ایمان با جبر و زور سنخیتی ندارد
چکیده :بر این اساس اگر در مواردی افراد بر اثر فشارهای اجتماعی یا اقتصادی و برای حفظ منافع خود نسبت به جریانی اظهار پای بندی کنند، این امر نمی تواند در مورد دین نیز صادق باشد. زیرا رفتن به سمت دین، ریشه در تعقل و انتخاب آگاهانه دارد. در آیه 99 منظور از کلمه «تکره» به کار بردن اجبار و در واقع نفی آن در مورد انسان هاست. این آیه روش تربیتی اسلام را بیان می کند و ما هم اگر مدعی بسط و نشر دین اسلام هستیم باید بدانیم در آن زور و ارعاب و جبر نبوده بلکه تعقل و اندیشه مبنای ایمان...
کلمه- معصومه ابتکار: چند روز پیش باز هم خدمت خانم منیر گرجی بودیم، برای یاد قرآن و صفای دل و باز هم به آیاتی درباره انسان و اختیار و عقل و ایمان رسیدیم. در مورد آیات ۹۸ تا ۱۰۰ سوره یونس که خطاب به پیامبر اسلام است و در آن از حضرت یونس یاد شده بحث جالبی درگرفت. در این آیات می خوانیم:
فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْیِ فِی الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ ﴿۹۸﴾
چرا هیچ شهرى نبود که [اهل آن به موقع] ایمان بیاورد تا ایمانشان به حال آنان سود بخشد مگر قوم یونس که وقتى [در آخرین لحظه] ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگى دنیا از آنان برطرف کردیم و تا چندى آنان را برخوردار ساختیم (۹۸)
وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ ﴿۹۹﴾
و اگر پروردگار تو مىخواست قطعا هر که در زمین است یکسر ایمان مىآوردند، پس آیا تو مردم را مجبور مىکنى که ایمان بیاورند (۹۹)
وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ
و هیچ کسی جز به اذن خدا ایمان نمی آورد و [خدا] بر کسانى که تعقل نمی کنند پلیدى را قرار مىدهد (۱۰۰)
این آیات نشان می دهد که ایمان آوردن انسان ها و جوامع در دست کسی جز خدا نیست و خدا نیز اجباری در این امر قائل نشده است. همچنین در مثالی که (در مورد قوم یونس) می زند آشکارا بر لزوم رابطه ای دو طرفه میان خدا و انسان برای ایمان آوردن، تاکید می کند.
در آیه بعد خداوند به صراحت بیان می کند که اگر می خواست، همه انسان ها یکسره ایمان می آوردند و سپس خطاب به پیامبر می فرماید آیا می خواهی مردم را مجبور به ایمان آوردن کنی؟
موضوع عدم اجبار و اکراه در دین با کلام «لا اکراه فی الدین» که در سوره بقره آمده، مشهور است. ولی این آیات نشان از تکرار این مفهوم در قرآن کریم دارد که ایمان با جبر و زور سنخیتی ندارد.
در آیه ۱۰۰ نکته ظریف دیگری بر اهمیت موضوع می افزاید که عقل به عنوان سرمایه ای برای بشر قرار داده شده است و اگر انسان ها از عقل پیروی نکنند گرفتار ناپاکی خواهند شد.
تاریخ انبیاء حاکی از عدم اجبار در دین و شیوه آنها استوار بر تذکر و یادآوری بوده است. چرا که ایمان از سویی ریشه در فکر و اندیشه و از سوی دیگر قلب و روح دارد و هیچیک از اینها را به جهت فطری نمی توان تسلیم جبر و تحمیل کرد. ایمان آوردن امری اختیاری است و فرد باید با آزادی و اختیار کامل و براساس تعقل از بین گزینه های مختلف ایمان به خدا و دین را باور کند.
بر این اساس اگر در مواردی افراد بر اثر فشارهای اجتماعی یا اقتصادی و برای حفظ منافع خود نسبت به جریانی اظهار پای بندی کنند، این امر نمی تواند در مورد دین نیز صادق باشد. زیرا رفتن به سمت دین، ریشه در تعقل و انتخاب آگاهانه دارد. در آیه ۹۹ منظور از کلمه «تکره» به کار بردن اجبار و در واقع نفی آن در مورد انسان هاست. این آیه روش تربیتی اسلام را بیان می کند و ما هم اگر مدعی بسط و نشر دین اسلام هستیم باید بدانیم در آن زور و ارعاب و جبر نبوده بلکه تعقل و اندیشه مبنای ایمان است.
اما از لوازم تعقل و اندیشه، طرح آزادانه افکار و دیدگاههاست. اگر چه در کشوری که پایگاههای دینی در آن قویست می بایست تلاش فرهنگی برای شناخت صحیح دین و آسیب شناسی اجتماعی و دینی صورت گیرد تا افراد با تشخیص درست مسیر زندگی خود را برگزینند.
و اگر حاکمان فعلی ذره ای ایمان و اعتقاد داشتند این همه ظلم و دروغ و ریا و فساد و تقلب در کارنامه شان نبود..
دولتی که بخواهد مملکت را فقط به روش دار و دسته ی خودش اداره کند و میدان را به بروز خلاقیتهای بالقوه ی افراد ببندد، در نهایت کم می آورد و به روشهای زور و ارعاب متوسل می شود.
سلام.همونطور که میدونید امروز تولد دکتر مصدق هست. و ایشون درروستای احمد آباد شهرستان آبیک دفن است. با درود بر این ابر مرد ایرانی میخواهم مشاهدات عینی خود را بگویم. البته بهتر است بچه هایی که عضو شبکه هایی اجتماعی مثل بالاترین یا دنباله و … هستند در این مورد اطلاع رسانی کنن.
۱-حضور ایستگاه بازرسی که اجازه ورود افراد غیر محلی باین روستا را نمیدهند.
۲-÷رسش از رانندگان تاکسی در نورد محلی بودن مسافران (دمش گرم راننده تاکسی ما)
۳- انتقال ۲ اتوبوس نیروی یگان وی÷ه به سالن ورزشی محل
۴- گشت زدن اطلاعاتی های فراوان بصورت علنی(با ریش و …) و غیر علنی ( موی بلند و….)
۵-احظار بسیجیان باطوم بدست از سایر روستاهای اطراف و آبیک و خور……
۶-بسته بودن درب منزل دکتر مصدق و جالب اینکه اطلاعاتی ها و بسیجیها نقش ملی گرا ها را بعهده گرفته و نخواستند کس دیگری در این مراسم شرکت کند و تنها خودشان در آنجا حضور دارند
۷- جلوگیری از تجمع ببیش از سه نفر و اینکه کسی نمیداندچرا هر سال این مراسم با حضور صدها تن برگزار میشد و امسال …
۸- نمیدانم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می خواستم از خوانندگان گرامی بپرسم که ایابازورو تهدیدهای جناح حاکم دینداری وایمان درجامعه تقویت شده واقعا؟
خانم گرامی اگر جبر وزوری درکارنبود، اولا اسلام به آن صورت گسترش نمی یافت وحال نیز اگر جبرو زور را ازپشت اسلام بردارند، شاید بین سی تا جهل درصد مردم ازاین دین برگردند. اگر برنمی گردند، یا آشکارا اظهارنظرنمی کنند، اربیم جان و مهدورالدم ومرتد شدن است.
دوست گرامی احمد حق گو
بستگی دارد که شما جبر و زور را چه بدانید؟
به نظر شما رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی نمونه ای از عمل زیر بار جبر و زور است یا نه؟
در هر جامعه ای و در کل جهان بشریت قوانین دست و پاگیری وجود دارد که انسانها باید به دلایل مختلف آن ها را رعایت کنند. مثلن شما به فروشگاهی می روید . شیئی را بر می دارید. هنگام خروج مجبورید بهای آن شیئ را بپردازید و یا از داشتن آن صرفنظر کنید وگرنه با قانون روبرو خواهید شد. می خواهید از کشور خارج شوید. شما مجبورید بلیت ، پاسپورت معتبر و ویزا داشته باشید وگرنه از خروج شما از کشور جلوگیری می شود. دهها قانون مشکل ساز در همین یک موضوع وجود دارد. شما چه به اکراه و اجبار و چه با رضایت تن به این قوانین می دهید وگرنه قانون با شما برخورد خواهد کرد.
دین اسلام راه زندگی است. برخی قوانینش اجتماعی است و برخی فردی. پذیرش دین یک امر قلبی است و اگر با اکراه باشد با کفر تفاوت چندانی ندارد. اعمال دینی فردی هم به خود افراد مربوط است . تنها معدودی از قوانین اسلام جنبه اجتماعی دارد که افراد جامعه مسلمان لازم است به اکراه یا رضایت ، به آن قوانین تن در دهند. اگر قانونی جزء اصل دین حساب شود منکر آن مرتد شمرده می شود.
( اینها که گفتم درباره دین اسلامی است که در کتابها از پیامبر اسلام و اهلبیت پاکش به ما معرفی شده است نه اسلامی که حکومت ایران نماینده آن است.)
مشکل همان زر و زور و تزویر است.
خانم ابتکار جواب بده چرا در آنصورت حضرت علی ع با خوارج درگیر شد . آنها از دین جنبه اختیاری و گزینشی را انتخاب کرده بودند، خودشان تفسیر می کردند و خودشان حکم صادر می کردند . حضرت علی آنها ادب نمود .
خانم رهنورد در دین اجباری نیست . مثل اینکه کسی که گواهینامه رانندگی گرفته هر غلطی خواست می تواند بکند .
در دین جبر و اجبار نیست ولی این به معنی این نیست که هر کس هر غلطی خواست بکند . مملکت قانون دارد .
شماها چرا خودتان را عاقلتر حساب می کنید . مگر شما چه چیزی دارید که سایرین ندارند .
به نظر من شما یک چیز دارید که سایر مردم ندارند آنهم خیانت است شما به راحتی می توانید به مملکت خیانت کنید ولی سایرین نمی توانند . نمونه های زیادی از خیانت های اصلاح طلبان وجود دارد .
خانم ابتکار مثل شما از دین فقط لااکراه فی دین را یاد گرفته ای . و به سایر دستورات الهی بی توجه بوده ای .
پس به نظر شما در دین اجباری نیست به مفهوم این است که هر کس در هر جایی چشمش به شما افتاد می تواند از شما استفاده نماید . چون در دین اجباری نیست و هر کس هر چه دلش خواست می تواند بکند .
قرآن کریم به عقل اشاره فراوانی نموده است ولی اصلاح طلبان از بی عقلی بهره می برند
بسم الله الرحمن الرحیم : لااکراه فی الدین / قتبین الرشدمن الغی….خداوندمتعال این رامیفرمایند..آیانعوذبالله ماازخدابرای دینش نگران تریم..یا ایشان معاذالله نگران دین نبوده اند…باورنداریدکه امیرالمومنین نیزمیفرمایند : الانسان حریص علی مامنع..اینان کدام قرآن وکتب احادیث رامطالعه می فرماینند..آیا اصلا میخوانند..شایدمیخوانندامانمیتوانندبدانند..!!