دلنوشته دختر داوود سلیمانی به مناسبت تولدش
چکیده :دختر داوود سلیمانی نوشته است:"آیا شخصی که برای دفاع از کشورش آماده رزم با دشمن می شود ، همسر و فرزند یک و نیم ساله اش را با تمام علایق و دلبستگی برای دفاع از میهنش تنها می گذارد متهم است آخر به کدامین...
سوده سلیمانی، دختر داوود سلیمانی دلنوشته ای به مناسبت تولد این زندانی سیاسی نوشته است. داوود سلیمانی ، قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی از جمله زندانیان سیاسی است که در روزهای نخستین پس از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر شده و تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر می برد.
متن دلنوشته دخترداوود سلیمانی بدین شرح است:
به نام خدا
پدرم به چه جرمی؟ به چه اتهامی؟
واقعاً زندان جایگاه چه کسانی است؟…
من سوده هستم فرزنده اول خانواده ، دختر لوس بابا
طی این مدت با واژه ها و کلمات زیادی در ذهنم بازی کرده ام ، که چه بگویم و چه بنویسم اصلاً برای چه برای که …
آیا درست است
پدر من ، پدر خداشناس و صبور و دلسوز من ، پدری که عمر با عزت خود را در راه دین و مملکت اسلامی جز خدمت و زحمت نگذاشته ، آیا واقعاً این حق و جایگاهشان است؟
آیا شخصی که برای دفاع از کشورش آماده رزم با دشمن می شود ، همسر و فرزند یک و نیم ساله اش را با تمام علایق و دلبستگی برای دفاع از میهنش تنها می گذارد متهم است آخر به کدامین گناه؟
باباداوود نه ، نه ، باور نمی کنم که در مملکت اسلامی همچنین برخوردی با خانواده شهید ، با برادری که پیکر پاک برادر شهیدش را بر روی شانه می گذارد و با خود می آورد ، اینگونه برخورد شود آیا اینگونه «خانواده معظم شهدا چشم و چراغ این مملکت هستند»؟
پدر قربون دستای نوازشگر و نگاه های پر مهر و محبتت که یک سال و چهل روز است از ما دریغ کردن
پدر قربون پهلوهاتون برم که هر روز و هر شب درد یادگار جبهه را برای شما زنده می کند آن زمان ها که من یک و نیم ساله بودم (جبهه و جنگ) همه ی هم و غم و درد شما و امثال شما (وظیفه ملی) دفاع از میهن اسلامی مان در برابر شرک و ظلم بود ، آیا الان که شما درد پهلو و نیاز به دوا و درمان دارید کسی به این مسئله همانند آن موقع توجهی دارد ، ناراحتی قندتون اون در چه وضعیتیه؟
آه … «خدا قوت پدر گلم ، خداقوت»
پدرم بابایی داودم ، عشقم ، عمرم ، عزیزم ، دوست دارم . «گرچه از دوری این فاصله ها مأیوسم ، از همین فاصله دور تو را می بوسم»
با امروز دو سال می شود که گرمای حضور سبزتونو ، در تولد ۲۷ سالگیم حس نمی کنم
همیشه غافلگیرم می کردین کیک ، شمع و هدیه می خریدین ، تازه… کیکم می پختین ، وای خدا چقدر دلم برای کیکاتونو دست پختتون تنگ شده ، یک کیک شکلاتی خوشمزه ، خوشمزه تر از همه کیکای دنیا
بابا ولی امروزم مثل پارسال تنهائم ، هر ثانیه و دقیقه تنهاتر از همیشه بی هیچ دلیل منطقی و قانع کننده ای
«بهترین کادوی تولدم ، دیدن دو بارتونه ، اونم توی خونمون برای همیشه ، کنار تک تکمون ، کنار خانوادتون» ،
اینه آرزوی من ، کادوی من ، خوشی ما ، اون چیزی که توی این شب عزیز می تونم از امام عصرمون«حضرت مهدی (عج)» از اعماق وجودم بخوام
یا مهدی
بیا و با آمدنت دنیا را پر از عدل الهی کن،
بیا و دنیا را از غبار ظلم و استکبار پاک و مطهر گردان
بیا که دنیا محو تماشای توست
بیا… بیا…
یا مهدی
«آزادی همه ی زندانیان ، علی خصوص زندانیان سیاسی بی گناه»
شفای همه ی مردضا شفای پدر گلمون
حاجت همه ی حاجت مندان آزادی بابا
طلب آمورزش هم برای ما هم برای اسیرای خاک و گذشتگان
روزیکه تقویم رو نگاه کردم ، واقعا باور نمی کردم و نمی کنم که این چنین سعادتی نصیبم بشه که روز تولد من حقیر ۱۳۶۲/۵/۵ مصادف بشه با ولادت حضرت مهدی موعود(عج) ۱۳۸۹/۵/۵
نیمه شعبان ، تولد امام عصرمان حضرت مهدی موعود(عج) را بر خانواده معظم شهدا و جانبازان ، پدر گلم و دوستانشان ، خانواده زندانیان سیاسی بی گناه ، همه ی دوستاران ، محبان و منتظران عاشق و دلباخته آن حضرت والا مقام ، از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض می نمایم
شاید این جمعه بیاید
شاید ….
سوده سلیمانی
سوده جان تولدت مبارک برای آزادی پدر عزیزت دعا می کنم
سلام سوده جان
الان این که این متنو مینویسم صورتم پر از اشکه و قلبم پر از درد،از ته قلبم برای ازادی پدرت و بقیه ی بی گناه ها یی در بندند دعا میکنم