راه سبز: انحصارزدایی از همهی عرصهها
چکیده :کسانیکه هنوز نمیپذیرند که کشور با بحران رو به رو است، نخست باید به این واقعیت تن دهند که بحران پدید آورده اند و جنبش در دل چنین بحرانی زاده شده است. پس از پذیرش این وضع، اقدام به انحصارزدایی از همهی عرصهها راهحلی ضروری است.جنبش سبز از آغاز به دنبال تخریب و ویرانی نبوده است بلکه قصد آن شکوفایی زندهگی در کشور و بالندهگی کشور از طریق انحصارزدایی از دین و سیاست و ارتباطات و اقتصاد و قضا و دیگر عرصهها...
کلمه-حسن محدثی:بیانیهی هفدهم میرحسین موسوی در ۱۱ دی ۱۳۸۸ در باب روز عاشورا سخن گفتن در باب این بیانیه را ضروری میسازد. از این رو، ترجیح دادم نکاتی در باب این بیانیه بنویسم زیرا ارائهی مقالهی آقای زمانیان در نقد مقاله ام، بهتر است در موقعیتی صورت گیرد که اذهان متمرکز به موضوعی خاص نباشد، و مقالهی ایشان خوانده و به گفتوگو گذاشته شود. پس عجالتا چند نکته در باب بیانیهی شمارهی ۱۷ و فکر انحصارزدایی از عرصهی سیاسی و عمومی در ایران.
راه سبز: انحصارزدایی از همهی عرصهها
بیانیهی اخیر میرحسین موسوی راه روشنی را پیش پای کسانی میگذارد که واقعا دلسوز اند و یا ادعای دلسوزی دارند. کسانی که تاکنون خشونت علیه مردم را توجیه میکردند و میکنند و از یک نظام سیاسی انتقادناپذیر و غیرپاسخگو دفاع میکنند و همهی مجاری مشارکت را برای نیروهای سیاسی غیرخودی بسته اند، حالا باید عملا صداقت نشان دهند و راه را برای مشارکت و حضور همهی مردم بگشایند و از انحصارطلبی دست بردارند و مردم را به رسمیت بشناسند و آنان را خس و خاشاک و لجن و جلبک و بزغاله و عوضی ننامند. به یاد بیاورند که مردم آنان را بر سر کار آورده اند نه خداوند. قوهی مجریه، مقننه، و قضائیه باید نظارت مردم را از طریق رسانهها و احزاب و گروههای سیاسی و تجمعات و تشکلات مدنی بپذیرند و بدان تن دهند تا جمهوریت از دست رفته برگردد. نظام سیاسی دیگر نباید دین را به ابزار توجیه اقدامات خود بدل کند و نه بر فراز ملت که پاسخگوی ملت باشد.
“ما یک دولت و نظام صادق و رئوف و با شفقت و مبتنی بر آراء مردم می خواهیم که به تنوع آراء و عقاید مردم نه به شکل تهدید که بلکه بصورت یک فرصت نگاه کند. ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، تفتیش عقاید، تجسس، بستن روزنامه ها و محدود کردن رسانه ها را مخالف دین مترقی و رهایی بخش خود و مخالف قانون اساسی برآمده از این دین می دانیم. ما ضایع کردن یک ریال از بیت المال را در جهت اهداف باندی و جناحی حرام می دانیم و می گوئیم که سند چشم انداز ملی بیست ساله که به تایید همه ارکان نظام رسیده است امروز به یک ورق پاره بی ارزش تبدیل شده است. ما هشدار می دهیم که رقیبان بزرگی در منطقه با رشدهای اقتصادی دو رقمی در حال ظهور هستند و روز به روز قوی تر می شوند . درحالیکه ما متاسفانه از دادن یک بودجه سالانه و نگهداشتن حسابهای ذخیره ارزی و امانت در سپرده های مردم و پاسخگویی در مقابل دیوان محاسبات عمومی و مجلس شورای اسلامی عاجز هستیم .” (قسمتی از بیانیهی ۱۷)
این راهی است که بیانیهی موسوی پیش پای همهی کسانی نهاده است که دستاندر کار امور اند. این فرصت مغتنمی است که باید از آن بهره گرفت. رهبر جنبش سبز متواضعانه و خردمندانه راهی عملی و هموار را مطرح کرده است تا دور خشونتورزی پا نگیرد و راهی برای در کنار هم بودن و آشتی ملی فراهم گردد. جنبش سبز از آغاز به دنبال تخریب و ویرانی نبوده است بلکه قصد آن شکوفایی زندهگی در کشور و بالندهگی کشور از طریق انحصارزدایی از دین و سیاست و ارتباطات و اقتصاد و قضا و دیگر عرصهها است. این بیانیه میگوید که به انحصارطلبی پایان دهید و راه تداوم انحصارطلبی را با غیرخودی دانستن و متصل به دشمن کردن جنبش و بهرهگیری از ابزار سرکوب طی نکنید. این بیانیه همچنین حکایت از تلاشهایی برای معامله با رهبران جنبش دارد که میرحسین آشکارا آن را رد کرده است. او نشان داده است که بر سر آرمانهای جنبش معامله نمیکند و برای خویش نیز مطالبهای ندارد.
کسانیکه هنوز نمیپذیرند که کشور با بحران رو به رو است، نخست باید به این واقعیت تن دهند که بحران پدید آورده اند و جنبش در دل چنین بحرانی زاده شده است. پس از پذیرش این وضع، اقدام به انحصارزدایی از همهی عرصهها راهحلی ضروری است. اقدام عملی در جهت انحصارزدایی تنها راه آشتی ملی است. شعار انحصارزدایی “همه با هم” است و شعار انحصارطلبی “همه با یکی”. تعظیم به ملت و دست شستن از طرح حکومت اسلامی و بازگردادن جمهوریت به معنی دقیق کلمه –یعنی پایبندی به همهی اصول قانون اساسی- تنها راه حل ممکن است. اکنون کسانی که جنبش سبز را به بیگانهگان متصل میدانسته اند باید میزان وطندوستی و استقلالطلبیشان را نشان دهند و همچنانکه رهبر جنبش سبز نشان داده است که خیال قدرتطلبی را در سینهاش راهی نیست، در برابر قدرت مردم سر فرود آورند و سازوکار جابهجایی قدرت در کشور را –همانطور که قانون اساسی آن را تعبیه کرده است- بپذیرند و به نظارت مردم از طریق مجاری قانونی و رسانههای آزاد و تجمعات و تشکلات تن دهند. اکنون وقت امتحان و آزمون است.
Power to the People