نامۀ سرگشاده همسرتاج زاده برای عرب سرخی؛زندان با حضور شما همچنان سبز است
چکیده :شما باعث شدید که اوین در غیبت عزیزان از بند رسته با حضور شما و سلیمانی ها و مفیدی ها و نورانی نژادها و محمودیان ها و سحرخیزها و باقی ها و بقیه اسرای سبزمان، همچنان خوشبخت بماند در آغازین روزهای بهار. اوین با حضور شماها همچنان سبز...
کلمه:فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاجزاده، طی انتشار نامه ای سرگشاده به عرب سرخی یکی از اسرای جنبش سبز و پیشکسوتان مبارزه، که امسال برخلاف سالهای گذشته، به جای حضور در کانون خانواده و سبز بودن در دید و بازدیدهای نوروزی، سلولهای انفرادیِ زندان اوین را سبز نموده، وی و اسرای دیگر جنبش و تمام مسببین این وضعیت را مورد خطاب قرار داده و خاطرنشان نمود “خدا کند نحوست ها که دور ریخته شد، همه شماها بیایید سر خانه و زندگیتان، تا آن برادرها هم که دارند انجام وظیفه می کنند، نفس راحتی بکشند از پایان مأموریتشان.”
به گزارش جرس متن نامۀ فخرالسادات محتشمی پوربه این اسیرِ جنبش سبز بدین شرح می باشد:
ما به دعای خیر یکدیگر محتاجیم
سلام آقا فیض الله
عید شما مبارک. حلول سال نو، سال هشتاد و نه یرشما مبارک . خدا کند در سال نو همه نحوست ها و زشنی ها و پلشتی ها با سبزه های عید در روز سیزده فروردین به در شود. و خدا کند که شما زودتر بیایی سر خانه و زندگیت و باز هم بشوی همان بابا فیض الله همیشه حاضر که عشقش به همسر مهربانش زبانزد همه دوستان قدیم است و مهرابدیش به فرزندانش پاره های قلبش.
خدا کند نحوست ها که دور ریخته شد، همه شماها بیایید سر خانه و زندگیتان تا آن برادرها هم که دارند انجام وظیفه می کنند، نفس راحتی بکشند از پایان مأموریت و آن ها هم بروند سر زندگیشان و آرامش به همه خانه ها برگردد. خانه های ما و خانه های آن ها. آقا فیض الله! ما خیلی مشتاق بودیم که در دیدارهای نوروزی بیاییم خانه شما. خانه ای که پر باشد از شادمانه های صبا و محیا و مادرانشان و لبخند را پس از دویست و پنجاه و چند روز بر لب مریم خانم و ساجده و فاطمه و رضا ببینیم ولی نمی دانم چرا نیامدید؟؟؟ شما می دانید؟ ما به خانه خالی از پدر عرب سرخی ها نرفته ایم هنوز در این بهار.
نمی دانم چرا نمی توانیم به آن خانه قدم بگذاریم در حالی که به خیلی خانه های دیگر خالی از عزیزان سر زده ایم و پای سفره هفت سینشان، عکس های یادگاری گرفته ایم. نمی دانم شاید برای این که وضعیت شما با همه فرق می کند. شاید برای این که بیرون بودن همسرم، ما را شرمسار می سازد وقتی که شما در آن سلول خالی از یاران همراه و خالی از نمازهای جماعت به امامت محسن آقا و جدیت آن یکی محسن رئیس شورای شهر یا شورای سلولتان و شهردارهای نوبه ای و مدیریت قوی آقا بهزاد و لطیفه ها و شوخی ها و خنده های همسرجان ما و یاد و خاطره بقیه رفقا، با آن موش ها و جیرجیرک های خانه زاد تنها مانده اید.
دیروز شنیدم که سلولتان صاحبخانه های خوب و مهربانی دارد. می گفتند صدای آن خانواده جیرجیرک که پشت یخچال خانه دارند برای شما چون آواز قمریان دل انگیز است. و دیدن موش هایی ک سرک می کشند از سوراخشان برای دریافت سهمیه روزانه شان و آن صف طویل مورچه ها برای شما فرح بخش است. حالا خیال ما راحت است که موجودات زنده در کنار شما در این بهار سبز تنهایتان نگذاشته اند و شما هر آن گاه که از مناجات با معبود از عرش به فرش می آیی، همانند پیامبران خدا با زبان حال با آنان سخن می گویی. کاش ما هم صدایتان را می شنیدیم آقا فیض الله. کاش این سروده ها در تاریخ ثبت می شد. کاش این فرصت های طلایی برای همه ما پیش می آمد تا عیار خود را در پیشگاه حق محک بزنیم و کاش …
ما اینک رسیده ایم به دهم فروردین ماه سال هشتادونه! یعنی سیزدهمین روز دوره جدید انفرادی شما. ما جمعمان جمع است اما غیبت شما از جمعمان کاملا مشهود اما در عین حال شما با مایید. همه وقت و همه جا . در بامداد و شامگاه، در سفر و حضر و دیدارهای نوروزی. شما در دل مائید آقا فیض الله. و اختیار دل دیگر دست خود ماست. نه می شود فیلتر و سانسورتان کرد و نه حذف و نه تحریف.
شما باعث شدید که اوین در غیبت عزیزان از بند رسته با حضور شما و سلیمانی ها و مفیدی ها و نورانی نژادها و محمودیان ها و سحرخیزها و باقی ها و بقیه اسرای سبزمان، همچنان خوشبخت بماند در آغازین روزهای بهار. اوین با حضور شماها همچنان سبز است و ما به شما و شرف و مردانگی تان افتخار می کنیم و به استقامت و پایداری میهمانان سرفراز زندان رجایی شهر، زیدآبادی و باستانی.
ما، هنگام تحویل سال و در غیاب شما، خاضعانه از خداوند بهترین احوال را برای خود و مردم و کشورمان طلب کرده ایم و در انتظار بهترین ها صبر و استقامت می ورزیم و در جاری زندگی سرود آزادی سر می دهیم. شما هم در آن خلوت باشکوه و در آن لحظه های ناب بندگی ما را و همه مردم مهربان و همراه کشورمان را فراموش نکنید. ما به دعای خیر یکدیگر محتاجیم.
لازم به ذکر است فیض الله عرب سرخی حدود دو هفته است به سلول انفرادی منتقل شده است.
سخت است اما کاش باور کنید ما نیز در این فصل غریب دلتنگ دوستانی هستیم که هرگز ندیدیمشان و از صدای مظلومیتشان آنها را شناختیم
کاش در صحری دلپذیر جشنی برای پرواز در آسمان همیشه پاک این سرزمین گیریم با شما که خسته این را تیره اید و به امید فردای سبز نفس در سینه ها حبس کرده اید
دوستتان داریم ای دلاوران
دلمان میخواهد باور کنید دلمان برایتان تنگ است
دلمان برای دوستان ندیده مان تنگ است
و چه افسوسی که در این لحظه های بهاری با ما هماهنگ است
کاش رزی با هم دست در دست هم در آسمان همیشه پاک این شهر جشن پرواز آزادی سر دهیم و به هرکس که لبخند را از ما دزدید سر افرازی هدیه دهیم
دوستان دلاور ی که ندیدیمتان هرچند که توان درک دردتان را نداریم اما همدردیمان را بپذیرید که دعای لحظه هایمان آزادی عزیزانتان است
این نوشته ها مثل آب زلال است. شاید کمترین حسن این روزهای بد، ورود استدادهای خوبی مثل خانوم محتشمی پور به ادبیات سبز باشد. نوشته هایی از عمق دل و دلنشین و روحیه بخش. واقعن ممنون خانوم تاجزاده!
درود بر صبر، شجاعت و استواری قابل تحسین خانم فخرالسادات محتشمی پور
salami as farsang rahe dour
zeinab zamane as to khaeshi daram to baraye hame
marham shodi aya mitavanam as shoma sadat khanoum
tagazai konam baraye ahmad ma ham marhami beshavid
va baraye issa enha kheli garib hastan mesleye man omid
varam manzoure mra fahmide bash
jani zeyd abadi shariyate zaban ma va saharkhis ke issa
zamane ma hastan va maham parandeye koputsh kardeye
in zaman hastam
واقعاً یعنی سلولشون شبیه اتاقک زیر شیروانی سیندرلا یه؟ ،حالا اگه سیندرلا خواهر ناتنی و مادر ناتنی داشت این زندانیان سبز امروز پدر ناتنی و برادران ناتنی دارند.
درود بر خانم محتشمی بنویسید که با هر نوشتن ،با هر کلمه حق، نا حق خواهد لرزید، وقتی یک کلمه سبز در پیامک فیلتر بشه ترس و زبونی اونها مشخصه دیگه، پس بنویسید