دین، پشتوانه جنبش سبز
چکیده :دين هم ميتواند مشروعيتبخش باشد و هم معترض به طوري كه ميبينيم دين كاركرد اعتراضي خودش را در جريان جنبش سبز پيدا ميكند//اينكه از روز قدس و عاشورا و ... استفاده ميشود بحث جديدي نيست و اينكه مسجد از كاربري صرف مذهبي كاربري سياسي پيدا كند ايرادي ندارد و در جامعهاي كه دولت امكان فعاليت نهادهاي سازمانيافته را منع كرده از مسجد استفاده...
کلمه: «بعد از انتخابات جامعه ای جدید متولد شد که قبل از هر کاری باید آن را شناخت.» این بخشی از سخنان میرحسین موسوی است که ده روز بعد از انتخابات در جمع جامعه شناسان عنوان کرد. او از ایجاد جنبشی در این جامعه خبر داد که باید شناخته شود:«باید مشخصات، خواسته ها و نیازهای جامعه جدید بررسی و تحلیل شود.»
در نخستین و مهمترین گام جامعه شناسان و فعالان جامعه مدنی در همایشی با نام «دین و جنبش سبز» در دانشگاه تهران گرد هم آمدند. اساتید برجسته ای مانند حسن محدثی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، ، سید محمدامین قانعیراد عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی ایران و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات علمی کشور ، عباس کاظمی عضو هیئت علمی ارتباطات دانشگاه تهران، غلامرضا جواد کاشی از اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی،سارا شریعتی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و عمادالدین باقی فعال سیاسی ورییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان به ارائه مقاله در این همایش پرداختند.
هر یک از این کارشناسان در مبحثی ورود پیدا کردند که از تعریف «دین سبز» شروع شد تا به نقش دین در تحولات بعد از انتخابات رسید.
در این همایش درباره نسبت دینداری اعضای این جنبش گفته شد و اینکه دین با این جنبش چگونه برخورد می کنند؟
گزارشی کامل از این همایش که در سالن ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد به شرح زیر است:
* دین سبز دیندار و غیردینی را از یکدیگر جدا نمیکند
«حسن محدثی» عضو هیات علمی دانشگاه آزاد نخستین سخنران این همایش بود. عنوان مقاله او درباره «زایش دین سبز» بود.
وی در ابتدای بحث خود با ارائه توضیحی در خصوص زایش دین جدید گفت: برخی از افراد در ضمن این حوادث اعضای این جنبش را دیندار و گروهی دیگر غیر دین دار میدانستند. حال باید به این مسئله پرداخت که به صورت کلی این جنبش چه رابطهای با مقوله دین دارد.
وی افزود: ایران معاصر به طور کلی چهار نوع نگاه به مقوله دین را تجربه کرده است. ابتدا دین سرخ که در تعریف آن باید گفت دینی که ما را به دفاع از زندگی و دستاوردها و شرف خود ترغیب کرد که در تفکرات حضرت امام خمینی و شریعتی آنقدر تسری پیدا کرد که حتی یک مارکسیست چون گلسرخی را به این ارزشها پایبند کرد.
وی ادامه داد: تجلی دین سرخ در زمان دفاع مقدس و دفاع از کشور بروز پیدا کرد که در بعد انقلاب نیز بر اساس این نوع دین همگرایی ویژهای در بین آحاد مردم ایران به وجود آمد اما بعد از انقلاب و با توجه به اختلافاتی که میان گروههای سیاسی بر سر مسائل دینی و اجتماعی کشور به وجود آمد، این همگرایی جای خود را به واگرایی داد و با کشته شدن کسانی همچون مطهری، آیتالله مفتح، آیتالله طالقانی که در شرایط انقلاب پرورده شده بودند و دارای تفکراتی انعطافپذیر و باز بودند این قضیه بیشتر خود را نشان داد.
دکتر محدثی افزود: در ادامه دین سیاه شکل گرفت که این دین شکلی دستگاهی به خود گرفت و خود را نگهبان شریعت انسانها دانست. دینی که میخواهد نظام دینی سنتی را در نظام مدرن ایجاد کند و آمرانه و با استفاده از زور ارزشهای دینی را اشاعه دهد.
وی تمرکز اصلی بحث خود را دین سبز که همان مقوله زایش دین جدید است را مطرح کرد و افزود: دین سبز در نظر متفکران غربی به معنی حفاظت از محیط سبز و مقولههای زیستی است که ما فعلا هنوز زود است به این مقوله برسیم. چرا که در بحث حفاظت از انسانهای خود کماکان مشکل داریم.
وی در تشریح جزئیات دین سبز گفت: دین سبز دینی است که دیندار و غیردینی را از یکدیگر جدا نمیکند و برای غیرمسلمانان همان حقوقی را قائل است که برای یک مسلمان قائل شده است.
محدثی ادامه داد: نظام مورد علاقه این دین کثرتگرایی است و با جامعه مدرن و تحولات جهانی همسو باشد و اگر جنبش سبز بخواهد بین دیندار و غیردیندار تفاوتی قائل شود این جنبش دیگر موفق نیست.
وی که در خصوص رابطه جنبش سبز و دین سخن میگفت به ادبیات و مواضع مطرح شده متفاوت در مورد میزان دینداری اعضای جنبش سبز اشاره کرد و افزود: عدهای میگویند که جنبش سبز کاملا دینی و برخی میگویند که به دنبال براندازی نبوده است چرا که سران آن از نزدیکان امام بودهاند
حسن محدتی افزود: در مقابل گروهی معتقدند که این جنبش جنبشی ضد دین است چرا که چند نفر در روز قدس روزهخواری کردهاند و میخواهند دین را از سیاست جدا کنند اما همراهی روحانیون و مراجع خلاف این امر را ثابت میکند.
وی زایش دین جدید را امری متاثر از شرایط کشور دانست و افزود: این دین باید به ارزشهای پایدار خود وفادار باشد و دینی است که بتواند آزادیهای زیادی را برای اعضای خود فراهم کند و بیشتر به خاطر این مسائل است که من این دین را دین سبز مینامم.
* جنبش سبز یک جنبش متکثر و چند صدایی است
بعد از دکتر محدثی، دکتر محمد امین قانعی راد برای سخنرانی فراخوانده شد. او که عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی ایران و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات علمی کشور است عنوان مقاله خود را « انفجار خرده روایت های دینی» انتخاب کرده بود.
وی در ابتدا به تکثر و چند صدایی بودن اعضای جنبش سبز اشاره کرد و گفت: گفتمان دینی در نوع خود کاربرد و کارکرد و ارائه تصویری از خود و دیگری در هر جامعهای است.
وی با اشاره به سبقه گفتمان دینی در جریان انقلاب ایران گفت: بعد از انقلاب گفتمان دینی شکل بازی را به خود دید به طوری که اکثر افراد روشنفکران و دانشگاهیان حق تفسیر مسائل دینی و سیاسی را در گروههای مختلف داشتند و گفتمانهای دینی متفاوت اجازه داشتند که گفتمانهای دینی دیگر را تفسیر کنند و مردم اجازه استفاده از تمامی ظرفیتهای تفسیر و نقد را داشتند. اما بعد از انتخابات شاهد نقض گفتمان رسمی دینی و پس از آن انفجار خردهگفتمانهای دینی بودیم.
وی در تشریح جزئیات انفجار خردهگفتمانهای دینی گفت: گفتمان رسمی دینی که به شکل گفتمان حاکمیت ایران است پس از انتخابات اجازه تفسیر گفتمان رسمی را نداد که با توجه به مکانیزمی که از قبل وجود داشت شرایط نقد گفتمانهای دینی دیگر از بین رفت و فضا کاملا بسته شد و با توجه به اینکه در جنبش سبز دیندار در کنار غیردیندار و جامعهای چند صدایی در بین این جنبش به وجود آمده بود، شاهد خردهگفتمانهای دینی بودیم که از اساس برخی از آنها با هم متفاوت بودند.
وی اضافه کرد: در این شرایط مکانیزمی جا افتاد که هر لحظه منافقی جدید را به وجود میآورد. زیرا در شرایط قبض گفتمان دینی هر لحظه حاکمیت منافقی را تولید میکند.
وی افزود: در اوایل انقلاب منافقین که همان گروه سرکرده از سوی منافقین بودند به عنوان منافق اصلی شناخته میشدند. پس از آن روشنفکران بعد اصلاحطلبان تندرو و بعد از آن اصلاحطبان میانهرو و بعد از آن خود اصلاحطلبان منافق شدهاند و الان نیز اصولگرایان تندرو یا کجاندیش منافق میشوند و یقه کسانی همچون دکتر توکلی و افروغ و فردا هم حتما یقه کسانی همچون لاریجانی و باهنر گرفته میشود.
وی با تاکید بر اینکه گفتمان رسمی دینی در کشور دچار تضعیف شده است، گفت: جنبش سبز یک جنبش متکثر و چند صدایی است چرا که در اوایل انقلاب ما یک شعار را میگفتیم اما امروز هرکسی برای خود یک شعار را میگوید و نسبت دینداری اعضای این جنبش با هم بسیار متفاوت است و نمیتوانیم دینداری اعضای این جنبش را با سران آن تحلیل کنیم.
دکتر قانعیراد آینده این جنبش و نسبت با دینی بودنش را امری اقتضائی و نامشخص خواند و افزود: وضعیت کنونی در جنبش سبز انفجار خردهگفتمانهای دینی است و شاید با چندین آینده روبرو باشیم.
اما به صورت کلی آینده مطلوب آن است که به تعاملهای گفتمانهای دینی دست یابیم که متاثر از اقناع عمومی باشد و از قدرتی برخوردار باشد که بتواند تداوم یک گفتمان واحد را در یک جامعه چند صدایی ایجاد کند.
*چگونه جنبش سبز پیروز می شود؟
اما سخنران دیگر این همایش عمادالدین باقی فعال سیاسی ورییس انجمن دفاع از حقوق زندانیان بود که در مقاله ای با عنوان « جنبش مدنی ؛حقوق بشر و مجازات های اسلامی» به این موضوع پرداخت.
وی در ابتدا با اشاره به نامشخص بودن جنبش سبز گفت: این مبهم بودن هم فرصت است و هم تهدید زیرا این جنبش در وضعیت هویت یابی است و یکی از فاکتورهایی که این هویت را رقم خواهد زد نحوه مواجهه قدرت با آن است. حاکمیت فعلی ممکن است به گونه ای با آن برخورد کند که جنبش اعتراضی به چارچوب اصلاح طلبی بازگردد و ممکن است به گونه ای برخورد کند که از اصلاح طلبی عبور کند و وارد فاز انقلابی شود.
وی تصریح کرد: جنبش جاری با انتخابات خرداد ۸۸ شکل گرفت که خود در ادامه جنبش اصلاح طلبی بود. قانون؛ شالوده نظم اجتماعی است و به همین دلیل هدف گیری جنبش رعایت قانون و حقوق بشر بود. در سال های اخیر فعالان اجتماعی و سیاسی از مشاهده رفتارهای ناقض حقوق بشر و قوانین کشور توسط مراکز قدرت که سیمای ایران و اسلام را نزد افکار عمومی درون و بیرون؛ تیره و تار کرده بود رنجور بودند و انتخابات خرداد۸۸ را فرصتی برای اصلاح این وضعیت می پنداشتند . به همین روی فعالان حرفه ای با هدف طرح مطالبات حقوق بشری و قانون مداری و فقط در همین حد و چارچوب و بدون ورود به ابعاد سیاسی انتخابات وارد عرصه شدند و سطح مشارکت را با هدف رعایت قانون و حقوق بشر به بالاترین حد رساندند به نحوی که گفته می شود بیش از ۴۰میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. اما متاسفانه آنچه پس از انتخابات رخ داد شرایط را وخیم تر کرد.
به گفته باقی، صرفنظر از اینکه کدامیک از طرفین ماجرا بر صوابند و صرفنظر از اینکه به گمان من بسیاری از برخوردها با معترضان از پیش برنامه ریزی شده بود و همچنین صرفنظر از جنبه های مهم جامعه شناختی موضوع از قبیل ریشه یابی بی اعتمادی ای که منجر به این حوادث گردید و این بی اعتمادی یک شبه پدید نیامده و محصول فرایند و عملکردی چند ساله است و یا بحث شکاف نخبگان و دولت به عنوان یک معضل اساسی ومبحث مهم جامعه شناختی ؛ من در سخنان خود صرفا به این بحث می پردازم که در این چند ماه به نحو گسترده ای حقوق بشر و حتی قوانین اساسی و عادی نقض شده است.
وی افزود: حیرت انگیز تر اینکه دستگاههایی که طبق قانون اساسی مسئول پاسداری از اجرای قانون اساسی و یا نظارت برحسن اجرای قانون هستند ساکت و تماشاچی بوده اند.
وی سپس با برشمردن برخی مواد قانونی فهرستی از موارد نقض قانون و حقوق شهروندان را متذکر شد و در ادامه گفت:به جرات می توان ادعا کرد که در جریان حوادث اخیر تمام اصول قانون اساسی و قانون آیین دادرسی زیر پا گذاشته شد یعنی همان مسئله ای که قرار بود با انتخابات خرداد با آن مقابله شود تشدید شد. عدم عایت قانون نوعی مشروعیت زدایی از سیستم است و می توان گفت آنقدر که خود متولیان حکومت در سطح داخلی و بین المللی از حکومت مشروعیت زدایی کردند مخالفان نکردند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در انتخابات اخیرریاست جمهوری برای نخستین بار در ایران مطالبات حقوق بشری و شهروندی به صورت رسمی و تفصیلی در صدر برنامه های دو نامزد اصلاح طلب ریاست جمهوری قرار گرفت و حتی آقای کروبی درباره توقف مجازات اعدام زیر۱۸سال بیانیه مستقلی صادر کرد و نسبت به کاهش مجازات اعدام نیز دیدگاهی کلی را بیان داشت. اطلاع از پیشینه این بحث ها در ایران و حوادثی که در این زمینه رخ داده است اهمیت فوق العاده این موضوع را روشن خواهد کرد.جنبش کنونی با طرح شعارهای حقوق بشری و شهروندی نامزدهای اصلاح طلب آغاز شد و باید به آن پایبند باشد. تفاوت این جنبش با مخالفانش در اعتقاد و التزام قلبی و عملی به قانون مندی و به حقوق بشر و شهروندی بوده و پیروزی این جنبش هم در گرو پایبندی اش به آن است. این جنبش اگر به قدرت نرسد هم پیروز است مشروط بر آنکه به شعارهای حقوق بشری و شهروندی اش متعهد بماند و اگر به قدرت برسد هم مغلوب است در صورتیکه از مسیر نادیده گرفتن قانون و اخلاق و رفتارهای حقوق بشری به قدرت برسد.
وی به موضوع ستیز با خشونت گرایی هم اشاره کرد و گفت: این جنبش در ماهیت خود ضد خشونت است. راهپیمایی میلیونی ۲۷ خرداد نشان داد چنین جمعیتی با سکوت و بدون تنش اعتراض خود را بیان می کند و خونی از بینی کسی نمی آید و شیشه ای شکسته نمی شود. به همین دلیل برخی احساس خطر کرده و سناریوی تحریک مردم به خشونت از طریق حمله به راهپیمایی مسالمت آمیزشان طراحی کردند. در دست داشتن قدرت برای توسعه جامعه مهم است اما مهم تر از تصرف قدرت؛ کنترل دموکراتیک قدرت است. قدرت ذاتا میل به اقتدار و استبداد و زیاده خواهی دارد. اگر انسان جزو صالحان و اولیاء الله هم باشد قدرت مطلق؛ فساد می آورد. پس مشکل در جابجایی افراد و خوب و بد بودن آنها نیست.
باقی تصریح کرد: مشکل در ساختار قدرت و چگونگی مهار آن و دموکراتیزه کردن قدرت است. باید در اندیشه مهار قدرت بود و این کار با فرهنگ خشونت میسر نیست. بر عکس ؛ فرهنگ خشونت موجب فربهی و رشد ساختار قدرت خشونت زا می شود. کار سترگ کنترل قدرت با فرهنگ تسامح و مدارا ممکن است نه با فرهنگ خشونت. پس به جای سودای تصرف قدرت باید در اندیشه مهار آن بود.
وی از این فرصت به عنوان یکی از طلایی ترین فرصت ها پدید آمده یاد کرد و گفت: پس از حوادث اخیر انتخابات فضایی شبیه دوره جنبش های اجتماعی سیاسی به وجود آمده که موجب رشد حساسیت سیاسی جامعه و ارتقای آگاهی عمومی می شود. اکنون نوجوانان هم حساسیت پیدا کرده و در مورد این حوادث بحث می کنند پس بهترین فرصت برای بسط و اشاعه اندیشه جامعه مدنی و حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک است. این کار را از دهها روزنه و راه می توان انجام داد حتی اگر تمام نشریات بسته شوندو رادیو و تلویزیون انحصاری تر شود.
وی تصریح کرد: توسل به خشونت دقیقا همان چیزی است که قدرت طلبان می خواهند. در برابر خشونت ورزان ما روش گاندی را باید اتخاذ کنیم و این تنها راه شکست کسانی است که می خواهند با منطق زور و زندان و تفنگ و باتوم حکومت کنند.
وی پیروزی مخالفان جنبش سبز یا جنبش اصلاح طلبی را فقط در گرو احترام به قانون و حقوق بشر عنوان کرد و افزود: اگر آنها این قاعده را رعایت کنند حتی در صورتیکه به زیان شان باشد اما پیروز واقعی میدان خواهند بود. در اینصورت ما شاهد یک بازی برد- برد خواهیم بود زیرا هر دو جریان عمده سیاسی در کشورپیروزند و مردم هم سود آن را خواهند برد. یعنی قانون و حقوق بشر تبدیل به میثاق ملی شده است.
وی افزود: جنبش سبز گرچه در بدو شکل گیری خود در بحبوحه انتخابات شعارهای حقوق بشری را سرلوحه برنامه ها و وعده های خویش قرار داد اما برخی از آنها در بوته اجمال مانده است واز این پس باید تکلیف خود را با مسائل باریک تر و بنیادین حقوق بشری روشن تر کند. رعایت حقوق زندانیان؛ منع شکنجه؛ آزادی بیان؛ حقوق اقوام و اقلیت ها و … همگی جزو منشور حقوق بشر هستند که پیشتازان جنبش سبزاعتقاد خود را به آنها اعلام کرده اند اما همین موضوعات هم دارای جنبه های پیچیده تری است که پاسخ دادن به آنها ساده نیست و روشن هم نشده است. برای مثال آزادی عقیده و آزادی بیان چه مرزها و خط قرمزهایی دارد؟ آیا فرقه هایی که ازنظر جمهوری اسلامی ضاله شناخته می شوند هم مشمول آن می گردند؟ با توجه به حکم مرگ برای ارتداد در قانون پیشنهادی مجازات اسلامی؛ تغییر عقیده ازنظر رهبران جنبش چه حکمی دارد؟
وی خاطرنشان کرد:اگر جامعه مدنی ما اصلاح قوانین را با رعایت مقررات مذهبی و تفسیر تازه از آنها در دستور کار خود قرار دهد و سطح رشد فکری و فرهنگی جامعه در قوانین هم بازتاب کند آنوقت دیگر شاهد چالش های ویرانگر حیثیتی و سیاسی و اقتصادی نخواهیم بود و ایران می تواند رشد و تمدن خود را در جهان با افتخار به نمایش بگذارد.به امید آن روز
*مردم چه برداشتی از جنبش و دین دارند ؟
دکتر کاظمی عضو هیئت علمی ارتباطات دانشگاه تهران در سخنانی تحت عنوان دین در جامعه جنبشی اظهار کرد: مفهوم نابرابری یا بیعدالتی و مفهوم تقاضا برای تغییر اوضاع دو مولفهای هستند که میتوانند وجود جنبشها را توجیه کنند.
وی با اشاره به اینکه در همه جوامع نابرابری و بیعدالتی وجود دارد اما در همه این جوامع جنبشها به وجود نمیآیند، توضیح داد: وقتی از یک دستگاه ایدئولوژیک صحبت میشود در جامعه ما این دستگاه ایدئولوژیک دین است و به همین منظور دین با جنبشهای اجتماعی ارتباط دارد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در برخی مواقع نابرابری جنبش را میخشکاند، گفت: در صورت نبودن دسترسیهای گفتمانی برابر ممکن است جنبشی ایجاد نشود.
او به برداشتی از دین اشاره کرد که مردم را به سکوت دعوت میکند و گفت: برداشت دین نیز مردم را به اعتراض فرا میخواند.
کاظمی با بیان اینکه جامعه جنبشی چیزی بیشتر و فراتر از جنبشهای اجتماعی است، گفت: جامعه جنبشی نه خوب است و نه بد. اما این جامعه در مقابل جامعه سازمانیافته قرار میگیرد که نمونهاش آمریکا است و در آن سازمانهای متعدد فعالیت میکنند، عضو دارند و در رابطه با احزاب هستند.
وی با بیان اینکه در جامعه ما مسیر تغییرات از مسیرهای اجتماعی مقدور و ممکن است تصریح کرد: وقتی تشکلهای نهادمند برای بیان عقاید نباشند طبیعی است که شکلهای دیگری برای بیان این عقاید به وجود میآید.
به گفته این جامعهشناس در جامعه ایران که سازمانیافته نیست جامعه جنبشی از برخی لحاظ به ما کمک میکند. در جامعه ما اساسا تفکیک بین جامعه مدنی و جامعه سیاسی ایجاد نشده است تا دولت بخواهد وارد جامعه مدنی شود. از این رو جامعه ما یک جامعه متداخل است.
کاظمی ادامه داد: جامعه ما جامعهای باز است و دسترسیهای گفتمانی نه کاملا بسته و نه کاملا باز است به طوری که به لحاظ قانونی دسترسی گفتمانی ممنوع است اما باز هم به اشکال مختلف دسترسی وجود دارد.
او با بیان این مطلب که به دلیل سازمانی نبودن کشور ما حزب نیز در کشورمان وجود ندارد گفت: جامعه ما جامعه قطعهقطعه شده است و گروههایی متفاوتی به وجود آمدند که البته مطالباتشان قطعه قطعه نیست و سنتهای دینی راحتتر از ارزشهای مدرن عمل میکند.
او به طرح این پرسش که چرا دین در پرداختن به جامعه ایران مهم است گفت: دین در جامعه ما بخشی از دستگاه ایدئولوژیک محسوب میشود
کاظمی تصریح کرد: وقتی اکثریت سکوت میکنند نقش الهیات سکوت مهم میشود و غالب کردارهای معناساز به نحوی با گزارههای دینی گره خورده است و ریشه این معناسازی خارج از رابطه با قدرت نیست.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه جدال بر سر تفسیر دین از مدتها قبل شروع شد و مجاهدتهای زیادی نیز انجام شد تا فضایی ایجاد شود که افراد اجازه بیان تفاسیر مختلف داشته باشند گفت: یک زمان اگر اسلام را سیاسی تفسیر میکردیم غیردینی بودیم و حال اگر اسلام را غیرسیاسی تفسیر کنی، غیردینی هستی.
به عقیده این جامعهشناس مشکل این نیست که اعتراضی ایجاد شده و دولت نمیپذیرد مشکل این است که گروهی اصلا اعتراض را نمیفهمند و نمیدانند که چرا باید اعتراض کنند.
کاظمی با بیان اینکه نباید برداشتهای رسمی از دین از سوی رهبران جنبش را به مردم تحمیل کرد، گفت: باید به دل جامعه رفت و دید که مردم چه برداشتی از جنبش و از دین دارد.
وی با بیان اینکه جنبش سبز جنبشی دینی نیست گفت: اینکه دین چه جایگاهی در جنبش دارد را مهم نمیدانم چرا که جنبش سبز جنبشی اجتماعی است اما اینکه با این جنبش چگونه برخورد می کنند مهم است. از یک طرف تخریب میشود که جنبش دینی نیست و دینداران نباید به سمتش بروند و از سوی دیگر تفسیر رهاییبخش از اسلام مردم را به جنبش دعوت میکند.
این استاد دانشگاه جنبش موجود را جنبشی بیسر و بدون رهبر مشخص عنوان کرد و گفت: این جنبش چند گفتمانی است و تکگفتمانی نیست و هنوز گفتمان خود را صورتبندی نکرده و در حال صورتبندی گفتمانش است.
او با بیان این مطلب که نهادهایی در جنبش به کار گرفته میشوند میتوانند دینی باشند و میتوانند نباشند گفت: اینکه از روز قدس و عاشورا و … استفاده میشود بحث جدیدی نیست و اینکه مسجد از کاربری صرف مذهبی کاربری سیاسی پیدا کند ایرادی ندارد و در جامعهای که دولت امکان فعالیت نهادهای سازمانیافته را منع کرده از مسجد استفاده میشود.
وی با اشاره به اینکه هر جا امکان تجمعی باشد از سوی جنبش سبز مورد استفاده قرار میگیرد گفت: جنبش سبز به دنبال پیش بردن اهداف در قالبهای تعریفشده است و استفاده از مسجد در زمان شاه نیز بود اما آیا دینی بود یا غیردینی؟ به همان مقدار الان درباره استفاده از مسجد میتوان گفت که ارتباطی به دینی و غیردینی بودن ندارد.
کاظمی در پایان گفت: همین شروع جنبش سبز یعنی سرانجام.
*در جنبش سبز ادعاهای گزاف بلاموضوع است
دکتر غلامرضا جواد کاشی از اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مقاله ای با عنوان « الگوهای بدیل دین و سیاست در ایران معاصر » با بیان این که هر جا امر سیاسی شکل میگیرد مسبوق به امری الهی است گفت: میتوان هم در نظم مستقر و هم در اراده دگرگونی صورتی از مفاهیم الهی جستوجو کرد و البته این در تضاد با سکولاریسم نیست.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه الهیات نظم و الهیات اعتراض را باید از هم جدا کرد تصریح کرد: صورت مستقر نظم مسبوق به صورتی از نظم الهی است و در الهیات نظم دو صورت از خدا وجود دارد یک خدا در واقعیت عینی تجسم پیدا کرده است و این بیشتر برای کسانی است که از نظم موجود نفع میبرند. برای این گروهها خدا پایین آمده و اراده این افراد تداوم اراده خداوند است.
وی ادامه داد: بیخود نیست که شخصیتها کم و بیش دانسته یا نادانسته احساس خدایی میکنند چرا که خداوند به نحوی برای آنها در جهان واقعی تجسم کرده است. این خدا باند مشخص و هواداران معینی دارد و دشمنان معینی هم دارد به طوری که صف دشمنان و دوستان مشخص است. این افراد مدعی هستند که خدا را مستقیم میبینند و میشنوند و او در هر باد موافقی که بوزد احساس میکنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یک خدای دیگر در الهیات نظم خدای انتزاعی است برای کسانی که احساس بیگانگی و جدایی از جامعه میکنند. این افراد یا خدا را انکار میکنند و یا اعتراض میکنند که اگر اعتراض نکنند و همچنان بخواهند در پرتو خدا باشند او را به آسمان پرتاب میکنند و خدا را از جهان بیگانه میسازند در این صورت جهان به یک جعل مطلق تبدیل میشود که به شرط پشت کردن به این جعل محسوس میشود به آن خدا رسید و گرنه هر تعلقی به این جهان نشانه دوری از آن خدا است.
به گفته کاشی یک برداشت از خدا هم است که برایش گاه خدا وجود دارد و گاه وجود ندارد. این خدا خدای امید و وعده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ما امروز بدونشک در جامعه ایران با الهیات اعتراض مواجهیم تصریح کرد: این الهیات در رویارویی با یک الهیات نظم قرار گرفته است و برخی ادبیات دوره قبل از انقلاب مثل شاملو و شریعتی به واسطه بازیابی الهیات اعتراض دوباره خوانده میشود.
وی ادامه داد: البته ۳۰ سال که از انقلاب گذشته آنقدر مهم است که بگوییم این الهیات اعتراض کنونی با آن الهیات اعتراض تفاوت ماهوی جدی هم دارد. ۳۰ سال پیش ماجرا این بود که جامعهای که ۸۰ درصدش روستایی بودند در یک فرآیند سریع توسعه آن را معکوس کردند به طوری که امروز در نقطه مقابل آن توسعه ایستادهایم.
وی با بیان اینکه جهان عینی در آن دوره از هم گسیخته بود، گفت: الهیات اعتراض ۳۰ سال پیش الهیات اعاده یک نظم از دست رفته بود و الهیات اعتراض به دنبال یک نظم بود.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اینکه الهیات اعتراض ۳۰ سال پیش به شدت رادیکال بود گفت: آن اعتراض به دنبال این بود که صورتبندیهای ناهنجار موجود را به طور کامل از بین ببرد و به همین جهت به محض پیروزی انقلاب همه داعیه داشتند که به سرعت نظم برقرار شود و گفتوگوها و اعتراضها پایان یابد.
کاشی گفت: آنچه که روح اعتراض امروز را با آن روز متفاوت میکند، این است که جنبش امروز به دنبال این نیست که نظم اصیل از بین رفته را برقرار کند بلکه معتقد است نظمی وجود دارد که این نظم تنگ و بسته است و گشودگی آن را میخواهد. این الهیات الهیات گشودگی است و خدا در آن مظهر نظم اصیل نیست به طوری که جهان در کنار خدا معتبر است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر این جنبش مسالمتجو است به این خاطر است که چیزی در مقابلش نیست که بخواهد چیزی از بنیاد از جا بکند. با آنچه که هست ارتباط برقرار میکند اما چیزهای بسیار زیادی میخواهد به آن بیفزاید.
کاشی با بیان اینکه تنوع و گوناگونی در جنبش سبز تابع یک روح واحد است افزود: این روح واحد اجازه به تنوع میدهد و امکان درک تنوع در آن وجود دارد.
به عقیده این جامعهشناس جنبش اهداف خیلی عمیق و آرمانی ندارد و بیش از اینکه ویرانگر باشد استحالهبخش است و ادعاهای گزاف را بلاموضوع میکند و به جای اینکه به نحو خشونتبار به ادعاهای گزاف شمشیر بکشد آنها را کنار میگذارد. البته این جنبش با جنبش ۳۰ سال پیش شباهتهای زیادی هم دارد.
* دین کارکرد اعتراضی خود را در جنبش سبز پیدا کرده است
سارا شریعتی عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این نشست به بررسی جامعهشناختی تحولات اخیر در مقاله ای با عنوان « دین در تحولات اخیر » پرداخت و گفت: جنبش سبز احتیاج به وقت بیشتری برای تحلیل دارد چرا که این جنبش جوان است و چند ماه بیشتر از به وجود آمدن آن نمیگذرد.
وی با بیان اینکه هماکنون در مرحله توصیف شرایط هستیم ادامه داد: از این رو باید از داوری یا پیشگویی پرهیز کنیم یا قاطعانه پیشگویی نکنیم.
وی افزود: مشاهده من این است که با یک جریان اعتراضی وسیع روبرو هستیم که به مناسبت انتخابات امکان بروز پیدا کرده است. ما باید نقطه جریانات اعتراضی را بشناسیم و ببینیم که چطور در انتخابات بروز کرده است به همین خاطر نیاز به یک الگوی مطالعاتی خاص ایران داریم.
شریعتی افزود: جهش وسیع و سریع ارتباطات دموکراتیزاسیون نقش زنان، نقش دین و جوان بودن جامعه تحولاتی را به وجود آورده و به نظر میرسد که سرعت جامعه با ساختارها و نهادها یکی نیست.
وی با بیان اینکه وقتی جامعه دینامیک است و نهادها نمیتوانند آن را همراهی کنند یک تنش جدی به وجود میآید گفت: در این شرایط جامعه میخواهد که انفجار یا اعتراض خود را نشان دهد و جامعه نیازمند بازتعریف خود است که در این شرایط ماجرای انتخابات به وجود میآید.
به گفته شریعتی چون این حوادث مدیریت نشد و با خشونت روبرو شد به یک جنبش اجتماعی تبدیل شد که البته ترجیح میدهم نامش را یک جنبش وسیع شهروندی بگذارم.
وی با بیان اینکه ایدئولوژی واحدی حاصل این جنبش نیست، گفت: این جنبش جنبشی غیرنهادینه و اعتراضی است که اعتراضش را به یک شکل واحد یعنی به خیابان آمدن نشان میدهد و یک کنش جمعی معناساز است که با خواست مشارکت بیشتر اجتماعی فعالیت میکند.
شریعتی خاطر نشان کرد: طبیعت این جنبش و اولین ویژگی آن این است که دارای سه تضاد است یکی تضاد متن جامعه با نظام به آن نحوی که در جامعه تحولاتی رخ داد و نظام مستقر با آن همراهی نکرده است؛ دیگر تضادهای درون خود نظام است بر سر اینکه چه کسی بیشتر به اصول پایبند است و موضوع دیگر تضاد در جامعه است که گاه شکل و بوی طبقاتی نیز پیدا میکند.
او با بیان این مطلب که جنبش سبز امروز خودش را با کنش جمعی و تضادهایش معرفی میکند نه با اهدافش اظهار کرد: آنچه که در آمدن به خیابانها به عنوان رسانه میبینیم این است که جنبش خودش را با اهدافش معرفی نمیکند و چون دارای دغدغههای متمرکز و واحدی نیست بسیار دینامیک و پویا بوده و دارای یک مدیریت مشخص نیست. این نداشتن مدیریت واحد میتواند مزیتها و در عین حال کاستیهایی را به جنبش تحمیل کند.
شریعتی به طرح این پرسش که حال دین دراین ماجرا چه جایگاهی دارد گفت: نباید جنبش را بین دینداران و بیدینان تقسیم کنیم. ما احتیاج به جامعهشناسی داریم نه دینشناسی. به طوری که باید به جای دین به سراغ حاملان دین در جامعه برویم و ببینیم که هر کس رنگ خودش را به دین میدهد و برداشت خودش را دارد.
وی در این باره که چرا از نمادهای دینی در جنبش سبز استفاده شده است گفت اولین دلیل این است که زبان دینی، زبان عمومی جامعه است و دیگر آنکه زبان دین زبان مشروع است و همچنین ایجاد مصونیت میکند.
وی با بیان اینکه دینی که با نظم موجود یکی شود دین امید نیست گفت: دین هم میتواند مشروعیتبخش باشد و هم معترض به طوری که میبینیم دین کارکرد اعتراضی خودش را در جریان جنبش سبز پیدا میکند.
این فعال سیاسی تصریح کرد: شاید زود باشد که از ایدئولوژی در این جنبش صحبت کنیم. جنبش هماکنون در مرحله جنینی خودش است و همه گروهها را نیز درخود جای داده است.
شریعتی با بیان این عقیده که جنبش سبز محصول تحول اجتماعی است نه محصول دینی جدید یا اسلام جدید گفت: اگر انتخابات هم پیش نمیآمد حتما به یک مناسبت دیگر این جنبش بروز میکرد و این اجتنابناپذیر بود که جامعه از خلال موضوع انتخابات بتواند خود را بازتعریف کند.
او همچنین تاکید کرد که این غلیان و جنبش اجتماعی باید مدیریت شود و هدف داشته باشد تصریح کرد: این جنبش همانطور که برای جامعه یک ضرورت بوده برای نظام هم یک فرصت است البته اگر نگویند تهدید، چرا که از خلال آن زنگ خطری به صدا درمیآید که نظام متوجه شود که باید به نگاهی که از متن جامعه برخاسته توجه کند و متوجه تحولات اجتماعی و چند صدایی جامعه شود.
شریعتی با تاکید بر اینکه این زنگ خطر یک بار بیشتر برای نظام به صدا درنمیآید گفت: ما نباید به دنبال شبیهسازی با انقلاب یا اصلاحات برویم چرا که این جنبش حرکتی بیبدیل است.
جناب آقای میر حسین موسوی و شما دوستان عزیز لطفا به وب سایت ما نیز سری بزنید و ما را با نظرات خود خوشحال نمایید!!ما یاران سبز شما در سبزواریم! http://chinab88.wordpress.com
با اجرایی کردن
یستمعون القول فیتبعمن الحسنه …
لیس للانسان الا ما سعی…
کلی از مشکلات جامعه حل می شود
….
با اجرایی کردن
یستمعون القول فیتبعون الحسنه …
لیس للانسان الا ما سعی…
کلی از مشکلات جامعه حل می شود
….