سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » شعری از صدیقه وسمقی؛پاسبان و واعظ و قاضی چو با هم ساختند …...

شعری از صدیقه وسمقی؛پاسبان و واعظ و قاضی چو با هم ساختند …

چکیده :آیه می خوانند و از حکم خدا دم می زنند/"چون به خلوت می روند آن کار دیگر می...


کلمه:صدیقه وسمقی اسلام شناس و شاعرمعاصر سروده ی جدید خود را در اختیار “کلمه” قرار داده است که در زیر می آید:

به نام خدا

پاسبان و واعظ و قاضی چو با هم ساختند …

“واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند”

در خفا خود را ز ترس سبزها، تر می کنند

آیه می خوانند و از حکم خدا دم می زنند

“چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند”

دست شیطان را هم از پیش و هم از پس بسته اند

ادعای پیروی زایین حیدر می کنند

خون مردم را مباح و مال آنان را، حلال

با کلامی از خدا، یا از پیمبر می کنند

شهرآشوب اند و عاشق کش در این شهر غریب

زشت رویان را ببین این جا چه محشر می کنند!

با صداقت پیشه گان نازک اندیش و دلیر

جاهلانه صحبت از شمشیر و خنجر می کنند

ریگ ها در کفش و غل و غش بود در کارشان

کاینچنین آشفته اند و خاک بر سر می کنند

پاسبان و واعظ و قاضی چو با هم ساختند

کار مست و رهزن و شاه ستمگر می کنند

بگذرد دوران این ظلم گران و، سبزها

زندگی را با بهار امسال نوبر می کنند

صدیقه وسمقی ۱۳ بهمن ۸۸



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۹ پاسخ به “شعری از صدیقه وسمقی؛پاسبان و واعظ و قاضی چو با هم ساختند …”

  1. قلم فرانسه گفت:

    “صبحدم از عرش می آمد خروشی عقل گفت” / سبز ها گوئی که فجر تازه ای سر می کنند ! البته با اجازه شاعره این یک بیت هم اضافه شد . قلم فرانسه

  2. u.l گفت:

    با سلام
    احساس میکنم حضور آقای موسوی در یک برنامه ی اینترنتی لازم است .
    صدای ایشان به هوادارانشان آرامش میدهد .

  3. شاعر گفت:

    سلام خسته نباشید به دوستان سایت کلمه
    با توجه به اینکه مهندس موسوی اهل هنر هستن لطفا قسمتی برای شعرها در نظر بگیرید
    من چندین شعر جدید گفتم و اونها را درقسمت نظرها میگذارم
    اگر قسمت شعر وجود داشته باشه به اونجا مراجعه میکنیم
    با تشکر

    شعر آخر به نام سقوط :

    چون تفرعن شاه یارانش گرفت
    غفلتی سنگین بر آنهاچیره شد
    این چنین باور نمودندهیچوقت
    یک گزند کوچکی نتوان رسید
    آن جلال و قدرت و جبروت را
    لیک مردانی به پاکی زلال آسمان
    دست در بازوی یکدیگر نهاده چون نهنگ
    ظلم و جور و خاری و نخوت
    فرو برند تا میعادگاه اهرمن
    نیک مردانی زجنس کوثر و آب حیات
    نیک مردانی اهورایی
    در نبردی سخت و خون آلود
    آثار ستم را بر فنا کردند
    و جمهوریتی پاک و مقدس را بنا کردند
    که در آن هیچ ظلمی بر بشر نتوان تصور کرد
    همه آزاد چون مرغان بی باکی
    که اوج موج اقیانوسها را در ستیز هستند
    وقانونی برابر
    تاهمه مردم به زیر چتر آن
    چون جنت الماوی احساس آرامی و امنیت نمایند
    کنون دیری است این مردم ز یکدیگر همی پرسند
    عهد و پیمانی که ما بستیم کجا باید بجوییمش ؟
    ز که باید بپرسیم این ستمها از کجا آمد ؟؟
    کدامین مرد میگوید که قانون برابر در کجا مانده ؟؟؟
    تو گویی خواب و رویا بود
    ایامی به گرد هم ز آبادانی این سرزمین و کل دنیا
    حرف میگفتیم
    جهانی را که آن هیچ ظلمی نیست
    همه بر پایه آیات قرآنی
    ز سرخ و زرد و اسود
    تا سفید و سایر اقوام
    همه چون دانه تسبیح را مانند
    ولی گویی همان رویا مکرر شد
    مکرردر مکرر شد
    ولی انگار انفاسی زحلقوم ملایک سر بر آورده
    که با یک صوت میگویند
    تو گویی صبح نزدیک است
    تو گویی صبح نزدیک است

  4. مریم گفت:

    دست مریزاد.
    اینجاست که قلم شمشیر می شود.

  5. hiwa گفت:

    slam bar shidanh rah sabez .slam bh bolandyh kohaye kurdustan .slam bar sabez poshan .har lahza ba sha hastm .bawa konid.dostetan darm sabziha.

  6. ناشناس گفت:

    عالی بود

  7. مرید گفت:

    معلم پای تخته داد می زد
    صورتش از خشم گلگون بود
    و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
    ولی آخر کلاسی ها
    لواشک بین خود تقسیم می کردند
    وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
    برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان
    تساوی های جبری رانشان می داد
    خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
    غمگین بود
    تساوی را چنین بنوشت
    یک با یک برابر هست
    از میان جمع شاگردان یکی برخاست
    همیشه یک نفر باید به پا خیزد
    به آرامی سخن سر داد
    تساوی اشتباهی فاحش و محض است
    معلم
    مات بر جا ماند
    و او پرسید
    گر یک فرد انسان واحد یک بود ایا باز
    یک با یک برابر بود
    سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت
    معلم خشمگین فریاد زد
    آری برابر بود
    و او با پوزخندی گفت
    اگر یک فرد انسان واحد یک بود
    آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
    وانکه قلبی پک و دستی فاقد زر داشت
    پایین بود
    اگر یک فرد انسان واحد یک بود
    آن که صورت نقره گون
    چون قرص مه می داشت
    بالا بود
    وان سیه چرده که می نالید
    پایین بود
    اگر یک فرد انسان واحد یک بود
    این تساوی زیر و رو می شد
    حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود
    نان و مال مفت خواران
    از کجا آماده می گردید
    یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟
    یک اگر با یک برابر بود
    پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
    یا که زیر ضربت شلاق له می گشت ؟
    یک اگر با یک برابر بود
    پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
    معلم ناله آسا گفت
    بچه ها در جزوه های خویش بنویسید
    یک با یک برابر نیست

    اثری از خسرو گلسرخی

  8. sohrab گفت:

    سلام بر شاعر پاک
    سلام بر ملت بزرگ ایران

  9. ناشناس گفت:

    سلام و چند نکته:
    ۱- در میان انبوه هجوم رسانه های بلااختیاری که یا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند حقایق را منتشر سازند حضور پررنگتری از آقایان موسوی، خاتمی و کروبی انتظار می‌رود. مهم نیست که چه نهدیداتی شما را احاطه کرده‌است بهتر است آنچه از مطالب گذشته و حال و آینده دارید بیان و منتشر سازید. فکر نکنید نجابت و سکوت شما منجر به اصلاح رفتار طرف مقابل و یا شرمساری و تعدیل آن می‌شود.
    ۲- اگر آنچه را که سکوت مظل.مانه می‌نامید تداوم یابد بیم آن می‌رود که بی‌تدبیریها در ترکیب با سوءاستفاده‌ی عناصر نامطلوب در فرسایشی مستمر توان جمعی و قابلیتهای فردی را به مسلخ ببرد و بی‌تحرکی به رضایت و سکوت به عقب‌نشینی و یا مصالحه حقوق مردم تعبیر شود (که هر دو از راه و رسم و جوانمردی شما به دور است.)
    ۳- قبلاْ نیز متذکر شده‌ام که مراقب باشید در بازی رسانه‌ای طرف مقابل نیفتید. یعنی نگذارید آنها با خبرسازی سشما را منفعل کنند و شما را دنباله‌روی خود کنند و ابتکار عمل تبدیل شود به تکاپو برای پاسخ‌گویی به آنها و رفع اتهام. راهبرد بهتر حضور فعال و بیان صدباره‌ی دیدگاههای اصولی و انتقاداتتان است. در این مورد توجه بیشتر آقای کروبی و دوستانشان را مهم می‌دانم.
    ۴- هماهنگی نظرات و پرهیز از تقابل آرا در عین حفظ استقلال رویکرد و تفکرات و نظرات شما مهم است. دوستانتان را نیز برحذر دارید که در دام پرداختن به اختلافات نیفتند. شما حرفهای بسیار جدی، منطقی، واضحی دارید که مردم شریف ایران تشنه شنیدن آنها هستند. پس سکوت نکنید و در موضوعات مختلف با هدف حفظ منافع ملی و دفاع از اسلام ناب محمدی و انقلاب ارزشمند بنیانگذار جمهوری اسلامی وارد شوید و سخن بگویید. حفظ و ترویج آرمانهای اصیل انقلاب می‌تواند خسارتهایی را که از بی‌تدبیریها و عملکردهای نامناسب بر اسلام و تشیع و انقلاب و نظام و شخصیت امام(س) وارد می‌شود بکاهد.
    ۵- برخی افراد از مخالفان و دشمنان شما در تلاشند که شما را در مورد قضاوت در باره‌ی عملکرد نظام از اول انقلاب تا کنون به چالش بکشند.(هم از طیف آنها که می‌خواهند شما را محاکمه کنند و هم از طیفی که مخالف اصل نظامند و می‌خواهند شما را و حرکت مردم را مصادره به مطلوب نحسشان کنند!) دقت کنید!!!! اعتدال و انصاف و حق‌طلبی ایجاب می‌کند که ما حق نقد تمامی تاریخ را به رسمیت بشناسیم و البته اینکار را برای پیشبرد نظام و اصلاح رویه‌ها لازم می‌دانیم لکن کسانی که می‌خواند شما را در این بازی ناجوانمردانه بکشند هر یک هدفی شوم دارند. گروه اول می‌خواهند شما با نقد تاریخ انقلاب متهم به پشت کردن به تمامی سوابق درخشان نظام و خودتان کنند و شمشیرهایشان را تیزتر کنند و گروه دوم می‌خواهند همه‌ی انقلاب را با این چند سال و وقایع بعد از انتخابات یکی کنند و مردم را به اصل انقلاب و نظام بدبین سازند.
    ۶- می‌دانم که رسالتی بزرگ و رنجی سترگ است که در میانه بایستسد و اعتدال بورزید که از در این حالت از سوی افراط‌گرایان و تفریط‌گران دشنام و سنگ خواهید خورد اما چه باک که این روش و منش بزرگان دین و تاریخ زندگی سلحشوران حافظ دین و کشور بوده و خواهد بود.
    از مسیولین سایت خواهشمند که مطلب را به اطلاع آقایان موسوی و خاتمی و کروبی برسانند.
    آرزومند آرزوهای امام خمینی(سلام الله علیه) و سربلندی جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران.