اعتراف تلویزیونی، عقبماندگی سیاسی را نمایش میدهد
چکیده :در ایران اعتراف گیری تلویزیونی در زمان محمد رضا شاه پهلوی در اوایل دهه ۵۰ آغاز شد. بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ تعدادی از فعالان سیاسی و نویسندگان مخالف رژیم پهلوی در تلویزیون اعتراف كردند. اين اعترافها در همان زمان با اعتراض نهادهاي بين المللي مواجه شد. شاه سابق علاقه زيادي در به كارگيرى اين روش عليه مخالفانش داشت. او مخالفان خود را مشتى مزدور، خودفروخته، منحرف و وابسته به بيگانگان مىدانست كه فريب خورده بودند....
کلمه – گروه اجتماعی: حتما بارها از خود پرسیده اید که پخش اعترافات تلویزیونی با چه هدفی انجام می شود؟ اعتراف به اشتباه، فریب و خیانت؟ و یا خرد کردن و شکستن مخالفان دولت. مخالفان دولت ناگهان به چه منظوری جلوی چشمان میلیونها نفر آورده می شوند و به خیانتهای بی پایان یا فریب خوردگی شان! آن هم پس از مدتی زندانی بودن اعتراف می کنند؟ در طی همه این سالها بارها شاهد پخش اقرارهای تلویزیونی شخصیتهای سیاسی و اجتماعی بوده ایم . اما سوال اینجاست که چقدر بینندگان این اقرارهای ناگهانی، آن را باور کرده اند؟ چرا حکومت به چنین شیوه ای برای اثبات حقانیت خود و درهم کوبیدن مخالفانش متوسل می شود؟ آیا همه اینها تنها نشان دهنده عقب ماندگی سیاسی یک کشور نیست؛ اینکه مخالفان و معترضان سیاسی جلوی چشم میلیونها نفر مجبور شوند که به همکاری با دشمن و فریب خوردن اعتراف کنند و جرم های ناکرده را بپذیرند؟
اعتراف گیری، عمری به اندازه تاریخ
در ایران اعتراف گیری تلویزیونی در زمان محمد رضا شاه پهلوی در اوایل دهه ۵۰ آغاز شد. بین سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ تعدادی از فعالان سیاسی و نویسندگان مخالف رژیم پهلوی در تلویزیون اعتراف کردند. این اعترافها در همان زمان با اعتراض نهادهای بین المللی مواجه شد. شاه سابق علاقه زیادی به استفاده از این روش علیه مخالفانش داشت. او مخالفان خود را مشتى مزدور، خودفروخته، منحرف و وابسته به بیگانگان مىدانست که فریب خورده بودند. بنابراین اصرار داشت که به مردم ایران و جهانیان نشان دهد که آنان خود به خطاکار بودنشان اعتراف می کنند .این روش در نظامهای کمونیستی و نیز دیگر رژیم های توتالیتر و دیکتاتوری که خود را به دور از هرگونه اشتباه می دانند بارها استفاده شده است؛ حکومتهایی که هرگز حاضر نیستند کوچکترین ضعف یا اشتباهی را بپذیرند .
اوج اعتراف گیری پس از انتخابات سال گذشته
اما اعتراف گیری در دادگاه های نمایشی و پخش آن در تلویزیون پس از انتخابات سال گذشته ناگهان به اوج خود رسید . روزهایی که گروه گروه از منتقدان دولت به دادگاه آورده می شدند و علیه خود و شخصیتهای سیاسی منتقد اعتراف می کردند . آنها اغلب پس از گذراندن زندان و شکنجه می گفتند که فریب خورده و خائن اند. در این دوره ابطحی، سعید شریعتی، محمد عطریانفر، عبدالله مومنی، حمزه کرمی و … تعداد دیگری از فعالان سیاسی در مقابل دوربین های تلویزیون اعتراف کردند .
ابطحی در این دادگاه های نمایشی اعتراف کرد که فریب خورده است. او یک سال بعد از این ماجراها در صفحه خود در سایت فیس بوک نوشت که در چنین روزی برای برگزاری دادگاه تمرین می کرده است، جمله ای که نشان دهنده نمایشی بودن همه آن چیزی بود که بر وی گذشته بود. هر چند که اعترافهای ابطحی ها از سال گذشته تاکنون ادامه دارد و این بار پدر و برادر او هستند که به دروغگو بودن و منحرف بودن در تلویزیون اقرار می کنند .
عبدالله مومنی سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت، هم در اعتراف های تلویزیونی خود تاکید کرد که یک خائن است و از جنبش دانشجویی در سالهای اخیر سوء استفاده ها کرده است . عبدالله مومنی تنها با گذشت چند ماه از این اعترافات، با اینکه همچنان در زندان است، نامه ای سرگشاده را خطاب به رهبر انقلاب منتشر کرد و توضیح داد که تحت شکنجه های شدید مجبور به این اعترافات شده است .
اما اینجا این پرسش پیش می آید که چرا حکومتها در کشورهای پیشرفته جهان از چنین روشهایی برای تنبیه مخالفانشان استفاده نمی کنند و هر روز کسی را وادار به اعتراف و اقرار نمی کنند؟ صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه، سال گذشته پس از پخش دادگاه های نمایشی به این سوال در قالب یادداشتی این گونه پاسخ داد : «حکومتها و رهبران سیاسى در کشورهای دیگر خود را نه عقل کل، قائد اعظم، مرشد کامل، نور مطلق، آریامهر خدایگان (لقب شاه ایران) مىپندارند و نه معتقدند که زمین و زمان بسیج شدهاند تا علیه آنان توطئه کنند. به علاوه به دلیل پیشرفتهاى سیاسى که در این کشورها صورت گرفته، حکومت و عملکردش توسط نهادهاى دیگر همواره مورد نقد قرار مىگیرد. بنابراین رهبران سیاسى در این کشورها فکر نمی کنند که نابغه و عقل کلاند. پیشرفت یا توسعه یافتگى سیاسى سبب شده تا در این نظامها و کشورها یک حداقلى از حیات سیاسى براى مخالفان و منتقدان وجود داشته باشد.»
او تاکید کرد: «عقب ماندگى بین ما و کشورهاى پیشرفته محدود به صنعت، علوم، مترو، حمل و نقل، بهداشت، کشاورزى، دانشگاه نیست . اتفاقاً این خرد کردن جسم و روح افراد و دلسوزان انقلاب در «دادگاه» و وادار کردنشان به اعتراف، به گناهان، به خبط و خطاهاى ناکرده و همکارى با دشمنان است که بیش از هر چیز دیگرى عقب ماندگى ما را به نمایش مى گذارد.»
زیبا بود. و متاسفانه این روش در کشور ما خیلى شایع شده. کشورهاى پیشرفته چون خودشون رو کامل نمیدونن، از مشاوران قوى کمک میگیرن. و اجازه میدن که نقد بشن. ضمنا اگر اشتباهىهم مرتکب بشن، بلافاصله از مردم عذر خواهى میکنن و سعیشون رو مىکنن تا مشکل حل بشه. اما تو کشور ما، چون مدیریت کشور تک قطبیه و توسط یک نفر اداره میشه، خود به خود باعث به وجود اومدن خودستایى و تکبر و دیکتاتورى میشه.
تو اون کشورا، واقعا کسى دشمن کسى نیست و رسانه ها آزادانه برنامهها و سیاستهاى کشورشون رو نقد میکنن. هزاران برنامه انتقادى مثل شب شیشهاى خودمون که یه هو قطع شد میزارن و کلى نتیجه از کنارش بیرون میاد. اما کشور ما هنوز تو ۵۰ سال پیش گیر کرده.
روایت داریم که وقتى امام زمان ظهور میکنن، اول با تحکم ( حکومت طلبى ) مبارزه میکنن، نه با مردم.
اللهم عجل لولیک الفرج
lملت مصیبت دیده ما سال ۵۷ به خاطر همین مسایل طغیان کرد و حالا روش دوستان نوکیسه جدید هم همان روش شاه نگون بخت ایران است؟
به راستی تاریخ برای چیست؟ایا نباید از آن درس گرفت؟
واقعا متاسفم که عشق به قدرت چشمان اینان را کور کرده
از روزی که کیسه صبر ملت لبریز شود باید ترسید……….
ma jamiat zod bavaran zob shod dar simae vatn moghim dar ghoz abad sofla az aghae zarghami mikhahim haftei yak bar film sinemai TASHRIFAT asar fakher MEHDI FAKHIMZADE va dastan bamaze REZAE HASAN MOTREB va TOFAN ra barae ma pakhsh namayand….yadash bekher…che eteraf giri ba hali bod…
بهتر است بگوئیم شو تلویزیونی
خدا وکیلی حانواده ما قبل از انقلاب سیاسی نبودیم و تا حدی هم موافق بودیم تا اینکه دادگاه گلسرخی را که نشان دادند همه سیاسی و ضد شاه شدیم ، الآن هم نتیجه عکس دارد.
هر چه فکر میکنم یک نکته مثب در اینکار نمی بینم ولی نکات منفی زیادی دارد از جمله اینکه در دنیا این روشها خیلی قدیمی شده ویا اینکه چرا هیچ کشوری از این نمایشها ندارند ویا استدلال معترفین که عین دیدگاه بازجویان میشود خیلی مسخره است و….
نکرده بودند دندان های شکسته عبدالله مومنی و بادمجان زیر چشم ابطخی را گریم کنند، بعدش اعتراف تلویزیونی بگیرند!
بهتر است بگوئیم شوی تلویزیونی
از خدا میخوام عمری باقی بزاره تا شکستشان را ببینم
به امید اون روز دوست عزیز
غم قفس بکنار
انچه عقاب را پیر می کند پرواز زاغکهای بی سرو پا و نجاست خوار است .
تقدیم به عقابان انقلابمان بخصوص سیدنا میرحسین موسوی
همین تهمتهای زمان شاه را الان میزنند منتهی به صورت عربی ! بی بصیرت ! خواص و چند کلمه فارسی : فریب خوردگان! دشمن ! تمام زندگی ما مردم بوسیله مسئولان و رانه های کشوری پر از لغات منفی و توهین است. خودشان بیشترین عامل تشویش اذهان عمومی هستند.
وقتی به سابقه نمایش اعترافات اجباری در تلویزیون اشاره شد، چرا به این نمایشهای مسخره در دهه شصت اشارهای نشد؟ من به میر حسین ارادت دارم،او انسان شریفی است اما باید بگوید چرا وقتی در دهه شصت وقتی نخست وزیر بود به این نمایشها اعتراض نکرد؟ چرا ایشان از یادآوری کشتار دهه شصت به ویژه۶۷ و نقد آن دهه امتناع میکند؟ حال آنکه مشکلات امروز ما به آن دهه میرسد تا آن را شخم نزنیم، رها و رستگار نخواهیم شد. حتم داشته باشید باید به آن دهه بازگردیم. به آرمانها برگردیم، و خطاهای نابخشودنی را زیر ذره بین بگذاریم
اولا آنها مطمئن باشن اونهایی که مخالفشان هستند عزمشان جزم تر می شود دوما طرفداران خودشان را هم کم کم از دست می دهند سوما شما چه اینها را نشان بدهید چه ندهید … همچنان … خواهند ماند و در صورتی که ببینند حکومت دارد عوض می شود در یک چشم بر هم زدن موضعشان عوض می شود
از این حکومت …هیچوقت وجود نداشت، لطفا با هیچ دوره مقایسه نکنید
با سلام. مقاله خوب و مناسبی است. ولی متاسفانه درباره اعترافهای تلویزیونی دهه شصت سکوت کرده است.
آن روز نزدیک است .
ما .ا نقلاب کردیم که شاه نداشته باشیم ولی متاسفانه گرفتار …شده ایم که به نام دین هر روز یک نوع قران را سر نیزه میکنند
فقط از خدا یک روز عمر بیشتر می خواهم تا خفت برگزارکنندگان این شوهای تلویزیونی را ببینم
سبز باشید و پیروز