هدف امام و همه انقلابیون، آزادی بیان، عدم تفتیش عقاید و منع شکنجه بود
چکیده :مطمئن هستم اگر آفتاب عمر آیت الله طالقانی غروب نمیكرد، قانون اساسی به نحوی نوشته میشد كه بعدها امكان تغییر رأی و محدود كردن حق انتخابات مردم وجود نداشته باشد.امروز كه مهندس موسوی براساس اصل 27 قانون اساسی، درخواست تجمع آرام مردم در اعتراض به وقایع رخ داده در جریان انتخابات را دارند و به ایشان اجازه داده نمیشود و با مردم برخورد میشود برای من قابل باور...
کلمه:قانون اساسی به عنوان پایه و اساس شکلگیری حکومتها و مشخصکننده جهتگیریهای کلان یک نظام سیاسی، از اهمیت قابل درکی برخوردار است. پس از پیروزی انقلاب نیز یکی از نخستین اقدامات صورت گرفته از سوی نیروهای انقلاب و با نظر مستقیم بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی، تدوین قانون اساسی بود.
در طول ۳۰ سال گذشته، بحث در خصوص نحوه اجرا و معطل ماندن برخی از اصول مسلم قانون اساسی همواره در میان نخبگان و فعالان سیاسی وجود داشته است. دوران هشت ساله اصلاحات و شعارهای محوری سیدمحمد خاتمی از دید ناظران، فرصتی برای توجه دوباره به ظرفیتهای قانون اساسی را فراهم آورد. انتقاد از بیتوجهی به برخی دستورات این سند مترقی، یکی از اصلیترین انتقادات اصلاحطلبان در آن سالها و در طول چهار سال گذشته به شمار میرود. ۱۲ آذرماه، سی و یکمین سال تصویب قانون اساسی به شمار میرود و این امر بهانهای شد برای گفتوگو با عضو مجلس خبرگان قانون اساسی. سید کاظم اکرمی در این گفتوگو به گذشته و حال قانون اساسی پرداخت. وزیر آموزش و پرورش دولت میرحسین موسوی نتوانست تاسف خود را از نقض برخی اصول مسلم قانون اساسی پنهان کند.
***
* پس از پیروزی انقلاب بهرغم حمایت اکثریت قریب به اتفاق مردم از رهبران آن به ویژه بینانگذار فقیه جمهوری اسلامی، درگیریها و التهاباتی در برخی نقاط کشور بروز کرده و به طور طبیعی، شکلگیری ساختارهای جدید با موانعی مواجه بود. شکلگیری مجلس خبرگان قانون اساسی و تدوین آن چه دشواریهایی داشت؟
به هر حال پس از سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، در هم ریختگی ساختارهای قبلی امری طبیعی بود و در همه انقلابها مسبوق به سابقه است. در خصوص تشکیل مجلس خبرگان اول اما احساس سختی و فشار وجود نداشت. در آن مقطع فضایی حاکم بود که بهرغم التهاب نسبی، به دلیل آمادگی مردم و حضور آنها در عرصههایی که به آنها نیاز بود کشور در شرایط بهبود اوضاع قرار گرفته و تقریباً همه آحاد جامعه پذیرای راهنماییهای امام بودند. به عنوان مثال در حوزه انتخابیه همدان، بنده و آیتالله شهید مدنی بدون هیچ هزینه مادی و به وسیله تبلیغات مردمی به عنوان نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شدیم.
* از نظر سیاسی چه موضعگیریهایی وجود داشت؟ حامیان و مخالفان تدوین قانون اساسی بیشتر در چه احزاب و گروههایی دیده میشدند؟
گروههایی که خود را ملیگرا – البته به معنای خاص – میدانستند و البته طرفداران مسعود رجوی و گروههای موسوم به چپ (مارکسیستی و کمونیستی) علاقهمند به شکلگیری قانون اساسی نبودند.
* چرا؟
این نگرانی در میان بعضی از آنها وجود داشت که نگارش و تصویب قانون اساسی، امکان فعالیت آنها را کاهش دهد. البته برخی نیز اعتقاد داشتند که با توجه به تجربیات سایر کشورها، شورای انقلاب تا چند سال میتواند کشور را اداره کند و این بهتر است. البته امام با این مساله مخالف بوده و تاکید جدی بر تدوین قانون اساسی و آغاز روال قانونی در کشور بودند.
* گروههای اسلامگرا به معنی انقلابیونی که با سابقه مذهبی با رژیم سابق به مبارزه پرداخته بودند چه موضعی داشتند؟ همه موافق تشکیل خبرگان قانون اساسی و تدوین قانون داشتند؟
در میان آنها نیز تفکرات مختلفی وجود داشت. در واقع فضای به شدت سیاسی و انقلابی سالهای ابتدای انقلاب گرایشها و عقاید مختلفی را میان نیروهای انقلاب ایجاد کرده بود. بر همین اساس برخی گروههای اسلامگرای تندرو نیز بر این باور بودند که قرآن کریم و دستورات آن برای اداره کشور کافی است و تدوین قانون اساسی، کپیبرداری از کشورهای غربی به شمار میرود. البته دیدگاههای آنها اثری در جامعه نداشت چرا که مردم از نیمه سال ۵۶ به بعد به طور کامل تحت تاثیر رهبری امام قرار داشته و نظر ایشان برای جامعه و اکثر گروههای سیاسی فصلالخطاب بود.
* دلیل اصرار امام برای تدوین قانون اساسی چه بود؟ به هر حال این امر منتقدان جدی در میان گروههای سیاسی در آن مقطع داشته است؟
امام چه در دوران مبارزه و چه در طول ۱۰ سال رهبری خود پس از پیروزی انقلاب، این مساله را اثبات کردند که باید به نقش مردم احترام زیادی گذاشت. در آن مقطع دو دیدگاه درباره شیوه تدوین قانون اساسی وجود داشت و امام به هر حال با توضیحات برخی اعضای شورای انقلاب و نظر خود به این نتیجه رسیدند که اعضای خبرگان قانون اساسی باید توسط مردم انتخاب شوند تا هم روند امور به سمت قانونی شدن سوق یابد و هم مردم در این زمینه به ایفای نقش بپردازند. امام بیقانونی در کشور را برای ادامه حرکت انقلاب مضر میدانستند. این امر در اکثر کشورهای دنیا نیز بازتاب مثبتی داشت چه اینکه آنها در مییافتند که انقلاب قصد حرکت بر مبنای قانون را دارد.
* در آن مقطع میان احزاب و گروههای سیاسی پرشماری که وجود داشت بر سر انتخابات خبرگان قانون اساسی، رقابت هم شکل گرفت؟
رقابت به معنی امروزی آن خیر. به عنوان مثال حزب نوپای جمهوری اسلامی و نهضت آزادی ایران من را به عنوان کاندیدای استان همدان معرفی کرده بودند. در همدان رقابتی به آن معنا وجود نداشت و از فضای شهرهایی مانند تهران هم اطلاعی ندارم.
* ترکیب مجلس خبرگان اول، ترکیب جالب توجهی است و تقریباً میتوان از سلایق مختلف مذهبی و سیاسی در آن نمایندهای یافت. گرایش کلی مجلس به کدام مکتب فکری بود یعنی بیشتر از چه منابعی برای تدوین قانون اساسی الهام گرفته شد؟
تفکر فقهی، تفکر غالب در خبرگان قانون اساسی بود. به هر حال از ۷۳ نماینده عضو مجلس، حدود ۵۰ نفر روحانی بودند که برخی از آنها امروز از مراجع تقلید به شمار میروند. تاکید آنها بر استفاده از قرآن، عقل و سنت در تدوین اصول قانون اساسی بود هر چند قانون اساسی که جناب حبیبی در پاریس به همراه برخی دیگر از نیروهای انقلاب تدوین کرده بودند هم مطرح بود قانون اساسی سایر کشورها هم مطالعه میشد.
* در طول این سالها برخی منتقدان بر این باور بودند که پیشنویسی که ابتدا در پاریس تدوین شد دارای نقاط قوتی نسبت به آنچه در مجلس خبرگان مورد تصویب قرار گرفت بود. به عنوان فردی که در جریان مذاکرات قرار داشتید، دلایل تغییرات صورت گرفته در پیشنویس چه بود؟
پیشنویس تدوین شده دارای نقاط قوتی بود و بر همین اساس هم بسیاری از موارد آن با تغییراتی جزیی در قانون اساسی فعلی گنجانده شد. به هر حال نظر اکثریت خبرگان این بود که بیشتر از مباحث فقهی استفاده شود و البته در پیشنویس، اصل ولایت فقیه نیز مطرح نشده بود. درباره انتقادات نسبت به تغییرات پیشنویس هم استدلالهایی مطرح شد. اینکه در قانون اساسی مشروطیت نیز ولایت فقیه به صورتی دیگر در نظر گرفته شده بود یعنی اینکه پنج مجتهد تراز اول، مصوبات مجلس شورای ملی را در صورت مغایرت با شرع، وتو میکردند. به هر حال این امر در اصل ولایت فقیه و البته تا حدودی در اصل مربوط به شورای نگهبان متبلور شد.
* قانون اساسی مورد تصویب شما و همکارانتان، پس از ۱۰ سال مورد بازنگری قرار گرفت. دلیل این امر چه بود؟
به هر حال مشکلات اجرایی در اداره کشور در ۱۰ سال اول انقلاب و نیازی که در تبدیل شورای رهبری به رهبری، تبدیل شورای عالی قضایی به رئیس قوه قضائیه با انتخاب رهبری، حذف پست نخستوزیری و قانونی کردن مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود داشت، این تغییرات را اجتنابناپذیر ساخت. موادی نیز به قانون اساسی اضافه شد تا امکان بازنگری در آن هم قانونی شود.
* این مساله این روزها مطرح میشود که به عنوان مثال اگر به جای رئیس قوه قضائیه، شورای عالی قضایی که اعضای آن نسبتاً به طور دموکراتیک هم انتخاب میشدند به فعالیت میپرداخت اثرات بهتری نداشت؟ به طور کلی بازنگری سال ۶۸ را امری مثبت میدانید؟
در جامعه ایران یک مشکل ساختاری وجود دارد و آن هم این است که روحیه کار دستهجمعی از قدرت چندانی برخوردار نیست. عدم تحملی که امروز مشاهده میشود و تلاشهایی که یک جریان خاص برای حذف دیگران به کار میبرد، این «فردگرایی» را بیشتر نشان میدهد. اما توجه به یک نکته ضروری است و آن اینکه اگر برخی نهادها به طور شورایی اداره میشد شاید امروز همه ما روحیه کار جمعی بیشتری داشتیم.
* یکی از موارد انتقاد به قانون اساسی، اجازه انجام تفسیر به شورای نگهبان یا برخی دیگر از نهادها است. این اعتقاد وجود دارد که پس از ارتحال امام چه در جریان تفسیری که از اصول ۹۸ و ۹۹ قانون اساسی در خصوص نظارت استصوابی صورت گرفت و قانونی که مجلس چهارم از تصویب گذراند و بسیاری موارد دیگر، سلیقهای و نه قانونی برخورد شد. چرا در جلسات خبرگان قانون اساسی این آیندهگری وجود نداشت که با گنجاندن یک اصل، راه تفسیر به رای بسته شود؟
خبرگان اول پیشبینی چنین اتفاقاتی را نداشتند والا حتماً مواردی گنجانده میشد که هیچ فرد یا نهادی نتواند از قانون اساسی تفسیر به رای کند. به هر حال در آن روزها امام بر همه مسائل اشراف کامل داشتند و با رفتاری پدرانه، اختلافات را برطرف میکردند.
البته در همان ابتدا نیز اختلافاتی میان اعضای شورای نگهبان و امام در خصوص برخی موضوعات اقتصادی ایجاد شد که آنها تفسیر خود را داشتند. اما نظر امام این بود که باید اصل نظام حفظ شود. پس از ارتحال ایشان که مجلس چهارم، نظارت استصوابی را تصویب کرد به تدریج این انحراف از مسیر امام احساس شد. حرف چهرههای نزدیک به امام این بود که مگر تا پیش از مجلس چهارم، هر کسی میتوانست وارد مطلبی شود که حالا شورای نگهبان به جای نظارت، قصد استصواب در همه مراحل انتخابات را دارد؟ به هر حال با این اتفاق، به تدریج بسیاری از نیروهای شاخص کشور ردصلاحیت شدند و این باعث تأسف جدی من به عنوان عضو مجلس خبرگان قانون اساسی است که چهرههای مبارز قبل از انقلاب و مدیران شاخص بعد از انقلاب و یاران امام امروز با این بدعت، دستهدسته ردصلاحیت میشوند و فضا محدود شده است.
* چرا در مباحث اعضای خبرگان، این آیندهنگری وجود نداشت؟ آیا این یک نقطه منفی به شمار نمیرود؟
باور من این است که اگر مرحوم آیتالله طالقانی تا پایان مرحله تصویب قانون اساسی در قید حیات بود با روحیاتی که داشت این دوراندیشی را به اعضای خبرگان یادآور میشد. ایشان یک روحانی بود که در نهضت آزادی ایران هم هیچگاه بیش از یک حق رأی برای خود قائل نشد. به دلیل اینکه مورد قبول همه گروههای مبارز انقلاب قرار داشت مطمئن هستم اگر آفتاب عمر ایشان غروب نمیکرد، قانون اساسی به نحوی نوشته میشد که بعدها امکان تغییر رأی و محدود کردن حق انتخابات مردم وجود نداشته باشد.
* اینکه چهرههایی مانند آیتا…طالقانی یا حضرت امام سالها در قید حیات بوده و جامعه از برکات وجودی آنها بهرهمند میشد آرزوی بسیاری از نیروهای سیاسی و مردم است، اما برای روزهای پس از این بزرگواران نباید تمهیداتی اندیشیده میشد؟
خداوند در خصوص رسول خاتم خود میفرماید« انک هیت و انهم میتون». بله این انتقاد وارد است. البته در فضای ابتدای انقلاب بعضاً این مباحث مطرح شد که با واکنش تندی مواجه میشد چراکه احساسات نسبت به امام و برخی دیگر بزرگان انقلاب بسیار قوی بود.
*خود شما پیشبینی عدم تحقق برخی اصول مسلم قانون اساسی را که امروز در جریان است داشتید؟
خیر و رنج میکشم از اینکه چنین اتفاقی رخ داده است. اصول قانون اساسی به گونهای بود که حتی نیروهای خارج از کشور و منتقدان انقلاب نیز آن را یک قانون اساسی مترقی لقب داده بودند. امروز که مهندس موسوی براساس اصل ۲۷ قانون اساسی، درخواست تجمع آرام مردم در اعتراض به وقایع رخ داده در جریان انتخابات را دارند و به ایشان اجازه داده نمیشود و با مردم برخورد میشود برای من قابل باور نیست. قرارها بر این بود که هر آن کسی که انتظاری در چارچوب نظام و قانون اساسی دارد، در بیان آن آزاد است و این ویژگی یک جامعه دموکراتیک است. باید امکان تحمل نظر مخالف وجود داشته باشد و این یکی از اهداف اصلی انقلاب بود. اکثر اعضای خبرگان قانوناساسی طعم شکنجه، تبعید و محرومیت در دوران رژیم پهلوی را چشیده بودند. خود من پنج سال زندان بوده و توسط ساواک شکنجه شدم. حرف همه انقلابیون و در رأس حضرت امام، این بود که این مسائل دیگر تکرار نشود و بر همین اساس، اصولی مانند ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۳۲، ۳۳، ۳۷، ۳۸ و ۳۹ در قانون اساسی گنجانده شد تا آزادی بیان، قلم، حق اعتراض، عدم تفتیش عقاید و منع شکنجه به رسمیت شناخته شود. در جریان انتخابات و پس از آن، برخوردهایی که با چهرههای با سابقه انقلاب صورت گرفت و صدای اعتراض یاران امام را بلند کرد به این دلیل بود که آنها نقض قانون اساسی به این وضوح را باور ندارند. در تعالیم دینی ما نیز حکومت امام علی(ع) نمونه واضح است. ایشان تا زمانی که مخالفان دست به شمشیر نبردند حتی حقوق آنها از بیتالمال را قطع نکرد. من با برخی از اعضای فعلی شورای نگهبان قبل از انتخابات در زندان بودم و این سخنان را از آنها میشنیدم. قرار بود نیروهای چپ مارکسیستی هم جذب انقلاب شوند اما امروز کار به جایی رسیده که افرادی که در انقلاب هیچ سابقهای ندارند، نیروهای اصلی انقلاب را با اتهاماتی عجیب بازداشت یا محدود کردهاند.
* شعار اصلی آقای خاتمی در دوران هشت ساله اصلاحات و دغدغه امروز مهندس موسوی و آقای کروبی و همه اصلاحطلبان، بازگشت به قانون اساسی و اجرای «بدون تنازل» آن است. به نظر شما آیا ابزاری وجود دارد که این ایده را تحقق بخشید؟
ما ابزاری جز بیان و قلم و روشنگری برای جامعه نداریم. البته به لطف خدا همه آحاد جامعه امروز به برخی انحرافات پی بردهاند و آگاهی در میان جوانان ما در سطح بالایی قرار گرفته است.
امروز فرزندان بزرگان انقلاب مانند فرزندان شهید بهشتی و شهید مطهری نیز به این نقض قانونها معترض هستند. نوه بنیانگذار جمهوریاسلامی نیز در کنار اصلاحطلبان و اصولگرایان منصف، نسبت به شرایط ایجاد شده اعتراض دارند. به نظر من باید با افراد ذی نفوذ صحبت شود و به آنها یادآوری شود که اجرای بدون شرط قانون اساسی به سود کشور و مردم است. در همه کتابهای ایدئولوژی سیاسی از امام اسم برده شده و این اصلاً پذیرفته شده نیست که این دستاورد بزرگ به دلیل ندانم کاری و تمامیتخواهی برخی، مورد آسیب قرار گیرد. وقتی آیتالله صانعی گلپایگانی روحانیون را به پرهیز از ورود به دستهبندیهای سیاسی به سود یک جریان خاص دعوت میکند مشخص است که علما نیز از این شرایط ناراضی هستند. دیدگاههای آیتالله صافی و بسیاری از فقها و مراجع، از نگرانی نسبت به وضع موجود و مخاطرات آن حکایت دارد. وقتی میشنوم بعضی اعضای شورای نگهبان به طور رسمی از یک جریان سیاسی و یک کاندیدای خاص حمایت میکنند، باور نمیکنم که آرمان امام و انقلاب به این شکل نادیده گرفته شود. تنها دعا میکنم که این مشکلات برطرف شود و امیدوارم یاران امام و نیروهای اصلاحطلب و اصولگرایان واقعی متوجه آسیب جدی که انقلاب و نظام را تهدید میکند باشند.
منبع: هفته نامه ستاره صبح
ya hosein