آقای شریعتمداری دو آیه بالاتر را بخوانید
چکیده :کلمه- آل طاها: از طریق دوستی که درد دین دارد و به کار دین مشغول است ، خبردار شدم که حسین شریعتمداری در یکی از یادداشتهای روز کیهان ، همسران شهید باکری و شهید همت را به تمثیلی بعید، خطاب قرارداده است و از آیه ی نهم سوره ی مبارکه ی تحریم، استفاده برده است...
کلمه- آل طاها: از طریق دوستی که درد دین دارد و به کار دین مشغول است ، خبردار شدم که حسین شریعتمداری در یکی از یادداشتهای روز کیهان ، همسران شهید باکری و شهید همت را به تمثیلی بعید، خطاب قرارداده است و از آیه ی نهم سوره ی مبارکه ی تحریم، استفاده برده است تا به هر طریقی به مراد رسد.
به ناچار، پس از سالها، نسخه ای از کیهان را خریده و نوشته اش را یک بار به تمامی خواندم؛ تا از تمام ماجرا با خبر شوم و یک جانبه به قضاوت نروم . به پایان نوشته که رسیدم و عذر خواهی های مکرر و تقلاهای برادر حسین را را برای پنهان کردن تلخی سخنش دیدم، دریافتم که اگرچه به «تلخی آن چه نوشته است» ، آگاه است ، اما از « زشتی آنچه کرده است» به تمامی غافل مانده.
آرزو کردم که حسین شریعتمداری، کاش کلاهش را کمی بالاتر می گذاشت و دست کم دو آیه ی بالاتر از همین سوره ی تحریم را می خواند؛ که اگر چنین بود، قطعاً این نوشته را بر خود حرام می کرد و به این خطا ی فاحش و گناه کبیر دچار نمی شد.
به سهم ِ خود، برای آن که برادر حسین را به عمق آنچه از سر غفلت نوشته است و در حقیقت، آنچه از سر غفلت کرده است، آگاه سازم و به عواقب آن هشدار دهم، یک نکته را یادآوری می کنم او را به تعمیق در آن فرا می خوانم .
بر کسی پوشیده نیست که دسته ای از گناهان، به زبان یا قلم رخ می دهند. به عبارتی دیگر برخی از گفته ها ، صرفاً ابراز عقیده به حساب نمی آیند و ابزار گفتن نیستند، بلکه به اصطلاح در زمره ی «افعال گفتاری» محسوب می شوند . مثلاً «تهمت زدن» و «غیبت کردن»، اگرچه در لفظ اتفاق می افتند، اما تنها یک بیان یک امر نیستند، بلکه خود امر واقع اند. یعنی به خودی خود ، فعل اند و لاجرم مشمول جزاء و عقوبت . لذا نمی توان به بهانه ی ابراز عقیده و یا اظهار نظر ، هر آنچه را که می گوییم توجیه کنیم و از عواقب آن خود را برکنار داریم . باز هم یادآوری می کنم که از « فعل » ، تنها به « لفظ » نمی توان عـذر خواست . که لفاظی کردن ، بهانه ی پذیرش عذرخواهی نیست و چه بسا عذر خواهی هم اگر پذیرفته شود ، عواقب این گونه افعال به قوت خود باقی است .
به همین اکتفا می کنم و از آنجا که صلاحیت تفسیر قرآن را در خود نمی بینم و از ترس آن که کلامی از کلامی مبارکش را به میل و خواسته ی خود بخوانم و به رای خود تاویل کنم ؛ تنها آیه ی هفتم سوره ی تحریم را ، به همراه ترجمه ی آیت الله مکارم و تفسیر علامه طباطبایی در المیزان می آورم و آرزو می کنم آقای حسین شریعتمداری هم لحظه ای از گردش میان اخبار سیاسی و سایت های فتنه جو و فتنه گر بیاساید و مجال قرائت آن را بیابد . شاید تا عمری به جهان فانی باقی است ، به عذر خواهی از تلخی سخن بسنده نکند و به توبه ای بیاندیشد و این هشدار را به فال نیک بگیرد که میان آیه ای که من خوانده ام و آیتی که او آورده است ، « آیه ی هشتم سوره ی تحریم » نشسته است که از « توبه ی نصوح » می گوید .
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
قرآن کریم ، سوره ی تحریم ، آیه ۷
ای کسانی که کافر شدهاید، امروز عذرخواهی نکنید، چرا که تنها به اعمالتان جزا داده میشوید!
ایـن آیـه شـریـفـه خطابى است عمومى به همه کفار، خطابى است که بعد از رسیدن کفار بـه آتـش دوزخ (و زبـان بـه عـذرخـواهـى گـشـودن، کـه اگر کفر ورزیدیم، و یا گناه کـردیم عذرمان این بود و این بود) به ایشان مى شود که امروز سخن عذر خواهى به میان نـیـاورید، چون روز قیامت روز جزا است و بس. علاوه بر این، جزایى که به شما داده شد عـیـن اعـمـالى است که کرده بودید، خود اعمال زشت شما است که امروز حقیقتش برایتان به صـورت جـلوه کـرده اسـت، و چـون عـامـل آن اعـمـال خـود شـمـابـودیـد، عـامـل بـودنـتـان قـابـل تـغـیـیـر نـیـسـت، و بـا عـذرخـواهـى نـمـى تـوانـیـد عامل بودن خود را انکار کنید، چون واقعیت، قابل تغییر نیست، و کلمه عذاب که از ناحیه خدا عـلیـه شما محقق شده باطل نمى شود. این معنایى است که از ظاهر خطاب در آیه استفاده مى شود.
ولى بـعـضـى گـفـتـه انـد: عـذرخـواهـى کـفـار بـعـد از داخـل شـدن در آتـش اسـت، و عـذرخـواهـى خـود نـوعـى تـوبـه اسـت، و بـعـد از داخـل شـدن در آتـش ، دیـگـر تـوبه قبول نمى شود، و در معناى جمله (انما تجزون…) گـفـته اند: معنایش این است که در مقابل اعمالى که کرده اید آن جزایى را به شما مى دهند که حکمت لازمش مى داند.
و در ایـنـکـه آیـه مـورد بـحـث دنباله آیات سابق قرار گرفت، و در آن خطابى قهرآمیز و تـهـدیـدى جـدى شـد، اشـاره اى هـم بـه ایـن حـقـیـقـت هـسـت کـه نـافـرمـانى خداى تعالى و رسول او چه بسا کار آدمى را به کفر بکشاند.
( تفسیر المیزان ، جلد نوزدهم )
مادر برام قصه بگو ، قصه بابا رو بگو …
( شریعت مدار ) اخیرا خطاب به فرزندان شهدا چنین القا می کند :
مادر برام قصه بگو ، اما قصه بابا رو نگو …
چون تو بابا رو به اندازه ملاحسین نمی شناسی و البته او هم خودش این را با پر رویی در روزنامه اش می گوید که بابای مرا نمی شناسد ، اما نمیدانم چه اصراری دارد که بخواهد ثابت کند تو بابا رو نمی شناسی …
ولی مادر من ملاحسین را خوب می شناسم ، او سرباز حزب پادگانی است مثل همانهایی که در پادگان اشرف عراق هستند …
پس مادر : برام قصه بگو ، قصه بابا رو بگو … به کوری چشم بعضی ها …
خدا را شکر می کنم که دروغگویانی مثل حسین بازجو مخالف خانواده های شهدا که چشم و چراغ ملتند هستند. خدا را صدهزار بار شکر
المومن کیس/ مومن زیرک است/ از آنجایی که شریعت، مومن نیست و بدون شریعت است لذا میان دو آیه قرار گرفته است
من گاهی در دل از علی (ع) انتقاد می کردم که ای کاش با خوارج در جنگ نهروان وارد جنگ نمی شدند . کسانی که حتی هنگام نامه نگاری با امیرالمومنین از آیات قرآن استفاده می کردند . اما حالا با دیدن امثال شریعتمداری ، می فهمم آنها چه جور جانورهایی “بوده و هستند ” ! واقعا دل انسان برای بزرگمردانی مثل علی (ع) می سوزد . در دوره ایشان ، فاسقان قرآن سرنیزه می کردند و ابلهان ، بلاهت خود را با استناد به قرآن توجیه می کردند … حالا هم همین را می بینم ! حقا که خوارج جدید به پدران خود رفته اند !
برادر بسیجی ام ممنون که می فهمی
امیر نظرتون رو خوندم. طنزی تلخ. و زیبا بود. و بسیجی خمینی افتخار خمینی به یقین بسیجیانی همون شماست
سلام علیکم،مستحضر باشید که:
اسلام برای کارهایش، چهار چیز را اساس قرار داده است:
الف ) قرآن
ب ) عقل
ج ) اجماع
د ) سنت
این آقایان گویا بر خلاف سخن اسلام، عقلشان را کور کرده اند و اجماع را تحریم کرده اند و سنت را زیر پا گذاشته اند.
اینها همان چیزهایی است که در مدرسه ها یاد گرفتیم و در پای منبرها مرور کردیم. ایشان چطور این بدیهیات را اخفا میکنند و آیات خام و پر محتوای قرآن را بدون تفسیر ( عقل ) و نظر سنجی ( اجماع ) و کار فرهنگی ( سنت ) تعبیر میکنند و به ناموس شهدا نسبت میدهند؟
خاطرم هست که یکی از مومنین بنا داشت که با همسر یک شهید ازدواج کند. پس از دو ماه بررسی، به این نتیجه رسید که گفت : « میترسم نتوانم جای همسرشان را برایشان پر کنم و در آخرت شرمنده ی شهدا وگرفتار عدل الهی شوم. »
والسلام