تاملی برمناظره؛جنگ سایه ها
چکیده :نه اصولگرايان اعم از تندرو يا ميانه رو مي توانند مدعي دانستن راه حل کامل و جامع براي برون رفت از وضعيت موجود باشند و نه لزوماً سبزها. اگر راه حل ها و سياست هاي اصولگرايان جملگي درست و کامل مي بودند، علي القاعده بحران موجود مدت ها مي شد که تمام شده بود. اما واقعيت آن است که مسائل و رويدادهايي که پس از اعلام نتايج انتخابات در کشور به وجود آمده، همچنان ادامه دارد و به رغم سياست هاي ديگري که اصولگرايان حاکم به کار برده اند، هيچ علائمي که حکايت از پايان يافتن بحران داشته باشد در افق ديده نمي...
کلمه-صادق زیباکلام:صرف نظر از محتوای مناظره ها، نفس اجرای آن و زنده رفتن آنها روی آنتن پرسش هایی را در خصوص این مجموعه برنامه به وجود آورده است. به راستی هدف صدا و سیما از به اجرا درآوردن این مناظره ها چیست؟
آیا می خواهد فضا را قدری آرام تر کرده و از تشنج حاکم بر فضای سیاسی کشور اندکی بکاهد؟ آیا می خواهد نشان دهد مخالفان یا منتقدان حاکمیت خیلی حرف حسابی هم ندارند؟ آیا می خواهد با دادن فرصت به مخالفان جناح پیروز در انتخابات ۲۲خرداد و ایجاد باب مفاهمه و گفت وگو در رسانه ملی، از دامنه تنش ها و ناآرامی های خیابانی بکاهد؟ آیا به راه افتادن باب گفت وگو و ایجاد دیالوگ در صدا و سیما مقدمه به راه افتادن باب گفت وگو در سطح جامعه و رفتن به سمت و سوی یافتن راه حلی سیاسی برای برون رفت از بحران بعد از انتخابات است؟ آیا ظاهر شدن چهره ها و شخصیت های اصلاح طلب و طرفدار مهندس موسوی، کروبی و خاتمی در کنار چهره ها و شخصیت های اصولگرا در رسانه ملی حکایت از عقب نشینی اصولگرایان تندرو و قدرت یافتن اصولگرایان معتدل و میانه رو است؟ به راستی انگیزه جناح پیروز در انتخابات ۲۲ خرداد از به راه انداختن مناظره ها چیست؟
از این سوالات که بگذریم می رسیم به نفس خود مناظره ها یا به تعبیر دیگر به محتوای آنها و تاثیرات احتمالی آن بر مخاطبان. تا به اینجا باید گفت مناظره ها با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان مواجه شده. کمترین تاثیر و نتیجه آن در جدا کردن بسیاری از مخاطبان VOA و BBC و کشاندن آنان به پای تلویزیون خودمان بوده. بسیاری می پرسند آیا این برنامه ها ادامه خواهد یافت یا پس از مدتی متوقف خواهد شد؟
واقعیت آن است که مهم تر از اینکه آیا این برنامه ها ادامه خواهند یافت یا اینکه متوقف خواهند شد و اینکه اسباب و علل و انگیزه از به راه انداختن آنها چیست، محتوای آنها است. به هر حال صرف نظر از آنکه انگیزه های مسوولان در به راه انداختن مناظره ها چیست، علی القاعده می خواهند مردم هر چه بیشتر آنها را نگاه کنند. به هر حال هدف مسوولان هر چه هست، این هدف در گرو آن است که این مناظره ها هر چه بیشتر از سوی مخاطبان جدی گرفته شود و تعداد هر چه بیشتری از بینندگان آنها را نگاه کنند. تا به اینجا البته مقصود مسوولان برآورده شده.
به این معنا که مناظره ها توانسته اند مخاطبان زیادی را جلب کنند. اما از این واقعیت گریزی نیست که برنامه ها به تدریج تکراری شده و محتوای گفت وگوها یا مناظره ها تکراری خواهد شد. به این معنا که شرکت کننده سبز یا اصلاح طلب، طرف مقابل را متهم به شائبه تقلب در انتخابات خواهد کرد و طرف مقابل یا شرکت کننده اصولگرا نیز آن را انکار خواهد کرد و مطالبه اسناد و مدارک و دلایل تقلب از طرف مقابل می کند؛ یک طرف خواهد گفت وضع ما از نظر اقتصادی خراب است و طرف مقابل هم خواهد گفت چنین نیست و دست کم از دوران هاشمی رفسنجانی و خاتمی بهتر است؛ یک طرف خواهد گفت تورم بالا است و طرف مقابل هم پاسخ خواهد داد به هر حال از زمان آقای هاشمی رفسنجانی که به ۴۹ درصد رسیده کمتر است و قس علیهذا.
واقعیت آن است که اگر قرار شود این برنامه ها همچنان جذاب و پربیننده باقی بمانند ضرورت دارد که محتوا و کیفیت آنها ارتقا یابد و از طرح مباحث تکراری به تدریج به درآیند و به سمت و سوی طرح مباحث و مسائل بنیادی و بررسی راهکارهای برون رفت از بحران فعلی بروند. البته مقدم بر رفتن به سمت و سوی «چه باید کرد؟» و بررسی راهکارهای برون رفت از بحران، بحث و بررسی ابعاد بحران فعلی و اسباب و علل به وجود آمدن آن است. بحث محوری این نیست که در ۲۲ خرداد دقیقاً کدام نامزد چه کرد یا نکرد، کدام نامزد در چارچوب قانون عمل کرد و کدام یک تن به راهکارهای قانونی نداد.
بحث محوری آن است که آیا ما امروزه در سطح کشور می توانیم از وجود بحران صحبت کنیم، یا آنکه وضعیت عادی است و صرفاً تلاطم و تشنج های مختصری وجود دارد؟ اگر بپذیریم کشور در یک وضعیت بحرانی به سر می برد، آیا ابعاد این بحران در حال گسترش است یا برعکس بحران دارد فروکش می کند؟
آیا مجموعه وضعیتی که بعد از اعلام نتایج انتخابات در کشور به وجود آمده به خیر و صلاح منافع ملی مان است یا خیر؟ آیا شرایطی که ظرف هفت ماه گذشته در کشور به وجود آمده قدرت چانه زنی ما را در عرصه بین المللی افزایش داده یا برعکس ما را ضعیف تر کرده؟ اگر بر این باور باشیم که شرایط سیاسی که در کشور به وجود آمده باعث تقویت ما در عرصه بین المللی نشده در آن صورت عملکرد هر یک از جناح ها در ارتباط با منافع ملی مان طی این مدت چگونه بوده؟
استراتژی و اهداف کلان جنبش سبز کدام است؟ آیا اساساً سبزها به چارچوب کلی نظام، حفظ و حراست از آن باور دارند و خود را خیلی مقید به مبارزه در چارچوب نظام و ملتزم به قانون اساسی آن نمی بینند؟ جناح پیروز در انتخابات ۲۲ و اساساً حاکمیت در کل چه جایگاهی برای مخالفان و منتقدان قائل است؟ آیا حاکمیت جمهوری اسلامی ایران اساساً حق حیات سیاسی و اجتماعی برای اپوزیسیون قائل است؟ آیا جنبش سبز از یک رهبری منسجم و متشکل برخوردار است؟ آیا اصولگرایان حاکم پیرامون نحوه رویکرد چه باید کرد و تامل شان با سبزها از یک استراتژی واحد و مشخص برخوردار هستند؟
چه میزان اتفاق نظر میان اصولگرایان حاکم در خصوص سیاست ها، تاکتیک ها و تصمیمات اتخاذشده ظرف هفت ماه گذشته وجود دارد؟ اساساً سیاست های اتخاذشده از سوی جناح پیروز در انتخابات ۲۲ خرداد چقدر موثر و به خیر و صلاح نظام و منافع ملی مان بوده؟ پاسخ به این پرسش ها نه ساده است و نه هیچ جناح، چهره و شخصیتی می تواند مدعی دانستن کامل و جامع آنها باشد اما به روایت افلاطون پدر فلسفه سیاسی قدیم و جدید تنها در پرتو دیالوگ و طرح دو دیدگاه مخالف و موافق است که راه حل یا «سنتز» به وجود می آید. طرح این دست مباحث است که به تدریج می تواند به رسیدن به راه حل کمک کند.
به سخن دیگر نه اصولگرایان اعم از تندرو یا میانه رو می توانند مدعی دانستن راه حل کامل و جامع برای برون رفت از وضعیت موجود باشند و نه لزوماً سبزها. اگر راه حل ها و سیاست های اصولگرایان جملگی درست و کامل می بودند، علی القاعده بحران موجود مدت ها می شد که تمام شده بود. اما واقعیت آن است که مسائل و رویدادهایی که پس از اعلام نتایج انتخابات در کشور به وجود آمده، همچنان ادامه دارد و به رغم سیاست های دیگری که اصولگرایان حاکم به کار برده اند، هیچ علائمی که حکایت از پایان یافتن بحران داشته باشد در افق دیده نمی شود و شکاف های به وجودآمده پس از انتخابات همچنان در حال گسترده تر شدن هستند. ایضاً سبزها نیز به جز اعتراض خیلی نتوانسته اند یک دستورالعمل کامل و یک برنامه جامع برای رفتن به جلو و چه باید کرد ارائه دهند.
سوق دادن مناظره ها از فضای جدل و رفع اتهام از خود و متقابلاً حریف را مقصر دانستن، خود را مبرا دانستن و صرفاً حریف را گناهکار اعلام کردن و تلاش در کسب وجهه و محبوبیت، به سمت و سوی یافتن چاره و برون رفت از بحرانی که کشور را فلج ساخته، یقیناً رویکردی خواهد شد که خیر و صلاح آینده کشور را در پی خواهد داشت. تلاش در جهت یافتن راهکارها و برون رفت از بحران موجود در مناظره ها، کمترین سودی که دربر خواهد داشت آن است که از یک سو باعث صلابت فکری و انسجام سیاسی سبزها خواهد شد و از سویی دیگر سبب می شود اصولگرایان تندرو قدری از انگاره های فکری توهم توطئه و فرضیه های دایی جان ناپلئونی که در آن فرورفته اند به درآیند و بتوانند شرایط و وضعیت کشور را نه آن گونه که خود می خواهند باور کنند بلکه آن گونه که در عالم واقعیت است، ببینند.
منبع:اعتماد
دیگه با انتقاد کردن از اینواون یا مناظره در کوتاه مدت شاید چاره ساز باشه ولی در دراز مدت نه.تنها راه حل خروج از بحران که خواسته ی واقعی همه مردم هست اجرای ۱۰ بند نهضت آزادیست به نظر من
این مناظره ها همش برای باز گرداند زره ای از آبروی بر باد رفته صدا و سیما است و متمئنا برای شنیدن حرف حق نیست چرا که اصلاح طلبانی که میتوانند به مناظره بیایند همگی در زندانند
این مناظره ها فقط برای کشاندن مردم پای تلویزیونه تا ضرغامی کارهای گذشته رو توجیه کنه .
امروز رفتارها به گونه ای است که تاریخ چیز دیگری خواهد گفت. نمونه دیگرش برپایی مناظراتی است با نمایندگان رده های دوم و سوم اصلاحات آن هم پس از گذشت هفت ماه از انتخابات ۲۲ خرداد و آن همه اتفاقات ناگواری که برسرملت رفت؛ ازتهمت و افترا و ناسزا و ضرب و جرح و زندان بگیرید تا آزار و شکنجه و قتل.
چنین قومی که حتی از دخالت آشکار و غیرقانونی درامور شخصی ملت ابایی ندارد ؛ آیا درصورت پیروزی , آنان را به همدلی فرامی خوانند؟آیا تبلیغات رادیو و تلویزیونی و مطبوعاتی آنان قطع یا دست کم کاهش یافته است؟ خیر. پس آنان همچنان در موضع ضعف و ایصال اند و همچنان محتاج نگاه محبت آمیز مردمی هستند که همچنان زیر فشارهای خصمانه اینان قراردارند.
مناظره ها فقط برای اینه که مردم رو سرگرم کنند بلکه برای ۲۲ بهمن کاری نکنند!
زهی خیال باطل
این مناظرهها چیزی فراتر از کشاندن مردم به پای تلویزیون را دارد،ضرغامی مکار تر از آن است که به دنبال جبران اشتباهت خود باشد،به نظر من چندین هدف دارد.
لوث کردن بحران کشور و پایین آوردن آن در حد یک مناظره
از نجابت میرحسین و اصلاح طلبها سود جویی کردن ،چون درست بعد از بیانیه میرحسین عزیز این مناظرهها شروع شد ،که چنین باوری را در اذهان عمومی بوجود آورند که ما میخواهیم بندهای بیانیه میرحسین را اجرا کنیم
استفاده کردن از مهرهایی که اصلاح طلب صد در صد نیستند برای اینکه بتوانند دولتیان را محق جلوه دهند
کنترل کردن مردم تا ۲۲ بهمن ،و بعد با شدیدترین صورت با مردم رفتار خواهند کرد
ما باید از هر تله جریان حاکمیت برای خود فرصت سازی کنیم. اگر بتوانیم با فرستادن نمایندگان واقعی جنبش سبز برای ۲ ساعت هم که شده برای مردم روشنفکری صورت گیرد چه بهتر ولی اگر نشد هم ما باید راه خود را ادامه دهیم یعنی حضور بسیار گسترده در ۲۲ بهمن
به نظرم این مناظره ها هرچند هم که محتویات آن تکراری باشه خوبه.
بگذارید بارها و بارها سوال شود :
آیا پاره کردن عکس امام بد است یا حمله به بیت امام؟
آیا کف و سوت زدن در روز عاشورا بد است یا ضرب و شتم مردم و کشتن و زیر ماشین کردن آنها؟
آیا ادعای تقلب بد است یا ضرب و شتم مردمی که خواهان رأی خود هستند ولو آنکه فقط یک احساس و تردید باشد؟
آیا حمابت هفت نفر از اعضای شورای نگهبان از احمدی نژاد که بایستی علی القاعده در انتخابات بی طرف باشند باعث پذیرش ادعای تقلب نبود؟
آیا خس و خاشاک خواندن مردم باعث حضور مستمر مردم در خواستن رأی خود در خیابان ها نشد؟
بگذارید هزاران بار این سؤال تکرار شود.
خروجی این مناظره ها آنست که حاکمیت مغرور در برابر مردم سر تعظیم فرود آورد و عذر خواهی کند.
omadam ino begam o beram rosh fekr konin
in monazereha faghat yek bazi siyasi ast ke mikhan be janjal keshide beshe ke to janjal va dava ghodrat piroz ast
pas be onaie ke monazere mikonan begin ke ba mantegh pish beran na janjal
age ba mantegh naran ya tahdid shodan va ye barge dasteshon dadan ya vaghean kharand
V V V
سعی کنید تلاش کنید که مثل سایه هاتون اونجوری جلوی ۷۰ میلیون جمعیت ضایع نشید براتون متأسفم که هنوز متوجه نشدید که مردم ایران از شما عبور کرده اند.
fagat be tehran va shahrhaye bozorg fekr nakonid. baztabe in barname ha ro dar nogate dige besanjid.
ahdafe jonbesh baraye kheyliha nashenakhtast.
bayad barname rizi kard va az in tofige nesbi ham forsate roshde keshvar ra faraham sakht
اول باید توانست روی پا ایستاد دوم به پیش رفت. اگر سبز ها رای بیش آورده اند آن ها باید تصمیم بگیرد و اولویت ها و جایگاه ها را تایین کنند نه بر عکس.
باید برای رشد فکری نقاط محروم هم فکری کرد. که بحث ازادی آموزش را مطرح می کند.آزادی به سبک سبز یا به سبک محافظه آنچه که…. چقدر آزادم بنو یسم؟
کشوری که آزادی مطبوعات را نمی تواند تحمل کند حالا چه شده که مناظره می گذارد؟!!!
آدم عاقل در این مناظره ها که هیچ سودی ندارد شرکت نمی کند. چون اولا صدا و سیما بی طرف نیست بعد هم گوش شنوایی برای این انتقاد ها وجود ندارد. طرف مقابل جز انکار و دروغ چیز دیگری برای گفتن ندارد.
متاسفانه مسئولین بالای حکومت اصلا اینگونه فکر نمی کنند و اطمینا” اگر ببینند مناظره ها به شرایط جنبش سبز نزدیک می شود آن را قطع می کنند وتاکنون هم از نمایندهای واقعی جنبش شرکت نکرده شاید در آینده شرکت کنند .
۲۲ بهمن خیلی مهمه. نترسید نترسید ما همه با هم هستیم
در کل شرکت در مناظره به صلاح اصلاح طلبان نیست
چون صدا وسیما صلاحیت اخلاقی ندارد بد اخلاقی انها
در طول انتخابات مشهود بود باید همکاری با صدا وسیما
را تحریم کرد در غیر اینصورت مشروعیت به ان داده خواهد شد
فعلا شوهای اقای ضرغامی را ببینیم تا ۲۲ بهمن که بار دیگر نشان خواهیم داد این خس و خاشاک چگونه طوفانی از عشق و محبت را با ندای ازادی بر سر مضروبین خود میریزد و او باز هم میتواند بکشد اما ما زنده تر میشویم.
mghale ye besyar arzande e bood, kash chand nafari az bevisande tahsakori mikardand, man ke lezzat bordan.
آقای زیبا کلام دقیقا نکته آخر حرفش همان است که رادیو بی بی سی در سال تیر سال ۱۳۳۲ و علیه شرایط بحرانی مرحوم مصدق گفته است
یعنی هیچ راهی برای برون رفت یافت نمی شود …!!!!
این یک جمله فریبنده برای ایجاد آشوب بیشتر و احیانا داغ نگه داشتن اعتراضات خیابانی تا یافتن راهی منطقی برای احیای حق و درک و فهمیدن آنچه از آن به اعتراض به انتخابات یاد می شود.
معلوم است چو … با چراغ آید
گزیده تر برد کالا
به قول خاتمی در دوره فهمیدگی توام با ریاست جمهوری اش
به جای مرگ و بد و بیراه
گفته شود زنده باد ایران و درود بر ……
فی الواقع جای تأسف دارد که بسیاری از هواداران سبز زبان آقای موسوی و کروبی را بهتر می فهمند تا زبان منطق آقای زیباکلام. هوادارانی که فقط می گویند مرگ بر .. درود بر … زنده باد … مرده باد … و حاضر به پذیرش واقیعی فراسوی این شعارهای بی معنا نیستند، فاقد شعور اجتماعی و سیاسی می باشند. نتیجه ای که آقای زیباکلام به دانبال آن است فقط در گفتگو قابل جستجو می باشد، نه در جیب تندروهای هر دو طرف.
دکتر حمید رضا یوسفی آلمان
فی الواقع صدا و سیمای ما ننگ ماست. صدا و سیمایی که عنوان ملی را یدک میکشد ولی با عملکرد بدش در حد روزنامه ای مانند کیهان تنزل کرده است