انتخاب آزادانه ملت اساسی ترین پایه جمهوری اسلامی
چکیده :ملت ایران، برادران، خواهران عزیز بیدار باشید ای زنان و مردان پرخروش انقلابی کشور ما هشیار باشید از هم اکنون باید حکومتی را انتخاب کنید که در آن حکومت عامل زور و عامل تحمیل به هیچ عنوان برای رسیدن به هیچ سمتی از سمت های اجتماعی مورد بهره برداری احدی قرار نگیرد/ در تاریخ شیعه به خصوص همواره رهبران مذهبیمان را مردم خودشان می پذیرفتند. یا با رای و انتخاب مستقیم و یا با انتخاب غیر مستقیم/ تفوق طلبی چه برای فرد و چه برای گروه مطرود است. خوب چه می ماند ؟ فقط یک چیز و آن نوع حکومتی است که زمامداری اش را بر مردم تحمیل نکند. اگر نخواهد تحمیل کند باید از چه راه به دست بیاورد؟ از راه حمایت مردم ، پذیرش مردم و انتخاب مردم...
کلمه: دوازدهم فروردین روز رفراندوم درباره جمهوری اسلامی نشانی تاریخی بر مردمی بودن انقلاب اسلامی گذارد. بی شک یکی از راه های شناخت نسل امروز درباره انقلاب اسلامی دانستن آنچیزی است که پدرانشان و رهبران آن انقلاب برای آینده وطن ترسیم کرده بودند به علاوه این شناخت ملاک خوبی برای ارزیابی راه طی شده است و پاسخ به این پرسش که آیا انچه که امروز در حال وقوع است آن چیزی است که مردم انقلابی و رهبران آنها از انقلاب و جمهوری اسلامی می خواستند؟
ویدئو و متن پیاده شده آن سخنان یکی از بنیانگزاران انقلاب اسلامی و تدوین کنندگان قانون اساسی در تفسیر عبارت “جمهوری اسلامی” است است که به مردم بیدار باش می دهد هیچ تحمیل و زور و تفوق طلبی ای را برنتابند چرا که خلاف عقل سلیم و آموزه های وحیانی است. شاید بازخوانی دوباره سخنان شهید بهشتی پاسخی باشد به این سوال که امروز تا چه حد از آرمانهای انقلاب اسلامی و مردمی که برای آن جانفشانی کرده اند دور شده ایم.
متن پیاده شده ی تصویر به شرح زیر است:
عاقبت و فرجام صرفا از آن متقین ازآن خداترسان از آن کسانی است که پروای خدا پروای حق دارند. ملاحظه کنید مبانی اسلام به طور کلی تفوق طلبی و امتیاز طلبی را محکوم می کند. می گوید هیچ کس نمی تواند رابطه خودش را با دیگران بر مبنای تفوق طلبی و امتیاز طلبی قرار دهد. سلطنت چیست؟ سلطنت این بود که یک شخص می گفت من فرمانروای شما هستم. چرا؟ چون زور دارم یا چون پدر من زور داشته و من وارث این مقام از او هستم و زمانی که پدر می خواست او را به عنوان ولیعهد و جانشینی خودش بر مردم تحمیل کند لابد مدعی بود که ولیعهد و آن هم پسر بزرگ من دارای امتیازات و ویژگی های خاص است که حتما بهتر از دیگران می تواند ملت و کشور را اداره کند.
طبیعی است که اینگونه تفوق طلبی چه برای فرد و چه برای گروه مطرود است. خوب چه می ماند ؟ فقط یک چیز و آن نوع حکومتی است که زمامداری اش را بر مردم تحمیل نکند. اگر نخواهد تحمیل کند باید از چه راه به دست بیاورد؟ از راه حمایت مردم ، پذیرش مردم و انتخاب مردم .
می دانید که ما در تاریخ شیعه به خصوص همواره رهبران مذهبیمان را مردم خودشان می پذیرفتند. یا با رای و انتخاب مستقیم و یا با انتخاب غیر مستقیم . یا خودشان شناسایی داشتند که این فرد شایسته آن است که به عنوان عالم و رهبر دینی روستا ، رهبر دینی محل ، رهبر دینی در مسجد محله ، رهبر دینی در شهر یا رهبر دینی در کشور یا رهبر دینی در جامعه بزرگ اسلامی شایسته آن است که مورد قبول قرار بگیرد و وقتی اکثریت مردم کسی را به این عنوان قبول می کردند این می شد رهبر بزرگ ، رهبر درجه اول و مرجع اعلی و هیچ گاه هیچ مرجعی به عنوان وراثت ، به عنوان اینکه پدر من مرجع بوده ، به عنوان تحمیل که من مرجع شما هستیم چه بخواهید چه نخواهید مرجعیت و رهبری اش را بر مردم تحمیل نکرده است.
حالا که باید در جامعه ما بر این اساس حکومتی سر کار آید ، این حکومت باید شکلی داشته باشد که در آن شکل عامل تحمیل عامل اینکه این سمت را من بر شما تحمیل می کنم وجود نداشته باشد. این شکل بر اساس تعریف هایی که ما بر انواع سه گانه حکومت کردیم چه شکلی می تواند باشد؟ جمهوری. بنابراین یک پایه از جمهوری اسلامی این است . جمهوری اسلامی نوع حکومتی است که با پذیرش و انتخاب آزادانه اکثریت ملت به قدرت می رسد . این یکی از اساسی ترین پایه های جمهوری اسلامی است. ملت ایران! برادران! خواهران ! عزیز بیدار باشید ای زنان و مردان پرخروش انقلابی کشور ما هشیار باشید از هم اکنون باید حکومتی را انتخاب کنید که در آن حکومت عامل زور و عامل تحمیل به هیچ عنوان برای رسیدن به هیچ سمتی از سمت های اجتماعی مورد بهره برداری احدی قرار نگیرد.
این پایه اساسی است. به نظر ما همه مسائل دیگر و همه مصالح دیگر باید از اینجا مایه بگیرد و از این طریق تامین شود . از طریق دخالت آگاهانه زن و مرد مسلمان متعهد در تعیین سرنوشت خویش و در تعیین فرد یا گروهی به عنوان زمامدار امت. این یک پایه اساسی است. هر حکومتی که بر اساس رای آزاد مردم سر کار بیاید آیا می تواند جمهوری اسلامی باشد ؟ نه این شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. یک شرط دوم هم دارد و آن این است وقتی اکثریت مردم یک کشور مسلمان هستند ، این مسلمان ها اگر فردی یا گروهی را با رای آزاد برای زمامداری انتخاب کردند خودبخود از این زمامدار می خواهند که این زمامدار و این حکومت ، این نظام ، این رژیم خودش را در اداره مملکت نسبت به مقررات و تعالیم اسلامی ملتزم و متعهد بداند . متعهد باشد که جامعه و کشور را بر مبنای تعالیم سعادت بخش اسلام اداره کند . به این ترتیب ملاحظه می کنید که یک اصل دوم نیز در حکومت اسلامی هست که آن اصل تعهد به تعالیم اسلام است. در دنباله این بحث دوستانی که این بحث را برای شما بینندگان عزیز ادامه می دهند تفصیل بیشتری درباره این پایه دوم بیان خواهند کرد و سلام و درود فراوان بر همه شما.
یاد یه ایه قران افتادم: خداوند قومی را تغییر نمی دهد مگر خودشان بخواهند…
شاید یک دلیل پا نگرفتن جمهوری در کشور ما همین “باید” هایی بوده که امثال شهید بزرگوار بهشتی بکار می بردند.
منظورم این است که پایه جمهوری همانا “خواست” مردم است یعنی مردم ، اکثریت مردم ، ابتدا باید به احساس نیاز به حکومت جمهوری برسند تا این شکل حکومت در کشورشان مستقر شود.
برای رسیدن به این شرط هم ابتدا لازم بود که آگاهیهای وسیع به مردم داده شود. البته این را تجربه فعلی ما می گوید.
اول انقلاب همه انقلابیون از مذهبی و ملی و … به این توافق رسیده بودند که می توان در اثر یک انقلاب مردمی یک حکومت مردمی هم بنا نهاد. آن هم به این سرعت و در عرض چند ماه. اما مقدمات این کار فراهم نبود.
شاید به همین دلایل و نیز بخاطر شرایط محیطی ، جمهوری بین مردم ایران آنچنان که باید جا نیفتاد.
اگر این حکومت در واقعیت هم جمهوری بود اتفاقات سال گذشته هرگز رخ نمی داد و اصلن کار به اینجاها نمی کشید.
البته اگر به نقشه سیاسی جهان نگاه کنیم می بینیم که جمهوریهای بیشتر کشورهای در حال توسعه یک جمهوری ناقص است، و این یک درد مشترک در بیشتر کشورهایی با شرایط مانند کشور ماست .
ye rah dashtam baraye gostreshe agahiha…har kasi be tore nashenas bararye aghvam va doostan matalebe mohem va film haye mohemo az tarighe post ersal kone…age tarh lo bere dolat majboore tamamie nameharo kontorol kone…ya hoseyn…
“ملت ایران! برادران! خواهران ! عزیز بیدار باشید ای زنان و مردان پرخروش انقلابی کشور ما هشیار باشید از هم اکنون باید حکومتی را انتخاب کنید که در آن حکومت عامل زور و عامل تحمیل به هیچ عنوان برای رسیدن به هیچ سمتی از سمت های اجتماعی مورد بهره برداری احدی قرار نگیرد”
واقعاً کمبود بزرگانی همچون آیتالله بهشتی حس میشود،خدا لعنت کنه اونیکه انقلاب رو از مسیر اصلی منحرف کرد،روحت شاد شهید بزرگ ،آیتالله بهشتی اندیشمند و آگاه.
با درود بر روان پاک آیت الله بهشتی. طبق فرمایشات آیت الله بهشتی الآن هم وقتشه که یک رفراندوم برگزار بشه. من نمیدونم چرا آقایون از رفراندوم اینقدر میترسن. خوب شما که ادعا میکنید مردم خیلی میخوانتون خوب یک همه پرسی برگزار کنید که واقعا مشخص بشه مردم جمهوری اسلامی رو میخوان یا نه. از اظهار نظرهای مردم تو سایتهای اینترنتی و دوتا راهپیمایی نمایشی که آدم نمیتونه تشخیص بده مردم چی میخوان.شاید الآن هم این نظام داره با زور و اجبار بر مردم حکومت میکنه. درسته ما یه تعداد آدمی که میایم اینجا نظر میذاریم جمهوری اسلامی واقعی میخوایم اما نا سلامتی ۷۵ میلیون جمعیت داره ایران.
ببخشید که بی ربط نظر میذارم ولی یک سؤال از سایت کلمه داشتم. تو خبر نظر سنجی آقای مشایی برای خیلی از نظرات نوشته بودین ” غیر قابل انتشار ” میشه بگین منظورتون چی بوده؟؟ اولین بار بود همچین چیزی تو سایت میدیم. یعنی اینقدر اوضاع اون نظرها خراب بوده؟ بازم ببخشید که پارازیت انداختم.
کو گوش شنوا؟…..فرق با زمان گذشته این است که با نام دین دارند توجیه میکنند.راحت میگویند رای مردم ارزشی ندارد و هرچی یک نفر بگوید نظر او مهم است….
یک سوال فکر می کنید اگر دکتر بهشتی و استاد مطهری و… زنده بودن و این روزها رو می دیدن که در جمهوری “اسلامی” چه بر سر امت میارن بین اون نظام شاهی که به هر حال هر چه بود دم ازاسلام نمیزد و این نظام فعلی که دم از اسلام میزنه و برای هر چیزی از نام مقدس امام زمان استفاده می کند و مردم را بی هیچ جرمی محارب با اسلام و خدا میخواند،کدامیک رو انتخاب می کردن؟ آقایون با نام مقدس اسلام چه کردن؟ برای رابطه جوونها با اسلام چه کردن؟ اینها از دینی که حتی کتابش با بسم الله الرحمن الرحیم شروع میشه و از رحمانیت و رحیمیت خدا صحبت میکنه جز چهره ای ( آنهم غلط ) از خشم و مجازات نشون ندادن.شما کدوم رو انتخاب می کردین؟
یادش گرامی باد.
هر صبح شنبه از بالای ایوان برایمان سخنرانی می کرد. انسانی فرهیخته.
هیچ وقت فراموش نمی کنم: سال اول دبیرستان بودم روز آخر سال بود. وار د دفترش شدم . اطاقی کوچک و نه زیاد روشن.
گفتم آقای بهشتی رفقایم همه در ذبیرستان دیگری هستند، می خواهم پیش آنها بروم، لطفا پرونده مرا بدهید. با مهربانی گفت باید با پدرتان بیائید.
گفتم پدرم اگر موافق نباشد، گوش مرا گرفته پیش شما می آورد. خنده ای کرد و پرونده ام را بدستم داد.
آ خرین باری که او را دیدم در سخنرانی کوی دانشکاه بود.
فردا سیزده به در با حضور چشم گیر سبزمان در طبیعت بار دیگر وحشت بر اندام استبداد خواهیم انداخت.
سال ۸۹ سال مبارزه با استبداد و تحجر است که با نامگذاری به جای میر حسین با صبر و استقامت ما به سرانجام مطلوب خواهد رسید.
ایرانی بود….انتخاباتی بود …. ملت سبزی بود…خواهان سر بلندی ایرانی بود … اما ببین چه شد نازنین :
در روزگاری که دگر اندیشیدن، جرم است
و خرد اندیشی و سبز اندیشی ، جرم است
سرنوشت هر دانش پژوهی ، چرا این است ؟
که به دست دژخیم خرد در بند و زنجیراست
روزگار عجیبی است نازنین
در روزگاری که تعریف جرم ، این است
که هر اتهام واهی به هر بهانه ای ، جرم است
سرنوشت هر خرد ودگر اندیشی ، چرا این است ؟
که به دست اهریمن زمان، در بند و زنجیر است
روزگار عجیبی است نازنین
در روزگاری که گرگ ، در لباس میش است
و پارسائی فریبکار به شبانی ، در عیش است
سرنوشت گله و رمه ، چرا این است ؟
که به دست روباه فریبکار ،در بند و زنجیر است
روزگار عجیبی است نازنین
در روزگاری که خار کن ، در لباس باغبان است
و فصل زمستان و ، گلستان ما بی باغبان است
سرنوشت هر گل در گلستان ما ، چرا این است ؟
که به دست خس و خاشاک اندیشان در بند و زنجیر است
روزگار عجیبی است نازنین
مادر بزرگ چه قصه ها می گفت در شبهای سرد زمستان
روزی بود روزگاری بود ایرانی بود …تورانی بود…ضحاکی بود …رستمی بود
ایرانی بود….پادشاهانی بود…آزادیخواهانی بود
ایرانی بود….انتخاباتی بود …تقلبی بود …اعتراض سبزی بود… جونم برات بگه که
حمله ای بود … …مغولی بود … تیموری بود
آره دخترم ، آن روزگاران تیمور و مغول گذشت
این روزگاران نیز بگذرد
چه با امید و ساده به پایان میبرد قصه را ، مادر بزرگ در شبهای سرد زمستان
دخترم ، گر چه زمستان سخت ناجوانمردانه سرد است
زمستان میگذرد و روسیاهی به زغال میماند……. آره جونم برات بگه که
دخترم ، بهاران در پیش است شکوفه ها در راه است
آری بهاران در راه است بهار را باور داشته باش ،
راستی جونه دلم ، دختر نازنینم ، اگه من نبودم ، این سلام معروفو ، یادت نره
به شکوفه ها ، به باران ، برسان سلام مارا ، برسان سلام مارا
ا
درود بر مردان و زنان سبز ایران زمین
سلام
من اون زمان نبودم و نمی دونم چه خبر بوده ولی اگر بودم به هیچ وجه به این جمهوری اسلامی که به این صورت داره اجرا می شه رای نمی دادم هر چند که به نظر شخصی من این گونه رفراندوم اشتباه بوده چون معنای جمهوری اسلامی(به این شکل امروزی) رو فکر کنم خیلی ها نمی دونستن نمونش پدر من به این دلیل به جمهوری اسلامی رای آری داد چون جمهوری در تضاد با حکومت سلطنتی بود که اون رو بر انداخته بودن و اسلامی هم به این دلیل که خودش مسلمان بود هر چند که عقیده دارم این حکومت اسلامی نیست و بدتر از اون مردم رو هم نسبت به دین بدبین کرده
این صحبت ها و تعاریفی که شهید بهشتی درباره جمهوری اسلامی داده اند “دقیقا” با مشخصات جمهوری اسلامی امروز مطابقت دارد و به نظر نمیرسد که کوچکترین انحرافی در این مدت پیش آمده باشد. احدی در ایران امروز خودش را به مردم تحمیل نمیکند. احدی دروغ نمیگوید و احدی هم به دنبال فریب دادن مردم نیست. اصولا ساز و کار های تحمیل در ایران امروز که مهد آزادی و آزاد اندیشی است وجود ندارد و نباید به قصه پردازی های “دشمن” توجه کرد. اگر در طول تاریخ مردان و زنان حق جو و مبارز به طور دائم تحت فشار اجتماعی بوده اند و از این زندان به آن زندان و از این بیدادگاه به آن بیدادگاه کشانده میشدند و مورد انواع تهدید ها و تهمت ها قرار میگرفتند خوشبختانه در این بیست ساله این وضعیت کاملا تغییر کرده است – و در حقیقت هیچ چیز به اندازه “پیروی از حق” در ایران امروز “سود آور و ایمن” نیست. باعث قوت قلب است که اطاعت از حق این قدر منفعت آور شده است. از کسانی که ما را به این قله بسیار رفیع رسانده اند – که در طول تاریخ خون بار حق جوئی بی نظیر است – باید نهایت تقدیر را به عمل بیاوریم
دوست عزیز اگه حرفهای که میزنی درست باشه پس اینهمه زندانی چیه.کسانی الان تو زندانن که جرم بعضی هاشون فیلمبرداریه اگه اینا چندتا اوباش هستن تعدادشونم سه چهارتاس به قول وزیر علوم پس چه کاریه بذار فیلم بگیرن تا دستشون واسه مردم رو شه اما میدونی مشکل چیه اینه که اولا سه چهارتا نیستن بعدشم بیشترشون تحصیل کردن.به نظر من در حال حاضر حداقل ۴۰درصد مردم مخالف جدی همچین نظامی هستن.
گویا مرحوم بهشتی هم جزو خواص بی بصیرت بودن!!! چون حرفاشون با مهندس موسوی مطابقت داره
به هرحال اگر دکتر یه ۲۰-۳۰سالی بیشتر عمر میکردند میدیدند که روحانیت فقط مرحوم آیت الله بروجردی فقید نیست و حتما نگاهشون عوض میشد
با سلام
این ها که حیدر حیدر میگن و حمله به جماران و حسینیه امام خمینی میکنند از سیاره مصباح و جهت انتقامجویی از بهشتی ها خمینی ها و خاتمی ها و شریعتی ها و رجایی ها و طالقانی ها و منتظری ها و موسوی ها و کروبی ها و سیدحسن ها و سیدیاسر ها و ….به میدان آمده اند و جالبه مورد حمایت و پشتیبانی اقایون نیز میباشند .و صحبت های شهید بهشتی را قبول ندارند که اگر چنین نبود حد اقل به فرزند ایشان رحم میکردند و وی را به زندان نمی انداختند.
به یاد جمله امام علی علیه السلام در مقابل خوارج افتادم که مصداق شما شده
“کلمه حق یراد بها الباطل” سخن حقی که از آن اراده می شود