فقط خدا میتواند به داد اهل فکر و فرهنگ و قلم برسد
چکیده :برای هشدار دادن به دیگران لازم نبود ایشان اینهمه به خود زحمت دهد و از انجمن مایه بگذارد بلکه می توانست بدون رودربایستی بگوید در این دولت برآمده از آن انتحابات اداره امور بر پایه قاعده و قانون زور می چرخد و هر نهاد و فردی به غیر از آنچه متصدیان این دولت فکر می کنند و می پسندند ، فکر و عمل کند، سرنوشتش حذف ، تعطیلی و نابودی است....
علی مزروعی، رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران، با انتشار یادداشتی به اظهارات متصدی وزارت ارشاد پاسخ داد و ضمن متهم کردن وزیر به بیاطلاعی از سابقه انجمن صنفی مذکور، تاکید کرد که “از اینهمه دروغ و دغل و ظلم و جفا به اهالی هنر و فرهنگ و قلم”، باید به خدا پناه برد.
مزروعی همچنین خاطرنشان کرد: آنچه بر سر انجمن آمده جز بر پایه قاعده زور و اصلی که حق را با غالب می داند ، توجیه پذیر نیست، و صد البته برای هشدار دادن به دیگران لازم نبود ایشان اینهمه به خود زحمت دهد و از انجمن مایه بگذارد بلکه می توانست بدون رودربایستی بگوید در این دولت برآمده از آن انتحابات اداره امور بر پایه قاعده و قانون زور می چرخد و هر نهاد و فردی به غیر از آنچه متصدیان این دولت فکر می کنند و می پسندند ، فکر و عمل کند، سرنوشتش حذف ، تعطیلی و نابودی است.
متن کامل این نامه به نقل از سایت نوروز در ادامه میآید:
اخیرا متصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در واکنشی که نسبت به جشن خانه سینما نشان داده اند لگدی هم به ” انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران ” زده و گفته اند: ” چند سال قبل انجمنی بود به نام انجمن صنفی روزنامهنگاران که به جای کار صنفی کار سیاسی میکرد و دیدیدم که چه بر سرش آمد. ”
هرچند محتوای گفته ها و عملکرد ایشان از بدو بدست گیری مسئولیت این وزارتخانه بخوبی نشانده عدم دانش و تجربه ایشان نسبت به مدیریت امورفرهنگی و هنری درکشوربوده است اما واکنش اخیر ایشان نسبت به جشن خانه سینما و مایه گذاشتن از انجمن صنفی برای عبرت گیری مسئولان این نهاد صنفی اثبات مضاعفی است براینکه نسبت ایشان با اموراتی که ارتباط با فعالیت های زیر مجموعه شان دارد جز تباین نیست.
برای اینکه معلوم شود ایشان از موضوع پرت است و چقدر از وضعیت ” انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران ” اطلاع دارد که دیگران به درس آموزی از سرنوشت آن دعوت می کند ، به اطلاع ایشان می رسد :
۱- انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در مهرماه سال ۷۶ اولین مجمع عمومی خود را با حضوربیش از ۶۰۰ نفر از روزنامه نگاران تشکیل داد و با تصویب و به ثبت رساندن اساسنامه خود در وزارت کار و امور اجتماعی فعالیت خود را شروع کرد وخوشبختانه توانست با عملکرد خود اعتماد قاطبه روزنامه نگاران را بدست آورد بگونه ای که بطور متوسط هر روز یک روزنامه نگار به عضویت آن درآمد و تعداد اعضای ثبت نام شده آن به چهار هزار نفر( دو سوم کل روزنامه نگاران کشور) بالغ شد و این امر بخوبی نشانده عملکرد صنفی انجمن در جلب رضایت روزنامه نگاران است و آنچه می تواند معیار عملکرد یک نهاد صنفی در مورد صنفی یا سیاسی بودن عملکردش باشد داوری اعضاست و نه افرادی خارج از صنف که قطعا می تواند ناشی ازنگاه های جانبدارانه غیرصنفی و سیاسی باشد .
۲- این انجمن همواره بر فعالیت در چارچوب قانون و اساسنامه خود و درتعامل با همه نهادهای حاکمیتی تاکید و عمل می کرد و سوابق مکتوب بخوبی اثبات کننده این مدعاست . متاسفانه پس از روی کارآمدن دولت نهم کارگزاران این دولت در دو وزارتخانه فرهنگ و ازشاد اسلامی و کار و امور اجتماعی برپایه نوعی پیشداوری سیاسی و سوء تفاهم به عدم تعامل و کارشکنی در امور انجمن روی آوردند و درادامه همه تلاش خود را برای در اختیار گرفتن یا به تعطیلی کشاندن و انحلال این نهاد به کار بستند اما از آنجایی که از ارائه هرگونه دلیل و مدرک حقوقی در این زمینه به مراجع مربوطه عاجز بودند و حتی بهانه گیری آنها در مورد تعداد اعضای حاضر در مجمع عمومی انجمن با حضور پرشور و بیش از نهصد نفری آنان در سال ۸۷ بی اعتبار شد ، انجمن توانست به رغم همه کارشکنی ها بکار خود و ارائه خدمات صنفی به اعضا تا مردادماه سال ۸۸ ادامه دهد . بنابراین این سخن وزیر که :” چند سال قبل انجمنی بود به نام انجمن صنفی روزنامهنگاران که به جای کار صنفی کار سیاسی میکرد ” بخوبی نشاندهنده بی اطلاعی ایشان از طول عمر و فعالیت های این نهاد می باشد.
۳- اما این سخن که :” و دیدیدم که چه بر سرش آمد ” ، جهت اطلاع ایشان به عرض می رسد در سال گذشته ، درآستانه روز خبرنگار و درحالی که هیات مدیره انجمن اعضا را به مجمع عمومی عادی سالانه برای ارائه گزارش عملکرد و انتخاب بازرسین دعوت کرده بود ، مامورینی شبانه و بدون ارائه حکم و دلیلی به پلمپ درب ساختمان و دفتر انجمن اقدام کردند و بدینگونه از ادامه فعالیت های صنفی این نهاد جلوگیری کردند . لابد ایشان می دانند که انجام این اقدام آنهم پس از رخدادهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و بازداشت و زندانی کردن دهها روزنامه نگارهیچگونه ارتباطی با مدعای ایشان در مورد فعالیت های انجمن ندارد و گفته ایشان مصداق تجاهل العارف است ، چراکه در همین ایام تعداد دیگری از نهادهای صنفی و مدنی نیز پلمپ و تعطیل شدند . جالب آنکه تا امروز به رغم همه پیگیری ها در قوه قضائیه و حتی جابجایی قاضی مرتضوی از دادستانی تهران ، که به قاتل مطبوعات و دشمنی با روزنامه نگاران شهره بود و ایضا دشمن خونی انجمن بود ، تاکنون هیچکس پاسخگو و ارائه دلیل و حکم قانونی برای پلمپ دفتر انجمن نبوده است و این اقدام را به نیروهای غیبی نسبت می دهند! و جالبتر اینکه در جریان بازداشت و زندانی کردن نائب رئیس انجمن ( شمس الواعظین ) و دبیر( خانم مفیدی) بر بازجویان و دستگاه اطلاعاتی کشور نیز روشن شد که انجمن هیچ فعالیتی خارج از چارچوب قانون و اساسنامه خود نداشته است .
۴- با توجه به آنچه آمد آنچه بر سر انجمن آمده جز بر پایه قاعده زور و اصلی که حق را با غالب می داند ، توجیه پذیر نیست ،و صد البته برای هشدار دادن به دیگران لازم نبود ایشان اینهمه به خود زحمت دهد و از انجمن مایه بگذارد بلکه می توانست بدون رودربایستی بگوید در این دولت برآمده از آن انتحابات اداره امور بر پایه قاعده و قانون زور می چرخد و هر نهاد و فردی به غیراز آنچه متصدیان این دولت فکر می کنند و می پسندند ، فکر و عمل کند سرنوشتش حذف ، تعطیلی و نابودی است . فرق نمی کند روزنامه نگارباشد یا انجمن صنفی روزنامه نگاران ، سینماگر باشد یا خانه سینما ، نویسنده باشد یا ناشر،… و یحتمل این نوع اداره امور فرهنگی و هنری کشور و برخورد با اهل فکرو فرهنگ و نهادهای صنفی کارنامه ای بس درخشان برای متولیانش برجای خواهد نهاد و فقط دراین میان و میدان خدا می تواند به فریاد دادخواهان و اهل فکر و فرهنگ و قلم برسد و ما نیز شکایت به خدا می بریم از اینهمه دروغ و دغل و ظلم و جفا به اهالی هنر و فرهنگ و قلم.
علی مزروعی
رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران
متصدیان فعلی که نام دولت بر خود نهادهاند همگی چناناند که انگار از پشت کوه امدهاند. این وسط این بابا از همه عجیب و غریبتر است. از آن مسخرهتر یکی از زیردستانش به نام شمقدری است که رسما از مرحله پرت است. شما را بخدا ببینید چه کسانی جای وزیران قبلی نشستهاند. شک داریم که اینها فرق بین کار سیاسی و صنفی را حتی به لحاظ نظری متوجه باشند. متاسفانه سطح خرابکاری اینها آنقدر گسترده است که سالها بعد باید به تعمیر آن کوشید. بعضی چیزها را هم دیگر اصلاً نمی شود درست کرد. بعضی وقتها یک دیوانه سنگی را در چاهی میاندازد که هزار عاقل نمیتوانند درش بیاورند.
تا آنجا که من میدانم، خدا دخالتی در این امور نمی کند. این وظیفه ما کوشندگان حقوق بشر وآزادی ودموکراسی است که ازاینگونه حقوق کاملا آشکار وقانونی دفاع کنیم وبا کسانی که به شیوه قرون وسطی و تفتیش عقاید حکومت می کنند مبارزه کرده وبالاخره آنان را به احترام به جامعه انسانی ومراعات شیوه های انسانی
وادارکنیم.
بسیار پاسخ قاطع و محکمی بود بر دهان یاوه گویان دروغگوی دولتی که برای حفظ پست و مقام خود به تهدید نهادهای مدنی میپردازند.