنید برای رشد میکروب آگاهی ..
دریغا و افسوس
انگار که انسان هیچ ارزشی ندارد
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد
می توان رسوا ساخت
اگر حق را نمی توان استقرار بخشید
می توان اثبات کرد
طرح کرد
و به زمان شناساند
و زنده نگه داشت
من، احساس می کنم
روحم روح اسب است، نه پست تر از اسب و نه برتر از اسب
اما نه اسب گاری، درشکه، و نه اسب سواری و کرایه
اسب بی زین و بی دهنه
اسب چموش و سرکش و لگدزن بدخوی وحشی
ما سبزها روحمان سرکش است و چموش نه سواری و کرایه
کسانی که به محل این جنایت شک دارند باید بگویم آدرس آن ابتدای کوچه ی یکم پایین تر از بیمارستان مدرس رو به روی بنگاه بود و مردم از ساختمان های اطراف به دقت به صحنه نگاه می کردند و جمعیت انبوهی اطراف محل را گرفته بود.
با سلام
اولا بعنوان یک هوادار جنبش سبز از شما تمنا دارم نظر من را منتشر بفرمائید.
دو روز بعد از این فاجعه تاثر بار که انسان را یاد غرب وحشی می اندارد، چشمم به جمال و” اقتدار”مثال زدنی مامورانی عظیم الجثه روشن شد که دور همان میدان کاج و در کمال اقتدار به آزار چند دختر و پسر مشغول بودند. الله اکبر که چقدر نفرت انگیز بود این صحنه. شرم نمی کنید از آن قامتتان؟ آیا شما مردید؟ آیا مردانگی دارید؟ این آخری را هر جور که دوست دارید معنی کنید. متعجبم که چقدر بیخود متورمید از خصلتهای نداشته تان که همانا بزرگی و ابهت است. شما هیچ نیستید! بدا به حال ما مردم که به خیال خود، شب به امید شما مرد نمایان بزدل که ده نفری از پس یک رذل بر نمی آیید می خوابیم! کوچکید و ناتوان! بزرگی برازنده تان نیست! به شما نمی آید. دلیریتان برای ضعیفان است! وای بر شما اگر کسی بر شما دلیر شود! وای بر شما! با چه به مصافش می روید؟ پاسخ خود را خودم می دهم چون دیدیم و شنیدیم : به مصاف نمی روید و نرفتید چون نمی توانید و نتوانستید، جربزه می خواهد این کارها. مصاف سلاحی بجز باتوم و تفنگ می طلبد که شما ندارید: مردانگی. والسلام
جماعتی که نظر حرام کردند / نظر حرام و خون خلق حلال کردند
باتشکر به خاطر شعری که به جا یادآوری کردی.
درستش اینه : جماعتی که نظر را حرام میدانند نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
زنـــــــــــــــــــــــــــده باد جنبش خس و خاشاک
به امید نابودی این ظالمان
صحنه زشتی بود
یا حسین میرحسین
وقتی که رهبران اپوزسیون داخلی آن قدر ضعیف و ترسو هستندکه فقط باهم دیدار وخوش و بش میکنندوازتر س زندان واز دست دادن منابع مالی جرعت بیان ضعف های حکومتی ومملکتی راندارندآنوقت مملکت میشود بی در وپیکر و هر کس کار خودش را انجام می دهدو صحنه های ایچنینی بسیار دیده میشود
دولت مردان اگردنبال واقعیت امنیت در جامعه هستند . عین کشور امریکا سلاح را ازاد کنند و بعد ادای امنیت در جامعه برایشان ثابت شود.مانور چی و …
آن چاقو کش قاتلی که اینگونه عربده میکشد و پیش چشمان همگان آدم میکشد درست همان رفتار نیروهای انتظامی را بنمایش میگذارد که با عربده کشی راهپیمایان معترض به تقلبات در انتخابات را بخاک و خون کشیدند. بنابراین نیروهای انتظامی از اینکار خرسند اند چرا جلوگیر آن باشند؟
متاسفانه در همه جای کشور نیروی انتظامی به همین نحو عمل می کند. صدمه به مردم برایشان مهم نیست، تنها رضایت فرمانهانشان برایشان مهم است. در واقع خدمتگذار آنها هستند تا حافظ امنیت مردم. کل نیرو چنین است مردم خود می بینند
نیروی انتظامی ایران فقط در مقابل افراد بی سلاح و بی گناه میتونه اقتدار به نمایش بزاره وبزنه طرف رو لت وپار کنه ولی در مقابل قاتلان و ارادل مثل موش میشند
خجالت اوره
شرم باد
بدانیم که ما حتما سزاوار چنین حکومت معاویه ای و یزیدی بودیم که داریم. اگر سزاوار نبودیم خب نداشتیم. در آن روزهای خرداد چرا توی خیابان نماندیم. چرا کسانیکه خودشان رهبر جنبش می دانند اینقدر دوراندیش نبودند. چرا کشورهای اروپایی چنین حکومتی ندارند؟ چرا حتا هند یک دمکراسی دارد ولی ما نداریم. چرا حتا در ترکیه مردم هر جور دلشان بخواهد لباس می پوشمد و هر چه بخواهند می نوشند اما ما به تعداد موهای بدنمان آقا بالا سر داریم. چرا هنوز اینهمه تاریک اندیش داریم. پس ما سزاواریم که چنین آدمکشانی بر ما حکومت کنند. درصد زیادی شجاعت و شرافت نمی خواهد تا در یک رستاخیز ملی ما یک دمکراسی را بر ایران مسلط کنیم ولی آن درصد کم هم نیست. کجای دنیا چنین حکومتی را تحمل می کنند؟؟؟
تنها راه انقلاب سبز است!
احتمالا داشتند فتنه گران را سرکوب می کردند