راهبرد داخلی برای مشکل خارجی
چکیده :این رفتارهای خصمانه البته برای نگاه های ژرف بین چیز جدیدی نیست; چنان که در آن روزهایی که آقای احمدی نژاد- شاید- به اتکای همین همراهی چین و روسیه قطعنامه های ضد ایرانی شورای امنیت را «کاغذ پاره» می دانست، اهل نظر بر این امر واقف بودند که در دنیای امروز، چنان نیست که بتوان با شور و هیجان یکسره به تاریخ یا تمام قواعد حاکم بر فضای کنونی بین المللی(خواه عادلا نه و خواه ناعادلا نه) بی تفاوت بود، چه رسد به این که مبنای این بی تفاوتی، همراهی موقتی و تاکتیکی کشوری چون«چین» باشد که به تعبیر«نظامی گنجوی»:«به جز چین ابرو» نمی توان از او...
قدرت الله علیخانی*: خبرگزاری فارس دوشنبه گذشته، به نقل از آقای احمدی نژاد- در حاشیه جلسه هیات دولت- نوشت:«در برخی موارد توضیح رفتار روسیه برای مردم ایران مشکل شده و ما نمی توانیم و نمی دانیم چگونه این موضع را توضیح دهیم… ما از یک کشور دوست وهمسایه انتظار داریم که به طور قاطع دفاع کند و در کنار این بیانیه(ایران- ترکیه و برزیل) بایستد و اجازه ندهد بهانه های دیگری وارد شود و مانع یک تعامل سازنده شود.»
روسیه ای که آقای احمدی نژاد از آن نام می برد همان روسیه ای است که در ۲۰ مه ۱۹۲۰ با تبادل سند، کشور ایران را به رسمیت می شناسد (ایران از سه هزار سال قبل از میلا د مسیح وجود دارد. اروپا در آن زمان وجود نداشته است) و پس از این تاریخ- دست کم دوبار- به شکل جدی برای تجزیه همین کشور به رسمیت شناخته شده تلا ش می کند و نکته طنز ماجرا این که; درست در بیست مه سال جاری میلادی هم، پیش نویس قطعنامه چهارم، به امضای همین همسایگان «بدعهد» ما می رسد، همسایه ای که وقتی «یرملوف» فرستاده آن به دیدار فتحعلی شاه آمد تا برای «عهد نامه گلستان» مقدمه چینی کند، پیشاپیش، فیل گرانقیمت زرینی را فرستاد که از آن، صدای موسیقی به گوش می رسید.
این رفتارهای خصمانه البته برای نگاه های ژرف بین چیز جدیدی نیست; چنان که در آن روزهایی که آقای احمدی نژاد- شاید- به اتکای همین همراهی چین و روسیه قطعنامه های ضد ایرانی شورای امنیت را «کاغذ پاره» می دانست، اهل نظر بر این امر واقف بودند که در دنیای امروز، چنان نیست که بتوان با شور و هیجان یکسره به تاریخ یا تمام قواعد حاکم بر فضای کنونی بین المللی(خواه عادلا نه و خواه ناعادلا نه) بی تفاوت بود، چه رسد به این که مبنای این بی تفاوتی، همراهی موقتی و تاکتیکی کشوری چون«چین» باشد که به تعبیر«نظامی گنجوی»:«به جز چین ابرو» نمی توان از او خواست:(زچینی به جز چین ابرومخواه- ندارند پیمان مردم نگاه- سخن راست گفتند پیشینیان- که عهد و وفا نیست در چینیان) یا روسیه ای که «مردمی» از او- به ویژه درامور بین المللی خواسته ای دور از انتظار است(که فریاد شاهازبیداد روس/ که از مهد ابخاز بستند عروس/ ز روسی کسی نجوید مردمی/ که جز گوهری نیستش ز آدمی).
از این شاهد مثال های ادبی که بگذریم بازهم به راحتی می توان ادعا کرد که اگر، صرف نگاه تاریخی دقیق به گذشته و تحلیلی جامع و فارغ از هیجان های عمومی از تحولا ت جدید، از سوی دولت و در قبال تحولا ت روشن و تاثیرگذار جهانی وجود داشت، قبل از آن که برخی به «تحویل» ۱۲۰۰ کیلواورانیوم به ترکیه، نام «تبادل سوخت» بگذارند و آن را مانعی برای تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت تلقی کنند، نیز می شد حدس زد که این بیانیه، مشکلی را حل نمی کند و آن وقت نیازی هم به نگرانی برای توضیح رفتار روسیه برای مردم ایران نبود(!); چرا که وقتی روسیه; این چنین در رکاب آمریکا قرار می گیرد، نمی شد انتظار چندانی از کارآمدی ترکیه عضو ناتو و هم پیمان با آمریکا داشت و براین اساس، تن به قبول شرایطی داد که در زمان اصلا ح طلبان و حتی در پایان دوران ریاست البرادعی، با شرایط مناسب تری به ایران ارایه شد اما هر بار یا به تهمت های واهی و با تعبیر «عبور از خط قرمز» یا دلا یل دیگر مورد بی اعتنایی قرار گرفت.
آنچه امروز در رویکرد مشترک قدرت های بزرگ جهان- من جمله روسیه- در خصوص برنامه هسته ای ایران مشاهده می شود، اگر چه ممکن است موجب بهت و حیرت آن دسته ازافرادی شود که به همراهی این کشور دل بسته بودند و تصور می کردند، مواضع این کشور برای مردم ایران قابل توضیح خواهد ماند، اما اگر نگاهی کلا ن در این میان وجود داشت از همان زمانی که باراک اوباما بر مسند ریاست جمهوری آمریکا نشست و ترجیح داد برخلا ف بوش پسر، همکاری با روسیه را جایگزین رقابت یامقابله با آن کند، هویدا بود، سیاستی که نمود آن بازگذاشتن دست روسیه در حوزه نفوذ سابق خود- کشورهای مشترک المنافع- و تمرکز بر مسکو به جای تبانی با کشورهایی چون گرجستان و نظایر آن بود، چنانکه دیدیم آمریکا چگونه- برخلا ف دوران بوش- این بار، موضعی منفعلا نه در قبال حوادث قرقیزستان در پیش گرفت تا این نکته به اثبات برسد که سیاست خارجی ایالا ت متحده در قبال روسیه، اکنون تفاوت های ماهوی با دوران بوش دارد و اگر در آن دوره انقلا ب های رنگین با حمایت آمریکا یکی پس از دیگری روسیه را به واکنش وامی داشت و عزم این کشور را برای همکاری با ایران راسخ تر می کرد، این بار نه تنها آمریکا چنین رویکردی از خود نشان نداد که پا را یک گام فراتر گذاشته و با عقد پیمان کاهش تسلیحات هسته ای، اعتماد روس ها را بیش از پیش به خود جلب می کند.
تمام این تحولا ت اگر چه از همان آغاز از سوی نگاه های تیزبین رصد می شد اما در سایه انزوای نگاه کارشناسان منتقد سیاست های دولت، رویکرد اتخاذ شده در مساله هسته ای، به گونه ای پیش رفت که گویی این تحولا ت مهم، چندان اهمیتی ندارد ودر نتیجه مشی کلی بر اساس همان بنیان های مبتنی بر فضای پیش از روی کار آمدن اوباما پیش رفت و حتی توجهی هم به این واقعیت نشد که در مرداد سال ۱۳۸۶، مجلس نمایندگان آمریکا با هدف اخلا ل در سرمایه گذاری شرکت های خارجی در بخش نفت و گاز، طرح موسوم به «تشدید منع سرمایه گذاری در ایران» را تصویب کرد که طبق آن دولت آمریکا مجبور می شد، فهرست تمام شرکت هایی را که بیش از ۲۰ میلیون دلا ر در بخش نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کرده اند برای اعمال برخورد قانونی دراختیار مجلس نمایندگان قرار دهد و همین مجلس نیز با اعلا م این که: «منع سرمایه گذاری زمانی موفقیت آمیز خواهد بود که در قالب بخشی از یک استراتژی بزرگ تر برای افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی جهت منزوی کردن دولت ایران به کار گرفته شود» نشان داد که طرحی بلندمدت جهت جذب روسیه و چین به عنوان یک «استراتژی بزرگتر» مدنظر ایالا ت متحده است.
با درنظر داشتن آنچه گفته شد، می توان دریافت که ارسال نامه هایی از سوی رئیس دولت نهم به اوباما، شرکت در اجلا س ان پی تی در نیویورک یا این سخن آقای احمدی نژاد که: «بین مواضع هیلاری کلینتون با آقای اوباما فرق قائلیم» تا چه میزان به دور از تحولا ت و واقعیت هایی بود که به شکل گام به گام و فراتر از اراده یک شخص یا چند نفر، ممانعت از تداوم برنامه های مسالمت آمیز هسته ای ایران را هدف قرار داده بود. چند روز دیگر پیش نویس قطعنامه شورای امنیت به رای گذاشته خواهد شد و توافق اخیر ایران، ترکیه و برزیل نشان می دهد که دست کم این بار، نگاه به این قطعنامه صرفا به عنوان یک «کاغذپاره» نیست، اما آنچه اکنون می توان گفت بیش از آن که معطوف به ارایه راهکارهای کوتاه مدت در زمینه سیاست خارجی، آن هم برای چند روز آتی باشد; می تواند اشاره ای به این اصل راهبردی در حوزه داخلی باشد که دولت; برای پیشبرد امور جاری خویش نیز، گریزی از این ندارد که به جای تداوم سیاست مبتنی بر نفی دیگر گروهای سیاسی و با اهتمام به قانون طلا یی «جذب حداکثری و دفع حداقلی» مقام معظم رهبری، نخبگان و کارشناسان امور را همراه خود کند و به جای یک کاسه کردن همه ناکامی ها در تعابیر مشحون از هیجان و گاه تخریب و احاله همه کاستی ها به متصدیان پیشین، رویکردی اخلا ق مدارانه و منطبق بر اصول علمی را در پیش بگیرد. رویکردی که اگر «زبانی صادقانه»، «مبتنی بر همدلی» و «خالی از اغراق» را نیز چاشنی خود کند، می تواند پشتوانه عظیم همراهی گروه های سیاسی و مردمی را جایگزین اتکای به رویکردهای زودگذر بازیگران نظام بین المللی کند و دغدغه «جلب اعتماد مردم» را جایگزین دغدغه «توضیح» رفتارهای یک کشور بیگانه کند.
*عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
منبع: مردمسالاری
جالبه که همین اقتدارگرایان شعار مرگ بر روسیه را فرافکنی می دانستند و بر معترضان بخاطر این شعار می تاختند و آنها را بازیچه و فریب خورده می دانستند ولی همانطور که خداوند وعده داده چهره تزویر و خدعه بالاخره نمایان می شه و چه زود نمایان شد و معلوم شد کی بازیچه و فریب خورده است
مقاله جالبی بود با یک نتیجه گیری ساده اندیشانه.
در اینجا من با عرض پوزش از آقای زیباکلام ( به خاظر نظریه توهم توطئه شان) باید عرض کنم از همه وقایع این چند سال بوی خیانت به مشام می رسد.
اورانیوم کم غنی شده ایران که حاصل سالها پژوهش و کار علمی فرزندان ایران بود به همین سادگی از کشور خارج شد. چه کسی از دلسوزان کشور می توانست چنین خیانتی مرتکب شود؟
ملت بهت زده است که پس این همه زحمت برای چه بود اگر قرار بود ماده لازم برای رآکتور تحقیقاتی را از خارجیها بخریم؟
و اینهمه فخر فروشی و اینهمه جار و جنجال و اینهمه زیانها که از بابت تحریمها به ملت وارد آمد و اینهمه تسویه حسابهای سیاسی با اصلاح طلبان وووو
یک دنیا عذر و بهانه لازم است تا ما مارگزیدگانی که از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسیم ، قانع شویم که این دولت خیانتکار نیست!!!
کاغذپاره (به معنای واقعی و نه رجز خوانی محمودی) تنها بیانیه تهران است و بس!
آقای قدرت الله علیخانی! سلام بنده سرکار را نمی شناسم. می دانم که از سر درد نوشته اید، میدانم که بسیاری راست و درست در نوشتارتان هست. اما اگر نظامی گنجوی چیزی را در خور یک زمان و مکان خواص نوشته است ، و یا حتا از سر بیخردی ما نباید آنرا این چنین وسعتش دهیم. چینیان و روسها را این چنین جمع بستن سزاوار نیست خصوصا از کسی چون حضرت عالی. بهتر بود که از لفظ سیاسیون چین و یا سیاسیون روس و دولتیان و حکومتگران آنها در یک محدوده ی بسیار بسته سخن می گفتید و نه اینچنین وسیع. تمامی جهان وقتی به همین احمدی نژاد خودمان بر می خورند ملت ما را ، و ایرانیان را بزرگ و بزرگوار می نامند و حساب ملت بزرگ ایران را از این حکومت جدا می کنند. جا داشت شما هم چنین می کردید. شما ادبیات و فرهنگ و هنر سترگ روسیه را چطور می توانید نبینید، شما فرهنگ غنی و عظیم چین را چگونه نادیده می گیریدو کنفسیوس و لائوتسه را چگونه به حساب نمی آورید. قربان شما چینیان و روسها هم به همین درد ما مبتلایند. میدان تین آن من صلح آسمانی را بیاد آورید، لباس شخصی های چین و روس را فراموش نکنید. بیخود نهیست که این سه حکومت بصورت تاکتیکی بهم چسبیده اند.
سرتان سلامت و انقلابتان سبزتر باد.
بی دلیل نیست که آقای کروبی میگوید که آقای احمدی نژاد آبروی ملت ایران را برده است
احمدی نژاد رییس جمهور اسلامی ، به نظر میرسد که در سیاست خارجی خود ، حرف و اندیشه های اشتباهی و بدی را میزند که دیگران با ایشان ، اینقدر غیر محترمانه بر خورد میکنند لطفآ به سخنان ایشان و روسی و امریکا نگاه کنید : دقت کنید لطفآ :
به گزارش ایسنا، احمدی نژاد در سخنان خود تاکید کرد: مسوولان روسیه نباید کاری کنند که ملت ایران آنها را در صف دشمنان تاریخی خود به حساب بیاورند.
احمدی نژاد با بیان این که «نباید ببینیم که همسایه ما درمواقع حساس در کنار کسانی است که ۳۰ سال است با تمام توان علیه ملت ایران دشمنی کردند
دستیار رییس جمهور روسیه خواستار آن شد که کسانی که از طرف ملت ایران صحبت می کنند، این مسائل را به یاد داشته باشند.
پریخودکو گفت: هیچکس هنوز نتوانسته که با عوام فریبی سیاسی , اعتبار خود را حفظ کند.
پریخودکو، معاون رییس جمهور روسیه روز چهارشنبه در تفسیر بیانات انتقاد آمیز محمود احمدی نژاد در رابطه با روسیه اعلام کرد که موضع روسیه درباره برنامه هسته ای ایران نه در راستای طرفداری از آمریکاست و نه جانبداری از ایران.
پریخودکو گفت: روسیه بدون تردید از منافع ملی دراز مدت خود پیروی می کند. موضع ما دقیقا موضع روسیه است و در آن منافع ملت روسیه منعکس می شود به همین خاطر نمی تواند در طرفداری آمریکا و یا جانب داری ایران باشد.
پریخودکو گفت: هیچکس هنوز نتوانسته که با عوام فریبی سیاسی , اعتبار خود را حفظ کند.
آقای احمدی نژاد قبلا هم به آقای اوباما گفته بود که گنده تر از خود حرف میزنی و قبلا هم گنده تر از تو کاری نتونسته اند بکنند
آقای اوباما هم در جواب به خبر نگاران گفته بود که ایشان را جدی نمیگیرد آقای احمدی نژاد ، نمیداند که چه میگوید و به خودش بر میگردد
بی دلیل نیست که آقای کروبی میگوید که آقای احمدی نژاد آبروی ملت ایران را برده است
آقای احمدی نژاد : چرا از رییس جمهور روسیه انتظار دارد که طرف شما را بگیرد و این حرف ناپخته از دهان شما در میاید؟ روسیه هم مجبور میشود بگوید که ما بی طرف هستیم و این پاسخ دهان شکن را از آنها بگیرید ؟ شما نماینده ایران هستید و باید رعایت آبروی همه ایرانیان را بکنید
سلام
این که از همون روز اول مشخص بود
اصلا ما چیزی به اسم کشور دوست یا دشمن نداریم همه کشور ها به فکر منافع خودشونن یا اینجوری یا اونجوری
پیشنهاد می کنم یه راهپیمایی اعتراضی جلوی سفارت روسیه راه بیندازیم
مشگل انرژی هسته ای در ایران پیچده تر از آن است که با یک دیدار در تهران آن هم بین سه کشور برزیل ، ترکیه و ایران حل شود ، این مشگل بسیار فراتر از حق برخورداری از انرژی هسته ای است ، غرب در اساس با غنی سازی اورانیوم در ایران مخالف است ، به نظر می رسد موارد زیر از عمده ترین دلایل این مخالفت باشد :
۱-ایران پنهان کاری می کند و به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای است
۲-اگر ایران به سلاح هسته ای دست یابد منطقه خاور میانه وارد فاز مسابقه تسلیحات هسته ای شده و امنیت آن تهدید میشود
۳-ایران در کار صلح بین اسرائیل و فلسطین خرابکاری میکند و دستیابی ایران به سلاح هسته ای تهدیدی جدی برای مذاکرات صلح در خاورمیانه خواهد بود
۴-غرب برقراری صلح بین فلسطین واسرائیل را تنها از زاویه صلح بین دو ملت یهود و فلسطینی نمی بیند ، از نظر آمریکا و اروپا امنیت خود کشور های غربی تا حدودی به صلح خاور میانه بستگی دارد ، اقدام تروریستی ۱۱ سپتامبر و بمب گذاری در قطارزیرزمینی لندن و ادامه و استمرار این تهدیدات همه و همه امنیت امریکا و اروپا را به صلح خاور میانه گره زده است و ایران با سنگ اندازی بر سراین مذاکرات مستقیما امنیت غرب را نشانه رفته است .
موارد بالا در بستر بی ثباتی عمیق سیاسی و اجتماعی در ایران نگرانی غرب را بیشتر کرده است ، بی ثباتی در ایران فراتر از بی ثباتی سیاسی و تقلب انتخاباتی است ، جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش عرصه را بر طبقه متوسط و مدرن شهری تنگ کرده است , آنچه این روز ها در ایران به نام مبارزه با بد حجابی زنان در حال وقوع است انسان را به یاد افغانستان دوران طالبان می اندازد .اگر به این حقیقت که اکثریت مردم ایران را هم جوانان تحصیل کرده تشکیل می دهند توجه کنیم آنگاه به عمق بحران موجود در ایران پی خواهیم برد , این بحران در کنار بیکاری ، فقر و فساد گسترده در ارکان حاکمیت کشور را آبستن تحولات بسیاری کرده است ، حقیقتی که از چشم غرب پنهان نمانده است .
مشگلاتی که جمهوری اسلامی با آنها روبروست بسیار جدی است ، بدون درایت سیاسی و استفاده از همه امکانات موجود در کشور غلبه بر این مشگلات تقریبا غیر ممکن است .سیاست اخیر روسیه در پیوستن به امریکا و اروپا برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران نیز باید زنگ خطری باشد برای رهبران نظام که دل بستن به بیگانگان برای حل معضل هسته ای آب در هاون کوبیدن است ، مشگل انرژی هسته ای در ایران مشگلی داخلی و ایرانی است و راه حل آن نیز در درون خود ایران است، یک ایران متحد آن چیزی است که ما امروز بیش از همیشه به آن نیازمندیم ……..یار در خانه و ما دور جهان می گردیم .
دلیل رفتار روسیه و چین این است که احمدی نژاد (و “از همه نزدیکتر” به آن) در عمل از شعار “نه شرقی نه غربی” عدول کردند و در عوض به “جمهوری اسلامی” هم یک “نه” بزرگ و تاریخی گفتند. آنچه در جریان است نه به جمهوری کوچکترین شباهتی دارد و صد البته نه به اسلام. از این همه تدبیر و کارشناسی در انجام امور واقعا باید تشکر کرد. خوب پاسدار صد ها هزار خون شهید بودند.