شیوا نظرآهاری با دو شمع سفید و اتهام محاربه
چکیده :شیوای 26 ساله اولین بار شهریور 1381 ، در سالگرد یازده سپتامبر بازداشت و به بند 240 زندان اوین گرفتار آمد . 20 روزی را پشت میله ها بود تا به خانواده اش خبر دادند که با وثیقه 40 میلیون تومانی می توانند او را به خانه بازگردانند . دادگاه 200 هزار تومان جریمه اش کرد چراکه دو شمع سفید در کیفش یافته بودند...
علی خردپیر،در تازه ترین یادداشت خود در وبلاگ شخصی اش در باره شیوا نظرآهاری که با اتهام محاربه از سوی دادگاه انقلاب مواجه شده ،نوشته است : شیوا از آن روز تاکنون در زندان اوین و هنوز در انتظار برگزاری دادگاه است . تنها خبری که به گوش می رسد اتهام محاربه است. شیوا حالا فقط دخترکی وبلاگ نویس نیست که در سالگرد فاجعه ی تروریستی یازده سپتامبر دو شمع سفید در کیفش پیدا شود ، شیوا در نگاه دستگاه قضایی ایران محارب است .
متن کامل این یادداشت به این شرح است :
سال های ابتدایی دهه هشتاد خورشیدی ، سال های کشف وبلاگ بود برای ما جوانانی که صدایمان را در گلو زندانی می دیدیم. با کامپیوتر و اینترنت آشنا شده بودیم و می توانستیم از پشت شیشه ی مانیتور با همبغضان خود سخن بگوییم .
وبلاگ نویسی برای بسیاری از هم نسل هایم بخشی از زندگی بود آن سال ها . لینک به لینک به خانه های هم سر می کشیدیم . می شد پای دیوارش پیغامی بگذاری و امضایی .
می شد مخالف باشی یا موافق ، می شد بحث کنی و حتی برای سخت ترین معادلات جهان راه حل پیشنهاد کنی . شیوا نظرآهاری را من همان موقع ها بود که شناختم . نه با صدایش ، نه با نگاهش که با نوشته هایش در وبلاگ . سری پر شور و شر داشت و چه می دانستم که سال ها بعد ، این سر پرشور تا مرز اتهام محاربه می بردش .
شیوا را تنها یک بار دیدم . خانه ی احمد زیدآبادی بود ، سال گذشته . زمان زیادی از آزادی اش نمی گذشت .
درآن خانه که جمعی از سیاسیون ، دانشجویان و روزنامه نگاران و خلاصه دوستداران احمد گردآمده بودند ، عقب تر از همه ایستاده بود . دو سه تا از دوستانش هم گردش بودند ، نه برای سخن گفتن از حسن اسدی که مجری آن نشست بود وقتی گرفته بود و نه وجودش نمایشی برجسته داشت که تازه از زندان به قید وثیقه رهایی یافته و از این دست ژست های کودکانه ی متاسفانه مد روز .
شیوای سال ۱۳۸۸ ، دیگر فقط یک وبلاگ نویس نبود . شیوا دانشجوی محروم از تحصیل ، شهروندی که یک سال حبس تعلیقی مثل سایه پشت سر داشت ، از فعالان کمیته گزارشگران حقوق بشر و از فعالان کمپین یک میلیون امضا بود با این همه در نگاه شیوا منتی بر اطرافیان دیده نمی شد . شیوا همانی بود که شنیده بودم برای بچه های جنوب شهر از معلمی تا کارگری می کند . شیوا انگار مثل همان بچه های جنوب شهر ساده بود ، بی گناه و بی ریا.
شیوای ۲۶ ساله اولین بار شهریور ۱۳۸۱ ، در سالگرد یازده سپتامبر بازداشت و به بند ۲۴۰ زندان اوین گرفتار آمد . ۲۰ روزی را پشت میله ها بود تا به خانواده اش خبر دادند که با وثیقه ۴۰ میلیون تومانی می توانند او را به خانه بازگردانند . دادگاه ۲۰۰ هزار تومان جریمه اش کرد چراکه دو شمع سفید در کیفش یافته بودند .
از آن سال با ورودش به دانشگاه و تحصیل در رشته مهندسی عمران ، به همراه تنی چند از دوستان دانشجویش ، کمیته ای برای دفاع از حقوق زندانیان تاسیس کرد . این آغاز راه شیوا بود برای دفاع از حقوق انسان . ۱۳۸۳ اما دو بار بازداشت شد . هر دو بار به همراه مادر بود . هجده تیر شبی را تا صبح گرفتار بود و باری دیگر به علت تجمع در برابر دفتر سازمان ملل در تهران ، یک ماه در اوین محبوس بود . باز هم با وثیقه ۴۰ میلیون تومانی آزاد اما به یک سال حبس تعزیری با پنج سال تعلیق محکوم شد .
شیوا که شب های پیش از انتخابات سال گذشته برای طرح مطالبات زنان در برابر کاندیداهای ریاست جمهوری در مجموعه ای با نام همگرایی زنان فعال بود ، تنها دو روز پس از برگزاری انتخابات باری دیگر بازداشت شد .
این بازداشت توسط وزارت اطلاعات و به گفته مادرش با حکمی که یک هفته پیش از آن تاریخ صادر شده بود صورت گرفت . این بازداشت نگرانی فعالان حقوق بشر را برانگیخت ، چه از شیوا نزدیک به یک ماه هیچ خبری نبود . سه ماه زندان را تحمل کرد بی آنکه بداند جرمش چیست . از این سه ماه ۳۶ روز را در انفرادی بود . برای آزادی اش اما ، اول از خانواده وثیقه ای ۵۰۰ میلیون تومانی خواستند ، بعد با دوندگی های بسیار مادری که خود زیر نظر پزشک ، شیمی درمانی می شود و پدری که زمان زیادی از جراحی قلبش نگذشته بود این رقم به ۲۰۰ میلیون تومان کاهش یافت و بالاخره سند منزل پدر شد وثیقه ی آزادی شیوا . اول مهر از اوین بیرون آمد و نمی دانست که دیری نخواهد پائید که بازمی گردد .
۲۹ آذر سال گذشته درپی انتشار درگذشت آیت الله حسینعلی منتظری ، خیل مردم از تهران ، کرج ، اصفهان ، نجف آباد و دیگر شهرها به سوی قم به منظور شرکت در مراسم تشییع جنازه به حرکت افتاد . شیوا به همراه دیگر همکارانش در کمیته گزارشگران حقوق بشر به این خیل پیوستند اما هنوز از تهران خارج نشده بودند که توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.
شیوا از آن روز تاکنون در زندان اوین و هنوز در انتظار برگزاری دادگاه است . تنها خبری که به گوش می رسد اتهام محاربه است. شیوا حالا فقط دخترکی وبلاگ نویس نیست که در سالگرد فاجعه ی تروریستی یازده سپتامبر دو شمع سفید در کیفش پیدا شود ، شیوا در نگاه دستگاه قضایی ایران محارب است .
سه سال پیش در وبلاگش نوشت : ” دیوارها را که پشت سر می گذاری و می گویند آزادی.. احساس خاصی داری.. خوشحالی و غم توأمان.. خوشحال که از این چهاردیوار تنگ رها می شوی و باز از فردا طی می کنی خیابان های شهرت را.. که دلت تنگ شده بود برای میدان انقلاب و خیابان ولی عصر …و غم داری که تو می روی و دیگرانی اینجا می مانند.. اگر با دوستانی با هم بازداشت شده باشید.. دلت می گیرد که تو آمدی بیرون و آنها هنوز پشت دیوارها هستند و پاهایشان تا صبح دراز نمی شود و آن وقت اولین شب آزادی، سخت ترین شب زندگی ات می شود که یک لحظه از فضای شب قبلت بیرون نمی آیی.”
بعضی مواقع آدم عاجز میشه از این که چی باید بگه…..
یا غیاث المستغیثین….
این نظام!!! واقعا فکر می کنه آبرویی براش مونده؟!
حداد عادل: باید خدا را شکر کنیم که فضای رسانه ای سالهای اصلاحات جمع آوری شد!
به امید ازادی شیوا نظر اهاری
چرا اقای موسوی سکوت کردن ؟ چرا دیگر سیاسیون سکوت کردن ؟ چرا علما چیزی نمیگن ؟
مگه ایشون چیکار کرده ؟ چرا اینقدر با جون جوونهای این مملکت بازی میکنند؟
اقای موسوی به عنوان یه عضو جنبش سبز از شما یخام سکوت نکنید به حمایت شیوا سکوت رو بشکنید
شیوا جان تو در قلب همه آزادیخواهان جای داری.درود و صد درود بر شجاعت و استقامتت.حیف که من کار زیادی از دستم بر نمی آید.شرمنده ام.
۱- خطاب به مهندس موسوی و دکتر رهنورد :
نسبت به اتهام محاربه به این بانوی آزاد اندیش ایرانی واکنش سریع و صریح و قاطع نشان دهید تا افکار عمومی ایران و جهان تهدیدی که متوجه ایشان است را دریابند و تحت فشار افکار عمومی خدایی نکرده اقتدارگرایان بی خرد خیال خام و پوچی در سر نپرورند.
……………………………………………………………..
۲ – خطاب به اقتدارگریان و انحصارطلبان و ماموران اطلاعاتی که این نظرات را بررسی می کنند :
وای به آن روز که وقاحت را به حد اعلا برسانید و جسارت را بیش از این ها پیش برده و در توهم پوشالیتان قصد جان این بانوی سرافراز را کنید ، که خدایی که باورش ندارید به فریادتان برسد ، از داغی این آتش زیر خاکستر در امان نخواهید بود و خشم جوانان و دانشجویان طومارتان را در هم خواهد پیچید.
درود بر شیوا نظر آهاری
درود بر این شیر زن ایران زمین
مرسی از سایت کلمه که خبر شیوا را گذاشت .
امیدواریم مهندس موسوی عزیز و زهرا رهنورد گرامی هم راجع به شیوا سخن بگند .
دوستان عزیز مهندس موسوی و دکتر رهنور با حضور در منزل پدری شیوا و دیدار با خانوادهی وی، حمایت خود را از این سبزبانوی ایرانی اعلام نمودهبودند. ضمنا مطلب خانم رهنورد با عنوان(رهنورد :ما زنان همه شیوا نظرآهاری هستیم،ما را هم متهم کنید) در صفحهی اصلی کلمه قرار دارد.
با سپاس از همدلی همهی سبزها
شیوا و بقیه فعالان حقوق بشر دعاى میلیونها نفر رو با خودشون دارن و همینطور تعصب و طرفداریشون رو . این حکومت میدونه که اکه یک مو از سر شیوا کم بشه عباى قدرتشون رو این مردم آتیش میزنن.
انشا الله که بزودی پیروز میشویم و انگ محارب بودن را روی پیشانیشان منهیم
ما زنان ایراتی همه شیوا هستیم و تا اخرین نفس از او حمایت می کنیم.
ای داد بیداد
مشکل جنبش سبز نداشتن یک لیدر نترس میباشد.
درود بر شیوای قهرمان… برای آزادی او اعلامیه های خود را به سرتاسر جهان ایمبل کنید!
برای شیوا:
چنین بیدار و دریاوار ، تویی تنها که می خوانی
تویی تنها که می خوانی، چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی، که می خوانی
تویی تنها که می فهمی