خدمت بزرگ آقای کردان
چکیده :حکايت ما حکايت آن شاه قاجار است که به مداح خود مي گفت؛ مي دانم دروغ مي گويي ولي بگو خوشمان مي آيد، همه مي دانيم داريم با هم تعارف مي کنيم ولي هيچ کدام به روي هم نمي آوريم، همه مي دانيم داريم دروغ مي گوييم اما هيچ کدام ناراحت نيستيم، همه مي دانيم بسيار مشکلات بزرگ و خطرات جدي گريبان مان را گرفته است اما هيچ يک نگران نمي شويم، همه با نوعي توافق نانوشته و ناگفته از وضع موجود راضي...
کلمه: درباره مرحوم کردان البته پیش از درگذشت او مطالب زیادی نوشته شده است. یکی از این مطالب به وقت خود یعنی پارسال، نوشته همکار فرهیخته آقای محمدرضا زائری در وبلاگش بود. وی طی مقدمه یی با اشاره به اینکه در کشور ما متاسفانه همه مقدرات اجتماعی خانواده ها را تحصیل دانشگاهی و مدرک تحصیلی تعیین می کند، نوشته بود؛ آقای کردان شاید بی آنکه بخواهد و بداند در کنار همه آنچه در این مدت با کشور کرد بانی یک خدمت بسیار نیز بود و آن اینکه به نوعی همه را متوجه کرد که عنوان دکتر و… چقدر بی اهمیت است و دنباله این مطلب:
« ما در ایران و بسیاری کشورهای شرقی دچار مشکل اجتماعی بل فاجعه دردناکی هستیم که باعث شده افراد به دنبال جعل عنوان یا دست و پا کردن مدرک به هر قیمت باشند و البته همه هم در ایجاد این فضا مقصریم. هر کسی به سهم خودش. چرا افراد مثل سایر نقاط جهان به جای شناخته شدن به نام خانوادگی و حتی نام کوچک خود نیاز به عنوان داشته باشند؟ مگر نمی دانیم که در بسیاری کشورها بزرگ ترین شخصیت ها در زندگی عادی و روابط روزمره شان حسام یا احمد یا جیمز یا ماری هستند اما در ایران همه ما تجربه هایی داریم از کسانی که حتی موقع امضای یک رسید مثلاً پستی هم دکتر فلان امضا می کنند، گویی این کلمه دکتر بخشی از شخصیت ایشان است و خدا نکند موقعی که به منزل شان زنگ زده اید و از خانم شان سراغ آقا را می گیرید عنوان دکتر را فراموش کنید،
خب به این ترتیب افراد زیرک هم سوراخ دعا را پیدا می کنند و برای گرفتن حتی امتیازهای کوچک با ذکر یک عنوان دکتر به طرح خواسته خود مبادرت می کنند … می دانیم قضیه منحصر به آقای کردان نیست و می دانیم در طول سال ها چقدر دکترها بدون آزمون و استاد جدی مدرک گرفتند و چقدر مسوولان در دفتر خود امتحان های صوری دادند و چقدر توانگران پایان نامه هایی را که دیگری نوشته بود ارائه کردند و… این بلا حتی به جان ما طلبه ها هم افتاده و گاهی متاسفانه لقب دکتر از عنوان حجت الاسلام جلو می افتد.
(فراموش نمی کنم بعضی از کشیش های برجسته را که پس از سال ها تحصیل موفق در پاریس یا رم با شوق و جدیت ترجیح می دهند به ایشان پدر فلان بگویند تا دکتر بهمان،) خودمان این بلا را سر خودمان آورده ایم… همه مان… از کسی که نامه های اداری را به خاطر نداشتن عنوان برمی گرداند تا کسی که با ذکر چنین عناوینی در روابط روزمره در واقع رشوه می دهد…
همه ما مقصریم… همه کسانی که دلشان نمی خواهد مثلاً محمدرضا زائری باشند و به هر دلیل (از جمله ضعف شخصیت یا عدم اعتماد به نفس) ترجیح می دهند با یک لقب اعتباری چیزی به خود اضافه کنند. (فراموش نمی کنم نامه یی اداری را که پدرم دقیقاً به دلیل اینکه عناوینی چاپلوسانه در آن قید شده بود در سمت استاندار هرمزگان برگردانده و به فرماندار خود نوشته بود اگر خواستی دوباره چنین بنویسی استعفایت را هم ضمیمه کن، و فراموش نمی کنم شهید وارسته محمد معتضدکیوان را که حتی ترجیح می داد ما کودکان به او محمد بگوییم نه محمدآقا،) می فهمم چه مقدمات و پس زمینه های اجتماعی ما را چنین کرده و می فهمم قضیه به این سادگی هم نیست و می فهمم در بسیاری موارد دیگران به خاطر خودشان از این عناوین استفاده می کنند (مثل صاحب مجلسی که برای اعتبار مجلس خودش در اعلامیه روضه اش می نویسد؛ سخنران جناب دکتر حجت الاسلام کذا) و می فهمم عوض کردن محیط اجتماعی تعارف آلود ما اقلاً چندین دهه کار می برد اما نمی خواهم سرتان را درد بیاورم و…
سوالم این است که اولاً چرا باید آقای کردان که توان مدیریتی قابل توجهی دارد به جای تمرکز روی کار خود با مدرک تحصیلی واقعی احساس کند باید ادا در بیاورد و تظاهر کند و ثانیاً قدر بسیار اساتید برجسته و فاضل دانشگاه که سال ها در ایران یا کشورهای دیگر با زحمت و مشکلات تحصیل کرده و به مدارج علمی بالا رسیده اند به خاطر این جو شناخته نشود؟ حکایت ما حکایت آن شاه قاجار است که به مداح خود می گفت؛ می دانم دروغ می گویی ولی بگو خوشمان می آید، همه می دانیم داریم با هم تعارف می کنیم ولی هیچ کدام به روی هم نمی آوریم، همه می دانیم داریم دروغ می گوییم اما هیچ کدام ناراحت نیستیم، همه می دانیم بسیار مشکلات بزرگ و خطرات جدی گریبان مان را گرفته است اما هیچ یک نگران نمی شویم، همه با نوعی توافق نانوشته و ناگفته از وضع موجود راضی هستیم… در پایان این نوشته زیبا آقای زائری راه حلی نیز ارائه داده است. ولی چون مطالب ما متمرکز بر زندگی پرماجرای کردان است، از چاپ نشدن این قسمت پوزش می طلبیم.
منبع :اعتماد
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085