بازگشت به سیاست یا بازگشتِ «سیاست»؟!
چکیده :موسوی اعلام کرد که احساس خطر کرده است. این به معنی این بود که او از موضعی آسیبشناسانه وارد فعالیتهای سیاسی جاری شده است: دقیقا به معنی ورود از سیاست 2 به سیاست 1. همین معنا بود که حریف را سخت به چالش کشید و همچون کابوسی برای وی عمل کرد: احمدینژاد دچار کابوس موسوی شد و این در خطاهای زبانی متعددی که او در مناظرهها مرتکب شد و چند بار کروبی یا رضایی را موسوی صدا کرد، نمایان گشت....
کلمه-فرید خضرایی: وقتی که مهندس میرحسین موسوی در ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ رسما برای رقابت در کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری اعلام ورود کرد، همگان از حضور مجدد وی در عرصهی سیاسی پس از ۲۰ سال دوری سخن گفتند و برخی از این “بازگشت” استقبال و برخی نیز در آن تشکیک کردند.
روند تحولات سیاسی پس از ورود موسوی به رقابت انتخاباتی چنان پیش رفت که عرصهی سیاسی در ایران را پرتلاطم و مملو از رویدادهای بزرگ و چشمگیر ساخت؛ چنانکه گویی سیاست در ایران در حال زایمانی تاریخی است که همزمان فرزندان برومند و درشتاندامی را میزاید! خرداد ماه بار دیگر محمل رستاخیز نوینی در ایرن معاصر شد و جنبش سبز از پی برگزاری انتخابات شکل گرفت که هماکنون بهنظر میرسد تأثیرگذاریاش از سطح داخلی فراتر رفته و امواجش به سطح منطقهای و حتی بینالمللی رسیده است.
اما پس از سپری شدن دقیقا یک سال از ورود موسوی به انتخابات، پرسشهای زیادی در باب دستاورد یا دستاوردهای آن مطرح است. مهندس موسوی به دلیل خدمت در سالهای جنگ از سرمایهی سیاسی ویژهای برخوردار بود که با ورود به رقابت انتخاباتی آن سرمایه را به میان آورد. اکنون میتوان پرسید که او با هزینه کردن آن سرمایه چه چیزی را بدست آورده است؟ و اساسا مهمترین دستاورد ورود وی به کارزار انتخاباتی از منظر سیاسی برای خود وی و برای جامعهی ایران چیست؟
دو معنای سیاست: سیاست بهمثابه حرفه و سیاست بهمثابه غایت
مفهوم سیاست از آن دست مفاهیمی است که معانی و تعاریف متعددی دارند. ماکس وبر در تعریف آن میگوید: “برای ما «سیاست» به معنی تلاش برای سهیم شدن در قدرت یا تأثیرگذاری بر توزیع قدرت در میان دولتها یا در میان گروههای درون دولتهاست” (ماکس وبر، ۱۳۸۲، دین، قدرت، جامعه. ترجمهی احمد تدین. تهران: نشر هرمس، ص ۹۲). اما این تعریف محدود و خاصی از سیاست است که ما آن را در این جا سیاست یک مینامیم.
در مقابل چنین تعریف خاص و محدودی، تعریف عام و فراگیر سیاست مطرح میشود که سیاست را جستجو برای ایجاد نظم در حیات انسانی –خواه فردی و خواه اجتماعی- میداند که در این حیات انسانی فردی یا اجتماعی انسانها خیر را دنبال میکنند و مقصود از برقراری این نظم، تحقق هر چه بیشتر خیر است؛ و ما این معنا از سیاست را سیاست دو مینامیم.
اگر بحث از سیاست را در محدودهی بین این دو تعربف حداقلی و حداکثری متمرکز کنیم، میتوان گفت که با تعریف حداقلی از سیاست، سیاستمدار کسی است که بهنحو حرفهای به فعالیت در حوزهی سیاسی –یعنی حوزهی “توزیع قدرت در میان دولتها یا در میان گروههای درون دولتها”- میپردازد و به اقتضائات فعالیت در این حوزه التفات دارد و بدین ترتیب، با نیروهای فعال در این حوزه بهتناسب وارد انواع دادوستدها میشود. در این معنا سیاستمدار حرفهای کسی است که تابع قواعد و روشها و ارزشهای موجود در درون این حوزه است و نه تابع قواعد و ارزشهای فراسیاسی. بهتبع، او نه تنها فردی حاضر به معامله است بلکه هرگز داوطلبانه این حوزه را ترک نمیکند زیرا ترک حوزهی سیاست همانند بازنشسته شدن یا استعفا دادن از سیاست است.
اما در معنای حداکثری از سیاست (برقراری نظم اجتماعی برای نیل به تحقق هر چه بیشتر خیر)، قواعد و ارزشهای حاکم بر رفتار فرد–خواه در رفتار جاری و مقطعی سیاست (سیاست ۱) و خواه در پیگیری تدریجی معطوف به حل مسائل کنونی و نیز برنامههای معطوف به آینده برای تحقق هر چه بیشتر خیر عمومی (سیاست ۲)، از ارزشهای ناظر به خیر عمومی نشأت میگیرد. برای پرهیز از خلط و خطا، انسان سیاسی دوم را سیاستاندیش مینامیم. سیاستاندیش انسانی است که عمیقا سیاسی است. به همین دلیل گاهبیگاه (هر وقت که لازم باشد)، از سیاست یک هجرت میکند و خارج میشود و به عرصههای دیگر حیات اجتماعی برای پیگیری سیاست دو عزیمت میکند و در آن عرصهها اقامت مینماید.
مردم عادی اما بسیاری اوقات نه به سیاست ۱ میاندیشند و با آن کاری دارند و نه به سیاست ۲. آنان بهتناوب در برخی فعالیتهای سیاسی مثل رأی دادن شرکت میکنند؛ گاه برای اینکه احتمال میدهند ممکن است این یا آن کاندیدا با قدرت گرفتنش، زندگیشان را بهبود بخشد و بسیاری اوقات نیز با سوءظن و تردید یا ناباوری به شعارهای داده شده و گاهی نیز با محافظهکاری و برای خالی نبودن عریضه موقتا در فعالیتی سیاسی شرکت میکنند.
اما سیاستاندیشان وقتی امکان حضور و فعالیت بیابند، فکر تحقق هر چه بیشتر خیر عمومی را گسترش میدهند و چشمانداز نوینی را به تصویر میکشند و سبب میشوند مردم با درونی و از آنِ خود کردن این فکر، به فعالیت سیاسی روی آورند و به مبارزه با ابتذال دنیای سیاست یک بپردازند و ملالت و نفرت خود را از ناکارآمدی و بیصلاحیتی و یا از دروغگویی و لفاظی و شیادی سیاستمداران نمایان سازند. در این موقع است که سیاست دو به امری عمومی بدل میشود و رستاخیزی احیاکننده شکل میگیرد.
سیاستزدایی و بازگشت به سیاست
با شکست جریان اصلاحات از یک سو و روند حذف فعالان و نیروهای سیاسی اصلاحطلب آنهم از مجرای نظارت استصوابی و نیز حذف رسانههای مستقل و محدود کردن هر چه بیشتر مشارکت سیاسی و ورود نیروهای نظامی و دخالت بیش از حد در امور جاری مجلس و دولت و نیز عدم استقلال قوهی قضائیه، حکومت در جهت سیاستزدایی از مردمان گام برداشت و هر چه بیشتر آنان را از نقش داشتن ولو محدود و اندک بازداشت. در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد این روند اوج گرفت و عدم شرکت مردم در فعالیتهای حداقلی به اوج خود رسید. اما با آغاز دور جدید فعالیت برای انتخابات ریاست جمهوری و آغاز ماراتنی که اصلاحطلبان با ورود سیدمحمد خاتمی و مهدی کروبی پدید آوردند، امیدها برای تأثیرگذاری مجدد بر نظام سیاسی و ایجاد تغییر حداقلی در آن دوباره زنده شد.
این روند با کنار رفتن خاتمی و جایگزین شدن مهندس موسوی با فراز و نشیب تداوم یافت و رفتهرفته با ورود به دورهی تبلیغات و با انجام اقدامات ابتکاری و خلاقانهی تیم موسوی بهویژه انتخاب رنگی معین بهمثابه نماد و تشکیل زنجیرههای انسانی در خیابانهای شهرهای کشور، سیاست دو به عرصهی عمومی بازگشت. موسوی اعلام کرد که احساس خطر کرده است. این به معنی این بود که او از موضعی آسیبشناسانه وارد فعالیتهای سیاسی جاری شده است: دقیقا به معنی ورود از سیاست ۲ به سیاست ۱. همین معنا بود که حریف را سخت به چالش کشید و همچون کابوسی برای وی عمل کرد: احمدینژاد دچار کابوس موسوی شد و این در خطاهای زبانی متعددی که او در مناظرهها مرتکب شد و چند بار کروبی یا رضایی را موسوی صدا کرد، نمایان گشت.
نوع برخورد او در مناظرهها دقیقا نشان داد که احمدینژاد بهعنوان یک سیاستمدار حرفهای حاضر است از هر حیله و ترفندی بهره ببرد تا در قدرت باقی بماند. اما موسوی از ابتدا تا انتها موضع و ژست یک سیاستاندیش را اتخاذ کرد: موضعی مردی که برای تحقق هر چه بیشتر خیر عمومی وارد سیاست ۱ شده است. نتیجهی انتخابات را مردم باور نکردند و جنبش سبز آغاز گشت.
ایستادگی موسوی در برابر دولت نامشروع دهم و در برابر کسانی که میخواستند با سرنیزه و زور این دولت را به ملت تحمیل کنند، نشان داد که موسوی همچنان به خیر عمومی و تحقق آن میاندیشد. مردم بیش از پیش او را و آرمان او را باور کردند و بدین ترتیب، موسوی خود بدل به تجسم خیر عمومی گردید. مردم رانده شده از سیاست اینبار پای به سیاست ۲ نهادند و اعتلا و ارتقای سیاسی پیدا کردند. حالا جمهوری اسلامی و دولت دهم، با مردمی و کشوری از نظر سیاسی اعتلایافته روبهرو هستند: مردمی که از موضع سیاست ۲ به سیاست ۱ مینگرند و خواهان ایجاد تحول در آن هستند.
نتیجه: جنبش سبز و اعتلای سیاست
حال میتوانیم به پرسشهایی که در آغاز مطرح کردیم پاسخ دهیم. پرسشهای آغازین عبارت بودند از: ۱) مهندس موسوی به دلیل خدمت در سالهای جنگ از سرمایهی سیاسی ویژهای برخوردار بود که با ورود به رقابت انتخاباتی آن سرمایه را به میان آورد. او با هزینه کردن آن سرمایه چه چیزی را بدست آورده است؟ و اساسا مهمترین دستاورد ورود وی به کارزار انتخاباتی از منظر سیاسی برای خود وی و برای جامعهی ایران چیست؟
پاسخ ما این است که مهندس موسوی:
۱) بعد از ۲۰ سال به سیاست بازنگشت بلکه اکنون میتوان گفت که او نشان داد همیشه به سیاست میاندیشیده است. آرمان او تحقق خیر عمومی بوده است که با ورود مجدد از سیاست ۲ به سیاست ۱ این آرمان را دنبال کرده است.
۲) او با ورود از سیاست ۲ به سیاست ۱ مردم گریزان شده از سیاست ۱ را به سوی سیاست ۲ سوق داد تا همگی همچون او سیاستاندیش شوند و به تحقق خیر عمومی بیندیشند و از موضع سیاست ۲ به سیاست ۱ بیندیشند و بنگرند و در بارهی آن داوری کنند. بنابراین موسوی توانست بازگشتی عمومی و ژرف به سیاست را در سطح ملی رقم زند.
۳) حالا موسوی نه تنها سرمایهی پیشین اندوخته شده در سالهای جنگ را از کف نداده بلکه سرمایهی سیاسی بسیار عظیمی را بهدست آورده است و به یک سرمایهی فرانسلی بدل شده است.
اغلب این سیاستاندیشان اند که چنین شأنی مییابند نه سیاستمداران صرف. این روزها روزهایی است که یاد مصدق دوباره بر زبانها جاری میشود. مصدق نیز نه یک سیاستمدار صرف که یک سیاستاندیش بود. او نیز تجسم خیر عمومی برای بسیاری از ایرانیان در نسلهای متعدد است. در ایران معاصر مردانی چون موسوی ابتذال سیاست یک را با اعتلای سیاست دو جایگزین کردند و ایران را برای تحقق هر چه بیشتر خیر عمومی امیدوار کردند. تنها آنان اند که در جهان سیاست بهرغم تاریخنویسی و تاریخپردازی جعلی، دست تطاول روزگار نامشان را نمیتواند پاک کند!
آقای مهندس موسوی خوب و مهربان , فقط یک چیزی می خواستم خدمتتون عرض کنم.
شما کار بزرگی برای مردم کردین. ما رو تنها نذاشتین. هنوز که هنوزه مقاومت کردید.هزینه های سنگینی توی این راه متحمل شدید . تا به امروز که به ۱۰ ماهگی جنبش نزدیک می شویم اندکی کوتاهی نکردید. شما با وجود تمام توهین ها و هتاکی های متحجران محکم بر سر اهدافتان ایستادید. و آن هم به خاطر کشور و مردم و مخصوصا ایمان قویتون هست. این حرف من نه کیش شخصیت هست و نه به قول عده ای بت پرستی و نه اغراق. هیچ کدام
این یک حقیــــــقت محضــــــه.
و ما شما رو دوست داریم چون دوست داشتنی هستید.
حق یارتان
خشو نتی که پشت قالب انسانی پناه گرفته است ، ریشه همه یکی است ، شهوت حاکمیت ، ظلم و فقر و جهل ، استثمار انسان از انسان را جز در ساحت آزادی نمی شود از بین برد. سلام برنیک مرد راه سبز آزادی مهندس میر حسین موسوی
یقین بدانید اگر این جارو جنجال بعد از انتخابات راه نمیوفتاد و مهندس موسوی رییس جمهور می شدند ما به این نتایج شگرف دست نمی یافتیم.درسته که هزینه ی زیادی پرداخت شده و شاید حالا حالاها باید پرداخت شود،مادران عزادار،فرزندان یتیم شده،زندان،شکنجه،تحقیر و …
اما دستاوردهای بزرگی داشتیم.به هر حال تغییر مستلزم هزینه دادن هست و باید تاوان سنگینی براش داد.
اون قداست پوشالی که برای حاکمیت درست شده بود شکست،عیان شد که باید حاکمیت رو نقد کرد و اونها همچین هم علیه سلام نیستند،پاش بیوفته برای بقا حاضر به هر نوع برخورد قهرآمیزی هستند ابایی از هیچگونه رفتار خشن ندارند.
مردم فهمیدند باید مطالباتشان را بخواهند و دیگه نمیشه با حرف خلق را فریب داد.
و ده ها مورد دیگه که اینجا مجال واگویی نیست،اما امید دارم مهندس تا آخرش بایستند و یقیناً مردم وی را تنها نخواهند گذاشت،چون حدیث،حدیث نفس نیست.
با سلام به پدر عزیزم.. میر حسین
پارسال این روزها منی که تو را نمی شناختم برایم تفاوتی نداشت که بیایی یا نه…
اما لحظه ای که پیامت را به ما جوانان خواندم فهمیدم که از جنس دیگری هستی..
از جنس کسانی کع آرزوی یک لحظه دیدارشان را داشته ام..
از جنس کسی که همیشه منتظرش بوده ام…
فقط خواستم بگویم: ممنون که قبلا از این که دیر شود بیدارمان کردی…
از رئیس جمهور عزیز درخواست داریم، برای عید نوروز پیامی ویدیوئی را آماده کنند ، تا مردم آزادی خواه ایران سال جدید را با اندیشه ای مشترک برای توسعه و اعتلای کشور عزیزمان شروع کنند و در سال جدید برای دستیابی به هدفی مشترک و با “وحدت کلمه” تمام تلاش و همت خود را به کارگیرند. این کار باعث می شود مردم سبزاندیش و آزادی خواه ما اتحاد بیش تر و وحدت کلمه بیابند و در طول سال ۸۹ عزم خود را برای توسعه کشورشان به دنیا و بخصوص سایر هموطنان عزیزمان که هنوز جنبش سبز را نشناخته اند ثابت کنند.
از شما تقاضا می کنیم که برای سال جدید پیامی راهگشا برای سبزاندیشان و هم میهنانمان آماده کنید…
(در صورتی که صلاح دانستید، در ضمن فرمایشاتتان، دوجمله یکی پیامی با محتوای صلح و دوستی و دیگری پیامی راهگشا برای نجات اقتصاد کشورمان، در روز سبز نوروز به ما عیدی بدهید)
انشا ا… که در روز رستاخیز ما هم در کنار شما سرمان را بالا بگیریم و در حالی که که خداوند از ما راضی است(با امید به خدا) در حضور رسول گرامیمان و تمام صالحین سربلند باشیم
با تشکر دوستار شما…
سال جدید را با وحدت کلمه آغاز می کنیم
آقایی ، مهندس !
بازگشت به سیاست یا بازگشتِ «سیاست»؟! بازگشتِ «سیاست».
عالی بود. متشکریم.
خیلی عالی بود ،قربون میرحسین بشم ،دلم هم واسش یه ذرّه شده ،میرحسین جون دم عید پیامی،کلامی،ندایی حرفی بزن حتی یک خط کوچولو ولی بگو که سال نوروز رو با اون بیت یا جمله تو آغاز کنیم.
سبز یعنی استقامت تا بهار
ما بی شماریم V
راهتان ادامه دارد…
یکی از نکات درخشان افکار و اعمال آقای موسوی زمان شناسی ایشون هست. حقیقتا ایشان زمان رو خوب می شناسند و می دانند که چه موقع چه عکس العملی و چه حرفی رو بزنند.
بعضی مواقع دوست داشتم حرف بزنند و وقتی مدتی گذشته متوجه شدم خوب شد و سکوت کرد و هر وقت که بیانه ای داده اند متوجه شده ام که چه به موقع بوده.
اما حالا از ایشون درخواست دارم برای سال جدید پیامی یا تبرکی به همه ی هوادارن جنبش سبز و به تمام مردم ایران داشته باشند. ولو خیلی کوتاه. این برای شروع یک سال و آغاز پیومدن راه سبز امید می تونه خیلی موثر باشه و البته به هوادارانش غرور رو هم هدیه خواهد داد که رئیس جمهور ما پیام نوروزی داده است.
کار بزرگ آدم های بزرگ می طلبد.
با تبریک سال نو خدمت مهندس عزیز
سال نو با اهتمام و وحدت بیشتری تمام اقشار و ادیان ایران در کنار هم به مساوات
یا حسین میر حسین
ما می توانیم با روشهای بسیار ساده انسجام نهضت سبز را حفظ کنیم و آرمانهای ما اینک بسیارفراتر از یک انتخابات فرمایشی است سال نو را با راه سبز امید آغاز می کنیم به امید ایرانی آزاد برای تمام ایرانیان
سیدی برازنده شماست
سلام
با بیان تمام تشکرات و تمجیدهای به جا از شما و همگی خدمتگزاران سایت کلمه و عرض ادب و احترام فراوان
خیلی خلاصه و سریع مطلبی را که بسیاری از مردم ایران خواستار آن هستند را دوباره خواستارم و آن هم پیام لحظه تحویل سال میرحسین موسوی به عنوان فرد منتخب مردم است
چرا که هر چند این جنبش به رهبری خود مردم است اما رهنمودهای این یار بزرگ که در کنار مردم و پا به پای مردم مبارزه مسالمت آمیز را ادامه می دهد می تواند بسیار تاثیر گذار باشد و پتانسیل عظیم ملت سبز را به حرکتی رو به جلو وادارد
حقیقتا این خواسته میلیون ها ایرانی ست که میرحسین موسوی پیام خودش را در سال جدید ارائه و سال ۸۹ را به شیوه خودش نامگذاری کند تا به راستی ملت سبز از صحبت های ایشان در مطالب و حتی مقاله هاشان استفاده جویند
شک نکنید که ما بیشماریم
بی صبرانه منتظر پیام لحظه تحویل سال مهندس موسوی و نامگذاری سال جدید با بدعت ایشان هستیم
یا حق
به امید پیروزی راه سبز امید
منتظر پیام نوروزی و نام گذاری سال هستیم
سلام به بابای نازنین و خوشگلم… میر حسین عزیز من!… نمی دونید چقدر دوستون دارم!
« همه می ایستیم تا به هدفمان برسیم»…
قشنگترین جمله ای بود که شنیدم
یا حسین میرحسین
میر حسین عزیز در هر زمان یک نوع سیاست کلی داشته و دارند.
احترام به حقوق تک تک انسانها
احترام به قانون و احیانا اصلاح آن به نفع مردم
احترام به آرا و نظرات مردم .چنانکه خواهان برگزاری رفراندوم گشتند .
ایجاد محبت و بالا بردن نشاط در جامعه که با این مرثیه ثرایی های مدام و بیجا طراوت جامعه رو زدوده.
و در پایان……میر حسین دوست داریم .
یا حسین میر حسین
با سلام مجدد خدمت سایت کلمه و آقای فرید خضرایی .
واقعا دست مریضاد که چه زیبا نوشتی.من در ابتدا خوب نخوانده بودم .خیلی خوشم آمد. خدا اجرتان بدهد.
یا حسین میر حسین
از رییس جمهور موسوی ملتمسانه تقاضا داریم پیام نوروزی تصویری و نام گذاری سال ۸۹ رو انجام بدن . بهترین عیدی واسه ما .
عزیز سانسورچی
احمدی نژاد از عمد کروبی و رضایی را موسوی صدا کرد.این هم یک جنگ روانی بود که بگوید اینها همه موسوی و موسوی همان هاشمی هستند.
قربانت بروم که بعد از ۸ ماه هنوز نفهمیدی چه شد.
پیروزی یکروزه به دست نمی آید ، اما اگر خود را پیروز بشماری ، یکباره از دست میرود. دکتر علی شریعت
پس استوار و امیدوار می مانیم تا نیل به پیروزی
عجیبه یعنی یک نفر مخالف ندارید که همه موافق حرف می زنند شما هم که مثل اونها شده اید
عجیبه یعنی یک نفر مخالف ندارید که همه موافق حرف می زنند شما هم که مثل اونها شده اید…نه بابا صدرحمت به اونا که ادعای ازدی بیانشون عالمو پر نکرده
فوق العاده ولب کلام است مقالۀ بسیارفاخر “فرید خضرایی” نازنین. دست مریزاد.
واما بعد:
آقای مهندس موسوی؛
کامنت های ذیل همۀ مطالبی که اسمی ورسمی از شما دارد؛ مردمانی جان شیفته وبتنگ آمده که حاضر بوده اند وهستند وخواهند بود که شمارا درعبور از سیاست دو(آرمان) به سیاست یک(نتیجه) همراهی کنند را نشانه دارد. تا جاییکه برخی جوانان! عاشقانه ومریدانه حتی به یک نگاه وحرف ونمایشی از سخن وچهرۀ شما چنان ملتمسند که مطمئن هستم به پدران ومادران خونیشان چنین شیفته نیستند.
البته که تردیدی ندارم ونیست که شما چه احساس مسئولیت تلخ وشیرینی دارید از گران سنگی چنین اقبال واعتمادی. ولی- واین ولی خیلی مهم است- بد یا خوب، شیرین یا تلخ وخواسته یا ناخواسته این سطح سیاسی یک است که درنهایت امر باید سیاست دو را عملیاتی ومحقق کند.
لذا شما راه دومی برای انتخاب ندارید جز این که: “پروسۀ برانگیخته در سیاست۲ را به پروژۀ نتیجه در سیاست۱ تداوم بدهید”؛ تا خدای ناکرده ما دوباره شاهد مأموریت آقای خاتمی در مورد مشابه سالهای ۷۶-۸۴ نشویم.
من سختی کار شمارا خیلی خوب درک می کنم وقطعاً پیش نهاده ام این نیست که شما باید چنین کنید. پیش نهادۀ من این است که برانگیختگی مقدس درسیاست ۲ اگردرمدت معقولی نتواند ارتباطش را با سیاست ۱ تعریف وبه عرصه بیاورد محکوم به شکست همراه با سرخوردگی اجتماعی است. واین یعنی فروپاشی سرمایۀ اجتماعی. چنین مباد انشاء الله. یا…هو
از رییس جمهور موسوی تقاضا داریم پیام نوروزی تصویری و نام گذاری سال ۸۹ رو انجام بدن . بهترین عیدی واسه ما .
“دلقک ایرانی” عزیز
نوشته شما مثل بیشتر نوشته های متفکرانه ی دیگر مرا به فکر فرو برد.
یک سؤال برایم پیش آمد: منظور شما از ” مأموریت آقای خاتمی در مورد مشابه سالهای ۷۶-۸۴ ” چه بود؟
اگر شما یا هر کس دیگر که می داند به من بگوید متشکر می شوم.
موسوی کابوسیست برای آنها که ایران را برای خود می دانند و می خواستند در این مملکت دست به هرکاری بزنند تا خود را صاحب آن بدانند نه مردم را …
اگر مطلب مخالف نیست، ایراد از ما نیست مخالفان هم بیاند و هر چی می خواند بنویسند.
اما یک مطلب شاید که خود موسوی این رو بخواند و خوشحال بشه، این که آدم بداند دیگران قدر زحمتاشو می دونند به آدم امید باری ادامه می دهد. من همیشه وقتی فیلم و عکس شما رو می بینم، حرفهای شما رو می شنوم و خنده تون رو می بینم خوشحال می شوم. نوروز مبارک
یک پیشنهاد:
یک قسمتی را در سایت خود تعبیه کنید که فقط و فقط مخصوص انتقاد از خودمون، جنبش سبز و رهبرانمان باشد.. تا اینگونه بتوانیم اشتباهات خود را مرور کرده و نگران اینکه وای کسی بهونه ای از ما نگیره نباید باشیم… ما تا تحمل اختصاص این قسمت را نداشته باشیم رشد نمیکنیم( البته ما تو این ۹ ماه فکر کنم تو تحمل عقاید مخالف آبدیده شدیم میگی نه؟ از صدا و سیما بپرس) .
حتی اگر کسی بدو بیراه گفت ناراحت نشیم و فقط ناسزاها و الفاظ رکیک را حذف کن… ما باید خود را از بندی که به پایمان پیچیدیم رها کنیم تا پیشرفت کنیم.. برنامه” این شبها” رو بعد از ۱۰ ماه دیدم ولی نکته جالبی توش بود: ” رضا خان رو اطرافیانش دیکتاتور کردند” تعریف ها خوبه و روحیه دهنده ولی به لزوم نقد بیشتر باید پرداخت و در آن قسمت میتوانیم قید کنیم که تعریف ممنوع.. لطفا روش فکر کن. و اگر داری کامنتهای دوستان رو سانسور میکنی ، اونایی که به ما یا مهندس عزیزمون بد گفتن و یا نقد کردن را ابدا حذف نکن ( جز نا سزاها رو) این کار میتونه ما رو از راکد شدن نجات بده حتی( با یادی از امام) تخطئه هم بهتره که باشه اشکال نداره که . من چند بار کامنتم گذاشته نشده (البته مشکل فنی داره سایتتون) در آخر ممنون از اینکه سانسور نمیکنید یا کم سانسور میکنید( روی پیشنهادم فکر کنید)
به پدر خوبم میرحسین درودی به پهنای آفتاب
واقعا خواست خدا بهترین است . اگر میرحسین انتخاب می شد تمام ویرانی های ۴ سال گذشته بر سر سید ما فرو می ریخت و سید ما
آنطوری که الان جایگاه مردمی در ایران و خارج از ایران پیدا کرده نبود با انتخاب نشدن میرحسین ، هم مردم از خواب بیدار شدند هم دولت مردان
میرحسین دوستت داریم وهمیشه همراهت هستیم. یاحسین ، میرحسین
آقای خضرایی خیلی دیر به فکر تحلیل افتادی .
موسوی از لحاظ سیاسی مرده است ولی شما حالا به فکر تحلیل جرسانات ۹ ماه گذشته افتاده ای .
میرحسین عزیز :
تو هرچه مصلحت می دانی بکن و فرمان بده چرا که ما به یقین رسیده ایم که تو جز سرافرازی برای ما وایران عزیز نمی خواهی ما سبزها جانثاران ومطیع تو هستیم خدا و جد بزرگوارت حافظ تو باشد
ندا امدبه بیداری که ای ایرانی تویک میرحسینی
هرایرانی تو یک میرحسینی
آقای ناشناس تو و هم کیشهات از یه مرده انقدر می ترسین وای به روزی که این مرده زنده بشه اونوقت میخواین چیکار کنی
یه مرد سیاسی وقتی مرده سیاسی میشه که دیگه تو قلب مردم جا نداشته باشه حال این همه کامت رو بخون تو خیابونا رو نگاه کن ببین مردم کیو از دلو جون دوست دارن و از کی متنفرند
دی شیخ ما(کروبی) همی گشت گرد شهر و گفت/ از دیو و دد مملولم و انسانم آرزوست
یه کم تعصب رو بذار کنار عاقلانه فکر کن و عاقالنه بشین تمام شاخصهای دوره خاتمی و احمدی نژاد رو با توجه به درآمد نفتی بررسی کن اگه به این نتیجه رسیدی که احمدی نژاد خوبه بنده نوکرتم هستم ما هم میشیم احمدی نژادی
“ما بی صبرانه منتظریم تا تصویر رئیس جمهور منتخب خودمون رو ببینیم”
من پیشنهاد می کنم مهندس موسوی در یک فایل ویدئویی مثل قبل از امکانات فضای مجازی استفاده کرده و با ملت خودش صحبت کنه و سال جدید رو نامگذاری کنه تا مشخصا سال ۸۹ سال صبر و استقامت باشه