سرمقاله آفتاب یزد : از تصویر کاغذی تا تصویر ذهنی
چکیده :راستي اين جوانان، در خصوص ساير ديدگاههاي امام - كه قاطعيت برخي از آنها درحد موضعگيري ايشان عليه انجمن حجتيه نبوده - چه قضاوتي خواهند داشت و بر سرِ تصوير امام در ذهن اين جوانان، چه خواهد آمد؟...
کلمه:مجتبی واحدی در سرمقاله آفتاب یزد نوشته است:هفته گذشته، سیمای جمهوری اسلامی ایران در اقدامی بیسابقه، فیلمی را پخش کرد که حاوی اهانت به تصویر رهبر فقید انقلاب بود. پس از پخش این فیلم، کمتر کسی در میان فعالان سیاسی ایران وجود داشت که »سکوت« پیشه سازد.
نظر اجماعی همه اظهارنظرکنندگان، محکومیت این اقدام بود. اما به دلیل دسترسی وسیع اصولگرایان به صدا و سیما و تریبونهای حکومتی، صدای آنها بیش از رقبای اصلاحطلب در داخل کشور شنیده شد. همین دسترسی، گاه موجب سوءاستفادههایی گردید تا بر صفحات دفتر تسویهحساب برخی مدعیان اصولگرایی با اصلاح طلبانِ فاقد تریبون، افزوده شود.
البته تردیدی نیست که اغلب محکوم کنندگان »اهانت به تصویر امام« تنها در صدد ابراز علاقه خویش به بنیانگذار جمهوری اسلامی و انعکاس نگرانی خود از حرمتشکنی نسبت به بزرگترین شخصیت انقلاب اسلامی بودند اما به هر حال برخی ابراز ارادتها و اظهار تاسفها، خالی از شائبه فرصتطلبی نبود. بعضی از افرادی که در این روزها نسبت به این اهانت، فریاد کشیدند – و فریاد، حق آنان بود – همان کسانی هستند که وقتی در یک آزمون دولتی، به ساحت مقدس رسول اعظم (ص) اهانت شد نه تنها فریادی از آنها برنخاست بلکه فریاد زنندگان را نیز به سکوت دعوت و از پرداختن معترضان به این موضوع، ابراز تعجبمیکردند. پس بعضی اصلاحطلبان حق دارند ادعای بیتابی عدهای در اهانت به فرزند رسول اعظم (ص) را نپذیرند و به آن، با دیده تردید بنگرند.
در میان معترضان امروز، کسانی هستند که وقتی مراجع تقلید، از اهانت به قرآن کریم در یک جلسه رسمی برآشفته شدند، نسبت به تذکر و هشدار علما بیتوجهی کردند و لذا، امروز باور این که اهانت به تصویر یک »خادم قرآن« تا این حد عدهای را برآشفته کرده باشد کمی سخت به نظر میرسد. تردیدی وجود ندارد که بسیاری از اصولگرایان همچون رقبای اصلاح طلب خود از این اهانت، غصهدار هستند اما باور بعضی سوگواریها بسیار سخت است زیرا در سالهای اخیر و قبل از اهانت به تصویر امام (ره) منشور اخلاقی، سیاسی و حکومتی او بارها مورد اهانت قرار گرفت و برخی مدعیان اصولگرایی، حتی یک بار احساس غم نکردند.
امام خمینی که اهانت مشکوک و توطئهآمیز به تصویر او، همه نیروهای انقلاب را نگران کرد بارها خطاب به سیاسیون کشور هشدار داد که »نمیشود کسی برای خدا، آبروی یک مومن را ببرد« آیا در سالهای اخیر و به ویژه در هفتههای منتهی به انتخابات و ماههای پس از آن، هیچگاه این توصیه امام توسط بعضی از مدعیان اصولگرایی زیر پا گذاشته نشد؟ آیا این کار که نقض دستور اسلام هم میباشد به اندازه توهین تاسف انگیز به تصویر امام، نگران کننده نبود؟
بسیاری از جوانان و نوجوانان این کشور، دوران حیات امام را درک نکردهاند. اما به همت نیروهای انقلابی، تصویری از آن رهبر فقید در ذهن آیندهسازان کشور نقش بسته است. بر اساس این تصویر، امام خمینی شخصیتی هوشمند بود که دوست و دشمن را به خوبی میشناخت و بر اساس شناخت هوشمندانه، مسئولیتها را به افرادی واگذار میکرد. اما مدتهاست که کینهتوزینسبت به میرحسین موسوی کسانی را قانع کرده که تصویر بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در اذهان جوانان را » پاره« کنند.
کسی که میگوید » موسوی از ابتدا منافق بود « آیا جز پارهکردن تصویر امام – به عنوان یک سیاستمدار هوشمند- در ذهن جوانان کار دیگری میکند؟ آیا طرح این ادعا و تکثیر آن در تیراژ میلیونی توسط خبرگزاریها و رسانههای دولتی، بدتر از پاره کردن »تصویر کاغذی امام (ره)« آن هم در گوشهای مخفی از یک جمع محدود نیست؟ لابد مدعیان اصولگرایی سخنان رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد- عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس- که مجموع سبزهای روز ۱۶ آذر را ۲۰۰ نفر اعلام کرد، شنیدهاند.
آیا تحرک مشکوک چند نفر از این جمع ۲۰۰ نفره، به اندازه تبلیغات گسترده حامیان دولت در تخریب چهره ذهنی جوانان از امام ، باعث نگرانی نیست؟نکته قابل تامل در تسویه حساب برخی حامیان دولت با موسوی، آن است که ادعا میکنند یک جوان مومن- که قبل از چشیدن سرد و گرم روزگار و دنیای سیاست، به شهادت رسید- منافق بودن موسوی را تشخیص داده است. پس جوانان امروزی – اگر خدای نخواسته به پرگویی بعضی »تازه سیاستمدارشدگان« اعتماد کنند- حق دارند به دنبال پاسخی برای این پرسش باشند که چرا رهبر فقید انقلاب، حتی به اندازه یک جوان نتوانست موسوی را بشناسد و ۸ سال در بالاترین سطح از او حمایت کرد؟
چندی قبل، برخی رسانههای حامی دولت، سخنان یک سالخورده نه چندان تیزهوش را منتشر کردند که در آن ادعا شده بود »دستور امام برای تایید انتخابات تهران در مجلس سوم، متاثر از گزارشهای غلط اطرافیان بوده است«. این سخن نیز کاری جز پارهکردن تصویر ذهنی جوانان از امام نبود که کارکرد آن، قطعا هزاران برابر بیشتر از عقدهگشایی نسبت به تصویر کاغذی امام است.
چندی پیش یکی از روحانیون سالخورده، از دست رئیس دولت، نشان خدمت گرفت.این روحانی سالخورده همان کسی است که در سالهای اخیر بارها از انجمن حجتیه دفاع کرد و با جسارت کامل، یکی از مهمترین مبانی مورد نظر امام در خصوص خطر بزرگ این انجمن را زیر پا گذاشته است. آیا جنگیدن علنی با یک دیدگاه مبنایی امام، از اهانت به تصویر کاغذی امام – که هنوز هم ابعاد آن آشکار نشده – کم اهمیتتر است؟ این روحانی که اخیرا از او تقدیر شد با پافشاری بر حمایت خود از انجمن حجتیه،خدمات این انجمن را کم نظیر میداند و در توجیه تضاد موضع خود با د یدگاه امام، مدعی میشود که »به امام اطلاعات غلط میدادند!
« قطعا بسیاری از جوانان، ضمن احترام به تـصـویـر و صـورت امام، آشنایی با سیرت او را نیز خواهان هستند. آنها موضعگیریهای مکرر رهبر فقید انقلاب در برابر انجمن حجتیه را شنیدهاند که آن انجمن را به »مار خوشخط و خال« تشبیه کرده و خطر آن برای اسلام و انقلاب را از بالاترین خطرها دانسته است. همین جوانان اکنون میشنوند کسی که موضعگیری قاطع امام را ناشی از »اطلاعات غلط« میداند از دست عالیترین مقام اجرایی کشور »مدال« دریافت کرده است.
راستی این جوانان، در خصوص سایر دیدگاههای امام – که قاطعیت برخی از آنها درحد موضعگیری ایشان علیه انجمن حجتیه نبوده – چه قضاوتی خواهند داشت و بر سرِ تصویر امام در ذهن این جوانان، چه خواهد آمد؟
بـرخـی مـدعـیان اصولگرایی، در سالهای گذشته از ساختارشکنی اصلاحطلبان گلایه کردهاند و اکنون اهانت به تصویر امام را تداوم همان ساختار شکنیها میدانند. همین گروه امروز تماشاگر ساختارشکنیهای رسمی هستند که حوزههای مدیریتی، عقیدتی و سیاسی نظام را در برمیگیرد. آیا دخالت صریح مقامات اجرایی در امور قضایی و صدور احکام قطعی همراه با اتهام افکنی علیه رقبا و منتقدان خویش، جز شکستن یکی از مهمترین ساختارهای نظام یعنی تفکیک قوا، مفهومی دارد؟ آیا طرح اتهامات اثبات نشده علیه گروهی از روحانیون خوش سابقه، چیزی جز شکستن ساختارهای تاکید شده دینی است؟ کسانی که توصیههای دینی و دستورات علنی رهبری فعلی نظام در خصوص»عدم اهانت به دیگران« را زیر پا میگذارند آیا توقع دارند کسی نگرانی آنها در خصوص ساختارشکنی از طریق اهانت به تصویر امام را باور کند؟
baba ina hame bazie hokomate…senariosho neveshtan ta bahoone vase sarkoob ro bishtar peyda konan o joloe moharamo begiran..ya hosein mirhosein