سردار جعفری! شـما به امانت شهــــــــــــــدا خیانت کـــردید
چکیده :از اولین ساعات پس از اعلام نتایج انتخابات با روشی غیرمنطقی و غیرانسانی با مردم برخورد کردید. واقعا پاسخ سوال خانواده های باکری و همت در مورد ابهامات برگزاری انتخابات باید باتوم فرود آمده بر فرق مصطفی همت می بود یا شوکری که به نا حق بر گردن احسان باکری نشست؟ و یا باتومی که به کمر جراحی شده خانم همت در 23 خرداد خورد؟ شما چه بخواهید و چه نخواهید سر سفره اعتمادی که شهدا و ایثارگران در ابتدای انقلاب پهن کرده اند نشسته اید/ بسیجی انسانی بی ادعا با یک کوله پشتی و لباس خاکی بود که بدون توقع حاضر بود هر کاری که از دستش بر می آمد برای کمک به دیگران انجام دهد تا مردم در آرامش و امنیت زندگی کنند. نه آنکه که با ترساندن مردم به ظاهر قضیه را آرام کند/ تزویر یعنی یک روضه از شهدا بخوان و پشت سر خواسته های خودت را مطرح کن!/ یادتان هست که قبل از انقلاب می گفتیم، باید نظامی بسازیم که همه قدرتها در آن یکجا جمع نشود، چراکه عامل مفسده می شود. چرا اجازه دادید اینها یکجا جمع شوند؟ ما به امثال شما اعتماد کردیم و اعتراضی نکردیم. شما چرا به وصیت...
شرمنده مردمی هستم که به آنها ظلم شد
خط قرمز خانواده شهدا، ظلم بر انسانهای بیگناه است
بسیجی، آن باتوم به دستی نیست که مردم را بترساند
کلمه: همسر شهید حمید باکری، در آستانه هفته دفاع مقدس در نامهای خطاب به سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران نوشت: بر دستاوردهای انقلاب که در ازای فداکاریهای بهترین فرزندان این مرز و بوم به دست آمده بود، جفاهای بسیار رفته است. متاسفانه برخی را در حیطه اختیارات و مسوولیتهای جنابعالی می بینم. و از سکوت شما در مقابل بقیه موارد در تعجبم. انتظار من از جنابعالی چیز دیگری بود. به نظر بنده شما خیانت در امانت کردید و وظایف خود را در قبال صیانت از آرمانهای انقلاب، شهدا و امام شهیدان و حفظ منافع ملی به درستی انجام ندادید.
همسر شهید باکری که از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات دهم ریاستجمهوری بود و به خاطر صراحتش در افشای انحرافات طیف احمدینژاد و از جمله توهینهای محصولی وزیر کنونی رفاه به شهیدان باکری، آماج اتهامات رسانههای حامی تمامیت خواهان و برخی چهرههای حامی سرکوب قرار گرفته بود، دو هفته پیش در نامهای سرگشاده به فرمانده سپاه پاسداران، با یادآوری سابقه روابط او با شهید باکری و آشنایی و رفت و آمد دو خانواده، به سردار جعفری هشدار داد که رویه فعلی، خیانت در امانت و از دست دادن سرمایههای نظام است.
فاطمه امیرانی، در این نامه که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است، نوشت: شهیدان باکری خونشان را برای ایجاد تفکری دادند که پیامبرش رحمه للعالمین و هدف بعثتش اکمال اخلاقیات بود. سردار! آیا خیانت در امانت نیست که فرزند شهیدی را چند ساعت دستگیر کنند و به بدترین صورت توهین و فحاشی و شکنجه و در نهایت تهدید به….. کنند؟ همان که سران نظام همواره منکر انجام آن بوده اند! وقتی فرزند شهید به این مزخرفات تهدید شود، بر سر دیگر جوانان چه آمده است؟!
وی در بخش دیگری از این نامه، با انتقاد از سرکوب خشن اعتراضات مردمی پس از انتخابات، خاطرنشان کرد: از اولین ساعات پس از اعلام نتایج با روشی غیرمنطقی و غیرانسانی با مردم برخورد کردید. واقعا پاسخ سوال خانواده های باکری و همت در مورد ابهامات برگزاری انتخابات باید باتوم فرود آمده بر فرق مصطفی همت می بود یا شوکری که به نا حق بر گردن احسان باکری نشست؟ و یا باتومی که به کمر جراحی شده خانم همت در ۲۳ خرداد خورد؟
همسر شهید باکری همچنین در بخشی از این نامه، دردمندانه به توصیف بسیجیان دیروز و تفاوت آنها با مدعیان امروز بسیج پرداخت و نوشت: بسیجی انسانی بی ادعا با یک کوله پشتی و لباس خاکی بود که بدون توقع حاضر بود هر کاری که از دستش بر می آمد برای کمک به دیگران انجام دهد تا مردم در آرامش و امنیت زندگی کنند. نه آنکه که با لباس سیاه و باتوم در دست و موتوری که دود آن هوای تنفسی انسانها را سیاه کند و با ترساندن مردم به ظاهر قضیه را آرام کند! شما بهتر از همه می دانید با ایجاد رعب و وحشت، کسی از تفکر خود دست بر نمی دارد.
وی در ادامه نامه خود، با تشبیه وقایع چند سال اخیر به کودتا، از فرمانده سپاه پرسیده است: با چه معیاری یاران انقلاب به خودی و غیرخودی تقسیم شدند؟ چرا در این مملکت اسلامی هدف وسیله را توجیه کرده و برای توجیه عملکرد نادرست از دروغ، تهمت و افترا استفاده می شود؟ مگر نه آنکه بنا به روایات”از آثار دروغ در جامعه تفرقه و جدایی است”. چرا اجازه می دهید با دروغ وحدتی را که از ارکان اساسی انقلاب بود، از بین ببرند؟ آیا این عملکرد باعث از بین رفتن وحدت، آبرو، اعتبار و اقتصاد ایران نیست؟!
متن کامل نامه این همسر شهید به فرمانده کل سپاه پاسداران که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَى وَلْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ
و فرعون گفت مرا بگذارید موسى را بکشم تا پروردگارش را بخواند من مىترسم آیین شما را تغییر دهد یا در این سرزمین فساد کند. آیه ۲۶ سوره مبارکه غافر
سردار سر لشکر جعفری امروز، برادر عزیز جعفری دیروز !
اینجانب فاطمه چهل امیرانی همسر شهید حمید باکری در مورد بعضی از عملکردهای شما اعتراض دارم. چون شما در جایگاهی قرار گرفته اید که موجودیت آن از خون بهترین فرزندان این مرز و بوم و صبر و تحمل خانواده آنهاست. درست است که به قیامت و اجر آخروی معتقد هستیم ولی طبق وصایای امام و شهدا باید از ارزشها و اهدافی که آنان برای رستگاری مردم دنبال می کردند، محافظت و دفاع کنیم. اگر خیلی آرمانی هم فکر نکنیم حداقل باید بتوانیم جوابگوی سوالات فرزندانمان باشیم که “پدر برای چه هدفی رفت و نتیجه چه شد؟!” و اگر تاکنون نیز آشکارا مطلبی نگفتیم، از آن جهت بود که فرصت به افرادی مانند شما داده بودیم، تا ببینیم به چه سرانجامی می رسیم. لطفا به من نگویید چند موشک ساخته اید و یا چند هواپیما به هوا فرستاده اید، از رشد اقتصادی و مادی هم نگویید. چون احساس می کنم به شعورم توهین می شود. می دانید که هم می فهمیم، و هم می دانیم. فقط پاسخ این سوال مرا بدهید که در این کشور که امثال شما آن را اداره می کنند، جایگاه کرامت انسان کجاست؟
برادر جعفری! به خاطر می آورم تابستان سال ۱۳۶۲ وقتی به همراه فرزندان کوچکم، از دزفول به پادگان الله اکبر در اسلام آباد رسیدیم، همسر مهربان شما با محبت از ما پذیرایی کردند تا خستگی سفرمان بر طرف شود. و بعدها نیز هر وقت حمید می خواست تماس بگیرد به منزل شما زنگ می زد و همسرتان به زحمت می افتادند و مرا خبر می کردند. آخرین باری که حمید تماس گرفت و متوجه شده بود که بچه ها مریض هستند، می دانید چه گفت؟ “فاطمه! به عزیز بگو بچه ها را دکتر ببرد…” نمی دانم رابطه شما با حمید چگونه بوده، فقط می دانم شما فرمانده قرارگاه بودید و حمید تحت امر شما. و برای من تعجب آور بود که چرا حمید چنین توقعی از شما دارد؟ آن روز من چیزی به همسرتان نگفتم و خودم به تنهایی و سختی بچه ها را در شهر غریبی که تازه بمباران شده بود پیش دکتر بردم. در منزل شما بود که متوجه شدم حمید شهید شده. هر چند رسماً چند روز بعد به من اطلاع دادند که او شهید شده و من برای همیشه جسم فیزیکی حمید را از دست دادم. و او در مجنون ماند….
چقدر ساختمانهای پادگان الله اکبر باصفا بود. هر دری که باز می شد، شهیدی از آن خارج می شد. همت، دستواره، عباس کریمی، فتوره چی، نورانی، ورامینی، اثری نژاد، ممقانی و… اخلاص رزمندگان و شهدا به خانواده آنها نیز تسری پیدا کرده بود. شاید شما و خانوادتان هم هنوز مانند من به یاد داشته باشید که آنجا چقدر یکدلی و یکرنگی حاکم بود! آن روزها حسادتی نبود. هیچ کس تنها به فکر خودش نبود. همه مواظب بودیم به دیگران آسیبی نرسانیم حتی اگر خودشان هم متوجه نباشد.
یادم هست بعد ها وقتی با خانم آقا مهدی و خانواده های شهید همت و شهید زین الدین در قم ساکن بودیم، شما به همراه خانواده تان با یک جعبه انار به دیدن ما آمدید!
این مطالبی که عرض کردم شناختی است که از برادر عزیز جعفری دارم.
اما سردار سرلشکر جعفری،
ششم اسفند سال ۱۳۸۸ شما را البته بعد از سالها مجدداً در مراسم سالگرد شهدا در منزلمان دیدم، یکی از مشخصه های بارز برنامه های سالگرد ما این است که کسی به آن دعوت نمی شود. هر کس بخواهد با هر تفکری می تواند در آن شرکت کند. افراد از هر طیف فکری با محوریت علاقه به شهدا به آن وارد می شوند، اختلافات را کنار گذاشته، به مشترکات می پردازند و شبی را سر سفره بی ریای شهدا می گذرانند. می دانم که این خواسته قلبی حمید و مهدی است. زیرا از تفرقه بسیار بیزار بودند. جناب مهندس میرحسین موسوی هم تشریف آورده بودند، سردار جعفری! نمی دانم اطرافیانتان به شما چه گفتند که از فرصت خاموشی چراغ ها استفاده کردید و از خانه شهدا رفتید!
سردار سرلشکرجعفری،
به نظر بنده بر دستاوردهای انقلاب که در ازای فداکاریهای بهترین فرزندان این مرز و بوم به دست آمده بود، جفاهای بسیار رفته است. متاسفانه برخی را در حیطه اختیارات و مسوولیتهای جنابعالی می بینم. و از سکوت شما در مقابل بقیه موارد در تعجبم. انتظار من از جنابعالی چیز دیگری بود. به نظر بنده شما خیانت در امانت کردید و وظایف خود را در قبال صیانت از آرمانهای انقلاب، شهدا و امام شهیدان و حفظ منافع ملی به درستی انجام ندادید. لذا به گوشه ای از مواردی که خود به آن رسیده ام اشاره می کنم:
۱ – به یاد دارم که روزی همسرتان به من گفتند که بدون اجازه شما کاری نمی کنند و فقط از شما اجازه دارند که تا نانوایی بروند. این قضیه را برای حمید تعریف کردم و به او گفتم که از امروز من هم فقط با اجازه تو بیرون می روم و وظایف بیرون از خانه به عهده توست. او قبول کرد و به شوخی گفت که من نسبت به تو ولایت دارم و باید از من اطاعت کنی! اما چون دیر به دیر به خانه می آمد، فقط یک بار توانست خرید خانه را انجام دهد و دفعه بعد که پس از ۱۵روز آن هم شبانه به خانه آمد با خجالت گفت: ” فاطمه! می توانم ولایتم را از شما بردارم؟ شما کارهای خانه و بیرون از خانه را انجام دهید!”
جناب سردار جعفری شما که اینگونه به حریم زنان معتقد هستید، نمی دانم وقتی آقای ذوالنور) ! (به خود اجازه دادند در جمع مردان، برای هدایت فکری آنها روایت های دروغ از زندگی خصوصی من و همسر آقا مهدی بیان کنند، چه حالی داشتید؟ من که گناهی نکردم چون طبق وصیت حمید و تفویض ولایتش به وظیفه ام عمل کرده ام. اما شما چه؟ آیا در دفاع از ناموس شهدا کوتاهی نکرده اید؟!!! نمی دانم! شاید اعتراض کرده باشید، اما صدای اعتراضتان به گوش کسی نرسیده! در صورتی که فرمایشات آقای ذوالنور نقل و نبات همه مجالس شده بود….
۲ – شهیدان باکری خونشان را برای ایجاد تفکری دادند که پیامبرش رحمه للعالمین و هدف بعثتش اکمال اخلاقیات بود. سردار! آیا خیانت در امانت نیست که فرزند شهیدی را چند ساعت دستگیر کنند و به بدترین صورت توهین و فحاشی و شکنجه و در نهایت تهدید به….. کنند؟ همان که سران نظام همواره منکر انجام آن بوده اند! می خواهم بگویم من با تمام وجود درک می کنم که چه به روز دستگیرشدگان بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری رفته است. وقتی فرزند شهید به این مزخرفات تهدید شود، بر سر دیگر جوانان چه آمده است؟!
۳ – می دانید که انتخابات برای تحقق تفکر مردم سالاری چقدر حائز اهمیت است و همه مردم تلقی شان این است که می توانند در این فرصت، خواسته ها و توقعات خود را مطرح کنند و بازتاب آن آرامش روحی و امنیت اجتماعی خواهد بود .
سردار جعفری! من در عجبم شما که افراد متولی برگزاری این انتخابات را می شناختید، چگونه توانستید ساکت بمانید و این امانت عظیم را به چنین افرادی بسپارید؟ که اگر فرض بگیریم که هیچ تقلبی نیز نکردند، با تناقض در برگزاری انتخابات و اعلام نتایج آن باعث ایجاد شبهه شدند! البته بنده دلایل موثق برای خود دارم که خیلی از تخلفات انجام شده است.
۴ – نقد دیگر من به عملکرد شما، نحوه برخورد تان با معترضان است. به جای آنکه به معترضان جوابی قانع کننده و عقلانی بدهید از اولین ساعات پس از اعلام نتایج با روشی غیرمنطقی و غیرانسانی با مردم برخورد کردید. واقعا پاسخ سوال خانواده های باکری و همت در مورد ابهامات برگزاری انتخابات باید باتوم فرود آمده بر فرق مصطفی همت می بود یا شوکری که به نا حق بر گردن احسان باکری نشست؟ و یا باتومی که به کمر جراحی شده خانم همت در ۲۳ خرداد خورد؟
نمی دانید بودن در میان خانواده های آسیب دیده از جریانات بعد از انتخابات و شنیدن آنچه که بر آنان گذشته، چقدر سخت و طاقت فرسا بوده و هست. من در هر مجلسی با آنها برخورد می کنم نمی توانم از خجالت سرم را بالا بگیرم. شما خود به خوبی می دانید که بسیاری از آنان از خانواده های رزمنده یا ایثارگر و عموما از طبقه اقتصادی متوسط یا پایین و نهایتاً هم وطن ما بودند. نمی دانم خطوط قرمز شما کجاست؟ ولی برای شهدا و خانواده شان خط قرمز آنجایی است که ظلمی بر انسانی بیگناه روا داشته و یا خونی به ناحق ریخته شود. بدانید من به تبعیت از راه و منش حمید در کنار مظلوم و مقابل ظالم می ایستم، ان شاءالله. و این آموخته ما از زندگانی حضرت علی است. امامی که به باز کردن خلخال از پای زن یهودی چنان اعتراضی می کرد!
سردار سر لشکر! چگونه اجازه می دهید که افراد تحت فرمان شما به منازل افرادی از نظام که برای تحقق انقلاب زحمت کشیده اند حمله کنند؟ از جمله جناب آقای کروبی؟ خانواده های شهدا آقای کروبی را به خوبی می شناسند. هنوز هم بسیاری از آنان برای حل مشکلات زندگی به آقای کروبی مراجعه می کنند. حداقلِ خدمت ایشان در حق خانواده های شهدا تغییر برخی از قوانینی بود که واقعاً تحمل آنها برای همسران شهدا سنگین بود. خوب به یاد دارم که قانون نحوه پرداخت حقوق خانواده شهدا، همسر شهید همت را مجبور می کرد هر ماه با دو فرزند شیر خواره و با مشکلات حمل و نقل سالهای جنگ برای دریافت مستمری از قم به شهرضا برود! یقین دارم که اگر خاطرات آن روزها را در فیلمی باز سازی کنند، شما هرگز تحمل دیدنش را نخواهید داشت! در ضمن بدانید اگر این رفتار ها باب شوند ، قطعا نوبت به شما هم خواهد رسید. در این شک نکنید .
۵ – می دانید که آقا مهدی و حمید و بقیه شهدا چقدر به حفظ بیت المال و سرمایه ملی پایبند بودند. من فکر می کنم شما سرمایه های ملی ما را پاس نداشته اید. منظور از بیت المال خودکار یا خودرو نیست که مطمئنم به آن پایبند هستید. یکی از این سرمایه ها اعتماد مردم به نظام است که به سختی و با تلاش انسانهای مخلص و فداکاری ایثارگران آن جامعه به وجود می آید. اخلاص، صداقت، پاسخگو بودن مسوولان در مورد عملکرد و وجود قوانین و اجرای آنها نیز مولفه های موثری در ایجاد و حفظ آن هستند. یادم می آید بعد از هر عملیات، آقا مهدی و حمید تا آنجاییکه می توانستند خدمت خانواده های شهدا می رفتند و گزارش می دادند که بچه هایشان چه کاری انجام می داده اند و چگونه شهید شده اند.
افرادی مثل جنابعالی به خوبی ارزش این موهبت یعنی “اعتماد مردم به یک سیستم اداره کننده” را در دفاع مقدس درک کرده اید. شما چه بخواهید و چه نخواهید سر سفره اعتمادی که شهدا و ایثارگران در ابتدای انقلاب پهن کرده اند نشسته اید شهدا با لباس سبز و خاکی در قاب عکس بهترین تعریف از انسانیت و ایثار بودند. بعد از جنگ مردم آن لباس سبز را بر تن سپاهی ها که می دیدند بلافاصله شبیه سازی می کردند که اینان نیز ایثارگر هستند و می توان به ایشان اعتماد کرد. به خاطر دارم بعداز شهادت حمید که کل وسایل منزل ما با یک وانت به ارومیه برگشت، یکی از نزدیکانمان که به انقلاب بدبین بود گفت من الان باور کردم که شما مزدور نیستید! بسیجی انسانی بی ادعا با یک کوله پشتی و لباس خاکی بود که بدون توقع حاضر بود هر کاری که از دستش بر می آمد برای کمک به دیگران انجام دهد تا مردم در آرامش و امنیت زندگی کنند. نه آنکه که با لباس سیاه و باتوم در دست و موتوری که دود آن هوای تنفسی انسانها را سیاه کند و با ترساندن مردم به ظاهر قضیه را آرام کند! شما بهتر از همه می دانید با ایجاد رعب و وحشت، کسی از تفکر خود دست بر نمی دارد. کار شما مثل آن زارع است که تخمی را زیر خاک دفن می کند. آن تخم ظاهرا دیده نمی شود. ولی بدانید از هر تخم هزاران تخم به وجود خواهد آمد. به هر حال شما به اعتماد مردم خیانت کردید. زر و زور و تزویر را که فراموش نکردید؟ زر و زور را می دانید چیست. اما تزویر یعنی یک روضه از شهدا بخوان و پشت سر خواسته های خودت را مطرح کن !!!! یادتان هست که قبل از انقلاب می گفتیم، باید نظامی بسازیم که همه قدرتها در آن یکجا جمع نشود، چراکه عامل مفسده می شود. چرا اجازه دادید اینها یکجا جمع شوند؟ ما به امثال شما اعتماد کردیم و اعتراضی نکردیم. شما چرا به وصیت آن پیر یگانه عمل نکردید؟
مردم نجیب این مرز و بوم بدترین شرایط را تحمل کردند تا فضایی در این مملکت ساخته شود که جوانهایشان بتوانند استعدادهای بالقوه خود را بالفعل کنند. اما به خاطر تنگ نظری بهترین استعدادها که با صرف هزینه و سختی فراوان در این مملکت رشد کرده اند و به خوبی می توانند مسایل داخلی را درک کنند، از ایران خارج می شوند؟ آیا این از بین بردن سرمایه ملی نیست؟ آیا خانه نشین کردن افراد با تجربه که تواناییهای خود را در ازای بهای سنگین بدست آورده اند با تنگ نظری و ایراد اتهامات واهی خیانت نیست؟
۶- اما در مسایل امنیتی نیز به نظرم کوتاهی کرده اید. اعتراض نکنید و نگویید که مسایل امنیتی جزو وظایف سازمانی شما نیست! چون به وضوح حضور فعالتان را در تمامی موارد امنیتی می بینیم! شما معمولاً حرکتهایی را ضدامنیتی می دانیدکه بطور آشکار سخن می گویند و به شما اعتراض می کنند، که اشکالاتتان را بدانید و آنها را اصلاح کنید. چند سال پیش من و خانم همت به سردار اسدی در مورد بعضی از مسایل از روی دلسوزی اعتراض کردیم که ظاهراً خوششان نیامد! به ایشان تذکر دادیم که “تا با شما حرف می زنیم واعتراض می کنیم، یعنی شما را قبول داریم. روزی که حرف نزنیم، تازه خطرناک می شویم!” مگر نه اینکه نظام ما عظیم ترین ضربه ها را زمانی خورده است که دشمنانمان در لباس دوست در کنار ما بوده اند!!!! آیا وقت آن نرسیده است که این دید امنیتی را به درون سیستم ببرید و بدانید چه کسانی با عملکرد خودشان باعث نارضایتی می شوند؟ لطفا این سوال مرا پاسخ گویید که با چه معیاری یاران انقلاب به خودی و غیرخودی تقسیم شدند؟ چرا در این مملکت اسلامی هدف وسیله را توجیه کرده و برای توجیه عملکرد نادرست از دروغ، تهمت و افترا استفاده می شود؟ مگر نه آنکه بنا به روایات”از آثار دروغ در جامعه تفرقه و جدایی است”. چرا اجازه می دهید با دروغ وحدتی را که از ارکان اساسی انقلاب بود، از بین ببرند؟ آیا این عملکرد باعث از بین رفتن وحدت، آبرو، اعتبار و اقتصاد ایران نیست؟!
در حال حاضر کسانی که مسوولیتی در نظام دارند با کلام و عمل به امنیت ملی آسیب می رسانند. راستی این آقای مشفق کیست؟ ما اسمش را جزو بچه های جنگ نشنیده بودیم !!! من به ایشان شک دارم. می خواهید اسامی کسانی را که به آنها شک داریم بگوییم ؟
به نظر بنده اتفاقاتی که در چند سال اخیر در مملکت افتاد، چیزی شبیه کودتا بود. این مطلب را گاهی در تبلیغات پیش از انتخابات هم گفته ام. اما از آنجاییکه آدم خوش خیالی هستم، امیدوارم بودم با انتخابات می توان کژیها را راست کرد.
آرزو می کنم کاش در همین دنیا می توانستم از شما شکایت کنم. چون برای من حساب شما از دیگران جداست! من، شما و خانواده تان را در دفاع مقدس دیده ام. در مورد شما نمی خواهم شکایتم را به دادگاه عدل الهی ببرم. چون فکر نمی کنم آنجا بتوانید چیزی را جبران کنید.
در ضمن مسوولیت مطالبی که نوشته ام را به عهده می گیرم. این دنیا برای ما زندان است. خوشحال می شوم مانند گذشته در کنار مظلوم قرار بگیرم و نه ظالم. تاکید می کنم اگر من خانواده شهید نمی شدم قطعاً از روی خانواده های ایثارگران خجالت می کشیدم. همانگونه که امروز از مردمی که امیدوارانه وصادقانه در انتخابات شرکت کردند و در ماجراهای بعد از آن اکثراً بی گناه آسیب دیده اند شرمنده ام.
والسلام علی من اتبع الهدی
فاطمه امیرانی
۲۶ رمضان ۱۴۳۱
۱۵ شهریور ۱۳۸۹
باسلام ! اگر همسر شهید باکری این اعتراضات راادامه بدهد هیچ بعیدنیست این عمله های دزدان آرای مردم . استخوانهای شهید باکری را ازقبردرآورده و از استخوانها اعتراف گیری کنند و از طریق خبرگزاری فارس اعلام کنند که اولا شهید باکری شهید نیست وتازه با اقرار خودش اعتراف کرده که جاسوس صذام بوده است !!
من که دیگه زبونم بند اومد ، سردار جعفری این سخنان برای من سنگین بود چه برسه به شما .. پذیرفتن انتقاد همیشه سخت هست ولی کسی که انتقاد پذیر باشه آدم بزرگی هست .. من هم زود در مورد شما قضاوت نمی کنم .. حسین از شیراز
بد بختی اینه که ؛ اینجا ما انتخاب نمیکنیم، انتخاب میشویم
با سلام و درود به شما مادر عزیزم خانم امیرانی .من هم یک فرزند شهیدم و تمامی حرفهای شما را با همه وجودم احساس می کنم.مادر بزرگوارم بغضی که در گلوی من نشسته از غمی است که تمام وجودم را احاطه کرده است.آیا پدران ما رفتند که حال ما نظاره گر این همه ظلم باشیم.مگر نه اینکه رفتند که تمامی فرزندان ایران زمین بدون تفتیش عقاید و بدون اینکه برچسبی بر آنها زده شود سوال کنند و پاسخ بگیرند.قلب ما خانواده شهدا امروز دردمند فرزندانی است که در زندانها اسیر دست کسانی هستند که به اسم شهید و دفاع از اسلام همه چیز را زیر پا گذاشته اند.اما مردم عزیزمان بدانند ما هم راه پدران مان را ادامه می دهیم و همیشه و همه جا پشتیبان مردمان عزیز ایران زمین هستیم و با شما همصداییم .
درود بر شما مادرعزیز وهمسر بزرگوار.و درود بر شهیدان راه اسلام که جز آزادی و سربلندی ایرانمان هیچ نخواستند.
و من الله توفیق.
خواهر محترم : حرمت این شهیدان بزرگوار را نگه دار. شهیدان عزیز ما فقط باکری و همت که نبودند چرا از سایر همسران شهدا تاسی نمی کنید. از هیاهوی سیاست بر حذر باش و به فکر آخرت باش. این نیز بگذرد
آقای علی ما خانواده شهدا نیز پشت سر همسر شهید باکری ایستاده ایم.خداوند امسال ایشان را برایمان نگاه دارد.شما اصلا چیزی از شهید و شهادت می دانید که اینگونه حمله می کنید؟ از زجر ما در نبود پدرانمان و حالا که حق هیچگونه اعتراضی نداریم.شما به فکر آخرت خودت باش که بدجوری شرمنده شهدا نباشی و هرروز به خود بگو بعد از شهدا آیا راهشان را ادامه داده ای؟
tamam harfhaee ra ke man beonvane khahare shaeed goftam shoma dar jek jomle goftie merci
خدایا خودت به دادمان برس
tarikhe iran hichgah azadmardi shohadaie defae moghaddas ra az iad nemibarad dorod bar khanome bakeri ke haghaieghe tarikhi ra baian kardand ta darsi baraie digaran bashad
زنده باد نام شهیدان عزیز و سرافراز همت و باکری و امثال آنها و شرم باد بر حرامیانی مثل جعفری
درود بر جنبش سبز و درود بر میر حسین موسوی. کودتاگران بدانند که با سرکوب نمی توانند جنبش سبز را از بین ببرند و در نهایت رژیمی که مشروعیت مردمی نداشته باشد سقوط خواهد کرد این درس تاریخ است.
هر چه پر طنین تر باد فریادهای الله اکبرمان در تهران و دیگر شهرهای کشور عزیزمان ایران
بسیجی واقعی همت بود وباکری
هر چه پر طنین تر باد فریاد های الله اکبرمان در میهن عزیزمان ایران
کجا رفتن مردان مرد…..شجاعت را باید از این شیر زنان وام گرفت به مردان خودفروش دین فروش داد…بادورد به شهید باکری شهیدان سبز
خواهر عزیز!
این افراد وقعی به دردهای من وشما نمی نهند. در شهر من این سپاهی ها و بسیجی ها در حضور زن و فرزند مردم به مردم و معترضان روز ۲۵ خرداد با صدای بلند فحش های رکیک ناموسی می دادند کاری که حتی افراد بی قید و بند سر چهارراه هم نمی کنند. بسیجی واقعی همت بود و باکری که رفتند و همه چی هم تمام شد.
اول می خوام خیلی از خانم امیرانی تشکر کنم
نمی دونم چه جوری حرقم را بزنم فقط دارم خفه میشم از این وضع ایران.امیدوارم خودش بیاد و همه از این شرایط خارج بشیم.
شاید این جمعه بیاید شاید……
یا حسین میر حسین
خیلی ممنون
شما و فرزندان و شهید گرانقدرمون رو خیلی خوب میشناسم. عادت به بازی با کلمات ندارم ولی شعفی که از خوندن این نوشته بهم دست داد وصف ناشدنیه … تبریک میگم به جنبش سبز که همه اعضای اون فرهیخته هستند و ترس مزدوران و مستکبران از همین فرهیختگیه … به امید برآمدن سحر که خیلی هم دیر نیست …
یا حسین … میر حسین
الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر
سلام ودرود برشما زن ایرانی می دونستم قلب من گواهی اشتباه نمیده هر وقت از رسانه …… صحنه های از جنگ رو می دیدم بی اختیار اشگم جاری میشد پسرانم اون لحظه هزاران سوال داشتند که چرا پدر اشک می ریزی من میگفتم فرزندانم این مردهای که می بینید مردایی حق و حقانیتند صداقتند باشرفند باید قدر همسران و فرزندان این عالی مقامها را دونست من از شما خانم محترم کمال تشگر رو دارم که من رو جلوی فرزندانم .هموتنانمان.سرفراز کردید
ی دونه از این نامه ها هم به (اقای) خامنه ای بنویسید
اگر برای این (آقا) ذره ای امید بهبودی بود، نامه های آقای نوری زاد کفایت می کرد.
بسیجی واقعی همت بود و باکری
درود بر شرف خانم امیرانی
انشا الله خداوند روح شهیدان باکری ها و همت ها را شاد کند
حانم محترم باور کنید نامه شما بوی صداقت ، پاکی و ایمان شهیدتان را می دهد. درود خدا بر شما باد. چه زیبا از مظلوم دفاع کردید
سلام
خواهرم هیچ موقع برنامه مستندی که برای شما و همسرتان ساخته شده بود و شما در ان خاطراتتان را مرور می کردید فراموش نمی کنم چهره نورانیتان همیشه در جلوی چشمم هست و اشکهای که از سر عشق و ایثار میریخت حقا که کار زینبی انجام دادید و از یزیدیان نشدید
یاد فیلم هیوا افتادم خدا رحمت کند ملا قلی پور را
یاشیاسن منیم قهرمان باجیم الله سنی همیشه سلامت و شاد ساخلاسین
ایکاش مرد جواب دادن بودید سردار جعفری
shir zan salamma be to efteghar mikonim kesany ke dar in donya zolm mikonan ya khodeshon ya bachehayeshan morede gazabe khoda garar migirand mage in mardom chi goftand ke injor ona ro zadand koshtand tajavoz kardand jafary va doro baresh tagalob kardand . melat ra fetnegar migoyand. fetnegar zibandehe shomast na melat
این نامه مرا بی اختیار به زمانهای دور برد؛ هنگامی که مصادیق انسانیت و شرافت را می توانستی لمس کنی و با آنها مانوس شوی. سالها بود که از آن احساس خوش خبری نبود.
احتمال اینکه سردار جعفری به خود بیایند و به اشتباهات رخ داده اعتراف بکنند و قول جبران مافات را به ملت بدهند خیلی اندک است. خیلی خیلی اندک. با این حال ما امیدواریم و همچنان دست دعا و آرزو به آسمان داریم.
درود به شرفتون
درود به انسانیت شما بانوی بزرگوار همسر شهید همیشه قهرمان ایران
خدا حفظتون کند که زینب وار برای کشورمان و انسانیت مبارزه می نمایید
با خوندن این نامه عرق سرد شرم رو روی پیشونیم احساس کردم شرم از شهیدانو خانواده های شهیدانی که تا به امروز نسبت به آنها بدبین بودم…..
من در سپاه در سال ۷۱ در لشگر ۲۷ خدمت کردم. انصافاً بعضی از بچه های سپاه انسانهای بسیار شریفی هستند اما متاسفانه چند روز قبل که با یکی از کادرهای در شرف بازنشستگی صحبت میکردم تعریف میکرد که جو کاملاً عوض شده و افرادی را بر راس امور گذاشته اند که اصلاً قادر به تحلیل شرایط و اوضاع نیستند و فقط نگاهشان به بالاست تا ببینند چه چیزی را با توجیه شرع و اسلام برای رفتارهای کثیفشان بیابند.
درود بر جنبش سبز و همه کسانی که سبز می اندیشند و عمل میکنند.
الله اکبر از این همت باکریها درود بر وجدان بیدارتان درود بر میرحسین موسوی داماد غیورمان
درود بر روح پاک همه ی دلیر مردان و ظلم ستیزان این سرزمین کهن.و درود بر تو ای بانوی پاک سرشت.نخواهیم گذاشت خون هم کلاسیهایمان و هم وطنانمان که نه در دفاع در مقابل متجاوز و اهریمن بیگانه بلکه در دفاع از شرف وازادی در کف خیابانهای کوچه های اشنای کودکی ودر مقابل اهریمن خونخوارو متجاوز داخلی مظلومانه ریخته شد فراموش شود
درود بر شرف تو مادرم!
درود و سلام بر تو مادر بزرگوارم.من به عنوان یک فرزند شهید به شما افتخار می کنم.ما نیز راه پدارن خود را ادامه می دهیم و برای سربلندی ایران عزیزمان از جان خود نیز خواهیم گذشت تا فردای ایرانمان سرشار از شادی و عشق و ایمان شود.مگر نه اینکه مردان بزرگی چون همت و باکری رفتند تا ایرانی سربلند داشته باشیم . ما بعد از شهدا چه کردیم؟زندانها مملو از جوانانی شد که قرار بود آزادوبدون هیچ واهمه ای سخن بگویند و فکر کنند.مگر نه اینکه شهدا رفتند تا ایران و ایرانی سربلند باشد.حالا حتی به خانواده های شهدا نیز حق اعتراض نمی دهند.ولی ما پابه پای مردم ایرانمان از حقوق مدنیشان دفاع خواهیم کرد.
چو ایران نباشد تن من مباد.
من از زندگی شما درس عاشقی گرفتم شش سال پیش و انتخاب همسرم بعد از اشکهایی بود که روی کتاب شما و خانم همت ریختم. درورد بر شجاعت و ایستادگی شما
نمی دانم چه کنم … چه چیز را باور کنم… به چه کسی اعتماد کنم … خدایا کمکم کن … بارها اشک در چشمانم جمع شده ولی هر بار به یک دلیل متفاوت که درد مشترکی داشتند.
فکر نمی کنم دیگر بتوان وجدان های خفته ( در واقع مرده ) را بیدار کرد … مگر می شود ؟
ولی تلاش هیچ وقت بی فایده نیست
نامه زیبایی بود ولی جوابش چیست ؟ جوابش کجاست؟
خیلی دلم می خواهد این نوشته ها را همه بخوانند… دلم میخواهد موقع خواندن می توانستم چشمانشان را ببینم تا متوجه شوم که آیا تاثیر گذار بوده است … کاش…
واقعا درود بر شما خانم باکری. شما شیر زن هستید.جنبش سبز پیروز است ما هستیم
Khanoom Amirani man be shahamat shoma eftekhar mikonam vali nemidnam farghe shahadat shaheed bakeri va shahadat baradare man va ja shaheedan digar dar chie hast ke baradar man 8 sal tamame tool jang dar jebhe jangieed, hamsare uo ham ba 2 ta bache hameye sackhtiee ha ra dar tanhaiee zamaniee ke shoharash dar jebhe bood tajrobe karad na faghat baradar man 1000000 shahieed digar hameye janbazan hameye azadegan hameye javananie ke dar jebhe jangiedanad va shookre khoda zendeh bargashtan, adam nabayad hatam shahieed shavad ja khanevadehe shaheed bashad ke morede ehteram va hormat gharar begierad masale hagh o nahagh ast agar khanevadeh shoma morede zarbo shatm gharar nemigereft baz ham in nameh ramineveshtied chera shahied bakerey va shahied hemat ba shaidan digar inghadr tafavot daran magar hame najangiedand magar hame shahidan ma darjang sherkat nadashtand magar anahaee ke zendeh bargastan mobarezeh anah be arzesh bayad engashte beshe alan harf az Iran ast va haghe mardoom Iran va bozorgvarie zendeha va bachehaye ayanede iran.
خانم محترم انصافاً شما بوظیه اتان بدرستی عمل کردید . روح آن شهیدان به شما ها افتخار می کنند. جنایتهای آنها روز به روز بیشتر می شود. در فیروزآباد فارس در زمان انتخابات دوره هفتم مردم را بگلوله بستند و هفت نفر را شهید کردند . اینان اعتقادی به هیچ چیز ندارند ،نه دین و …… . به امید روزهای بهتر که همه بتوانند بصورت مسالمت آمیز در کنار یکدیگر به وطن عزیز خدمت کنند . همواره سلامتی آن خانواده محترم را از درگاه پروردگار خواستاریم.
جوانان دموکراسی خواه ایل قشقایی
سلام لطفا اگر رویه سایت بر مبنای قرار دادن نظرات مخالفین هست پاسخ ها را به این نظرات منتشر کنید . تا به حال هرچه در سایت نظر گذاشته ام منتشر نشده. با سپاس یاحسین میر حسین….
متاسفانه برخی ها دیر متوجه شده اند و باید زودتر از اینها به افشاگری می پرداختند و به حقیقت روی می آوردند. بازهم خوشحالیم از اینکه مردم ما فهمیده تر شده اند.
خوشحالیم که مردم ما روز به روز فهمیده تر می شوند
حتما با تمام وجود سعی کنید ،سعی کنید بر اتخاذ تدابیر خاص تر و وحشیانه تر. سعی کنید
حتما با تمام وجود سعی کنید ،سعی کنید در حمله ای کثیف تر و ددمنشانه تر نسبت به امانت و ناموس شهدای ما.شک نکنید ، سعی کنید .
وقتی با ناموس و خانواده همت و باکری چنین کنند ، با خانواده های شما مزدوران و جیره خواران دون پایه بعد از مرګ یا تبدیل شدنتان به مهره های سوخته چه خواهند کرد؟ اګر اسلحه رو شقیقه همسر شهید باکری قرار می ګیرد ………..
برادرم حمید کجایی؟ تو برای دفاع از ناموس که رفتی؟برای دفاع از ناموس کسانی که خود هتاک ناموس تو باشند؟؟
برادرم حمید !تو همرزم نداشتی یا همه یارانت هم شهید شدند. نعره و فغان و حمایت هیچ مردی را در میدان نمی بینم ،نه اصلا مردی نمی بینم
ای مراجع خوابید!!!!!اصلا هستید؟؟وجود خارجی دارید ؟مرجعی نمیبینم.آن کنج عافیت مساجد عاقبتتان باد
هنوزم باورم نمی شود که حتی یک همرزم،یکی از پاکبازان زنده نیستند تا فقط ګریبان چاک دهند.
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود پاکان کنند
گل گفتی و در سفتی ای بانوی ایرانی
همت طلب از باطن پیران سحرخیز زیرا که یکی را زدو عالم طلبیدند زنهار مزن دست به دامان گروهی کزحق ببریدند وبه باطل گرویدند درود بر بسیجیان واقعی