افراطی گرایی اصل حکومت دینی را زیر سوال می برد/به وضوح در حال دیدن سرپنجه جریانهای انحرافی هستیم
چکیده :درحال حاضر به وضوح در حال دیدن سرپنجه جریانهای انحرافی و حتی مشكوك نفوذگر خارجی هستیم و به هیچ وجه نمیشود پذیرفت جریان افراطی كه به تخریب شخصیتهایی كه هر كدامشان سرمایه انقلابی و ركن اعتماد عمومی مردم و یاران انقلاب و امام بودند میپردازد، در بستر افراط به راه خود ادامه دهد/فوج فوج جوانان ما را با رفتار و گفتار افراط گرایانه نسبت به اصل حكومت دینی و دخالت دین در قلمرو سیاست با سوال مواجه میكنند و میتوان گفت اینها همه ثمرات تلخ میدانداری جریانات افراطی...
کلمه:عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: همکاری و تعامل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بر پایه اعتدال، لازمه عقل سیاسی است.
مجید انصاری در گفتگو با ایسنا، گفت: نزدیک شدن و همکاری نیروهای متعادل در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا در جهت منافع ملی عملا در دولتهای گذشته مطرح و در این راستا تعاملات خوبی نیز شکل گرفت.
انصاری محور اساسی اعتدال را مصالح عمومی و منافع ملی عنوان و خاطرنشان کرد: من در مقطع کنونی نزدیک شدن نیروهای متعادل دو جریان را ضروریتر از گذشته میدانم، چرا که درحال حاضر احساس میشود یک جریان به شدت افراطی و تخریبی برای کنار زدن همه تجربیات گذشته اعم از اصولگرا و اصلاحطلب که هماهنگ با تفکرات آنها نیستند، تلاش میکند.
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در ادامه خاطرنشان کرد: اصولگرایان باید بیش از اصلاحطلبان از هویت و حیثیت خود در برابر این جریان از دید من مشکوک و خطرناک، دفاع کنند.
وی درعین حال گفت: البته ممکن است درون جبهه اصلاحات نیز افراطیگری و یا افراطیون باشند چنانچه در گذشته نیز بودهاند. بنابراین همکاری دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب با محوریت اعتدال بر اساس منافع ملی ضرورت مقطع کنونی است.
انصاری همچنین تاکید کرد: البته نام این روند را نباید تشکیل جریان سوم دانست، من همکاری و تعامل دو جریان درون خانواده انقلاب که از اول بودهاند و هماکنون نیز هستند، با محوریت اعتدال و مصالح و منافع ملی را مورد تاکید قرار میدهم.
وی افزود: در واقع جریان سومی که در این بین شکل گرفته، جریان افراطیگری است و باید آن را طرد و نفی کرد، والا همان دو جریان گذشته با همان حفظ دیدگاهها و اختلاف نظر خودشان میتوانند در صحنه باشند و با یکدیگر تعامل کنند و اگر رقابتی هم میانشان وجود دارد با در نظر گرفتن قواعد رقابت سالم و درجهت منافع جمعی و نه منافع شخصی مورد توجه گیرد.
وی با تاکید دوباره بر اینکه ایجاد جریان سوم را غلط میدانم، گفت: من با جریان سومی که با افراط گری درحال از بین بردن راه اعتدال دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا است، مخالف هستم.
وی در ادامه با بیان اینکه همکاری و تعامل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بر پایه اعتدال لازمه عقل سیاسی است، گفت: اگر نخواهیم به ارزشهای دینی و انقلابی توجه کنیم که البته باید به آن توجه کرد، از زوایه عقل سیاسی چنین تعاملی یک ضرورت است.
وی همچنین درمورد تاثیر این نوع تعامل در قطببندیها و رقابتهای سیاسی گفت: باید دانست که همواره در غیاب عقل، عدل و اعتدال، افراط، تفریط و تندرویها زمینه بروز پیدا میکند و در بستر چنین ناهنجاری سیاسی، فرصتطلبان و دشمن برای نفوذ مجال مییابند.
انصاری گفت: درحال حاضر به وضوح در حال دیدن سرپنجه جریانهای انحرافی و حتی مشکوک نفوذگر خارجی هستیم و به هیچ وجه نمیشود پذیرفت جریان افراطی که به تخریب شخصیتهایی که هر کدامشان سرمایه انقلابی و رکن اعتماد عمومی مردم و یاران انقلاب و امام بودند میپردازد، در بستر افراط به راه خود ادامه دهد.
وی افزود: امروز هم در حوزه اندیشه شاهد هستیم که این افراطیگری فرصتی را پیش آورده تا جریانهای انحرافی که در گذشته در انزوا بودند، به وضوح اندیشههای غلط و مردمستیز خود را مطرح میکنند و تفسیر وارونه ای از امام، اندیشه ایشان، ولایت فقیه، حوزه اختیارات و آزادیهای مردم ارائه میدهند و نتیجه هم این میشود که از اسلام و حکومت دینی تصویری وحشتناک ارائه میشود.فوج فوج جوانان ما را با رفتار و گفتار افراط گرایانه نسبت به اصل حکومت دینی و دخالت دین در قلمرو سیاست با سوال مواجه میکنند و میتوان گفت اینها همه ثمرات تلخ میدانداری جریانات افراطی است.
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به این سوال که به نظر شما چه بخشی از اصلاحطلبان راغب هستند که با اصولگرایان معتدل درجهت حفظ منافع نظام نزدیک شوند، اظهارکرد: به نظر من همه اصلاحطلبانی که ریشه و اساس انقلابی دارند و اکثریت هم هستند و به منافع ملی، آینده کشور و اندیشه امام معتقد و پایبند هستند و به منافع مردم فکر میکنند، خوشحال خواهند شد که دو جریان درون نظام در عمل بتوانند برای خدمت به مردم به یکدیگر نزدیک شوند. البته چنین نزدیکی هرگز به معنی دست کشیدن این افراد از مبانی اندیشهای خود نخواهد بود.
خیلی وقت اصل حکومت دینی زیر سوال
خطیب نماز جمعه تهران این هفته افاضه فرموده اند که ” … حتی مغول ها هم برای خودشان چارچوب هایی داشته اند !”. لازم است که مسئولین فعلی کشور از “صدر گرفته تا ذیل” به این نکته مهمی که آقای صدیقی اشاره کرده اند توجه بکنند و نباید در ویرانگری و بی اعتنائی به قوانین و عرف از سایر پیشکسوتان در تاریخ پیشی بگیرند.
آقا بنده به عنوان یک خس و خاشاک بعد از انتخابات و رفتار حاکمان به این نتیجه رسیدم که باید دین از سیاست جدا باشد…..
آقا مهدی آقای موسوی فرمودند: مردم حساب دین را از آنچه به نام دین انجام میشود جدا میدانند.
من دید روشنتری نسبت به افراطیون اصولگرا دارم ، آنها موسوی را ملحد و زهرا رهنورد را مرتد می دانند ، حکومت تک صدایی میخواهند ، هاشمی رفسنجانی را هم نمیتوانند تحمل کنند .این جماعت فریاد مبارزه با با مفاسد اقتصادی سر می دهند ولی در عمل پایگاه اصلی آنها افراد تا بن استخوان فاسدی …. و دیگران هستند .این طایفه از مبارزه با مستکبرین می گویند ولی افتخارشان به دار کشیدن یک معلم از محرومترین و مستضعف ترین مناطق کشور است .
من اما هر چه فکر میکنم نمیدانم این اصلاح طلبان افراطی که آقای انصاری از آنها صحبت می کند چه کسانی هستند .
آقا مردم با چه زبانی باید بگن حکومت دینی نمیخواهند..
بگذارید شان و منزلت هر چیز جای خود باشد
من دید روشنتری نسبت به افراطیون اصولگرا دارم ، آنها موسوی را محارب و زهرا رهنورد را مرتد می دانند ، حکومت تک صدایی میخواهند ، هاشمی رفسنجانی را هم نمیتوانند تحمل کنند .این جماعت فریاد مبارزه با با مفاسد اقتصادی سر می دهند ولی در عمل پایگاه اصلی آنها افراد تا بن استخوان فاسدی چون …. و دیگران هستند .این طایفه از مبارزه با مستکبرین می گویند ولی افتخارشان به دار کشیدن یک معلم از محرومترین و مستضعف ترین مناطق کشور است .
من اما هر چه فکر میکنم نمیدانم این اصلاح طلبان افراطی که آقای انصاری از آنها صحبت می کند چه کسانی هستند .
آقای سبز بنده هم با مهدی و دوستدار امیر موافق و هم عقیده هستم.
دقیقا بخاطر همین مسئله توجیه رفتار حکومتیان بوسیله دین است که سابقه تاریخی نیز دارد و دلیل اصلی ضرورت جدایی دین از سیاست است. حکومت هیچگاه در برابر مخالفان خودش با استفاده از جنبه های رحمانی دین برخورد نمی کند و برعکس برای طرفداران خودش که فاسدند و دزدی میکنند سخن از حفظ ابروی آنها می کند و رحمانی برخورد می کند.
دیگر تا کی و تا کجا می خواهیم گول افکار و عقاید پوسیده را بخوریم؟
اینکه ما بخواهیم دین از سیاست جداباشد هم یک تندروی غیر عاقلانه است که نتیجه عملکرد همان افراطیونی که جناب انصاری بهش اشاره کردند است این مسئله زمان امام حل شده و با پیش کشیدن این سوالات و ابهامات فقط تمرکز رو برای انجام کارهای اساسی مثل مسئله عمل به قانون اساسی و احقاق حقوق قربانیان جنایات کهریزک و شورای رهبری و … از دست میدهیم که این خواسته اقتدارگرایان دیکتاتور است
همانطور که جناب انصاری فرموده اند به دلیل تفسیر وارونه ای که افراط گرایان از اندیشه حضرت امام در بحث ولایت فقیه و حوزه اختیارات او ارائه می دهند ، برای بسیاری از مردم به خصوص جوانان این تصور پدید آمده که وجود این اصل با حقوق مردم مندرج در قانون اساسی تناقض داشته و منافی آزادی مردم در اعمال اختیاراتشان می باشد ، این مطلب و شبیه سازی خلاف واقعی دلبستگان به حکومت مبنی بر اینکه رهبر فعلی در جایگاه مولی الموحدین قرار دارند و مخالفان ایشان به تبع این تفکر در زمره ی قاسطین و مارقین و ناکثین هستند ، پیامدی وحشتناک داشته و آن این حقیقت است که در برهه ی فعلی برخی بر این باورند که حکومت دینی و حتی اسلام مترادف با استبداد است .
حاکمان ما با نوع نگرشی که به اسلام و حکومت دینی دارند ، خواسته یا ناخواسته تصویری وحشتناک از این واقعیتها ارائه کرده اند که نتیجه ی آن این شده که جوانان ما فوج فوج نسبت به اصل حکومت دینی و دخالت دین در قلمرو سیاست بدبین شده ، با آن مخالفت نمایند و یا حداقل در مورد درستی آن با سوال مواجه شوند .
ممکن است این نوع رفتار ، رویکردی احساسی بوده و کنشی در مقابل آنچه که ذکر آن رفت باشد ، که پر بیراه هم نیست ، اما اگر رهبران جنبش سبز به این فکر باشند که این مسئله مقطعی است ، از پشتوانه ی فکری برخودار نیست و با خروج افراط گرایان از قدرت و جابجایی حاکمان این پرسشها خود به خود منتفی خواهند شد سخت در اشتباه می باشند .
امروز نعمت فضای مجازی باعث شده تا نه همه ی افراد جامعه ولی به هرحال قسمتی از این جمعیت به اطلاعات وسیعی دست یابند ، بدیهی است که این گونه از آگاهیها ، پراکنده ، ناهمگون و بعضا متناقض می باشند . اگر بپذیریم که قسمت اعظم کاربران تنها در حوزه هایی از این مسائل تحصیلات آکادمیک دارند و باز اگر این واقعیت را قبول داشته باشیم که اکثر این دوستان در رشته ی علوم انسانی ، تاریخ ادیان و به ویژه علوم اسلامی کم اطلاعند ، بلافاصله درخواهیم یافت که باورها و سئوالات ایجاد شده چندان هم بی دلیل نیستند هر چند ممکن است که بدون پشتوانه فکری باشند .
اگر به مطالب فوق این را هم اضافه کنیم که تقریبا همه ی ما اطلاعات دینی مان را از قشری بدست آورده ایم که روزگاری بس دراز به زعم قریب به اتفاق مردم این دیار لباس تقدس به تن داشته اند . به همین دلیل درست یا نادرست سخن آنان برا ی خلایق بیشماری حجت بوده است و باز به همین سبب فرد فرد جامعه هرگز از آنان توقع اعمال خلاف عدل و انصاف نداشته اند . اما هم اینک رفتار سوء حاکمانی که بسیارشان در این کسوت عمر سپر کرده اند باعث شده این جایگاه اهورایی متزلزل گردد که هیچ به گمان جماعت بسیاری ، اینان لباس زر و زور و تزویر بر تن کرده اند ، تا دار و ندار خلق به یغما برند .
وقتی باور فرو می ریزد ، هنگامی که اعتماد از بین می رود و زمانی که ایمان کسی سست می گردد ، آن فرد پا در هواست ، بی پناه است و بی اختیار احساس ناامنی می کند . آنگاه دست به هر دستاویزی خواهد زد تا از آنچه به گمان او در پی فریبش بوده فاصله گیرد ، این است شرایط مردم زمانه ی ما.
امروز نه تنها جوانان بلکه ما میانسالان نیز دچار تردید شده ایم ، چندی پیش به دوستی می گفتم این انتخابات از همه جهت خیر بود ، ما را از قید تار و پود جهالت رهایی بخشید، با شکستن قداستهای خود ساخته حصار خویشتن را گسستیم و بر بسیاری از باورهای موهوم پشت پا زدیم ، اما از آنجا که مرز میان حق و باطل کمتر از مویی است ، تمنایی دارم .
دوستان ، امروز به زعم حاکمان فعلی پرسش گناهی نابخشودنی است ، شما اگر از درستی حاکمیت دین ، راستی ولایت داشتن فقیه سئوال کنید ، مجرمید ، چه رسد به سئوالات مبنایی در مورد ماهیت دین ، اما خفقان و کشتن روحیه ی پرسشگری ، واقعیت ذهنی انسان را تغییر نخواهد داد ، باید فضایی تعبیه کرد که همه آزادانه بتوانند به نقد هر آنچه می خواهند بپردازند ، از هر چه می خواهند بپرسند و از این فراتر هر چه دوست دارند بگویند . اما صرف این کارچیزی جز تخلیه ی روانی در پی ندارد ، از این رو از رهبران فکری جنبش تقاضا دارم در همین سایت یا محلی دیگر فرصتی برای همه ی اهل اندیشه فراهم آورند تا با پرسش و دریافت پاسخی در خور از طرف اهل فن در حوزه های مختلف علاوه بر حرکت در جهت تنویر افکار عمومی ، اعضاء جنبش خود نیز از جهت فکری تا سر حد ممکن تعالی یابند . انشاءالله
صبر و استقامت تا صبح ظفر
همانطور که جناب انصاری فرموده اند به دلیل تفسیر وارونه ای که افراط گرایان از اندیشه حضرت امام در بحث ولایت فقیه و حوزه اختیارات او ارائه می دهند ، برای بسیاری از مردم به خصوص جوانان این تصور پدید آمده که وجود این اصل با حقوق مردم مندرج در قانون اساسی تناقض داشته و منافی آزادی مردم در اعمال اختیاراتشان می باشد ، این مطلب و شبیه سازی خلاف واقعی دلبستگان به حکومت مبنی بر اینکه رهبر فعلی در جایگاه مولی الموحدین قرار دارند و مخالفان ایشان به تبع این تفکر در زمره ی قاسطین و مارقین و ناکثین هستند ، پیامدی وحشتناک داشته و آن این حقیقت است که در برهه ی فعلی برخی بر این باورند که حکومت دینی و حتی اسلام مترادف با استبداد است .
حاکمان ما با نوع نگرشی که به اسلام و حکومت دینی دارند ، خواسته یا ناخواسته تصویری وحشتناک از این واقعیتها ارائه کرده اند که نتیجه ی آن این شده که جوانان ما فوج فوج نسبت به اصل حکومت دینی و دخالت دین در قلمرو سیاست بدبین شده ، با آن مخالفت نمایند و یا حداقل در مورد درستی آن با سوال مواجه شوند .
ممکن است این نوع رفتار ، رویکردی احساسی بوده و کنشی در مقابل آنچه که ذکر آن رفت باشد ، که پر بیراه هم نیست ، اما اگر رهبران جنبش سبز به این فکر باشند که این مسئله مقطعی است ، از پشتوانه ی فکری برخودار نیست و با خروج افراط گرایان از قدرت و جابجایی حاکمان این پرسشها خود به خود منتفی خواهند شد سخت در اشتباه می باشند .
امروز نعمت فضای مجازی باعث شده تا نه همه ی افراد جامعه ولی به هرحال قسمتی از این جمعیت به اطلاعات وسیعی دست یابند ، بدیهی است که این گونه از آگاهیها ، پراکنده ، ناهمگون و بعضا متناقض می باشند . اگر بپذیریم که قسمت اعظم کاربران تنها در حوزه هایی از این مسائل تحصیلات آکادمیک دارند و باز اگر این واقعیت را قبول داشته باشیم که اکثر این دوستان در رشته ی علوم انسانی ، تاریخ ادیان و به ویژه علوم اسلامی کم اطلاعند ، بلافاصله درخواهیم یافت که باورها و سئوالات ایجاد شده چندان هم بی دلیل نیستند هر چند ممکن است که بدون پشتوانه فکری باشند .
اگر به مطالب فوق این را هم اضافه کنیم که تقریبا همه ی ما اطلاعات دینی مان را از قشری بدست آورده ایم که روزگاری بس دراز به زعم قریب به اتفاق مردم این دیار لباس تقدس به تن داشته اند . به همین دلیل درست یا نادرست سخن آنان برا ی خلایق بیشماری حجت بوده است و باز به همین سبب فرد فرد جامعه هرگز از آنان توقع اعمال خلاف عدل و انصاف نداشته اند . اما هم اینک رفتار سوء حاکمانی که بسیارشان در این کسوت عمر سپر کرده اند باعث شده این جایگاه اهورایی متزلزل گردد که هیچ به گمان جماعت بسیاری ، اینان لباس زر و زور و تزویر بر تن کرده اند ، تا دار و ندار خلق به یغما برند .
وقتی باور فرو می ریزد ، هنگامی که اعتماد از بین می رود و زمانی که ایمان کسی سست می گردد ، آن فرد پا در هواست ، بی پناه است و بی اختیار احساس ناامنی می کند . آنگاه دست به هر دستاویزی خواهد زد تا از آنچه به گمان او در پی فریبش بوده فاصله گیرد ، این است شرایط مردم زمانه ی ما.
امروز نه تنها جوانان بلکه ما میانسالان نیز دچار تردید شده ایم ، چندی پیش به دوستی می گفتم این انتخابات از همه جهت خیر بود ، ما را از قید تار و پود جهالت رهایی بخشید، با شکستن قداستهای خود ساخته حصار خویشتن را گسستیم و بر بسیاری از باورهای موهوم پشت پا زدیم ، اما از آنجا که مرز میان حق و باطل کمتر از مویی است ، تمنایی دارم .
دوستان ، امروز به زعم حاکمان فعلی پرسش گناهی نابخشودنی است ، شما اگر از درستی حاکمیت دین ، راستی ولایت داشتن فقیه سئوال کنید ، مجرمید ، چه رسد به سئوالات مبنایی در مورد ماهیت دین ، اما خفقان و کشتن روحیه ی پرسشگری ، واقعیت ذهنی انسان را تغییر نخواهد داد ، باید فضایی تعبیه کرد که همه آزادانه بتوانند به نقد هر آنچه می خواهند بپردازند ، از هر چه می خواهند بپرسند و از این فراتر هر چه دوست دارند بگویند . اما صرف این کارچیزی جز تخلیه ی روانی در پی ندارد ، از این رو از رهبران فکری جنبش تقاضا دارم در همین سایت یا محلی دیگر فرصتی برای همه ی اهل اندیشه فراهم آورند تا با پرسش و دریافت پاسخی در خور از طرف اهل فن در حوزه های مختلف علاوه بر حرکت در جهت تنویر افکار عمومی ، اعضاء جنبش خود نیز از جهت فکری تا سر حد ممکن تعالی یابند . انشاءالله
صبر و استقامت تا صبح ظفر
من متاسفانه کلی گوی آقای انصاری را متوجه نشدم ،بهتر نیست آقای انصاری که مقداری مصداقی میگفتند ،کدام یک از جریانات اصولگرا را مد نظر دارند ،و یا اینکه کدام یک؟؟
از آقایان لاریجانی ها ؟؟،موتلفه و شرکا ؟؟ آبادگران ؟؟ تشکل آقای باهنر؟؟.این آقایان که نظراتشان را در مورد جبهه سبز ،بدون چسم پوشی بیان کردند .متاسفانه من که هر چی فکر میکنم دراین جبهه تنها آقای ناطق نوری مانده .بهتر نیست که آقای انصاری چند شخصت را نام ببرد ،بجای اینکه جریان سازی نماید .