سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ضرورت تشکیل شبکه اجتماعی برای کمک به خانواده زندانیان سیاسی...

ضرورت تشکیل شبکه اجتماعی برای کمک به خانواده زندانیان سیاسی

چکیده :اینک زمانی است که باید شبکه های اجتماعی و جمعیت هایی برای یاری زندانیان بی گناه و خانواده های مضطرّ آنان تشکیل شود تا دست طلب به سوی نامحرمان دراز نکنند. اینک زمانی است که باید علما آغوش به روی معترضین دردمند بگشایند و کسانی را که حق آنان را پایمال کرده اند تنبه و انذار دهند، باشد که به خود بیایند و وکلای آزاده داوطلب باید به مدد آنان بشتابند تا با حقوق خود به درستی آشنا شده آن را مطالبه کنند. و مردم نوع دوست و مهربان خواهرانه و برادرانه در صدد رفع گرفتاری های آنان برآیند که تاکنون هم این همت و غیرت وجود داشته اما متأسفانه بی اطلاعی ناشی از عدم اطلاع رسانی درست، مانع یاری رسانی فراگیر شده...


کلمه:فخرالسادات محتشمی پور در یادداشتی با تاکید بر ضرورت تشکیل شبکه های اجتماعی و جمعیت هایی برای یاری زندانیان بی گناه و خانواده های مضطرّ تاکید کرد: اینک زمانی است که باید علما آغوش به روی معترضین دردمند بگشایند و کسانی را که حق آنان را پایمال کرده اند تنبه و انذار دهند.

متن این یادداشت که در اختیار کلمه قرار گرفت به شرح زیر است:

نوشتن برای من طی نه ماه اسارت همسرم، یک نوع رسالت زینبی تلقی می شد. ویک نوع شکرانه دادن برای نعمت فهم و شعور خدادادی. دیروز برحسب اتفاق خاطره ای از یکی از یادگارهای امام راحل (ره) می خواندم که پس از پایان تحصیل به این نوه دختریش سفارش کرده بود که حالا موقع خدمت به مردم است.

بنویس! و حتی او را توصیه به نوشتن رمان کرده بودند در حالی که رشته تحصیلی اش چیز دیگر بود. چرا نوشتن این همه اهمیت دارد و چرا خداوند به قلم سوگند می خورد و به آن چه می نگارد؟فهم من می گوید قلم ابزار انتقال دانش بشری است و وسیله انتقال اخبار واطلاعات و سمبل آزادی و آزادیخواهی و اگر در جامعه ای خدای ناکرده قلم ها شکسته شوند، باید منتظر شیوع جهل و خرافه و کج فهمی و تحجر بود و مباد که سرنوشت میهن ما که مهد فرهنگ و تمدن دیرین است به سرنوشت تمدن های نفرین شده و هلاک شده بر اثر حکمرانی بد و یا غفلت و بی تفاوتی اهلش دچار شود.

و من قدرشناسِ قلم خواهم بود تا زمانی که توان نوشتن دارم و تا زمانی که حتی یک نفر چشم انتظار خواندن سطوری است که گوشه ای از تمنیات و خواسته های به حق او را بیان می کند. و هنوز چه بسیار گفتنی باقی است از حقوقی که ضایع می شود و از انسان هایی که در اختفا مورد ظلم قرار می گیرند وصدایشان به جایی نمی رسد.

امروز می خواهم به شکرانه رهایی هرچند موقت همسرم صدای خانواده های اسرای سبز گمنام را به گوش خوانندگان این روزن کوچک برسانم. صدای مظلومانی که ماه هاست عزیزانشان دربند هستند و در مسیر رفت و آمدها به مراجع قضایی پاسخی دریافت نداشته اند و بعضا با انواع توهین و بدرفتاری مواجه شده اند و جواب های سربالا شنیده اند. خانواده هایی که گاه هنوز موفق به دیدار فرزندانشان نشده اند و یا این که ملاقات های کابینی دل پر دردشان را تسکین نداده. خانواده هایی که هنگام تحویل سال نو با قلبی محزون از خدایشان فرج و گشایش در کارشان را تمنا کرده اند و در دل از خود پرسش کرده اند که چرا باید در کشوری که داعیه حکومت اسلامی دارد، حقی از انسان های مظلوم ضایع شود.

من امروز می شوم صدای مادران همه جوانان دربند در سراسر کشور که نام هایشان برای ما آشنا نیست. آنان که نان آورانشان در شرایط بسیار نامطلوب از سلول های انفرادی که مصداق شکنجه است و بازجویی های سخت، رسته و در بندهای عمومی شب را به روز می رسانند و روز را به شب تا سرانجام کسی حکمی را برای جرائم ناکرده شان صادر کند و آنگاه بروند بگردند دنبال تأمین وثیقه هایی که تعداد صفرهایشان اعجاب برانگیز است. مادران سرگردانی که گاه در طول روز بارها به دادسرا و دادگاه و زندان مراجعه می کنند و به دلیل ناآگاهی های حقوقی هیچ چاره ای برای کارشان نمی شناسند.

من می شوم مدافع حقوق زندانیان بی گناهی که ماه هاست از امکانات لازم برای ادامه حیاتی که خداوند به آنان عطا کرده و از آزادی که هدیه خدادادی است بی بهره اند و از تعداد آن ها پرسش می کنم. براستی چرا تعداد و اسامی زندانیان سیاسی در زندان های سراسر کشور اعلام نمی شود؟ مگر مردم نامحرم هستند و چرا هنوز عده ای از خانواده ها از وضعیت پرونده فرزندانشان بی خبر هستند؟ چرا دسترسی زندانیان به وکیل که حق قانونی آنان است این قدر سخت است؟ و چرا مرّ قانون در مورد همه اجرا نمی شود؟

ما خانواده های آزادگان رها شده از بند نمی توانیم از بهار زیبا و از مظاهر روح بخش طبیعت و از نعمت آزادی عزیزانمان لذت ببریم وقتی حتی یک مادر بی اعتنا به همه این شگفتی های آفرینش، در حسرت فراق فرزند اشک می ریزد و یک پدر قلبش از هجران فرزند می لرزد و یک کودک از دوری پدر یا مادر در سوز و گداز است. مگر می توان به روزمرگی ها دلخوش داشت و درد هم نوعان را نادیده گرفت؟ این چگونه مسلمانی است؟

براستی ما را چه شده که این گونه سر در گریبان فرو برده از محنت خواهران و برادرانمان در غفلت مانده ایم. هر یک روزی که از محبوس ماندن صاحبان اندیشه های ژرف می گذرد، به قاعده روزها و بلکه ماه ها خسران بر این کشور وارد می شود. حالا که مسئولان و دست اندرکاران به این مهم اعتنا ندارند، چرا بزرگان و صاحبان فکر و خرد، علمای حوزه و دانشگاه، اندیشمندان،هنرمندان و به ویژه حقوق دانان به داد این جماعت مظلوم نمی رسند؟ آیا رفاه و راحت دنیا ارزش مردن روح انسانی و آدمیت را دارد و آیا همه آن چه ما در مکتب بزرگان علم و معرفت از خدمت به خلق و تخلق به اخلاق حسنه نظری و عملی آموخته ایم در ازای عافیت طلبی به دست فراموشی سپرده ایم؟

اینک زمانی است که باید شبکه های اجتماعی و جمعیت هایی برای یاری زندانیان بی گناه و خانواده های مضطرّ آنان تشکیل شود تا دست طلب به سوی نامحرمان دراز نکنند. اینک زمانی است که باید علما آغوش به روی معترضین دردمند بگشایند و کسانی را که حق آنان را پایمال کرده اند تنبه و انذار دهند، باشد که به خود بیایند و وکلای آزاده داوطلب باید به مدد آنان بشتابند تا با حقوق خود به درستی آشنا شده آن را مطالبه کنند. و مردم نوع دوست و مهربان خواهرانه و برادرانه در صدد رفع گرفتاری های آنان برآیند که تاکنون هم این همت و غیرت وجود داشته اما متأسفانه بی اطلاعی ناشی از عدم اطلاع رسانی درست، مانع یاری رسانی فراگیر شده است.

حالا که گروه اندک خشونت طلب در جمع اقتدارگرایان هر گونه روزنی را برای برون رفت از بن بست های سیاسی موجود، با هیاهوی تبلیغاتی می بندند و تدبیری برای به سامان دادن امور با آزادی هرچه سریع تر همه زندانیان بی گناه وجود ندارد، گاه آن است که ایرانیان نیک اندیش و متدینین خیرخواه این مظلومان دربند را فرزندان خود دانسته به چاره اندیشی بپردازند.و اجر عمل نیک خود را از هم او بخواهند که عبادت را جز خدمت به خلق نمی داند.

پروردگارا ما را با وظایف خویش آشنا بفرما



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۱۸ پاسخ به “ضرورت تشکیل شبکه اجتماعی برای کمک به خانواده زندانیان سیاسی”

  1. زن ایرانی گفت:

    خوب حالا بگین چی کار بکنیم و از کجا شروع کنیم. یه راهکار بدین ما تا آخرش هستیم

  2. ناشناس گفت:

    دلجویی از خانواده هایی که آنان را می شناسیم می تواند دل های آزرده از ظلم آنان را قدری التیام ببخشد.

  3. یا علی‌ گفتیم و عشق آغاز شد ،درود بر بانو محتشمی پور ،یعنی باید چکار کرد؟ بانوی سبز نیاز به توضیح بیشتر

  4. مهدی گفت:

    باید راهکارهای عملی پیشنهاد شود و هرکس به نوبه خود فعالیت کند.به امید حق این دوره را پشت سر خواهیم گذاشت.

  5. سبز گفت:

    ناآگاهی های حقوقی در همه زمینه ها دامن اکثریت مردم کشور ما را گرفته است. تحصیل کرده و نکرده فرقی نمیکند. چون در تمام دوره تحصیلات خیلی از رشته ها (به جز تعداد معدودی ) حتی کمترین آگاهی نسبت به حقوق اولیه در کانون خانواده هم دانشی ارائه نمیشود. همه بر اساس خاطرات تلخ و شیرین تجربه های پراکنده ای کسب میکنند.

    اتفاقا صاحبان دولت هم به این موضوع دل خوش کرده اند.

  6. peerooz گفت:

    سرکار خانم محتشمی پور،
    من جز نام شما که در اینترنت خوانده ام چیز زیادی در باره شما و شوهر محترمتان نمیدانم و کاش میتوانستم مستقیما با شما صحبت کنم. سواد عربی من و علم به قرآن نزدیک به صفر است. از زمان کودکی بیاد میاورم که قران با این جمله به حضرت محمد ابلاغ شد : اقراء یعنی بخوان ، یعنی دادند دو گوش و یک زبانت – یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگو. من میدانم که خداوند متعال در جایی سوگند به قلم خورده است اما ظاهرا این بعد از طی مراحل مقدماتی بوده است. آیا شما فکر میکنید که نوشتن مهمتر از شنیدن و خواندن است ؟
    به احتمال زیاد من قادر به خواندن جواب شما نیستم چرا که در این در و زمان من مشغول خواندن مطالب دیگر در سایت های مختلفم و انتظار جواب ندارم. محض اطلاع عرض شد.

  7. حمید گفت:

    حداقل کاری که هر ایرانی معتقد به آزادی می تواند انجام دهد پشتیبانی از کسانی است که درصف اول تلاش برای آزادی هستند . ما آماده ایم
    در این راه وظیفه خود را انجام دهیم . از خانم محتشمی پور هم تشکر می کنیم و انشاء ا… این هدف را تا تحقق آن پیگیری نمایند .

  8. بانو محتشمی پور بنویس باز هم بنویس زیرا این نوشتنها که از عمق وجود شماست و درد دل مردم است ،هم دردی با مردم است حکایت از آن دارد که شما اقرا را انجام داده اید ،خوانده اید ،درد ملت ،را با تمام روح و جسم خود خوانده اید که حالا می‌نویسید،تا کسی‌ گوش ندهد،سخن از حق نگوید نمیتواند با جان و دل بخواند و بنویسد،ما دیدیم که شما بسیار شنوا هستید چون صدای ناله مادر سهراب را شنیدید و در سخنرانی کوتاهی که در اینترنت گذاشته شده بود صدای شما را شنیدیم که گفتید من هم مادر سهراب و تمام شهدا هستم،شما حرف دل مردم را گوش دادید ،سخن گفتید و با تمام وجودتان خواندید ،همانگونه که خداوند در قرآن نمی‌گوید نماز را بخوانید می‌گوید نماز را به پا دارید ،شما و همسرتان اقرا را به پا داشتید و نوشتید ،نوشته‌هایتان چون از دل بود به دل نشست،پس زیبا مینویسی باز هم بنویس که جهل از قلم میترسد،قلم ملک الموت جهل است،قلم می‌‌آید که اهریمن جهل را ریشه کن کند.این رو در جواب peerooz گفتم که بداند این زوج سبز شنوا،گویا،هستند و بخوان و بنویس رو هر دو را انجام میدهند و داده اند آن هم به زیبایی‌

  9. مریم گفت:

    می توانیم به عنوان خانواده آزاده به ملاقات برویم میتوانیم باخانواده ها صحبت کنیم واز انها بخواهیم که مشخص کنند چه کاری باید کرد .می توانیم کمکهای مالی را به حساب مشخصی ریخت وخانوادها از ان استفاده کنند .مراجع هم میتوانند حدود کار قوه قضائیه را به لحاظشرعی حرام وحلالش را تعیین کنند .

    می توان دوباره به قرآن وسیره حضرت علی رجوع کرد نقدهای مناسب نوشت وبه صورت تایپی بین اعضای سبز مسابقه گذاشت تا مردم با حقوق مدنی خود آشناشوند

  10. ناشناس گفت:

    zahmat bekeshid dar erae rahkar pishgadam shavid

  11. حامی گفت:

    شما راهکار ارائه بدهید مطمئن باشید خیلیها حمایت خواهند کرد.

  12. یاور میرحسین گفت:

    یا علی ما که تا آخر هستیم.

  13. درود بر انسانهای آزاده مخصوصا این زوج آزاده

    ما آماده همکاری هستیم

  14. جمشید گفت:

    به ما بگید چی کار کنیم یا لااقل حساب بانکی بدین

  15. رضا گفت:

    باسلام وتشکر ازشما سرکارخانم محتشمی پور
    پیشنهادخوبیست.بزرگان نهضت بایستی اینگونه مسائل را مدیریت کنند.چشم امید خیلی از گمنام ها به فعالیت اینگونه شبکه های اجتماعیست.راهکار داده شود،قطعا با یک یا حسین ملت کارخودشان را بلدند وحمایت خواهندکرد.این حقیر هم کوتاهی نخواهم کرد.به امید آزادی تمامی محبوسان .خودتان وهمسرشجاعتان،سلامت باشید

  16. سيد حامد سبز گفت:

    یا علی گفتیم و عشق اغاز شد
    ما همه با هم هستیم تا اخر راه سبزمون
    یا علی

  17. مانی گفت:

    من هم با نظر شما کاملا موافقم ولی چکونه ؟ زمان القلاب که فکر میکنم که بازاری ها و روحانیون مخارج اعتصابیون را تقبل میکردند حا لا اما من فکر میکنم اگر هد ایرانی فقط ۱۰۰ تومان به صندوق هایی که معرفی میکنید واریز کنند از آن زمان خیلی بیشتر میتوان هزینه جنبش و کمک به خانواده های زندانیان دربندمان را تامین کرد . پاینده ایران زنده باد جنبش سبز ایران  ۲۴ فروردین ۱۳۸۹

  18. peerooz گفت:

    جناب زنده باد سبز،
    منظور من از کامنت بالا توهین به خانم محتشمی پور( که نمی شناسم ) نبود و نیست. منظور فهم من از نوشته ایشان بود که همه حتی عروس امام نیز باید بنویسند حتی اگر در رشته ایشان نباشد. و وقتی به نوشته های رسانه های حقیقی و مجازی فکر میکنم میبینم رحمت به رستم نامه هایی که هر روز و هر ساعت نوشته میشود. کی فرصت و وقت دارد که اینها را بخواند؟ اینست که فضولا عرض کردم که خداوند قبل از آنکه بفرمایند بنویس فرمودند بخوان.
    اما علت برگشت من به این صفحه این بود که امروز در سایت ایران امروز دیدم که به نقل از سایت کلمه نوشته بود : ” تعطیلی شرکت نوشابه خرمنوش و اخراج کارگران “. پیش خود فکر کردم خشت اول گر نهاد معمار کج همین خواهد شد. کیست که بخواهد نوشابه را بنوشد. گفتم شاید عکسی از بطری ها با نام ( خرم – نوش ) ببینم که متاسفانه هنوز موافق نشده ام . موفق باشید.