آقای دادستان! سریعا با سران فتنه برخورد کنید!
چکیده :راستی چه شده که آنها که در دوران دفاع مقدس در حجرههای خود به رواج حجتیگری مشغول بودهاند، امروز داعیهدار پاسداری از خون شهدا هستند و در این راه حاضرند مجاهدان و شهید دادگان این مردم را به انواع حیل در حبس آورند؟ چه فتنهای بالاتر از اینکه یکی از این آقایان که به مدد امدادهای فراوان ناگهان پس از پایان جنگ به ثروتی افسانهای دست یافته است، ماموریت امروز بسیجیان را –که دانشآموزان مدرسهای هستند که امام آنرا مدرسه عشق نامیده بود- «تولید ثروت» معرفی میکند؟ قرار است چه اتفاقی برای این نیروی مردمی بیفتد که «عشق» در آن به «تولید ثروت» تبدیل شود؟حقیقت این است که فتنه در تلاش برخی برای ایجاد انقلاب در انقلاب اسلامی است، آنها که نه حرکت امام در دهه 40 و 50 را قبول داشتند و نه پس از آن سیره امام در دهه 60 را میپذیرفتند. انقلاب خزندهای که آنها در دل انقلاب اسلامی در حال برپا ساختن آن...
کلمه- یوسف مهر آئین :دادستان محترم تهران در سخنان شدیداللحنی که درباره اعدامهای اخیر و اعتراضهای صورتگرفته به آنها ایراد کرده اند میرحسین موسوی و مهدی کروبی را نیز خطاب قرار دادند و با اعلام جرم علیه آنها، وعده دادند که به زودی نوبت محاکمه سران فتنه نیز خواهد رسید و البته زمان آنرا به هنگامی که مصلحت اقتضا کند موکول نمودند.
واقعیت این است که بهتر است برای مصلحت نظام و مردم هرچه زودتر سران فتنهای که در کشور برپا شده است و چون موریانه به جان نهادهای انقلاب افتاده است برخورد شود و دامن نظام از وجود چنین فتنهگرانی پاک شود. چه مصلحتی برای نظام بالاتر از آن است که کسانی که برای جلب آرای مردم در انتخابات ماحصل سیساله انقلاب –غیر از دوره کوتاه حضور خودشان در قدرت- را زیر سوال بردهاند، در پیشگاه قانون حاضر شوند و در مقابل اکاذیبی که منتشر کردهاند پاسخگو باشند؟ چه مصلحتی برای نظام بالاتر از آن است که آنها که با روشهای رضاخانی در مقابل مصوبات قانونی مجلس مقاومت میکنند، به محکمه کشانده شوند و بابت استبداد رای خود جوابگو باشند؟
آرزوی محاکمه و دستکم افشای چهره این فتنهگران سالهاست که در دل علاقهمندان و دلسوزان این انقلاب میجوشد. آقای دولتآبادی! شما جزو کسانی هستید که در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی رشادت به خرج دادهاید و نشان افتخار جانبازی را نیز دارید. راستی این سوال برایتان مطرح نشده است که چه شده که امروزه روز کسانی که در دوران نهضت اسلامی در برابر امام راحل مقاومت میکردند و حتی حاضر نبودند یک نامه را در حمایت از ایشان امضا کنند، حالا سردرمدار انقلاب شدهاند و در مقابل، کسانی چون هاشم را به طعنه متهم میکنند که ۲۰ سال خون به دل رهبری کرده است؟
راستی چه شده که آنها که در دوران دفاع مقدس در حجرههای خود به رواج حجتیگری مشغول بودهاند، امروز داعیهدار پاسداری از خون شهدا هستند و در این راه حاضرند مجاهدان و شهید دادگان این مردم را به انواع حیل در حبس آورند؟ چه فتنهای بالاتر از اینکه یکی از این آقایان که به مدد امدادهای فراوان ناگهان پس از پایان جنگ به ثروتی افسانهای دست یافته است، ماموریت امروز بسیجیان را –که دانشآموزان مدرسهای هستند که امام آنرا مدرسه عشق نامیده بود- «تولید ثروت» معرفی میکند؟ قرار است چه اتفاقی برای این نیروی مردمی بیفتد که «عشق» در آن به «تولید ثروت» تبدیل شود؟
آقای جعفری دولتآبادی!
فتنه زمانی شروع شد که رییس دولت در محافل عمومی به راحتی انگشت اتهام را به سوی خدمتگزاران و زحمتکشانی دراز میکرد که هیچ راهی برای دفاع از خود نداشتند و تنها نظارهگران بیپناه تهمتپراکنیها بودند. اگر آنروز که رییسجمهور در ملاء عام رییس یک بانک خصوصی را به انواع فساد متهم ساخت و فردا که حقیقت عیان شد، او را در خفا به مشاوره خود گمارد با این فتنه برخورد میشد، یقینا ایشان خود را مجاز به بیان انواع اتهامات و ناسزاها به انقلابیون فداکار و حساب پس داده در مناظرات انتخاباتی نمیکرد. و اگر از همان آغاز با زیر سوال بردن خدمات دولتهای پیشین برای اثبات خود برخورد میشد دیگر شاهد نبودیم که در دهه فجر ۱۳۸۸ در بیلبردهای فراوان شهری، آمار پیشرفتها از سال ۸۴ –و نه از زمان پیروزی انقلاب- ارائه شود. حقیقت این است که فتنه در تلاش برخی برای ایجاد انقلاب در انقلاب اسلامی است، آنها که نه حرکت امام در دهه ۴۰ و ۵۰ را قبول داشتند و نه پس از آن سیره امام در دهه ۶۰ را میپذیرفتند. انقلاب خزندهای که آنها در دل انقلاب اسلامی در حال برپا ساختن آن هستند.
ممکن است امروز به انتقام گرفتن از موسوی و خاتمی و هاشمی و کروبی محدود باشد، اما آنها نشان دادهاند که در راه خود حتی اصولگرایانی چون ناطق نوری، لاریجانی، قالیباف و احتمالا بالاتر از آنها را نیز برنخواهند تافت. پیش از آنکه این فتنه را دیگر علاجی نباشد، برای محاکمه و افشای سران آن اقدام کنید. باور کنید هیچ مصلحتی بالاتر از این برای نظام اسلامی و مردم ایران وجود ندارد.
آقای دادستان قبول
موسوی را محاکمه کنید همانطور که دیگر کودتاچیان تاریخ مصدق را محاکمه کردند اما …
قاتل خون بی گناه سهراب را هم شده به دادگاه بکشانید ، آمر قتل مظلومانه ندا را هم لااقل دستگیر کنید ، برای دلخوشی ما که هیچ برای خوشنامی و آبروی همان نام اسلام باقیمانده که شده بگویید دادستان قبل شما اشتباه کرد که محسن را کشت !
موسوی را با دمپایی و پیراهن خاکستری به دادگاه بکشانید اما روی صندلی کنار دستش قاتلین و مجرمین ۲۵ خرداد و ۳۰ خرداد و عاشورای ۸۸ و کهریزیک و کوی دانشگاه و کوی سبحان و … را بنشانید که اینجا حکومت عدل علی است و همه در برابر قانون مساوی اند !
کاملاً موافقم،هرچه زودتر سران جنبش مردمی را دستگیر کنید ،و خشم خس و خاشاک را ببینید،و ما ….
ولی خُب،دستگیری آقایان جرات،تهور و شجاعت می خواهد که در شما سراغ نداریم،شما کبریت بی خطر هستید.
به نام خدا
خیلی زیبا بود. ممنون
آقای دولت آبادی،هر که با امام ره و یارانش در افتاد ور افتاد.عبرت گیرید قبل از آنکه دیر شود.
.
حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همه چیزتان را نابود کردهاند.»
منبع: صحیفه امام خمینی (ره)، بخش ضمیمه، ص ۵۷۹.
سلام درود بر میر حسین و جنبش همیشه سبز ایران
مطمئن باشید که هیچ وقت چنین جراتی را این … نخواهند داشت که آقایام موسوی و کروبی را دستگیر نمایند در این صورت باید بیش از ۵۰ میلیون از مردم ایران هم دستگیر نمایند
تکلیف را مشخص کنید . نزدیک به یک سال است شعار می دهید این کار را بکنید تاحجت برما تمام شود.شک دارم جراتشو داشته باشید
۱- اینکه صندوق رای شورای شهر در میان صندوقهای رای ریاست جمهوری چه می کند؟ ۲- چرا رای ها اینقدر نو هستند و هیچکدام تا نخورده اند؟ مگر هنگام رای دادن برگه های رای را تا نکردیم؟ ۳- تمام محمود احمدی نژادها با یک خط نوشته شده اند.
به جناب آقای دولت آبادی بگوئید هر چه سریع تر به قول خودشان با سران فتنه برخورد کنند لااقل شاید در این دولت خفقان که حتی به هاشمی نیز اجازه دفاع نمیدهند به اقایان موسوی و کروبی فرصتی داده شود تااگر دادگاه علنی باشد مردم را ازاین همه ظلم و خفقان بیشتر آگاه کنند.وبه قول خودشان مصالح را در نظر نگیرند.
در این نوشته تنها به رفتار ۲۰ روزه قبل از انتخابات می پردازیم چون ایستادگی سرسختانه و غیرقانونی نهادها پشت آقای احمدی نژاد و حمایت از بی قانونی های بیسابقه وی در ۴ سال قبل از آن به قدری طولانی است که در چند سطر گنجاندنی نیست.
اکثر سازمانها و نهادهای حکومتی و دولتی که مطابق قانون باید در مقطع تبلیغات انتخابات بی طرف میماندند به نفع یک کاندیدا که اتفاقآ به عنوان برنده انتخابات هم اعلام شد وارد رقابت های انتخاباتی شدند و پیامد همین موضوع هم چیزی جز بی اعتمادی عمیق هواداران نامزدهای دیگر به ارگانهای برگزارکننده و تاثیرگذار بر انتخابات نبود. صدا و سیما به عنوان یک رسانه حکومتی که بر اساس قانون باید در رقابتهای انتخاباتی بیطرف میماند مستقیم و غیر مستقیم به نفع نامزد برنده انتخابات یعنی محمود احمدی نژاد وارد صحنه شد، برخی از روزنامه ها و خبرگزاری هایی که به دلیل هزینه از بودجه عمومی مطابق قانون باید در جریان انتخابات بی طرف می بودند آشکارا با نقض بی طرفی تمام توان خود را برای پیروزی یک کاندیدای خاص به کار بستند، نهادهای نظامی همچون سپاه در پوششهایی نظیر این گفته نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران که “دولت آقای احمدینژاد کارهایی را شروع کرده که مصلحت و منفعت کشور ایجاب میکند که در یک دوره چهار ساله دیگر به نتیجه برسد و الان کار در مرحله ای نیست که تغییر دولت داشته باشیم و مصلحت این است که دولت عوض نشود” عملآ به نفع یک نامزد موضع گرفتند، برخی از اعضای شورای نگهبان بر خلاف قانون حمایت خود را از یک کاندیدا اعلام کردند و… حاصل همه این حمایتها و جانبداریها که توسط نهادهایی صورت میگرفت که مطابق قانون باید در رقابت های انتخاباتی بیطرف میماندند بیاعتمادی شدید هواداران میر حسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی به نهادهای درگیر در برگزاری انتخابات بود.
آنها چگونه می توانستند برای برگزاری انتخابات به حکومت و دولتی اعتماد کنند که ارگان های وابسته به آنها با تخلف آشکار از قانون از یک نامزد خاص حمایت کرده بودند؟. اگر بخواهیم به شکل واقع بینانه به چرایی اعتراضات گسترده پس از انتخابات بپردازیم باید ریشه آن را در همین بی اعتمادی هواداران موسوی و کروبی به حاکمیت و دولت جستجو کنیم. بی اعتمادی که از دخالت های غیر قانونی برخی نهاد ها در انتخابات به نفع یک نامزد خاص سرچشمه می گرفت. این رفتار های غیر مسئولانه بود که باعث عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی افکار عمومی شد و نه طراحی بیگانگان. اگر بخواهیم موضوع را بازتر کنیم می توان تاثیر رسانه ها را در اعتراضات پس از انتخابات را مورد بررسی قرار داد. مسئولان بارها رسانه های خارج از کشور را متهم به برنامه ریزی برای اعتراضات یا آنچه آنها اغتشاشات پس از انتخابات می نامند متهم کرده اند و مدعی هستند که رسانه هایی همچون BBC ٫ VOA و… شبهه تقلب در انتخابات را ایجاد کرده اند و باعث شده اند که هواداران نامزد های بازنده نتیجه انتخابات را نپذیرند اما واقعیت این است که این صدا و سیمای خود جمهوری اسلامی ایران بود که با عملکرد یکجانبه و ناعادلانه باعث ایجاد سوء ظن و بی اعتمادی هواداران موسوی و کروبی و حتی محسن رضایی که خیلی جاها پیش قراول دو نامزد دیگر بود، به نتایج اعلام شده انتخابات شد و این ذهنیت را در آنها پدید آورد که قرار است به هر قیمتی که شده احمدی نژاد را برنده انتخابات کنند. برای اثبات این موضوع کافی است که عملکرد صدا و سیما را پیش از برگزاری انتخابات مرور کنیم.
در ابتدا اینکه رفتار سازمان صدا و سیما در قبال انتخابات تا آن اندازه یک جانبه و یک سویه و به نفع یک نامزد خاص بود که هم باعث تذکر و اعتراض دادستان وقت کل کشور و هم اعتراض سازمان بازرسی کل کشور شد. دادستان کل کشور در جلسهای با بیان اینکه در باب تبلیغات انتخابات دستگاههای عمومی خاصه صداوسیما نباید یکجانبه عمل نمایند ضمن انتقاد از رویه صدا و سیما گفت: “وظیفه قانونی خود میدانم به این رویه صداوسیما که درست نیست متذکر شوم”. درباره سازمان بازرسی کل کشور هم که ستادی ویژه برای نظارت بر امور انتخابات تشکیل داده بود معاونتهای چهارگانه این سازمان اقدام به بررسی رفتارهای سازمانها و دستگاههای مختلف در عدم استفاده از اموال و امکانات دولتی و عمومی له یا علیه کاندیداهای ریاست جمهوری کردند که به دنبال همین موضوع سازمان بازرسی کل کشور اعتراض کتبی خود را به سازمان صدا و سیما و روزنامه ایران اعلام کرد. سازمان بازرسی کل کشور مدعی شد که رفتار های این دو رسانه شبهاتی را در زمینه حمایت از یک کاندیدای خاص ایجاد میکند. یکی از اشکال این حمایت صدا و سیما از یک نامزد خاص پخش قسمتی خاص و گزینشی از صحبت های موسوی و کروبی در سخنرانی های خود بود. برای نمونه میر حسین موسوی در یکی از سخنرانی های خود در کنار انتقادات بسیاری که به دولت احمدی نژاد وارد کرد در جملاتی کوتاه از چند نمونه از اقدامات احمدی نژاد با دید مثبت یاد کرد که در کمال تعجب صدا و سیما از همان جملات کوتاه به عنوان یکی از سرفصلهای سخنرانی موسوی یاد کرد. این موضوع باعث شد که میر حسین موسوی بعد ها در سالن آمفی تئاتر دانشگاه کرمان در پاسخ به این سوال که چرا از نقاط مثبت دولت نهم چیزی نمی گوید پاسخ دهد: ” یک نکته از دولت به عنوان محاسن گفتم که برنامه ۳۰ :۲۰ همان یک نکته را به صورت بریده پخش و اعلام کرد که من از دولت حمایت کردم ، کار برنامه ۲۰:۳۰ باعث شد که من توبه کنم و دیگر حرفی نزنم “. مشابه همین اقدام را صدا و سیما درمورد کروبی هم انجام داد.
مهدی کروبی که خودش در ۴ سال گذشته بازیخورده صدا و سیما بود گفت آیا صدا و سیما جسارت آن را دارد که بخشهای سخنرانی من درباره آقای محمود احمدی نژاد را هم پخش کند؟ آیا صدا و سیما جسارت آن را دارد که هاله نور این آقا را از فیلم من سانسور نکند؟ این در حالی بود که این رسانه “میلی” در حسن ختام شوی تبلیغاتی احمدی نژاد موسوی را سبز هرز معرفی کرد که باید از ریشه قطع و با حقارت به میان زباله ها فرستاده شود. علت رفتار غرض ورزانه صدا و سیما برای برهم زدن چهره اصلاح طلبان چیست؟ آیا طرح تفاوت سلیقه میان نامزدهای اصلاح طلب در زمره وظایف صدا وسیماست؟ آیا همین کارها را درباره احمدی نژاد انجام میدهد؟ البته فعالیت های صدا و سیما در جهت تخریب این نامزدهای انتخابات محدود به پدیده ای همچون پخش گزینشی سخنرانی ها نمی شد و در برخی مواقع حالت کاملاً آشکار به خود می گرفت. برای نمونه هواداران میر حسین موسوی در روز پنجشنبه ۳۱/۲/۸۸ با چشمانی بهت زده شاهد به تمسخر گرفتن آشکار کاندیدای مورد علاقه خود در برنامه ایران ۸۸ شبکه سوم سیما بودند. در این برنامه که مهمان آن شهاب الدین صدر بود ، وحید یامینپور مجری برنامه بحث سوء استفاده از سیادت برای جلب آرای مردم را پیش کشید و حتی به این اندازه هم بسنده نکرد و از مهمان برنامه به حالتی تمسخر آمیز و لبخند به لب پرسید شما در تبلیغات انتخاباتی از شال سبزی یا چیز سبز دیگری استفاده نمی کردید؟!. به طور منطقی صحبت های مجری برنامه متوجه شخصی جز میر حسین موسوی نبود زیرا تنها کاندید سید حاظر در انتخابات او بود و رنگ سبز نیز نماد تبلیغاتی میر حسین موسوی بود.
البته به جز مواردی از این دست صدا و سیما برای تخریب میر حسین موسوی دست به اقدامی زد که هرگز حتی تصور آن هم در اذهان ممکن نبود : دادن نسبت دروغ به ساحت مقدس مراجع عظام تقلید!. یعنی اقدامی که در صدا و سیمای رسمی حکومت جمهوری اسلامی غیر قابل تصور بود. ماجرا از این قرار بود که در فیلم تبلیغاتی میر حسین موسوی که از تلویزیون پخش شد بخش هایی وجود داشت که مربوط به استقبال صمیمانه تعدادی از مراجع تقلید از او می شد. پس از اینکه این فیلم تبلیغاتی به روی آنتن رفت بخش خبری بیست و سی مدعی موضع گیری مراجع تقلید در مقابل این مستند شد ، به این شکل که وجود تصاویر مربوط به استقبال مراجع تقلید در فیلم تبلیغاتی یکی از نامزدهای انتخابات به معنای حمایت آنها از این نامزد انتخابات نیست. ادعای بخش خبری بیست وسی اما تکذیب صریح دفاتر مراجع تقلید را در پی داشت. دفتر آیت الله جوادی آملی خبر منتشر شده در بخش خبری ۲۰:۳۰ مبنی بر اعتراض به فیلم مستند مهندس موسوی را تکذیب و اعلام کرد: ” دفتر معظم له هیچ واکنشی نسبت به مستند انتخاباتی موسوی نشان نداده و طی دو روز گذشته هیچ اطلاعیه ای در این مورد صادر نکرده است “. دفتر آیتالله العظمی موسوی اردبیلی نیز در نامهای به رییس سازمان صدا و سیما، خبر ۲۰:۳۰ سیمای جمهوری اسلامی ، مبنی بر اعتراض ایشان به فیلم مستند مهندس موسوی را تکذیب کرد. در نامه دفتر آیتالله العظمی موسوی اردبیلی به عزتالله ضرغامی آمده بود : ” متاسفانه در بخش اخبار ۲۰:۳۰ یکشنبه شب مورخ یازدهم خرداد ۱۳۸۸ که از شبکه دوم سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است، مطالبی به این دفتر استناد داده شده که فاقد صحت است. خواهشمند است نسبت به تکذیب آن در همان بخش خبری اقدام نمایید “. دفتر آیتالله العظمی صافی گلپایگانی هم طی اطلاعیه ای خبر بیست و سی را کذب خواند. در این اطلاعیه با خطاب قرار دادن مردم شریف ایران آمده بود : ” روز یکشنبه ۱۰/۳/۸۸ خبرگزاری دولت ، ایرنا همگام با بخش خبری ۲۰:۳۰ در اقدامی اسف بار و تامل برانگیز اقدام به خبرسازی پیرامون مرجعیت شیعه و مسئله انتخابات کرد. علیهذا به اطلاع عموم می رساند دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی طی دو روز گذشته هیچ گونه بیانیه ای صادر ننموده و با هیچ خبرگزاریای از سوی این دفتر، مصاحبه ای صورت نپذیرفته است و کلیه مواضع رسمی این مرجع تقلید شیعه از طریق سایت رسمی معظم له قابل دسترسی میباشد. دفتر حضرت آیت الله ، ضمن ابراز تاسف عمیق از این گونه اقدامات ضد اخلاقی در رسانههای تاثیر گذار کشور، اعلام می دارد این قبیل بی سامانیها و اقدامات سوء که نمونه ای از آن متاسفانه امروز از سوی رسانه ملی و خبرگزاری دولت ، صورت پذیرفت باعث ایجاد فضای بی اعتمادی و سوء ظن در میان مردم میگردد و اقدامات معدود جاهلانی که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود حتی از خبرسازی و دروغپردازی پیرامون مرجعیت ، ابایی ندارند موجب ایجاد التهاب در جامعه است “. آخرین قسمت از سریال جانبداری های صدا و سیما از محمود احمدی نژاد هم ساعاتی پیش از پایان زمان تبلیغات انتخابات رقم خورد. هنگامی که صدا و سیما از اختصاص بیست دقیقه به محمود احمدی نژاد در بهترین و اثرگذارترین موقع در ۳۴ ساعت قبل از رای گیری و ۲ ساعت قبل از پایان تبلیغات و ۱ روز پس از پایان حضور نامزدها در رسانه میلی و در غیاب رقیب جدای از مدت زمانی که قبلآ تعیین و اعلام شده بود خبر داد. دادستان وقت کل کشور در مصاحبه با رسانه ها صراحتآ اختصاص این زمان به محمود احمدی نژاد را غیر قانونی اعلام کرد. آیت الله دری نجف آبادی به رسانه ها گفت : ” تصمیمات کمیسیون تبلیغات صدا وسیما بدون حضور دادستان و یا نماینده قانونی وی اعتباری ندارد “. او ادامه داد : “مصوبات آن نیز از درجه اعتبار ساقط است “. دادستان کل کشور تاکید کرد : ” پیش از این نیز به دو عضو دیگر این کمیسیون اعلام کرده بودیم که زمان در نظر گرفته شده برای کاندیداها باید برابر و یکسان باشد؛ از این رو اختصاص وقت به نامزدهای انتخابات به صورت نابرابر غیرقانونی است “. اما با وجود اعلام رسمی دادستان کل کشور مبنی بر غیر قانونی بودن زمان اختصاص داده شده به محمود احمدی نژاد این بیست دقیقه به روی آنتن رفت و در آن شاخدارترین دروغها مطرح شد بدون اینکه وقتی برای پاسخگویی مانده باشد تا هواداران میر حسین موسوی ، مهدی کروبی و محسن رضایی در آستانه انتخابات با چشمانی بهت زده به تماشای حمایت غیر قانونی صدا و سیما از محمود احمدی نژاد بنشینند.
حال تصور می کنید اینچین عملکردی از صدا و سیمای وابسته به حکومت که مطابق قانون باید در رقابت های انتخاباتی بی طرف باشد چه تاثیری بر هواداران موسوی ، کروبی و محسن رضایی خواهد داشت؟ آیا جز این است که این عملکرد صدا و سیما شبهه تلاش برای برنده کردن محمود احمدی نژاد را در اذهان آنها ایجاد خواهد کرد و باعث بی اعتمادی شدید آنها به فرآیند برگزاری انتخابات خواهد شد؟. هواداران میر حسین موسوی که می بینند صدا و سیمای وابسته به حکومت برای تخریب نامزد مورد علاقه آنها حتی اقدام به دروغ پردازی به ساحت مقدس مراجع عظام تقلید می کند ، فکر می کنید چه تصوری در آنها نسبت به انتخابات شکل خواهد گرفت؟. همانگونه که اشاره شد در بیانیه آیت الله صافی گلپایگانی که پس از طرح ادعای کذب صدا و سیما درباره مراجع تقلید صادر شد آمده بود : ” اقدامات معدود جاهلانی که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود حتی از خبرسازی و دروغپردازی پیرامون مرجعیت ، ابایی ندارند موجب ایجاد التهاب در جامعه است “. مرور این بخش از بیانیه آیت الله العظمی گلپایگانی تداعی معانی فوق العاده ای را دارد. این بیانیه صراحتآ خبر از ایجاد التهاب در جامعه می دهد. به این شکل که اقدام صدا و سیما را موجب ایجاد التهاب در جامعه دانسته که البته دلیل آن هم واضح است. زیرا وقتی هواداران یک نامزد خاص می بینند که صدا و سیمای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی برای تخریب نامزد مورد علاقه آنها حتی به مراجع تقلید هم نسبت دروغ می دهد پس این باور در آنها شکل خواهد گرفت که جریانی در حاکمیت برای برنده نشدن نامزد مورد نظر آنها دیگر هیچ خط قرمزی نخواهد داشت و هر عمل دیگری را هم ممکن است انجام دهد. این دقیقآ همان مسئله ای است که آیت الله گلپایگانی از آن با عنوان ” ایجاد فضای بیاعتمادی و سوء ظن در میان مردم ” یاد می کند. یا تصور می کنید پخش بیست دقیقه اختصاصی به محمود احمدی نژاد از سوی سازمان صدا و سیما در حالی که دادستان کل کشور رسمآ آن را غیر قانونی خوانده بود چه تاثیری بر هواداران دیگر نامزد ها گذاشت؟ ایا جز این است که در فاصله ای بسیار نزدیک به آغاز انتخابات هواداران سه نامزد دیگر پس از تماشای این بیست دقیقه به مرز انفجار رسیدند و تصور وجود اراده ای برای برنده کردن احمدینژاد بیش از همیشه در ذهن انها شکل گرفت؟ نکته بسیار جالب اینکه همین صدا و سیمایی که در آستانه انتخابات با پخش بیست دقیقه غیر قانونی بزرگ ترین قانون شکنی ممکن را در مقابل چشمان میلیون ها نفر انجام داد پس از اعلام نتایج انتخابات از معترضان می خواست قانون را رعایت کنند!
حال سوال اینجاست که اگر این عملکرد صدا و سیما به اضافه خروج از بی طرفی نهادهایی نظیر شورای نگهبان به اضافه توقیف روزنامه هوادار یک نامزد در آستانه برگزاری انتخابات به اضافه اتفاقاتی که در روز برگزاری انتخابات رخ داد نظیر قطع شبکه پیامک، فیلترینگ ناگهانی و گسترده سایت های هوادار برخی نامزد ها ، اختلال شدید در اینترنت ، حمله به ستاد یک نامزد ، بازداشت برخی از چهره های سرشناس سیاسی حتی پیش از اعلام نتایج نهایی انتخابات و آغاز مانوری به نام مانور اقتدار از سوی نیرو های امنیتی، شبهه را در اذهان ایجاد نمی کند پس دیگر چه چیزی قرار است شبهه را ایجاد کند؟!
اما مسئله اینجاست که در زمان بررسی چرایی اعتراضات صورت گرفته به نتایج اعلام شده انتخابات به جای توجه به اقدامات غیر مسئولانه و غیر قانونی نهاد های دولتی و حکومتی و به جای پرداختن به علت ها ، تلاش می شود به معلول ها توجه شود و اقدامات بیگانگان دلیل عدم پذیرش نتیجه انتخابات توسط افکار عمومی نشان داده شود.
حقیقت این است که در همان روزی که صدا و سیما برای تخریب یک نامزد حتی به مراجع تقلید هم نسبت دروغ داد ، در همان روزی که صدا و سیما با وجود اعلام رسمی دادستان کل کشور مبنی بر غیر قانونی بودن بیست دقیقه اختصاص داده شده به محمود احمدی نژاد این بیست دقیقه را به روی آنتن برد ، در همان روزی که رسانه هایی که از پول بیت المال هزینه می کردند و باید در جریان تبلیغات انتخابات بی طرف می ماندند تبدیل به تندرو ترین حامیان یک نامزد خاص شده بودند ، در همان روزی که برخی اعضای شورای نگهبان که آنها هم باید در رقابت های انتخاباتی بی طرف می ماندند در دفاع از یک نامزد خاص حتی از مرز حمایت هم گذشتند و به مرز ستایش رسیدند ، در همان روزی که اشخاص وابسته به نهاد های نظامی در اظهارنظر های خود جانب یک نامزد را گرفتند و قبل از انتخابات رسما به موسوی که محبوب عده کثیری از همین ملت بود فحاشی کردند و… در همان روز ها بود که شبهه تلاش برای برنده کردن یک نامزد خاص در بین افکار عمومی شکل گرفت اما چون تمامی این اقدامات غیر مسئولانه و غیر قانونی از سوی سازمان ها و اشخاصی سر زده است که از نوعی مصونیت قضایی نانوشته برخوردارند ، به همین دلیل امروز انگشت اتهام به سمت افرادی نشانه رفته که به خاطر دور بودن از نهادهای قدرت هیچ گوش شنوایی را برای اعتراض به این تخلفات نمی یابند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
لعنت به آنکه سرزمین ما را برایمان غربت کرد و در غربت رهایمان. مگر ما جز آزادی و برابری چیز دیگری میخواستیم؟ حقی که کسی به ما ارزانی نداشته است تا از ما نیز بستاند. اما به نام خدا، همانی که از دید ما، نه ایشان، ما و ایشان را خلق کرده است تا بر سرنوشت خویش حاکم شویم، آزادی ما را از ما گرفتند و خود را به نام همان خدا بر ما ارجح دانستند. اگر من از جهنم ذهن آنان لذت بیشتری ببرم باید که را ببینم؟ تا اینان مرا آزاد، رها سازند تا زمینهی به جهنم رفتن را برای خود فراهم سازم !
پی نوشت:
نامم را پدرم انتخاب کرد
نام خانوادگیم را یکی از اجدادم
اگر چه از پدر و اجدادم رضایتمندم
زیراکه علی هستم و اگر لیاقتی باشد ……
اما…
.
.
.
.
.
.
دیگر بس است راهم را خودم انتخاب خواهم کرد
دوست من اینطور که پیش می رود سال دیگر صحیفه امام کبیر را هم از نمایشگاه کتاب جمع می کنند
هرچند جناب مهر آیین مسیر درست عدالت ورزی را به خوبی به آنکه لفظا دادستان تهران خطابش می کنند ، نشان داده است . اما از آنجا که ایشان و همکارانشان در قوه ی قضائیه بی اذن مافوق عملی انجام نمی دهند واز آنجا این حقیر بعید می داند دروضعیت فعلی رای فصل الخطاب عمل به قانون و بازگشت به آغوش ملت باشد ، از ایشان تقاضایی دیگر دارم .
بله جناب جعفری که امروز با احکام شما و همکارانتان دیگر در این دیار از آبادی خبری به گوش نمی رسد مگر نام شما ، از شما خواهشی دارم ، تمنایم این است که کروبی ، موسوی و خاتمی را دستگیر کنید ، دادگاهی ترتیب دهید و آنان را به جزای خیانتشان به نظام و نه مردم در مدت هشت دقیقه یا حتی کمتر از آن به اعدام محکوم نمایید . البته نیازی نیست که تا زمان اجرای حکم کسی از ماجرا بویی ببرد ، اجسادشان را هم می توانید به دستور شورای امنیت ملی به برزیل ، ونزوئلا ، روسیه و یا خاک برادر چین منتقل و در قبرستان بهائی نامسلمانان آنجا دفن کنید .
آشکار است که به دلایل زیر مردم ( اعوان و انصارتان در هیات حاکمه ) برای شجاعت دراین امر عظیم به شما نشان لیاقت خواهند داد.
۱- موسوی و کروبی مردم را به خیابانها کشاندند تا نظام به ناچار آنها را راهی دیار اموات نماید ، البته خاتمی هم از این ماجرا بی خبر نبوده است .
۲- اگر دعوت آنها نبود دوستان شما با خیال راحت به کارهای قانونی شان در کهریزک و دیگر اسارتگاه های نامرئی ادامه می دادند و آب هم از آب تکان نمی خورد ، اگر این سران فتنه نبودند که دوست محترم شما جناب مرتضوی مجبور نمی شدند روح الامینی را در اوج تلاش های بی وقفه وصادقانه شان برای رضای خدا زیر شکنجه به سرای باقی رهسپار کنند و در ادامه ی خدمتگزاری به خاطرچند تجاوزناقابل با مشکلات عدیده ی جابجایی پست مواجه شوند .
۳- اگر موسوی و کروبی مثل بچه ی آدم سرشان را پایین می انداختند و بی خیال تقلب می شدند ، چه نیازی بود نظام مقدس با چوب و چماق و باتوم و شوکر به جان عده ی قلیل چندین میلیونی بیافتند و آبروی نظام بر باد رود . واقعا حالا شما با چه رویی می توانید از فجایع زندان ابو غریب ، گوانتانامو انتقاد کنید . اینها باعث شدند که امروزه تعدادی اندک شاید مثلا دویست ، سیصد نفر در داخل و شاید کمی کمتر در خارج از کشور دولت عدالت پرور شما را با جلادان اسرائیلی مقایسه کنند .
۴- موسوی و کروبی باعث شدند شما بدون آنکه تمایل داشته باشید چند نفری را به چوبه ی دار بسپارید و روح لطیفتان آزرده گردد . تازه بیانیه هم می دهند و از عدم شفافیت دادرسی سخن می رانند . واقعا اینها پیرو چه آیینی هستند ؟ چرا نمی توانند بفهمند که وظیفه دارند ، پسندند آنچه را جانان پسندد . مگر آنها نمی دانند این نظام ، یک نظام ولایی است ، مخالفت و حتی ایجاد شائبه در احکام آن مخالفت با ولی فقیه و از این رو ایستادن در مقابل اولیاء و انبیاء بوده و مستوجب عذاب الهی خواهد بود ؟
۵- اگر موسوی و کروبی نبودند چه کسی به وارد شدن سپاه این ثمره ی بی همتای انقلاب اسلامی در امر سیاست و اقتصاد اعتراض می کرد ، حالا حضرت امام چیزی گفته بودند ما باید به شان نزول کلام ایشان توجه کنیم . شما را به خدا برنده شدن در چند مناقصه ی چند میلیاردی و تعیین تکلیف چند انتخابات و مشاورت دادن به مسئولین قضا چه اشکالی دارد ، که اینها این همه بلوا بر سر آن ایجاد نموده اند .
۶- اگر موسوی و کروبی نبودند چه کسی نظام مردم سالار دینی ما را با نظام سلطانی مقایسه می کرد ، بله در این مملکت حرف اول و آخر را رهبر می زنند ، مگر معنی ولایت مطلقه همین نیست ، اما این کجا و دیکتاتوری شاهنشاهی کجا ؟ شاه فاسد و فاجر و منافق و جائر و … بود ولی ولایت امر هرگز تابع هوای نفس نخواهد شد ، قدرت برایش پشیزی ارزش ندارد ، اگر مردم او را نخواهند حتی یک لحظه خود را برآنان تحمیل نخواهد کرد ، به اندازه ی ذره ی دم آفتاب به مردم ستم نمی کند و… . واقعا اینطور نیست ، ما که با گوشت و پوست خود آن را لمس کرده ایم حالا مرحوم نائینی یک مطلبی گفته اند ، ولی حکومت دینی کجا و استبداد کجا ؟
۷- آیا همین دو نفر نبودند که با استدلالهای ناصوابشان باعث شک و تردید در مورد استقلال قوه ی کاملا مستقل قضائیه شدند ، هر چند مردم ما به خوبی به منویات پلید اینان آگاهی یافته اند . خلق فریب اینان را نخواهند خورد چرا که با چشمان خود عدالت را مشاهده می کنند . واقعا آدمی وقتی احکام صادره در مورد برادر حسین همان شمیشر تیز رهبری را کنار حکمهایی که در همین یکساله اخیر به اصحاب فتنه ابلاغ شده قرار می دهد به خود می بالد و از عمق جان به مسئولان قضا دست مریزاد می گوید .
۸- مگر این دو نبودند که پیدا و پنهان مرتب زیر گوش مردم می خواندند که صاحب حقند ، البته در این جنایت هر سه نفر شریکند . آنان به جای آنکه مردم را به انجام تکلیفشان راهنمایی کنند ، تحریکشان می کردند که قانون اساسی برای آنان حقوقی قائل است و این جری شدن مردم نسبت به حکومت ولایی باعث و بانیی جز این سه ندارد . خلق الله وظیفه خود را خوب می دانستند و همیشه هم در صحنه بوده و خواهند بود ، مطیع و فرمانبردار . حالا چند نفری هم اغفال شده باشند مشکلی نیست ، زندان و شلاق برای همین نابخردان است . از قدیم گفته اند : تا نباشد چوب تر فرمان نبرد …
۹- مگر موسوی و کروبی نبودند که صلاحیت اعضاء محترم شورای نگهبان را زیر سئوال بردند ، بی دلیل در مورد حق قانونی آنان یعنی نظارت استصوابی ان قلت های نا بجا وارد کردند . بی شرمانه این مجتهدین سلیم النفس را به حب جاه و جانبداری از یکی کاندیداها متهم نمودند . کیست که نداند این بزرگواران جز به رضای حق نمی اندیشند . کوچکترین تردیدی در مورد عدالت ورزی آنان گناهی نابخشودنی است .
۱۰- مگر موسوی و کروبی نبودند که نمایندگان مجلس محترم این عصاره های ملت را به بی خاصیتی متهم نمودند . تمام مردم ایران بر این امر واقفند که نمایندگانشان با رای واقعی و بالای خودشان و بدون کوچکترین اعمال نظری برای خدمت خلق روانه ی خانه ی ملت شده اند و الحق که در امر خدمت رسانی و انجام وظیفه که همانا اطاعت از دولت محترم از هیچ دریغ نفرموده اند . این دو چشم دیدن تفاهم موجود بین قوا را ندارند و برای همین می خواهند به مردم شریف ایران چنین القا کنند که خدایی نخواسته مجلس از خود استقلالی ندارد و تابع بی چون چرای اوامر و منویات رهبر بزرگوار است .حاشا و کلا
جناب دادستان اگر بخواهم کیفر خواستی بلند بالاتر از کیهان تنظیم کنم ساده و سهل خواهد بود ، اما از حوصله ی خوانندگان بیرون می باشد .لذا به همین اندک بسنده می کنم و تنها یادآور می شوم که در تمامی موارد فوق خاتمی مطلع و در نتیجه شریک جرم است . به گمان من این همه صبر و متانت از ناحیه ی قوه ی عدلیه باعث شده همه در مورد خائن بودن این سه مجاب گردند و برای انداختن طناب دار به گردن این فتنه گران لحظه شماری کنند ، پس درنگ نکنید و برای اجرای عدالت تعجیل فرمایید . از این هم نترسید که اینان به قهرمان ملی تبدیل شوند و در قلوب اهل خرد جای گیرند ، بهتر از این حقیر میدانید که الحق لمن غلب . والسلام
صبر واستقامت تا صبح ظفر
مدتها بود مطلب طنز به این خنده داری نخوانده بودم مخصوصا آنجایی که گفته:
“ثروتی افسانهای ” و از “هاشم”! دفاع کرده است
و آنجا که حرف از “ایجاد انقلاب در انقلاب اسلامی” زده و یادش رفته این همه آتش زدن به مملکت را به دستور اربابانش
ولی همه اینها یک طرف و آنجا که هاشمی را که هنوز هم صاحب بزرگترین مافیایی رسانه ای و اقتصادی کشور است را جزء “نظارهگران بیپناه تهمتپراکنیها” خوانده و هیچ اشاره ای به ۲۴.۵۲۷.۵۱۶ ایرانی تهمت خورده به تقلبی بودن، آن هم در دورترین روستاهای این کشور که نه رسانه و نه پول هاشمی را دارند که از خود دفاع کنند و ۱۳.۰۰۰.۰۰۰ ایرانی فریب خورده نخست وزیر امام (ره)!!! در طرف دیگر؛ که من نمی دانستم به این همه حماقت باید بخندم یا گریه کنم…
زهی خیال باطل
لطفا در مورد انجمن حجتیه و سوابق تاریخی آنها اطلاعات بیشتری بدهید. ما کم میدانیم و اگر منابعی برای مطالعه وجود داشته باشد، دسترسی نداریم. پیشاپیش ممنونم.
بسمه تعالی
اگر قرار است میر حسین محاکمه شود بایستی احمدی نژاد و تمامی اشخاص چاپلوسی که این مدت بدون در نظر گرفتن حق و باطل و نه برای رضای خدا بلکه برای رضای یک جناح خاص انواع تهمتها را نثار افردای کردند که فرصت پاسخگویی و دفاع از خود را نداشتند بایستی به پای میز محاکمه کشیده شوند . البته اگر ادعای شیعه ی علی را داریم و مدعی هستیم که عدالت در مورد همه بدون در نظر گرفتن مقام و منسب اجرا میشود. ولی بسیار بعید میدانم ، قوه قضائیه ای که حسین شریعتمداری را تبرئه کرد انتظار داریم عدالت را در مورد احمدی نژاد و رحیمی و … اجرا کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینها همه اش میگویند میرحسین با نظام زاویه پیدا کرده ولی یکی نیست بگوید که این بود نظامی که امام بنیانگذاری کرد؟؟؟؟؟ شاید خود نظام زاویه دار و منحرف شده. نظامی که در آن دولت احمدی نژاد معیار و شاخص باشد و منتقدانش ضد نظام و انقلاب از این بهتر نمیشود. این چه نظامیست که در آن به بیت امام ، بیت شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید همت ، شهید باکری ، شهید رجایی ، شهید صدوقی ، شهید دستغیب، آیت ا… خاتمی ، هاشمی رفسنجانی ، میرحسین موسوی ، زهرا رهنورد و بسیاری از زحمتکشان انقلاب و خانواده های شهدا بسیاری از تهمتها و انگل ضد انقلاب زده میشود و کسی پیدا نمیشود که بگوید نظام اسلامی ایران منهای این عزیزان مساویست با نظام ظلم و بی عدالتی.
در یکی از سخنرانی های سردار عزیز جعفری بودم که ایشان از دخالت سپاه در امور سیاسی به این نحو دفاع کرد. ایشان فرمودند: سپاه بر خلاف ارتش و نیروی انتظامی یک نیروی نظامی نیست بلکه سپاه یک نیروی مسلح اعتقادی سیاسی اقتصادی فرهنگی است وصرف مسلح بودن به معنای نظامی بودن نیست. تصور کنید تاجری را که تانک دارد و در مناقصه شرکت می کند به رقیب می گوید بکش کنار و گرنه با تانک از رویت رد می شوم. یا تصور کنید نماینده مجلسی را آرپی جی دارد و به نماینده طیف مخالف می گوید به همینی که می گویم رای بده. مملکتی داریم ها، گل و بلبل.
امروز موسوی وکروبی نمایندگان واقعی مردم ایران هستند.
بسیجی های مساجد از ده روز پیش به طور نامحسوس و غیر علنی در آماده باش به سر میبرند و این آماده باش تا بعد آز سالگرد وقایع پس از انتخابات ادامه خواهد داشت این نشان از قدرت وصف ناپذیر جنبش سبز دارد ما پیروزیم چون حق با ماست
درود بر موسوی عزیز وشجاع که خار چشم … شده وخواب خوش را از چشمان کوته بینشان گرفته.
تمام مصائب کنونی را باید در قدرت گرفتن فرقه مصباحیه و حزب قاعدین زمان جستجو کرد .
خدا لعنت کند کسی را که اینها راوارد دستگاه کرد و مورد عتاب حضرت امام(س) قرار گرفت …