سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ادبیات غیرمتعارف احمدی نژاد و چادرهای رنگارنگ قذافی...
» چرا رسانه های دنیا هر دو را دوست دارند؟

ادبیات غیرمتعارف احمدی نژاد و چادرهای رنگارنگ قذافی

چکیده :آیا کسی از نزدیکان و همراهان احمدی نژاد هست که بداند رسانه هایی که دربه در به دنبال جواب های احمدی نژاد و چادر های قذافی می گردند، به دنبال کشف «کدام حقیقت» اند؟ آیا کسی هست که به آنها بگوید گمشده ی این رسانه ها چیست؟ آیا یکی از آنها نمی تواند لحظه ای به کمپ جناب سرهنگ قذافی برود و حقیقت گم شده ای را که خبرنگاران اطراف چادرها به دنبال آن می گردند، ببیند و آن را هم به صاحب دولت خود برساند تا کمتر خود را گم...


به یادسیدعلیرضا بهشتی شیرازی

کلمه-مهستی شیرازی: می گویند سرهنگ قدافی، رهبر لیبی هر کجا می رود، چادرهای مشهورش را با خودش می برد و به بهانه ی امنیت – بخوانید از فرط ترس- در هیچ جایی نمی خوابد الا در چادر !

راست و دروغ این خبر با خبرنگاران و رسانه هایی است که مشتاقانه! این عادات عجیب و غریب رهبر لیبی را مخابره می کنند و ظاهراً مشفقانه! به گوش جهانیان می رسانند. می گویم ظاهراً، چون می بینم که از لباس های رنگارنگ و ژست های دیوانه وار و محافظان متفاوتِ سرهنگ قذافی، خیری به مردم لیبی نمی رسد و آبرویی برای آنها به همراه ندارد، اما برای خبرنگاران و رسانه های خارجی، خالی از لطف و نصیب نیست.

با همین مقدمه ی کوتاه، یک راست می روم سر اصل مطلب؛ که من هم همان قدر از آداب ندانی و ادبیات غیر دیپلماتیک  آقای احمدی نژاد احساس احترام و حرمت می کنم که یک لیبیایی دلسوز از دیدن سخنرانی سه ساعته ی قذافی! و من هم همان قدر با مصاحبه ها و ادعاهای تکراری آقای  احمدی نژاد دردَم می آید که یک لیبیایی از دیدن لباس های غیر تکراری و چادرها ی رهبر لیبی.

مردم می پرسند: آیا کسی از نزدیکان و همراهان آقای  احمدی نژاد هست که بداند رسانه هایی که دربه در  به دنبال جواب های احمدی نژاد و چادر های قذافی می گردند، به دنبال کشف «کدام حقیقت» اند؟ آیا کسی هست که به آنها بگوید گمشده ی این رسانه ها چیست؟ آیا یکی از آنها نمی تواند لحظه ای به کمپ جناب سرهنگ قذافی برود و حقیقت گم شده ای را که خبرنگاران اطراف چادرها به دنبال آن می گردند، ببیند و آن را هم به صاحب دولت خود برساند تا کمتر خود را گم کند؟

عقلای مملکت کجا ی کار نشسته اند؟ آنها این «اشتهای وافر رسانه های خارجی» را چگونه می ببیند؟ مدیریت جهان؟ الگوی جدید اقتصادی ؟ دیپلماسی عمومی ؟ شجاعت و صراحت ؟

می دانید که این حنا دیگر رنگی ندارد. کسانی که ادعاهای آقای  احمدی نژاد را هنوز باور دارید و هنوز هم به مهارت نداشته ی او در مصاحبه دل خوش اند، از او بخواهند یک بار با رسانه های ایرانی آزادانه مصاحبه کند و یکبار رو در روی خبرنگاران وطنی بنشیند و سوال هایشان را پاسخ دهد. اگر هنوز هم کسی هست که به شجاعت نداشته ی او می نازد، بگویدش به دعوت های دانشجویی پاسخی بدهد و دست کم همین نمونه آخر پیشنهاد دانشجوی دربند، مجید دری را بپذیرد و تنها یک بار با اطلاع قبلی! در یکی از دانشگاههای تهران حضور یابد.

زنهار! مبادا باور کنید، مردم دنیا شجاعت کسی را باور می کنند که جرات یک حضور را در میان دانشجویان دانشگاهای سرزمین خود ندارد.

زنهار! مبادا باور کنید، بانک جهانی و اقتصاددانان جهان، از وضعیت اقتصادی ایران بی خبر اند و آنها هم هر روز رسانه ی ملی گوش می دهند و آمارشان را از بانک مرکزی ما می گیرند.

زنهار! مبادا آداب ندانی و ادبیات غیر دیپلماتیک احمدی نژاد را، به حساب صراحت و جسارت و دیپلماسی عمومی بگذارید.

زنهار! او اگرچه برگزیده ی ملت نیست اما مادامی که نماینده ی رسمی ایران است، مبادا با تردید در کشته شدن سه هزار آمریکایی خود را با گفتمان و آداب و آئینِ عاملان آن شریک کنید.

و باز هم مردم می پرسند: آیا خبر ها به متولیان امور می رسد؟ آیا باخبرند که اشتهای وافر «رسانه های خارجی» برای به نمایش کشیدنِ احمدی نژاد، نه از فرط اعتبار اعتمادِ به او در معادلات بین المللی است و نه از سر شیفتگی به گفتمان احمدی نژادی. رسانه هایی که بنا به تجربه و به حکم عقل و عقلانیت و به ضرورت احتیاط ، باید در دلسوزی آنها برای ملت ایران به دیده ی تردید نگریست. رسانه هایی که مصاحبه با آنها که نه رسم عزت ایرانی است، نه شرط حکمت و مسلمانی است و نه به مصلحت نظام.

به مصلحت نظام نیست، که اگر بود، احمدی نژاد در سرزمین بیگانه و میان غریبه ها دعوای خانگی خود را با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام – که از قضا رئیس مجلس خبرگان هست – جار نمی زد و کم خردی نمی کرد که «او را جدی نگیرید».

شرط حکمت و مسلمانی نیست، که اگر بود کشته شدن هزاران بیگناه را بهانه نمی کرد، تا به هر بهانه ای جنجالی بیافریند و به هر قیمتی، هیبتی دروغین بنمایاند و هر وسیله ای  را دستاویز هدفی  ناپسند کند.

و بدتر از همه، رسم عزت ایرانی نیست که از هر تریبونی مذاکره و گفتگو با آمریکا را گدایی کند و به هر سوالی، گزافی بگوید و به هر ترسی، لافی بیاید و قذافی وار، عزت ایران و ایرانیان را به ریشخند بگیرد.

مردم می گویند: سکوت ما را که نمی شنوید!  تا دیر نشده است صدای اعتراض جهانیان را گوش دهید.



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۹۲ پاسخ به “ادبیات غیرمتعارف احمدی نژاد و چادرهای رنگارنگ قذافی”

  1. در قلب آفریقا کشور بسیار کوچکی بنام « جمهور آفریقای مرکزی» وجود دارد که جمعیت اش حدود ۴ میلیون و در ردیف سوم از آخر، در توسعه اقتصادی ـ اجتماعی جهان قرار دارد. این کشور یکی از مستعمر ات سابق فرانسه است که پس از فروپاشی سیستم مسعمراتی، یکی از همان سرجوخه های دست آموز و اهلی ارتش مستعمراتی بعنوان رئیس جمهور در آنجا به تخت سلطنت نشست.
    این سرجوخه پس از مدتی خود را، به زبان بومی« شیر نر آفریقا» نام نهاد و چنین آوازه کرد که همه سران دولت های خارجی برای مشورت به وی رجوع میکنند. او خود با شلاق به خیابان ها میرفت و یکی از تفریحاتش تازیانه زدن مردم بود. عکاسهای حرفه ائی دربار این رئیس جمهور که در آنسوی مرزها، آوازه ائی جز «خود بزرگنمائی روانپریش و سادیست» شناسه دیگری نداشت، برای اقشار عقب مانده این کشور فقیر و نگون بخت چنا ن گرفته و نمایش داده میشدند که تو گوئی سران بزرگ دنیا عبارتند از فلان سلطانک قبیله ائی فلان کشور آفریقا و یا فلان سلطان فلان کشور درجه سه کمونیستی آنروز است. با وزیدن نسیم دموکراسی درجهان در پی فروپاشی اردوگاه شرق، این کشور هم توانست با چشمان بازجایگاه حقیر« جان بدل بوکاسا ـ شیر نر آفریقا»، را دربین رهبران دولت های زنده دنیا ببیند.
    تا درجهان، توده های « رسانه زده دولتی و تک صدائی» و مغز شسته، وجود دارد از این شیران نر هم، هم در لیبی و هم در سرزمین ما پیدا میشوند اما اعتبار نامه آنها را فقط در زباله دانی های تاریخ میتوان یافت.

  2. مسلمان گفت:

    سبزها! سبزها!

    لحظه ای سکوت . لحظه ای تفکر . سرود آزادی را با بیانی انسانی و دور از آلودگیها فریاد کنیم .

    ادبیات سخیف احمدی نژاد و همفکرانش ارزانی خودشان.

  3. سعید گفت:

    آنتی سبز گرامی ، جنبش سبز نه تنها عقیم نیست بلکه بارور و پویاست از شما سئوال می کنم چه جریانی باعث شد نقاب از چهره ی کسانی برداشته شود که ادعای مردم سالاری آنها گوش دنیا را کرده کرده است همان کسانی که با داشتن کهریزکها به ناموس ملتی تجاوز کردند که هر چه دارند بواسطه ی آنها دارند ؟
    چه جریانی حریمهایی را شکست که سالها کسی جرات ورود در آن حریمها را که بواسطه ی قداستهای دروغین و شرک آمیز و تلقین چنین قداستهایی در روح جامعه ، ایجاد شده بود را نداشت؟
    حکومتی که فریاد رعایت قانون را در همه ی ارکانش سر می هد چگونه در روز روشن و بسادگی آب خوردن از رعایت همان قوانین سر باز می زند و چه جریانی باعث شفاف شدن عملکرد این آقایان در اذهان بیدار جامعه شده است؟
    چه اتفاقی سبب شده جسارتی پیدا شود و عملکرد حکومت به بوته ی نقد کشیده شود، جسارتی که سالهای سال کسی یارای ابراز آن را نداشت؟
    چه شده که پرده از رخ افرادی بر گرفته شد که ادعای آزادی در ایران زمین را دارند اما جرات این را ندارند که یک روزنامه ی منتقد را در پیشخوان روزنامه ها، تحمل کنند؟
    چه چیزی باعث شد حکومت نشان دهد در برخورد با منتقدین و کسانی که عملکردش را زیر سئوال می برند خود را تابع هیچ قانونی نبیند و به مدد نیروهایی که منشا انها هر چه باشد قانونی نیست به صفوف مخالفانش حملات وحشیانه داشته باشد؟
    دوست عزیز ،پاسخ این سئوالات، همان جریانی است که شما آن را عقیم می پندارید ولی در واقع در این مدتی که از تولدش می گذرد توانسته بسیاری از اتفاقات مذکور را سبب شود.
    حکومتی که خود را تابع هیچ قانونی نبیند بر فرض مجوز دادن به اعتراض مخالفینش باز هم قابل اطمینان نیست در چنین شرایطی وظیفه ی جنبش سبز بیداری اذهان جامعه و به حداقل رساندن تلفات انسانی است کاری که در این مدت کم با موفقیت از پس آن برآمده است، و یقین داشته باشید تا حصول به نتیجه ی مطلوب از پای نمی نشیند.

  4. کودک خاموش گفت:

    شهر من سوخته از خاکستر لحظه عشق…
    سلام به وطن و سلام به تو ای ایرانی
    با خوندن این مطالب بغض دلم ترکید کاش گریه به من امون میداد تا شعرمو کامل می نوشتم
    فقط می خوام بگم کاش زنده باشمو ببینم روزی خون بهای ندا و سهراب را از این کافر می گیریم.
    الله مع الحق

  5. آنتی سبز گفت:

    دوستان جواب های شما را خواندم.

    ۱—————————— جواب دوست گرامی ایران سبز:
    دوست محترم مرکز تجمع در میدان انقلاب بود نه میدان ولیعصر(عج)، و به این دلیل میدان انقلاب انتخاب شد که مرکز شهر باشد و از همه جا به راحتی دسترسی داشته باشند.(البته تا کلیومترها این طرف و آن طرف میدان انقلاب جمعیت آمده بود)

    گفته بودی” همه دولت های جهان”، امیدوارم آمریکا و انگلیس را همه دولت های جهان ننامید.

    در مورد فلسطین گفتی رئیس حکومت مردمی فلسطین یعنی اسماعیل هنیه از مراسم روز قدس سال ۸۹ از جمهوری اسلامی تشکر کرد که از بخش خبری پخش شد.

    در ضمن گفتی”جنبش فعال و پویا به کارش ادامه میده” و گفته بودی”الان دورجدید مبارزه شروع شده و این نیازی به بیرون اومدن نداره”
    و همچنین گفتی “ما داریم اندک طرفداران شما وافراد خنتثی جامه رو به جنبش دعوت میکنیم ”
    دوست محترم به کامنت شخصی بنام مرتضی در همین کامنتها توجه کن ببین چی نوشته:
    دو خط اول کامنتش اینه:”دیگه از حرف خسته شدم چرا کسی نیست کار کنه” ، و در آخر کامنتش می نویسه”خود ماهم تو توهم گیر کردیم و محفظه کاری میکنیم”

    فکر نمی کنید اول یاران باقیماندتون رو حفظ کنید بعد برید برای جنبشتون طرفدار جمع کنید. فکر نمی کنید این سکوتی که خانم نویسنده گفتند یواش یواش داره حوصله طرفدارانتون رو سر می بره و به این نتیجه که جنبش دیگه کاری از دستش بر نمی آید برسن.
    و برسن به اینکه جنبش عقیمه و خیلی وقت پیش مرده.

    ۲—————————— جواب دوست گرامی سعید:
    اولا:در مورد کهریزک گفتی چند روز پیش از سخنگوی قوه فضائیه در مورد عاملان آن شنیدیم که برای آنان حکم صادر شد.

    دوما:گفته بودی”چه جریانی حریمهایی را شکست که سالها کسی جرات ورود در آن حریمها را که بواسطه ی قداستهای دروغین و شرک آمیز و تلقین چنین قداستهایی در روح جامعه ، ایجاد شده بود را نداشت؟”
    و گفته بودی”حکومتی که فریاد رعایت قانون را در همه ی ارکانش سر می هد چگونه در روز روشن و بسادگی آب خوردن از رعایت همان قوانین سر باز می زند”.

    دوست عزیز از شما سوال می کنم چه کسی چه حریم هایی را شکست؟ کدام قداست دروغین و شرک آمیز؟ چه جریانی در روز قدس شعارهای صهیونیست پسند سر داد؟ چه جریانی بعدها عکس امام راحل را پاره کرد؟ چه جریانی از ماه ها قبل از محرم ۸۸ “پروژه محرم سبز” را دنبال می کرد و حرمت عزاداران حسینی در خلوت عصر روز عاشورا را شکست ؟ چه جریانی مسجد را آتش زدند؟ چه جریانی تهمت تقلب زد بدون اینکه اثبات کند؟ چه جریانی تهمت تجاوز جنسی به زندانیان زیر ۱۸ سال را زد بدون اینکه اثبات کند؟چه جریانی با بمب به حرم امام امت حمله کرد؟ فقط برای اینکه در انتخابات پیروز نشده؟؟؟؟چه جریانی….؟ آره دوست من هیچ جریانی در این ۳۰ سال جرات ورود به آن را نداشت. درمورد گفته دوم جنابعالی عرض کنم جنبشی که سران آن محور فعالیتهای خود را قانون می دانند چگونه در این حوادث از همه قانون میگذرد و در این حوادث برائت و بیزاری نمی جویند؟ مگر نه این است که این حوادث زیر پا گذاشتن قانون اساسی است؟

    سوما:گفته بودی”چه اتفاقی سبب شده جسارتی پیدا شود و عملکرد حکومت به بوته ی نقد کشیده شود، جسارتی که سالهای سال کسی یارای ابراز آن را نداشت؟” دوست عزیز سی سال است که دوستان خارجی تان و برخی عناصر در داخل عملکرد جمهوری اسلامی ما را به بوته نقد کشیده اند.این چیز جدیدی نیست. آیا شما این اتفاق را آزادی بیان در جمهوری اسلامی و دوره ریاست جمهوری اخیر نمی دانید؟ نکند می خواهی بگویی که آن اتفاق جنبش شما است.

    در مورد روزنامه های منقد فرمودی. از شما می خواهم به نگاهی به وضعیت روزنامه ها در دوران اصلاحات بندازی. داستان روزنامه های زنجیره ای و اهانت آنها به آرمان های انقلاب اسلامی در زمان اصلاحات را تحقیق کن ببین متوجه می شی.

    چهارما:گفته بودی”چه چیزی باعث شد حکومت نشان دهد در برخورد با منتقدین و کسانی که عملکردش را زیر سئوال می برند…”
    از شما سوال می کنم جنبش به اصطلاح سبز ، خود را چه تابع چه قانونی می داند یا می دانست که آن قانون شکنی ها را انجام داد؟ در مورد حمله وحشیانه به صفوف مخالفان بگم که شما فقط از تکنیک مظلوم نمایی استفاده کردی هیچ کس طرفداران جنبش سبز را که با چوب و سنگ و چاقو به عابرین حمله کردند و اموال عمومی را آتش زدند و… را فراموش نمی کند.

    در ابتدای کامنت خود گفته بودی”بارور و پویاست” من از شما و طرفدارانتون اینگونه سوال کردم “چرا بعد از ۹ دی ۸۸ جنبش نتونسته یک تجمع اعتراض آمیز جمع کنه یا اعتصاب کنه یا …؟” چرا بعد از تاریخ مذکور سکوت اختیار کرده؟ و پرسیدم آیا این سکوت از روی رضایت است؟ آیا این روند در پیش گرفته شده نزولی نیست؟ به دوست گرامیتان با نام مستعار ایران سبز در ابتدای این کامنت و در انتهای پاسخم به وی مثالی گفتم که این باروری و پویایی را کاملا نقض می کند.

    ۳—————————— جواب دوست گرامی ناصر:
    اولا:در پس ادبیاتی مودب گونه به فهم ما توهین کردی.

    دوما:ما را به خواندن تاریخ و قرآن توصیه کردی. بر فرض ، ما اگر تاریخ ندانیم و قرآن نخوانیم اما رفتارهای جنبشتان را به هیچ وقت فراموش نمی کنیم. نمونه ها یی از آن را به شخصی با نام مستعار سعید در همین کامنت گفتم.

    سوما:امیدوارم در مقام مقایسه بر نیامده باشی و خواسته باشی جنبش سبز(بخوانید فتنه سبز) را با تاریخ صدر اسلام و با انقلاب پرشکوه جمهوری اسلامی ایران مقایسه کرده باشی.

    چهارما:برای جواب به ما رو آوردی به وقایع تاریخی که منبعشان را هم ذکر نکردی.
    حضرت امام حسن مجتبی(ع) در باره صلح می فرماید: «سوگند به خدا! حکومت را به معاویه نسپردم؛ مگر اینکه یارانی نیافتم.»
    منبع=(احتجاج، طبرسی، ج ۲، ص ۷۱، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۷، بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۱۲)

    حال بیا قیام حضرت امام حسین(ع) را بررسی کنیم.حضرت با داشتن فقط ۷۲ تن در مقابل صدها هزار یزیدی ذلت را نمی پذیرد.
    و آن روایتی که در باره امام رضا(ع) گفتی را به خاطر بیاور.

    مگر نه این است حضرت امام حسن مجتبی(ع) حکومت را به معاویه نمی سپردند مگر یارانی داشتند؟مگر نه این است که حضرت امام رضا(ع) اگر ۱۰ یار داشتند بر بنی عباس خروج درنگ نمی کردند؟

    آیا هنوز فکر می کنید این معصومان بزگروار از روی اختیار سکوت کرده اند؟

    مگر نه این است که حضرت سید الشهدا(ع) با همان ۷۲ نفر دست به قیام زدند(حتی با همان تعداد اندک هم)؟
    شما که ادعایتان گوش شیطان را مبنی بر بی شماری کر کرده چرا قیام نمی کنید؟ (طبق گفته های خانم نویسنده در انتهای مطلب خود که می نویسد:”مردم می گویند: سکوت ما را که نمی شنوید!”)

    مردم منظور خانم نویسنده،اگر وجود دارند و هستند کجایند و چرا دست به حرکتی نمیزند؟ دوست عزیز خانه نشینی حضرت علی(ع) حدود بیست و و چند سال و سکوت امام حسن(ع)و …. برخی بزرگوارن دلیل دارند و آنهم پیدا نکردن یار و یاوری بود.

    شیعه هر وقت یار یاوری داشت حق خود را به طور کامل ستاند. حال سوالم رو اینجوری مطرح می کنم”””””آیا با مردمان بی شمار سکوت جایز است؟”””” و یا انقلاب اسلامی با سکوت به نتیجه رسید دوست عزیز، سکوت شما دلیل دارد و آن هم از اختیار شما خارج است.

    اما در مورد انقلاب اسلامی، شما که تاریخ می خوانی و می دانی، نگاهی به تاریخ شکل گیری اتقلاب اسلامی بنداز ببین روزی و سالی نبوده آنان اعتراض نکند و یا دست به اعتصابات گسترده نزنند. حتی آنان جلوی تانک ها و اسلحه رژیم پهلوی ایستادگی می کنند و در ۲۲ بهمن به نتیجه می رسد.

    که گفته بودی”در این مدت طولانی پیروان روح الله به دلیل استفاده ی عریان محمد رضا از زر و زور جرات کوچکترین ابراز وجود را ندارند”
    یعنی به یکباره امام آمد و حکومت سرنگون شد؟

    گفته بودی”پس نمایش مسخره ی ۹ دی” چرا بعد از همین پس نمایش مسخره ی ۹ دی جنبش نتوانست حتی یه اعتراض یا یه اعتصاب جمع کنه؟ شاید شما هم مثل دوست گرامی ایران سبز که میدان ولیعصر تشریف داشتن شما میدان ونک تشریف داشتی.

    در مورد محرم و فلسطین عرض کنم که جوابش را به دوست گرامی سعید توضیح دادم.

    گفته بودی”حال باز هم می پرسید که چرا حضور فیزیکی نداریم ؟ شما که باتوم و شوکر و سلاح و گرم سرد به کف دارید و از بکار بردن آن هیچ واهمه ای ندارید حق دارید ما را درک نکنید .” قیام مولایم حضرت امام حسین(ع) را به یاد داری؟ که چگونه حضرت و اصحابش به استقبال دشمن می روند. اگر هدف مقدس باشد و الهی و بی شماری هم همراه با آن پس سکوت چرا؟ اگر همه سربازان و سرداران و شهیدان جنگ دفاع مقدس هم مثل شما فکر می کردند می دانی چی فاجعه می شد؟ الان کشورمون در دست عربها و یا حتی آمریکا و صهیونیست ها بود.

    کیک و ساندیس و بقیه مسایل این چنینی را می گذارم به حساب بی بی سی فارسی و رادیو فردا و … که چشم شما چشم بر آنها شماست و بر واقیعت دارید.

    درمورد وزن جنبش هم پرسیدی اگر خاطر مبارک شما و دوستانتان باشد انتقاد به وضع اقتصادی حتی قبل از انقلاب و حتی در دوره های ریاست جمهوری های گذشته و در دوران اصلاحات هم بوده و بعد از احمدی نژاد هم خواهد بود. بنابراین چیز جدیدی را نگفتی.

    دوست عزیز این سوالی که از شما در کامنت قبلی پرسیدم ممکن برای تک تک افراد جنبشتون پیش بیاید یک نمونه اش روبه دوستتان ایران سبز توضیح دادم و آنها ممکن است به عقیم بودن جنبش برسند. شما قبل از اینکه بخواهید به من جواب بدهید باید پاسخگوی طرفدارنتان باشید.

    عقیم بودن را با کمی ارفاق را به شما و دوستانتان گفتم زیرا پیش از این در حماسه ۹ دی غائله فتنه سبز را تمام کردیم و در ۲۲ بهمن همان سال مهر تایید بر آن زدیم.