ترور شخصیت، سندسازی و استفاده از خشونت اوباش، روش جریان اموی بود
چکیده :مكر و خشونت دو روش اصلی حكومت معاویه مقابل جریان اهلبیت(ع) بود و در این مسیر یك راه وی سندسازی علیه افراد بود تا با آن، حیثیت یاران برجسته امام علی(ع) را از بین...
کلمه:یکی از اساتید برجسته حوزه علمیه قم در سخنانی که در جمع محدودی در ماه محرم امسال در تهران بیان شد، ترور شخصیت با استفاده از دروغ و سندسازی و ارعاب و ایجاد وحشت با استفاده از اوباش بیهویت را دو روش محوری جریان اموی و به ویژه معاویهبن ابیسفیان دانست.
به گزارش «آینده»، ایشان با اشاره به حدیثی از امام علی(ع)، وحشتناکترین فتنه را فتنه بیامیه توصیف کرد و افزود: مکر و خشونت دو روش اصلی حکومت معاویه مقابل جریان اهلبیت(ع) بود و در این مسیر یک راه وی سندسازی علیه افراد بود تا با آن، حیثیت یاران برجسته امام علی(ع) را از بین ببرد.
وی به ماجرای انتصاب قیسبن سعدبن عباده، از اصحاب شاخص امام علی(ع) اشاره کرد که ایشان با توجه به موقعیت استراتژیک مصر در نزدیکی به شام، تحت ریاست معاویه و دور از مدینه و حضور عوامل اصلی قتل عثمان در این منطقه، قیس را که از نیروهای توانمند و مورد وثوق بود، به عنوان اولین استاندار مصر منصوب کردند.
معاویه هم که از او احساس خطر میکرد، ابتدا با مکاتباتی تلاش کرد قیس را به سمت خود متمایل کند، اما پس از پاسخ قاطع قیس، دست به فریب و جعل سند زد و یک روز در مسجد حضور یافت و با خوشحالی اعلام کرد که قیس، یار علی(ع) از ما حمایت کرده و سندش هم موجود است و سپس یک نامه جعلی که خود نگاشته بود، برای مردم خواند؛ به این مضمون که نمیتوانم با قاتلان عثمان کنار بیایم و استغفار کردهام و زیر پرچم خونخواهی عثمان که تو برافراشتهای، با شما خواهم بود.
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: اقدام معاویه باعث شد تا برخی شامیان تصور کنند معاویه که توانسته یاران امیرالمومنین(ع) را جذب کند، بر حق است، اما اثر مهمتر در کوفه بود؛ چون مخبران علی(ع) از شام برای ایشان خبر آوردند که قیس به معاویه پیوسته است و با وجود آنکه علی(ع) اظهار کرد من نمیتوانم این گزارشها را تأیید کنم، با فشار برخی اصحاب، مجبور به عزل نماینده خود در مصر شد.
پس از این موارد، ابتدا محمدبن ابیبکر که چندان توانمند نبود، به استانداری مصر منصوب شد، سپس مالک اشتر در راه مصر با عسل مسموم ترور شد و محمدبن ابیبکر هم در راه دستگیر شد و به شهادت رسید و سرانجام معاویه با حذف مهرههای امام علی(ع) با فریب و سندسازی و ترور، توانست سلطه مصر را هم به دست خود بگیرد.
وی با بیان این که هنگام مطالعه این موارد در تاریخ بر من سخت میگذرد، ادامه داد: ما سالهای ۵۹ و ۶۰ را فراموش نکردیم که برای این که شخصیت عظیمی چون آیتالله بهشتی را ساقط کنند، به چه حربههایی که متوسل نشدند. به او اتهام میزدند که با بیگانگان ارتباط دارد، افراد تندرو نیز وانمود میکردند ما ضدآمریکایی هستیم و انقلابی هستیم، ولی خود ابناء معاویه و عامل آمریکا بودند.
استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در ادامه اظهار داشت: البته معاویه ابتدا تلاش میکرد کار خود را با نیرنگ و تزویر پیش ببرد، اما اگر نتیجه نمیگرفت، به روش دوم یعنی قساوت و بیرحمی و فشار روی میآورد و در همین راه بسیاری از کسانی را که احتمال میداد بعداً باعث خطر برای او شوند، نظیر سعدبن ابیوقاص و عبدالرحمن بن خالدبن ولید را ترور کرد.
وی به روش محوری دیگر جریان معاویه اشاره کرد و افزود: معاویه یک عده اراذل و اوباش بیهویت را اجیر کرده بود تا در شهرهای مختلف به طرفداران امام علی(ع) هجوم بیاورند. فرمانده این افراد بصربن عتاه بود که چهار هزار نفر از اینگونه افراد داشت که از زجردادن انسانها لذت میبرند و در آخرین سال حیات علی(ع) با قیافههای ترسناک وارد شهرهای تحت حاکمیت ایشان شده و هر که را میدیدند، میکشتند تا رعب و وحشت ایجاد کرده و از یاران علی(ع) زهر چشم بگیرند و در برخی موارد مردم دستشان را بالا بردند و حتی امسلمه به جابربن عبدالله گفت: برای حفظ جان چارهای جز بیعت با معاویه نیست.
این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به این که برای این یاران معاویه هیچ ملاک شرعی و اخلاقی مطرح نبود، پرسید: حال باید ما موضع خود را روشن کنیم که در مسیر علی(ع) هستیم یا دودمان بنیامیه؟!
وی سپس به برخورد متضاد امام علی(ع) با مخالفان پرداخت و گفت: یکی از شیعیان علی(ع) فردی را دستگیر کرد و نفسزنان او را نزد امام آورد و اظهار کرد: اینها خوارج بودند و علیه شما جلسه گرفته بودند و علیه شما فحش میدادند و توطئه چینی میکردند که من او را دستگیر کردم.
امیر المؤمنین(ع) در واکنش به وی فرمودند: اگر فحش دادهاند، شما هم به آنها فحش بده و درباره توطئهچینی هم نمیتوان پیش از آنکه کسی دست به شمشیر برد، با او جنگید. ایشان سپس به حقوق این افراد اشاره کردند و افزودند: اولاً مانع از حضورشان در مسجد نشویم. یعنی برای اجتماعات آزادند، ثانیاً حتی اگر علیه ما شعار هم بدهند، حقوقشان از بیتالمال را قطع نمیکنیم و سوم اینکه تا دست به شمشیر نبردهاند علیه آنها وارد جنگ نمیشویم.
hamin ke esme ishan ra nayavardeid, oza dolate ma ham malum olhal ast