دروغ های گوبلزی (دروغ بزرگ در روز روشن)
چکیده :در شامگاه نهم نوامبر 1938 نیروهای "اس اس"، "اس ای"، "گشتاپو" و "سازمان جوانان هیتلری" به محله های یهودی نشین سرتاسر آلمان و اتریش هجوم بردند و به تخریب مغازه ها، خانه ها و کنیسه های یهودیان پرداختند. در پایان آن شب بدنام که به خاطر کثرت شیشه های شکسته شده توسط مهاجمین به "کریشتال ناخت" (شب شیشه های شکسته) مشهور گشت. در همان شب، جوزف گوبلز دستور داد که تیتر فردای روزنامه را اینگونه بنویسند: «حمله "خودجوش" نیروهای مردمی به محله های یهودی...
کلمه- یاشار جیرانی: در شامگاه نهم نوامبر ۱۹۳۸ نیروهای “اس اس”، “اس ای”، “گشتاپو” و “سازمان جوانان هیتلری” به محله های یهودی نشین سرتاسر آلمان و اتریش هجوم بردند و به تخریب مغازه ها، خانه ها و کنیسه های یهودیان پرداختند. در پایان آن شب بدنام که به خاطر کثرت شیشه های شکسته شده توسط مهاجمین به “کریشتال ناخت” (شب شیشه های شکسته) مشهور گشت، ۹۹ نفر کشته و تعدادی نزدیک به سی هزار نفر بازداشت و به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند.
در همان شب، جوزف گوبلز (وزیر تبلیغات آلمان نازی و مسئول سابق حزب نازی در ناحیه برلین) دستور داد که تیتر فردای روزنامه “فولکیشر بئوباختر” (روزنامه رسمی حزب نازی) را اینگونه بنویسند: «حمله “خودجوش” نیروهای مردمی به محله های یهودی نشین». این درحالی بود که بسیاری از کسانی که بر حسب اتفاق از آن ورهای می گذشتند صدای اسلحه های اتوماتیک “پیراهن قهوه ای ها” و سر و وضع “هامفری بوگارتی” افسران گشتاپو را هرگز از یاد نبردند.
این تیتر از نمونه های نوعی آن چیزی است که در ادبیات سیاسی آن را “دروغ های گوبلزی” می نامند. دلیل این نام گذاری به آنجا بر می گردد که گوبلز و نازی ها اولین کسانی بودند که از دروغهای بزرگ و آشکار سیاسی به طور سیستماتیک و به عنوان یک تاکتیک منسجم تبلیغاتی در قالب رسانه های عمومی استفاده کردند. همان طور که تاریخ به ما نشان می دهد این استفاده آگاهانه و نظامند از دروغ های آشکار به منظور دستیابی به اهداف سیاسی پیش از ظهور نازی تقریبا بی سابقه بوده است. بدین ترتیب می توان گفت که دروغ های گوبلزی از جنس دروغ های در روز روشن هستند که با ابزار رسانه و به طور سیستماتیک و آگاهانه بیان می شوند.
سر برآوردن پدیده “دروغ های گوبلزی” یا نوع خاصِ “دروغ بزرگ در روز روشن” با امور دیگری که آن ها هم به خودی خود تازگی داشتند پیوستگی داشت. اول از همه تولد آن چیزی است که امروزه آن را “رسانه های جمعی” می خوانند که در آن روزها به رادیو و روزنامه (که در زمان نازی ها در تیراژهای میلیونی چاپ می شد) محدود می شد. در کنار این امر ظهور پدیده ای به نام انحصار رسانه ای دولت نقشی بسیار عمده ای بازی می کرد که به دولت امکان می داد اساسا کنترل جریان اطلاعات را تا آنجا که می خواهد به دست گیرد. این هم به خودی خود معلول به وجود آمدن شکل جدیدی از دولت بود که فرانتس نویمان آن را (در بیانی کنایه آمیز نسبت به لویاتان هابز) “بهیموث” می خواند.
یعنی دولتی که توانایی های کمی و کیفیش به حد غیر قابل باوری افزایش یافته است و می تواند از پس هر چه رهبرانش اراده کند بر بیاید. یعنی همان دولتی که جرج ارول در رمان ۱۹۸۴ به شیوه ای کاریکاتور گونه به تصویر می کشد. دولتی که می تواند یک شبه دوستانش را دشمنانش جلوه دهد و دشمنانش را دوستانش.
اما علاوه بر همه اینها، دروغ های گوبلزی بر روی دو عنصر محوری دیگر هم تکیه داشتند که در کارایی آنها نقش بسیار عمده ای بازی می کرد. اول شکل گیری جوامع مدرن و اتمیزه شدن ناخواسته افراد بود که سطح اتکا و اعتماد آنان را به رسانه به شکل قابل توجهی افزایش می داد. در این جوامع رسانه های جمعی تقریبا همان نقشی را انجام می دادند که مراودات چهره به چهره در جوامع سنتی بر عهده داشت و اگر آن موقع “حرف مردم” از اتوریته بالایی برخوردار بود، در جوامع مدرن این حرف رسانه است که چنین جایگاهی داشت. رسانه های جمعی (که در زمان نازی ها انحصار مطلقش به دست دولت بود) تنها منبعی بودند که بر اساس آن فرد می توانست به اطلاعات عمومی و خصوصی دسترسی داشته باشد. همین “جایگزین ناپذیری” رسانه جمعی که حاصل تغییر فرماسیون اجتماعی جوامع بود اساسا نوعی اعتماد غیر انتقادی و ناخودآگاه روانشناسانه را نسبت به گفته های رسانه ها بر می انگیخت.
نکته دوم که از همه اساسی تر است را خود گوبلز به طور ناخودآگاه در خاطراتش توضیح داده است. وی می گوید یکی از دلایلی که دروغ های بزرگ کارایی زیادی دارند این است که مردم نمی توانند باور کنند که اساسا کسی بتواند چنین دروغی بگوید. از همین رو معمولا در مواجهه با چنین دروغ هایی دچار حالت شوک و غافلگیری می شوند، و تا به خودشان بیایند کار انجام شده است. این مشاهده گوبلز تا حد زیادی درست است. مثلا اگر در تهران زلزله ای به مقیاس ۶ ریشتر بیاید به طوری که شما آشکارا آن را احساس کنید و فردا یکی از پر تیراژ ترین روزنامه های کشور اعلام کند که هیچ لرزشی در کار نبوده است شما پیش از آنکه بخواهید به صدق و کذب این ادعا فکر کنید در وضعیت شوک و غافلگیری قرار می گیرید.
علت این غافلگیری را می توان در تحلیل مفهومی واژه دروغ پیدا کرد. همانطور که جان سرل می گوید هنگامی که ما مفهوم “قول دادن” را تحلیل می کنیم مفهوم الزام به قول جزء جدایی ناپذیر آن مفهوم است به طوری که شما نمی توانید بگویید (به لحاظ مفهومی) که به کسی قول داده اید ولی الزامی به برآورده کردن آن قول ندارید. چنین مساله ای در مورد مفهوم دروغ هم وجود دارد. اینکه دروغ باید جنبه پنهان خودش را حفظ کند، اینکه آنچه دروغ درباب آن گفته می شود اینقدر آشکار جلوی چشممان نباشد، جزئی جدایی ناپذیر از مفهوم دروغ و دروغ گفتن است.
در نتیجه دلیل غافلگیری شما هنگام مواجهه با دروغ های گوبلزی این است که شما در لحظه مواجهه (که با سر و صدای زیادی صورت می گیرد) از مقوله بندی آن تحت عنوان دروغ ناتوان می شوید چرا که یکی از عناصر سازنده این مفهوم را با خود ندارد.
اما این غافلگیری به تنهایی کار را انجام نمی دهد بلکه نقش عمده این غافلگیری این است که تمرکز روانی ما را از ما می گیرد و ما را در شرایط غیر طبیعی نسبت به ادعای مذکور قرار می دهد. همه ما وقتی دروغ های بزرگ را می شنویم به غافلگیری، عدم تمرکز و نهایتا تشویش ذهنی دچار می شویم که حداقل در کوتاه مدت به قوای شناختی- استدلالی ما را دچار خلل می سازد. اما معمولا کم کم به خود مسلط می شویم و مچ دروغگو را می گیریم. اما سوال این است که چرا دروغ گوبلزی دچار چنین مساله ای نمی شود و ما را در امر “مچ گیری” ناتوان می سازد؟
دلیل این امر در همان فکت های جامعه شناختی و دلالت روانشناختی که در بالا به آنها اشاره کردیم نهفته است. یکتایی بی بدیل رسانه های جمعی در عصر مدرن، زوال روابط چهره به چهره و اتمیزه شدن، انحصار دولتی رسانه ها، تکنیک های رسانه ای و البته نقش مفتون ساز ایدئولوژی، اعتمادی ناخودآگاه و غیر انتقادی را به گفته های رسانه در ما بر می انگیزد. در نتیجه کسانی که دروغ های گوبلزی را می شنیدند در همان حالت غافلگیری (که قوای شناختی شان به تحلیل رفته بود) با انتخابی دشوار به لحاظ روانشناسانه مواجه می شدند: اینکه آنچه را که به طور عینی دیده بودند (یا از دیگران شنیده بودند) باور کنند یا گفته های رسانه ای که به عنوان تنها منبع حقیقت نوعی رابطه احساسی و خویشاوندی با آنان برقرار کرده بود؟
این وضعیت دشوار روانشناسانه تشویش حاصل از غافلگیری اولیه را در افراد تقویت می کرد و مانع بازگشت آنها به وضعیت طبیعی می شد (وضعیتی که قوای شناختی ما توانایی همیشگی و عینی خود را باز می یابند). در نتیجه در این حالت دشوار روانی، مردم آلمان مجبور بودند بین دو گزینه فوق دست به انتخاب بزنند و همانطور که منطق به ما نشان می دهد این نمی توانسته از سه حالت خارج باشد:
۱.کسانی که واقعیت عینی را به گفته های رسانه ترجیح می دادند. اینها همان معدود افراد آگاه و به نوعی نخبگان جامعه آلمان بودند. همانطور که تاریخ به ما نشان می دهد تعداد اینها در آلمان آن زمان (و هر جامعه ای که در وضعیت مشابه باشد) بیش از چند هزار نفر نبود که عاقبت یا تیرباران شدند یا زیر آوار بمباران های وحشیانه متفقین جان دادند.
۲.کسانی که طبق عادات غیر عقلانی توده ها (به خصوص آنهایی که مفتون ایدئولوژی هستند) حرف رسانه را به واقعیت عینی ترجیح دادند که همانطور که تاریخ به ما نشان می دهد بخش اعظم جمعیت آلمان را تشکیل می دادند. از همین رو بود که هیتلر می گفت “من میلیونها را در پشت سر دارم!”
۳.کسانی که( به مانند بسیاری کسانی که درگیر انتخابهای دشوار به لحاظ روانشناسانه می شوند) از انتخاب کردن بازماندند و دچار نوعی “بی حسی” شدند به طوری شدیدترین واکنششان نسبت به این دروغها ورق زدن روزنامه بود. به عبارت دیگر آنها از این انتخاب دشوار روانشناسانه می گریختند. این گروه به همراه گروه دوم یار و یاور جنایاتی شدند که آن افسر آلمانی آشویتس را وا می داشت که به هنگام کشتار انسانها بگوید: “امروز خدا اینجا نیست!”
این بود آنچه امروزه آن را دروغ های گوبلزی می خوانند. اما سوال آخر این است که آیا فرمول دروغ های گوبلزی امروزه و پس از ۶۰ سال همچنان می توانند اهداف سیاسی نظام های سیاسی را برآورده سازند؟ “هیو ترور روپر” تاریخ نگار برجسته، اذعان می کند که این روش گوبلزی در آن زمان از لحاظ عقلانیت ابزاری قابل توجیه بود. اما حال سوال این است که آیا امروزه هم اینگونه است؟ پاسخ روشنی نمی توان به این پرسش داد اما بعضی ملاحظات می تواند ما را به پاسخ نزدیک سازد.
مسلما جوامع امروز به لحاظ بسیاری از خصوصیات کلی با جامعه گوبلزی تفاوتی ندارند: اتمیزگی همچنان وجود دارد، دولت ها حتی زورمند تر از گذشته اند، رسانه های جمعی فراگیرتر شده اند و معنای دروغ هم همچنان همان هست که بود. اما یک تفاوت بزرگ به وجود آمده است که تاحدی (و نه کاملا) از کارایی دروغ های گوبلزی می کاهد.
این عامل ناممکن شدن “عملی” انحصار دولتی رسانه ها است. پیشرفت تکنولوژی در حوزه های ارتباطات به پراکندگی رسانه ای یاری رسانده است. به طوری که هر فرد به طور بلقوه و اجتناب ناپذیر می تواند به منابع متعددی دسترسی داشته باشد که همین می تواند جنبه واقعیت عینی را برایش پر رنگ تر کند و از همه مهمتر آن احترام و قداست روانشناختی رسانه متمرکز را در ذهنش کم رنگ تر سازد.
در واقع حال او خدایان متعددی دارد که هر کدام امکان دارد چیزهای متضادی را بگویند. این آگاهی اجتناب ناپذیر از خدایان متضاد می تواند آن اعتماد غیر انتقادی روانشناختی را به شکی روانشناختی تبدیل کند و او را به جستجو یی وا دارد که حداقل اگر همچنان خودش داور نیست به داوران مختلف رجوع کند و سعی کند مدارک را بسنجد. همین و فقط همین شاید بتواند شکاکان دروغ گوبلزی را افزایش دهد.
شاید دلایل دیگری هم بتوان علیه کارایی دروغ های گوبلزی به میان آورد اما به زعم من همین دلیل (یعنی شکسته شدن انحصار رسانه ای و پراکندگی حاصل از آن) می تواند عاملی باشد که به میزان زیادی کمیت دروغ های گوبلزی را لنگ کند و سیاست مداران را وادارد که قبل از اینکه روز را شب جلوه دهند کمی و فقط کمی بیاندیشند.
…
آقای موسوی امیدوارم سایت شما از خبر رسانی کناره گیری نکند
زیرا شدت سانسور بسیار بسیار بالا و وبسایتهای خبری جنبش سبز بیار کم
… میرحسین!دیکتاتور گشتی!(۲)
ندیدی آرای وطن!الله اکبر!(۲)
خون جوانان وطن!گردن تو شد!(۲)
مرگ بر تو مرگ بر تو!(۲)
با آهنگ ای شاه خائن! آواره گشتی !خاک وطن را ! ویرانه کردی !کشتی…..!
میدونم منتشر نمیکنین ولی شاید بخودتون بیایین
ممنون
مطلب جالبی بود!
افراطیون ایران رسوا تر از آنند که بخواهند با دروغ های گبلزی افکار عمومی را فریب بدهند..
باید اعتراف کنم که مقاله ی جالبی بود. اما به عموان کسی که سالها در غرب زندگی کرده و به حکم شرایط کاری معاشرت نزدیکی با انواع موجودات غربی داشته، باید بگم که این دروغا همچنان کاربرد خودشونو داران. تو این زمینه یک فرق عمده بین ما ایرانیا با این غربیا هست: مردم غرب مثل وحی به رسانشون اعتماد داران. اما ما مردم ایران رسانه رو گوش میدیم که تو تاکسی که نشستیم مسخرش کنیمو رنج ترافیک تهرانو برا خودمون کم کنیم.
البته تبعا — همونطور که نوشتهاید — نوع پرستش رسانه در نسلای جدید غربی فرق کرده، اما از بین نرفته! کلک جدید رسانه ای اینجا دقیقا همون استدلال پاراگراف یکی مونده به آخرتونه. میگن چون تمرکز زدائی شده و رسانهها دیگه دولتی نیستن (آره جون خالشون) دیگه تکثر آرا هستو سلطه ی رسانه ی تکصدا دیگه از بین رفته. اکثر جووناشونم خیالشون خوشه که با رسانههای جدید مس یوتیوب یابا ویکیپدیا دیگه امکان گول مالی ملت نیست. غافل از اینکه تمام اینها رو هم میشه بمباران مسموم کرد تا همه چی به سمت مطلوبه صاحبان قدرت پیش بره.
بذارین ۱ مثال بیارم. ۲ سال پیش یکی از دوستان اینگیلیسی من که میدونس من ایرانیم اومد پیش منو گفته: استادمون یه تحقیق داده و از ما خواسته تقابل دیدگاه غربو با دیدگاه ایران تو مساله ی هستهای بررسی کنین. اون بیچاره اومده بود پیش من میگف من ۳ روزه دارم سرچ میکنم، خدا تا سایت درمورد نظر غرب حرف زدن، اما ۱ سایت که دیدگاه ایرانو بگه یاحداقل سایت ایرانی باشه پیدا نکردم. دلیل این مطلب خیلی واضحه: نسبت رسانههایی که نظر غربو در این مورد بگن به رسانههای که نظر ایرانو بگن وحشتناک بالاس. اینه که اون بنده خدا اصلا نمیتونس به سایت های ایرانی برسه. (البته ایشون فارسیم بلد نیست.) توجه کنین که قصد من توجیه کمکاری خودمون نیست.
اینه که کنترل نوین اطلاعاتی امروزه از طریقه ایجاد دیوار فیزیکی نیست. بلکه از طریقه ایجاد هجوم وحشتناک اخبار نامربوط و گمراه کنندس طوری که فرد دیگه اصلا اگرم بخواد وقت نکنه که به خبر صحیح برسه. به این ترتیب، مجددا افراد مجبور میشن که به ۲-۳ رسانه اکتفا کنن. البته این رسانه ها طبعا با هم جنگ زرگریم دارنا. اما معدودن اونایی که میتونن بپذیرن که این اختلاف ظاهری گفتار بین رسانهها صحنه سازی مسخره ای بیش نیست. از همه بدتر اینکه همونطور که نسل آلمان نازی عمدتاً به علت شرایطی که گفتید — به طور دگماتیک — حرفای گبلزو می پذیرفتن، نسل قبلی غرب حرف رسانه رو میپذیره چون فکر میکنه رسانه دیگه دولتی نیست. نسل امروزی غربم حرف رسانه رو میپذیره چون فک میکنه با وجود — به خیالذان خودش — این همه تکثر موجود در اینترنت، اگه نظر دیگهای هم موجود بود، اون ازش مطلع بود.
حالا بر عکس جوامع غربی، جامعه ی خودمون جداً جامعه ی عجیب و پیچیده اییه. مردم ما اخبار رو … رو مرتب خوب گوش میدن. اما نه برای اینکه باور کنن. بلکه برای اینکه بتونن وقت تفریح به سخره بگیرن. جالب اینجاس که من وقتی به شهرستان هم میرم میبینم افرادی که اصلا ازشون انتظار نمیره هم کم و بیش همین رویکرد رو داران. البته باید اعتراف کنم که من نمیتونم بگم تو نقاط دور افتاده هم همین رویه حاکمه. ولی خلاصه که همچین جامعه ای رو نمیشه با دروغه گبلزی گول زد. و به همین دلیله که علیرغم اینکه TV ۶ ماهه داره خودشو جر میده که مردمو قانع کنه که انتخابات صحیح انجام شد…. مردم همچنان تقی به توقی میخوره — میریزن بیرون به تظاهرات. خدا میدونه البته که این خاصیت ممتاز مردم ما که دروغه گبلزی رو باور نمیکنن چقدر میتونه کمک کننده باشه. اما ایشالا که باشه…
با همه سازماندهی و تبلیغات رسانه های دروغگو این بود … ! به نظر میرسه که صداوسیما هرکاری میکنه نمیتونه این دروغ گوبلزی رو به مردم دیکته کنه. مردم امام دوست ما جواب دندان شکنی به دروغگویان دادند.چون هدف اصلی این تجمع دفاع از امام نبود بلکه زمینه چینی برای حذف اندیشه امام و یاران امام بود که با شرکت نکردن اکثریت مردم به شکست کشیده شد. حالا ما منتظریم تا دولت … اجازه بده تا امام دوستان و یاران امام اعتراض خودشون رو نشون بدهند تا بفهمند جمعیت میلیونی یعنی چی و با دروغهای گوبلزی صدا و سیما و دولت هم نمیشه مردم را فریب داد.
ما بیشماریم
زنده باد رئیس جمهور مردم میرحسین موسوی
زنده باد شیخ اصلاحات کروبی شجاع
زنده باد خاتمی بزرگوار فرزند فاضل امام
محشر بود. ممنون
yeki az mozalate bozorg dar jame agah nabodane mardom ast,dar inja manzor agahie mibashad ke lazemeye ghodrate tahlil ast va baese bahrebardarie siasi tavasote kesani mishavad ke dar masnade ghodratand va dar jameie ma por rahg dide mishavad va tamamie inha az dochar bodane afrad be makia miayad.
آقای فرشید خان!
از بازگویی یک واقعه تاریخی برآشفته اید؟ یا از میزان شباهتی که بین خودتان و آنها یافته اید؟
آقای فرشاد
زیاد به خودت فشار نیار
شهادت آنچه امشب تلویزیون پخش کرد این راهپیمایی در دفاع از امام نبود و شعاری در دفاع از امام داده نشد ما باید راهپیمایی ای برای دفاع از امام برگزار کنیم این را باید در درخواست مجدد مطرح کرد تا رسوا شوند عاشورا را تکرار کنید
…. دروغ گوبلزی در مقابل حقیقت چه قدرتی دارد؟ شجاعت… فاشیزم و دروغ را برای همیشه خفه می کند
در جواب فرشید
شما که اینقد باهوشید اینارو فهمیدی خب برو کیهان و فارس و بخون
این نظر مودبانت هم نشانه شخصیت خودت و رییست که ازش حقوق میگیریه
تشخیص این نوع دروغها بسیار مشکل است ما نباید به کسی خرده بگیریم .
که گاه خودمان هم دوچار چنین اشتباهاتی شدایم پس بهتر است آگاهانه از این دروغها آگاه کنیم.
با امید سبزی برای روزی که همه سهم یکسان از دانستن داشته باشیم.
یا حسین … فدای لبان راست گوی تو .
Wagean agre man man jeck rooz dar Iran karie shwam Tarikh Ira -zamien bayad betoor doorost wa wageie be dast mardoom . beressad.Makhsoussan az Koorosh kabier wa Daryooshe Boozorg.
Wa bajad ie Fahrhang beegane ke hamishe be Fahrhang ma zarbe zade betoor shafaf dar dasste hameye Tariekh-newiessan khoody wa geire khoody hatma neweshte shawad. wa dar dast-resse hamegan garar begierad.
ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند
فرشیدخان مثل اینکه پول خوبی بهت می دن! ماشاا… انرژی!
اما فراموش کرده ای که همه دیکتاتورهای دنیا از سه ایزار زر و زور و تزویر برخوردار بودند و همشان هم به زباله دانی تاریخ پیوستند
حالا بگو:
۱- پول نفت خرج کی می شه؟
۲- قوای نظامی و انتظامی و امنیتی دست کیه؟
۳- انحصار رسانه ای مخصوص به چه گروهیه؟
۴…….
خس و خاشاکم من بچه ایرانم خانه ام سبز دلم سبز جانمازم سبز است من حسینی هستم در پی او میروم قلب من خانه او سبزی ام سبزی اوست این محرم سبزم
به نام پروردگاری که رسیدن به او جز از راه راستی نیست هرگز دروغ و دروغگویان توفیق نداشتند و آنچه می ماند حقیقت است.
زنده باد راستی
زنده باد صلح وآزادی
مرگ بر هیچ کس
(سبز می مانیم)
to ra khoda nazarid vaz az in ke hast badtar beshe maha ke 25 sal ast dar ghorbatim midani.. lagheal be fekre iran bashim ,,mage onhaei ke zendanand hame samere enghelab nistand mage yare emam nabodand nazarid ozae az in badtar she rbatim mani jang va avaregi
قشنگ بود
نظر Hossein هم جالب بود
به نظرم وظیفه آن قشر نخبه کم تعداد همین است که یک موج اطلاع رسانی (مثل موج سبز) ایجاد کنند
با گذشت زمان ارتفاع این موج چنان افزایش خواهد یافت که سونامی حاصل از آن، گوبلز و حامیان او در هر زمانه ای از تاریخ را خواهد شست.
فکر میکنم بعد از شکست نمایشنامه امروز به ویژه در تهران نویسنده این مقاله باید در مورد تاثیر گذاری این نوع دروغها در جوامع امروز تجدید نظر بفرمایند(گرچه امروز هم باز ازهمین دروغها گفتند)
فرشید!
میدونم چقدر برات سخت بوده که فحش رکیک ندی. خیلی به خودت فشار آوردی که مثلا مودبانه توهین کنی؟ عقده هات خالی شد بیچاره؟ دفعه دیگه قبل از اینکه خواستی وارد سایتهای جنبش سبز بشی یه تشت آب سرد بگذار کنارت.
dostane azize sabzam ,man ketabe jozeph gobelzo khondam midonid aghebatesh chi shod???????????????????ba khorandane sam be farzandanash ebteda onharo be ghatl resond sepas behamrahe hamsaresh ba golole khodkoshi kardan va jasadeshon sozande shod………………………..
خیلی خوب بود.
مقاله جالبی بود این روش اکنون در ایران داره اجرا میشه و در بسیاری کشورهای دیگه غیر آلمان بوده .کشورهایی چون روسیه امیدوارم نویسنده این مقاله در مورد اینکه این سیاست ها در طول تاریخ در کجا ها استفاده شده و چه نتایجی داده ما را در پربار کردن فهم و تحلیل سیاسی مسایل در مقاله های دیگر ما را بیشتر یاری دهند.
بسیار خوب و محققانه بود. استفاده کردیم. بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها چهره مزور و دروغگو افشا شود.
من داستان دروغ های بزرگ را شنیده بودم ولی واقعیت آنرا نمی دانستم.ممنون از آقای یاشارجیرانی که واقعیت این داستان را برایمان نقل کردند.
ضمنا نکته ای را هم به آقای فرشید عرض کنم.
اخوی،میرحسین چه کرد که بشوددیکتاتور؟
آیا او درمحضر مراجع ادعا ی هاله نور را کرد؟
آیا او اسناد حمله آمریکا بدلیل جلوگیری از ظهور آقا امام زمان(عج) را روکرد؟که دروزارت امور خارجه!!موجوداست؟
وهزاران آیای دیگر که شاهد این مدعا این بس است که تمامی اقشار تحصیل کرده وفهیم ودوستداران واقعی راه ویاد وآثار امام(ره)حامی ایشان وکروبی وخاتمی هستند.برادر تورا بخدا بجای احساست لطفا کمی فکرکن.
دوستان جنبش سبز استفاده از نامهای مستعار را برای نوشتن فراموش نکنند؛ زیرا فاشیستها همه جا سرک میکشند.
عالی بود و به جا ، اینها دروغ پردازی اشان برای ما که نیست می دانند خوب می دانند فهمیده ایم برای آن عده است که گولشان زدند می خواهند آنها را اسیر رذالت و زور گویی خودشان نگه دارند. به امید آگاهی هر چه بیشتر مردم تا روزی لکه های ننگ دروغ را از پیکر میهنمان بشوریم . جایی در مورد زمان احتناق هیتلر خواندم که مردم کشوری گفته بودند آزادی در گوشت و خون ماست ، انشالا که ما هم اینگونه باشیم . “شرم بر دروغ گو”
آقای فرشید شما افراطی ها که می گین :”آهنگ حروم ” و از این قبیل چرندیات حالا واسه شعارت آهنگم پخش می کنی . راستی چه جوری فیلتر اینجا رو شکستی ؟ پس به فیلتر شکستن هم واردی. کسی که واسه مردم بی گناه مرگ می خواد مرگ به خودش بر می گرده اینو از بچگی به ما گفتن . گواه هم دارم به ظاهر خودتون نگاه کن کاری به چهره و زیبایی و زشتی ندارم ولی انگار مرگ به سر و صورتتون اومده این جایی که خدا میگگه آدما از سیما شون تو روز قیامت معلوم میشه مجرمند و شماها پیش دستی کردید.
به امید پیروزی راستی و شکست دروغ.
مقاله خیلی خیلی جالبی بود
در حقیقت این روش به شکل خیلی ماهرانهای توسط اتاق جنگ نرم استکبار با ابزارهایی نظیر VOA (رابسته به سیا) و BBC (وابسته به وزارت خارجه بریتانیا) و سایر رسانههای به اصطلاح جهانی و بینالمللی و آزاد … و نفوذیان اطراف مهندس موسوی بر روی ایشان و برخی طرفداران ایشان پیاده شد. دروغ بزرگ تقلب در ….
خدا به همه ما انصاف و قدرت تمایز حق و باطل عطا کند.
دیشب خواب دیدم گوبلز در بیابانی نشسته بود و خاک همی برسر می افشاند و میگفت خدایا من کی چنین به وقاحت دروغ گفتمی که به من مننسب میکنند
والا این بنده خدا (گوبلز) غلط کنه مثل بعضیا دروغ بگه
siroos ((bazia))naaa!!!!! v
حداقل اینکه گوبلز مادر مرده به نام اسلام دروغ نگفت.