از خانه تیمی پر از اسلحه تا خانه تیمی در بیمارستان
چکیده :در جدیدترین ادعا ، سایت «شبکه ایران» وابسته به موسسه دولتی ایران که از پول بیت المال اداره می شود نوشت:« هم اکنون بیمارستان محل بستری مصطفی تاجزاده به خانه تیمی آقایان تبدیل شده و تمامی قرارهای ملاقات در بیمارستان گذاشته می شود.به نظر می رسد این محافل سیاسی از آزاد شدن قهرمانه زندانیان سیاسی بسیار دلخور هستند به طوری که می توان گفت تنها ادعایی که توسط حامیان دولت در این زمینه درست درآمد همین بود به گونه ای که سایت رجا نیوز در روز دستگیری تاج زاده و بهزاد نبوی نوشت:« بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده در زمان دستگیری طوری وانمود میکردند که گویی قهرمان باز میگردند.»...
کلمه: «ایجاد خانه های تیمی پر از اسلحه» ادعایی بود که بلافاصله بعد از انتخابات توسط برخی محافل وابسته به دولت به برخی از فعالان سیاسی از جمله مصطفی تاجزاده نسبت داده شد.ادعای دروغی که هیچ گاه ثابت نشد اما این محافل هنوز هم دنبال کشف این خانه ها می گردند.
به گزارش کلمه، در جدیدترین ادعا ، سایت «شبکه ایران» وابسته به موسسه دولتی ایران که از پول بیت المال اداره می شود نوشت:« هم اکنون بیمارستان محل بستری مصطفی تاجزاده به خانه تیمی آقایان تبدیل شده و تمامی قرارهای ملاقات در بیمارستان گذاشته می شود.»
این سایت ادامه داد: «یکی از متهمین کودتای مخملی که به خاطر بیماری در مرخصی به سر میبرد، اقدام به تشکیل جلسات حزبی و محفلی در بیمارستان کرده است.»
محافل انحصار طلب درحالی این ادعاها را از طریق رسانه های خود مطرح می کنند که ادعا های پیشین آنها در هیچ دادگاهی ثابت نشد.
با مرور کوتاه اخبار مشاهده می شویم این محافل بلافاصله بعد از انتخابات هم با آب و تاب فراوان از این واژه های نخ نما برای تخریب فعالان سیاسی استفاده کردند که برخی از آنها به شرح زیر است:
« در پی بروز اغتشاشات اخیر، نیروی انتظامی در ردیابی کانون های بحران آفرینی و ایجاد اغتشاش چندین خانه تیمی را کشف و متلاشی کرده است. از این خانه های تیمی مقادیری سلاح سرد و تجهیزات فنی شنود کشف شده است.برپایه این گزارش، در جریان فروپاشی کانون های بحران آفرینی تعدادی از سران مشارکت ، ملی گرا و سازمان مجاهدین نیز بازداشت شده اند که تحقیقات از آنان ادامه دارد.»(فارس-۲۴ خرداد ۱۳۸۸)
« تاج زاده و رمضان زاده که در حال تدارک آشوب در ساختمانی مقابل وزارت کشور بودند، به همراه عده ای دیگر دستگیر شده اند.»( سایت انصار -۲۳ خرداد ۱۳۸۸)
«مرکز هدایت و پشتیبانی آشوبگری اراذل و اوباش در تهران شناسایی شد . گزارشهای دریافتی حاکی است مجموعه تحرکات آشوب طلبانه طی ۲۴ ساعت گذشته در تهران از یک مرکز درشمال پایتخت هدایت شده است .براساس این گزارش ها اتاق هدایت و حمایت آشوب طلبان از سوی مصطفی تاج زاده و محسن امین زاده اداره می شود .»(ایرنا- ۲۳ خرداد ۱۳۸۸)
«مصطفی تاج زاده و عبدالله رمضان زاده به همراه ۱۱ نفر از عواملی که قصد اغتشاش داشتند، بعد از ظهر دیروز توسط نیروهای امنیتی شناسایی شدند. مرجع قضایی برای برخی متهمان این پرونده حکم پیگرد صادر کرده و مکان مورد نظر نیز پلمب شده است.یک مقام آگاه با تایید این خبر به «ایران» گفت: متهمان در ساختمانی در محدوده قیطریه تهران در حال خبرسازی و تهیه فیلم برای شبکههای ماهوارهای بودند. وی افزود: از این مکان مقادیری سلاح سرد نیز کشف شده است.» (ایران – ۲۳ خرداد ۱۳۸۸)
اما هم اکنون همین محافل سیاسی که وابستگی آنها به دو لت مشخص شده است با بستری شدن تاجزاده در بیمارستان بی تاب بازگشت او به زندان هستند و با تمام امکاناتی که در اختیار دارند نسبت به تخریب این فعال سیاسی که تازه چند روزی است که از بیمارستان مرخص شده است اقدام می کنند. آنها ابتدا ادعا به تمارض تاجزاده کردند و بعد از بستری شدن این فعال سیاسی در بیمارستان و با توجه به ملاقات چهره های سیاسی ادعای ایجاد خانه تیمی در بیمارستان را داشتند و هنوز هم این تخریب ها را ادامه می دهند.
سایت جوان (متعلق به سپاه)، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی (زیرنظر روح الله حسینیان) و دیگر سایتهای حامیِ دولت، با الصاق عکسهایی از چند سال پیشِ مصطفی تاج زاده و ادعای سلامتی کاملِ وی، وضعیت فعلی او را «تمارض» جهت نشان دادن شدت بیماری ذکر کرده و نوشتند: «تاج زاده با بهانه قرار دادن بیماری خود و تمارض، سعی در عدم بازگشت به زندان و ادامه تماس های تشکیلاتی خود داشته است. »
اما در این بین فخرالسادات محتشمی پور معتقد است :«حالا همه حتی مخالفان دیدگاه های سیاسی تاجزاده می دانند کسانی که با دروغ پراکنی زمینه را برای بازداشت غیرقانونی ایشان و دوستان هم فکرش فراهم کردند بازنده این داستان خودساخته هستند و حالا که ادعای دستگیری ایشان در خانه تیمی پر از سلاح به گفته آقایان به ظاهر متدین دروغپرداز، نزد همه مسخره و بیش از آن تهوع آور است، زمزمه بازداشت مجددشان در حال وخامت حال و ضعف ناشی از صدمات وارده در زندان بیشتر برانگیزاننده احساسات همه آدم های بی طرف بلکه مخالف سیاسی ایشان است.»
به نظر می رسد این محافل سیاسی از آزاد شدن قهرمانه زندانیان سیاسی بسیار دلخور هستند به طوری که می توان گفت تنها ادعایی که توسط حامیان دولت در این زمینه درست درآمد همین بود به گونه ای که سایت رجا نیوز در روز دستگیری تاج زاده و بهزاد نبوی نوشت:« بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده در زمان دستگیری طوری وانمود میکردند که گویی قهرمان باز میگردند.» !
نمی دونم در وقابل این همه وقاحت و ظلم و استبداد زدگی چه باید کرد؟
خدالعنت کند این نامردان را.خدایا می شود روزی را شاهد باشیم که خواری وزبونی …. وامثالهم را این ملت ببیینند؟آیا آنروز نزدیک است؟
دورود برسبزاندیشان این مرزوبوم
سلام برکروبی ومیرحسین
ودورد برسبزهای دربند از دکتر علی عرب مازار وتاجزاده وهنگامه شهیدی و…. تا بقیه سبزهای گمنام،خدایا تو نگهدارشان باش.
این انگلیسی ها تاج زاده رو عمدا زندان انداختن و مریض کردن تا بتونن بیمارستان رو تبدیل به خانه تیمی بکنند ! ! ! اینا تو روز روشن نمیتونن مجسمه های چند صد کیلویی که جلوی چشم خودشون دزدیده میشه رو محافظت کنند و یا جلوگیری کنند اما توی بیمارستان خانه تیمی کشف میکنند ؟ ! اینم از اون حرفاست !
البته احتمالا بیمارستان رو هم انگلیس ساخته ! امان از دست این انگلیس خبیث
خندم گرفت
خاتمی عزیز :
« اعتراض داشتن به مسائل نباید سبب شود که معترضان به همه اتهامات متهم شوند، من مطمئن هستم که اگر قوه قضاییه دقیقا به وظایف خود عمل کند جای مدعیان و متهمان عوض خواهد شد.»
اگر مثل گاو قوی باشی میدوشند اگر مثل خر محکم باشی از تو بار میکشند اگر مثل اسب چابک باشی سوارت میشوند ولی از فهمیدن تو میترسند ( دکتر علی شریعتی)
با مداد سرد بهمن ماه بدنیا می آ ید . ۲ خواهر و ۳ برادر دارد که در خانه منتظر و به گوش مانده اند تا خبر تولدش را بشنوند .
۱۳۵۷
انقلاب است . کوچه ها را می دود . وقتی به خانه می رسد ، کسی نیست . همه رفته اند خانه همسایه ، پای تلویزیون نشسته اند: « هیس ، بیا امام رو ببین ، امام اومد»
مادرش که زن معتقدی است دستی به صفحه تلویزیون می کشد و « قل هو الله » می خواند و اورا فرا می خواند .دستش را مسح می کشد روی صورت کودکش. در آن روز ها « ایمان » هنوز قیمت داشت .
۱۳۶۳
بحبوحه ی جنگ است . مادر چادر به سر از دور می آید . نگاهش نا امید اما مهربان است . پدر ۴۰ تومان به مادر می دهد . مادر می گوید : «با این که نمیشود چیزی خرید » . پدر می گوید :« توکل بر خدا ، فردا هم خدا کریمه » . در آن روزها « امید قیمت داشت ».
۱۳۶۸
یک سال بعد از جنگ ، کار کم است . اما هنوز امید هست . پول نیست ، اما هنوز توکل است . خوشبختی نیست ، ولی هنوز خنده در خانه شان هست .
پدرش چند ماهی است رفته و بین آنها نیست ، ولی وطن هم چنان هست . هرچه توانسته اند برای انقلاب کرده اند ولی انقلاب هنوز کاری از دستش بر نیامده !
خانواده هنوز در فقر است . آن روزها هنوز « فقر » زینت مومنان است و مسابقه ثروت اندوزی شروع نشده است !
۱۳۷۱
با خودش می گوید باید کاری بکنیم. هنوز می داند باید برای ایران کاری کرد. تا روزی ایران برای او کاری بکند ! با این حال ایران هنوز قیمت داشت!
«تکه نانی » داشت . « خرده هوشی » ، ایمانی ، دینی ….. و صدای مرحوم موذن زاده ، همیشه به یادش می انداخت که هر چه نباشد، آن بالاها یک خدایی هست !
خدایی که خیلی کارها برایش کرده بی آنکه پرسیده باشد :« تو برای خدای خود چه کرده ای :»؟
و اکنون ۱۳۸۸+۱۳۸۹
می نویسد : در دوره انقلاب و جنگ و بعد از آن ، از بمباران و گرسنگی و سختی ها عبور کردیم و با « زردی فقر » ساختیم و زنده ماندیم . « امید » داشتیم . می دانستیم روزی ایران ساخته خواهد شد .
حالا گویا سالهاست مرده ایم و دیگر زندگی نمی کنیم . فقط زنده ایم . یکی آمده و زده به سیم آخر و می گوید همه آنها که در این سالها معتمدان ما و رهبران کشور بوده اند ، مشتی دزد بوده اند.
رهبران کشور می گفتند « مسئولان» دارند ما را به سمت ارزشها می برند ! و کشور را به « بهشت » تبدیل خواهند کرد ! اما حالا یکی آمده و میگوید از همه این سی سال ، ۲۷ سالش ما توسط « منتخبین مردم » و « معتمدین امام و رهبری » ، « چاپیده» شده ایم . ! چپاول شده ایم !
او مسئولان قبل از خود را به « فساد و دزدی » متهم می کند و ما را برای حماقت انتخاب مشتی دزد و فاسد !!! سرزنش می کند و رای می خواهد!
در مناظره تلویزیونی روبروی نخست وزیر سال های جنگ می نشیند و با تهدید می پرسد : « بگم ؟ بگم: » و عکس همسر او را نشان می دهد تا پرده از تخلف تحصیلی او بردارد !
ولی انگار فراموش کرده تا همین چند ماه قبل یک « دکتر جعلی » را وزیر کشور کرده بود و تا آخر از او حمایت کرد تا همین انتخابات را آن دکتر فریب کار برگزار کند!
او به جز همین « اتهامات کلی » و افشای مافیا های خیالی ، چیزی ندارد که بگوید . اما ما را « بهت زده » می کند !
به آن ۲۷ سال و ادعای دزدی های میلیاردی و صحم و سقم این افتراها کاری ندارد.
اما به چیزهای فکر می کند که سالهاست مرده اند . در همین دولت نهم چند فقره تلفات ارزشی داده باشیم کافی است؟
در اوج مشکلات ، « گذشت » را می شناختیم و فدا کاری می کردیم . در بحبوحه بی نانی ، دین داشتیم . اخلاق داشتیم ، برادری داشتیم ، مرام داشتیم . در تمام آن سالها ما « دل داشتیم …… در دلمان ، عشق به ایران داشتیم.
و در ایران مان ، یک دنیا اخلاق داشتیم و ایمان ! اما حالا یکی آمده است و در پایان ۴ سال دولتش سکوتش را شکسته تا به زعم خودش دوباره افشاگری کند !
چون « ترس از شکست » در انتخابات را به طور جدی تری لمس کرده است !
حالا او بعد از ۴ سال دوباره با جذابیت افشاگری آمده است و به ما خبر می دهد که ملتی دزد زده ایم . چپاول شده ایم .
اما نمی گوید بزرگترین چیزهای ما در دوره « خود او » دزدیده اند ! نمی گوید در دوران خود او « اعتماد » ما را دزدیده اند . « ایمان » ما را ربودند .
« اخلاق » ما را چاپیدند. برادری را در دل برادران کشتند . وطن پرستی را به سخره گرفتند ! غرور ملی ما را پایمال کردند ! ایثار را در دل کشتند ! عاشقی را غارت کردند ! دین و دنیا و آخرتمان را که از روز ازل « قیم » بودند ! بعد از این همه « تلفات » که داده ایم ، با خود می اندیشد :
« ما را به سخت جانی خود ، این گمان نبود»