موسوی:راهسبز، سرکوب را محکوم میکند و خود نیز گرفتار خشونت نخواهد شد
چکیده :تصور اینکه سرکوب حلال مشکل است، اشتباه است. سرکوب، شورش را از بین میبرد ولی آنچه ما در کشور شاهد آن هستیم، شورش نیست. بلکه درخواست حقوق قانونی است.» ///«شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نیروهای امنیتی است که با ناجوانمردی به پیر و جوان و زن و مرد، حمله میکنند. مخصوصا حمله به زنان، اوج شکستن سنتهای مرسوم جامعه...
عصر روز گذشته، مهندس میرحسین موسوی به منزل آقای کروبی رفت تا ضمن احوالپرسی و دلجویی از ایشان بابت حوادث رخداده در روز ۱۳آبان، درباره رفتارهای انجام شده با مردم و بهخصوص زنان در این روز نیز با هم گفتگویی داشته باشند.
به گزارش”کلمه” ، درابتدای این دیدار آقای موسوی، ضمن ابراز انزجار از رفتارهای انجام شده توسط نیروهای لباس شخصی، در روز ۱۳آبان، با آقای کروبی، گفت: «من از این حملهای که به شما شد بسیار متاثر شدم. اما رفتار شما، نشاندهنده اوج روحیه شجاعت و ایستادگی شما و مردم است». آقای کروبی هم در پاسخ ضمن تشکر از این ابراز همدردی، رفتار مردم را بسیار محبتآمیز توصیف کرد.
آقای کروبی در ادامه گفت: «من هم اگر خود را جای حکومت بگذارم، اصلا توجیه نمیشوم که چرا باید چنین رفتاری با مردم صورت بگیرد. عمری ازمن گذشته، حداقل ۱۵ سال با رژیم پهلوی رسما مبارزه کردم. البته من در این راه، سرباز کوچکی بودم. اما تظاهرات دیدم، راهپیمایی دیدم، زندان و فرار کشیدم. یادم میآید حدود سال ۴۱ بود که نهضت آزادی اوج گرفتهبود. آنزمان هم چنین تظاهراتی در تهران و جلوی دانشگاه انجام میشد. دانشجویان شعار میدادند، پلیس هم میآمد و متفرق میکرد. چنین برخوردهایی نبود. من اعلام کردم که روز ۱۳آبان میآیم. ولی هرجا هم مصاحبه کردم، گفتم که مواظب باشید که طوری رفتار کنید که به کل نظام برنخورد و از روز قبل هم پیغامهایی آمد که در مراسم شرکت نکنید. بنا است با شما برخورد شود و صبح روز حرکت هم نامهای ارسال شد از یک سازمان امنیتی، مبنی بر اینکه گروه تروریستی ریگی قصد انجام عملیات انتحاری را دارند بدین جهت به محافظین گفتم هرکس مایل نیست و احساس خطر میکند، مرا همراهی نکند. ولی من بهخاطر عهدی که با مردم مبنیبر شرکت در مراسم کردهام، باید حضورپیداکنم.»
آقای کروبی سپس درباره ماجرای حمله به وی و محافظش گفت: «وقتی دیگر رفتن با ماشین امکانپذیر نبود، پیاده شدیم و درکنار مردم قرار گرفتیم. در همانجا شروعکردند به زدن مردم. بهسمت میدان ۷تیر در حرکت بودیم که ناگهان من دیدم که سر محافظم شکاف برداشته و از آن خون جاری شدهاست. اول فکر کردم که با باتوم به سرش کوبیدهاند. اما بعد فهمیدم که در اثر شلیک مستقیم گاز اشکآور به سمت ما و برخورد آن بهسر محافظم، این وضعیت پیش آمدهاست. در همین حین دیدم چیزعجیبی در جلوی پایم است. دیدم دارم خفه میشوم. انگار تمام صورت، ریش و ابروهایم گرگرفته است. من در جریان انقلاب حداقل ۲۰ بار گاز اشکآور خوردهام. اما این، گاز اشکآور نبود.»
آقای کروبی ضمن غیرمتعارف بودن تعدادی از شعارهایی که مردم میدادند، گفت: «یکی از استادان روز بعد اینجا آمد و گفت از شعارهایی که مردم میدادند من بیاختیار اشکم درآمد. ببینید این کسانی که مردم را کتک میزنند، کار را به کجا رساندهاند که مردم را تحریک به شعارهای افراطی میکنند. من هم واقعا نمیدانم که این چه خدمتی است که اینها دارند به رهبری میکنند. خب اگر این تظاهرات مسالمتآمیز برگزار میشد، عدهای میآمدند و میگفتند مرگ بر آمریکا، عده دیگری هم بودند که فریاد الله اکبر میدادند و همهچیز هم تمام میشد.»
وی در ادامه افزود: «من گاهی شک میکنم که اینها خودشان افرادی را بین جمعیت میفرستند تا از این احساس هیجان سو استفاده کنند و مردم را تحریک به رفتارهای خشونتآمیز بکنند تا بهانهای برای حمله به مردم پیدا کنند. مردم باید از رفتارهای خشونتآمیز بپرهیزند.»
آقای کروبی سپس به حملات کیهان و سایر روزنامههای زنجیرهای علیه ایشان و آقای موسوی پرداخت و گفت: «من ۵۰سال است که در جریان این انقلاب هستم. روزی که حضرت امام فوت کردند، ۵تا حکم از ایشان داشتنم. شما هم که نخستوزیر امام بودید. این روزنامههای زنجیرهای تهمت و انگ میزنند که من و شما از اسلام و انقلاب خارج شدهایم. اما با نوشتههای آنها که ما از اسلام و انقلاب خارج نمیشویم. منتها من نمیدانم این چه برخوردی است که آنها خودشان را میزانالاعمال و امیرالمومنین میدانند؟ اگر زمانی که ما روزنامهداشتیم، مینوشتیم که مثلا آقای عسگراولادی یا مرتضی نبوی ضدانقلاب هستند، حالا این آقایان ضد انقلاب میشدند؟»
آقای کروبی درباره نحوه برخوردهای خشن با زنان هم افزود: «یادم میآید در زمان پهلوی وقتی میرفتیم یک ادارهای یا جایی در صف بودیم، وقتی خانمی وارد میشد، متصدی آنجا میگفت اجازه بدهید اول کار خانم را راهبیاندازم. یا توی اتوبوسها که مختلط بود، مردها بلند میشدند که خانمها بنشینند. اما حالا درجمهوری اسلامی با زنان به قدری با خشونت رفتار میشود که اخبار متواتری از زدن بانوان با باتوم به اطلاع میرسد. من واقعا نمیفهمم که دستور چنین رفتارهایی علیه مردم، از کجا صادر میشود.»
مهندس موسوی نیز در این دیدار، در توصیف حضور مردم در روز ۱۳ آبان گفت: «وقتی صبح آن روز از خانه به سمت فرهنگستان هنر میآمدم، دیدم که جلوی دانشگاه تهران، آنقدر نیرو چیدهاند که انگار لشگرکشی شدهاست. باخودم گفتم اگر امروز حتی یکنفر هم بیرون نیاید، باز هم این نشاندهنده قدرت جریان سبز است.»
مهندس موسوی درباره برخورد لباسشخصیها با وی گفت: «حدود ساعت ۹ صبح، تعدادی جلوی فرهنگستان جمع شدند و شروعکردند به شعاردادن. سپس تعداد زیادی موتورسوار لباس شخصی، جلوی هر دو درب فرهنگستان در خیابان ولیعصر و خیابان صبا را سد کردند که مانع خروج من شوند و با بستن درب پارکینگ، کاری کردند که من سعادت نداشتهباشم که به جمع مردم بپیوندم و در این اجرمعنوی شریک بشوم.»
مهندس موسوی در ادامه افزود: « این افراد میخواستند با ممانعت از حضور من در میان مردم، قدرتنمایی بکنند، ولی در نهایت این مردم بودند که قدرتشان را نشان دادند. اینها باید حق مردم را بشناسند. شرکت در این تظاهرات چه ایرادی داشت؟ مردم میآمدند و آرام شعارهایشان را هم میدادند. پخش فیلمهای این رفتارهای خشونتآمیز و حمله به مردم و باتومزدن به سروپای خانمها عاقبت خوشی نخواهد داشت.»
مهندس موسوی اضافهکرد: «این جنبش عظیم از ارزشهای بنیادی دفاع میکند. میگوید دورغ نگویید و میگوید دروغ محکوم است، تقلب محکوم است. کسانیکه مردم را میزنند، فکر نکنند میتوانند با ترساندن، مردم را خانهنشین کنند. اسلام به مردم یاد دادهاست که در راهحق از چیزی نترسند. تصور اینکه سرکوب حلال مشکل است، اشتباه است. سرکوب، شورش را از بین میبرد ولی آنچه ما در کشور شاهد آن هستیم، شورش نیست. بلکه درخواست حقوق قانونی است.»
آقای موسوی افزود: «شعارهای ساختارشکنانه، اغلب متاثر از خشونت نیروهای امنیتی است که با ناجوانمردی به پیر و جوان و زن و مرد، حمله میکنند. مخصوصا حمله به زنان، اوج شکستن سنتهای مرسوم جامعه ماست.»
موسوی گفت: «راهسبز، سرکوب را محکوم میکند و خود نیز گرفتار خشونت نخواهد شد. همه مردم متوجه هستند که سلاح ما، شعارهای مسالمتآمیز و عقلانی ماست. اگرچه دراین راه دچار خسارت هم بشویم. ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی را میخواهیم. ما آزادی زندانیان سیاسی را میخواهیم. ما تضمین انتخاباتهای سالم را میخواهیم. ما تامین آزادیهای مطبوعات و رسانهها و آزادی عقیده و بیان را میخواهیم. اسلام دین منطق است. دین شکستن قلمها و بستن فلهای روزنامهها نیست. مردم ما تجربه تاریخی نصب گل به سر تفنگها را دارند. امروز هم گرچه مورد حمله قرار میگیرند، میدانند که قدرت عقل و مسالمت، بر قدرت سلاحهای گوناگون غلبه خواهد کرد.»
مهندس موسوی اضافه کرد: «علیرقم این صفآرایی نظامی-امنیتی غیرعادی، وسعت حضور مردم و پراکندگی آن در بیشتر نقاط تهران و بعضی از شهرهای کشور، نشان میدهد که حضور مردم جنبه احساساتی ندارد، بلکه ناشی از دلسوزی و عقلانیت برای آینده کشور است.»
به رئیس جمهورم میرحسین موسوی:
پرنده را دوست دارم نه در قفس / ترا دوست دارم تا آخرین نفس
حرامم باد
اگر من جان به جای دوست بگزینم
باید آقای موسوی بداند که این همه آشوب در شهر ما تهران تقصیر کیست؟ آیا حامیان شما نبودند که گفتند آگر شما رای نیاورید به خیابان بریزند (امیدوارم نظر من رو روی سایت بزارید) آقای موسوی برادر من برو توبه کن که خداوند خطاکاران را می بخشد با ولایت باش که جز این راه انحراف است .(توبه کنید دوستان من).
آقا حمید
یک چیز را به شما می گویم و ختم کلام
ما آقای مهندس موسوی رو همینطور که هست می خواهیم و دوستشون داریم، یک دنیا
یا حسین
میرحسین
آقا سجاد
نمی دانم آخرین برنامه ی تبلیغاتی و تلویزیونی آقای احمدی نژاد را به یاد دارید یا خیر (همان نیم ساعت وقت اضافه ی نامنصفانه که صدا و سیما به ایشان تقدیم کرد)
ایشان طوری صحبت می کنند که انگار صد در صد از برنده شدن خودشان مطمئن هستند و به مردم می گویند که آرمش خودشان را حفظ کنند!! …آن هم سه روز قبل از رای گیری!!… فکر می کنید این یعنی چی؟ ؟؟؟؟ فتنه و بی اعتمادی اولیه را چه کسی بوجود آورد؟ بهتر است شما و امثال شما بروید و توبه کنید با این همه رنجی که به مردم تحمیل کردید و دل آنها به درد آوردید …راست گفتید خدا خطاکاران را می بخشد اما از حق الناس نمی گذرد.
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی سخت مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش واو یک ریز و پی در پی دم گرم و خوشش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را.
زنده باد ایران و راه سبز امید
(((سلام دوست عزیزم راه سبز :)))
چرا حرف من رو در باره ی ولایت جواب ندادید ؟قانون مناظره که در همان مناظره اول خوانده شد به یاد دارید ؟ در مناظره ی آقای موسوی و کروبی شما بویی از مناظره استشمام می کردید ؟ یا اینکه کوبیدن آقای احمدی نژاد در آن گفتگوی دوستانه را (مناظره)؟ اگر آقایون جوابی داشتن رو در روی آقای احمدی نژاد می دادند چرا پشت سر ایشون در حالی که نمی تونستند از خودشون دفاع کنند صحبت می کردند؟ برادر یا خواهر من حق الناس این است که شما به خیابان بریزید و مغازه های مردم و بانک ها که بیت المال است را تخریب کنید؟ این است حق الناس .
اندکی صبر سحر نزدیک است…!
خطاب به راه سبز:
تو راه خودتو برو منم راه خودمو.
فقط توجه داشته باش؛ به همان اندازه که تو راهتو دوست داری ما هم راهمونو دوست داریم و تا یه همچین تفکری حاکمه مطمئن باش که هیچوقت ملت ایران یه دست نمیشه و هیچ وقت آب خوش از گلوی هیچکس پایین نمیره و آرزوی داشتن ایرانی دوست داشتنی به دل همه ما میمونه. و اونی که بهره شو میبره همونیه که در بیرون نشسته و از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن برای اختلاف بین ماها استفاده میکنه . پس از تعصب بیش از حد به تفکرات خودت خرسند نباش.
در جواب آقا حمید:
من همان طور که قبلن هم گفتم نمی خواستم دیگه جواب بدهم چون احساس کردم این گفتگو نتیجه ای در بر نخواهد داشت. این که گفتید هر کس به راه خود برود را قبول دارم اما برای اینکه متهم به تعصب داشتن نشوم مجبورم مطالبی را خلاصه وار خدمت شما عرض کنم:
الف) به نظر شما اینکه شخصی را در حد معصومین و یا حتی خدا بالا ببریم و هر گونه ایراد و انتقاد به وی را مساوی با «ضد ولایت فقیه» بودن و منافق بودن و برانداز بودن بدانیم، تعصب داشتن کورکورانه نیست؟ (من هیچ گاه نگفتم که آقای موسوی، معصوم و مقدس است) اما شما چرا ولی فقیه را که یک انسان معمولی است بری از خطا می دانید؟ امام (ره) در صحیفه ی نورشان فرمودند که، «شعار جانم فدای رهبر یک شعار انحرافی است و این رهبر است که باید جانش را فدای مردم کند» (آیا شما در این سخن امام شک دارید؟)
ب) شما مرتب گذشته ی آقای موسوی را پیش می کشید که چنین بوده و چنان بوده من هم ضمن اینکه ایشان را با توجه به ضرب المثل «چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است»، فاقد صفاتی که به ایشان نسبت دادید می دانم، به شما پاسخ دادم که به قول امام (ره)، «ملاک، حال کنونی افراد است».
ببینید شما خودتان عاقل هستید، به این کار شما می گویند اتهام زنی بدون دلیل و مدرک که جرم محسوب میشه. اگر ایشان چنین فرد خطرناکی بودند پس چرا شورای نگهبان صلاحیت ایشان را برای کاندیدا شدن تایید کرد؟ آیا شما شورای نگهبانِ خودتان را هم قبول ندارید؟ در هر صورت ایشان یکی از نامزدهای انتخاباتی بودند و ما به ایشان رای دادیم. با تمام این حرف ها اگر مدرک دارید می توانید به دادگستری مراجعه کنید و مدراک تان تحویل بدهید، چرا این قدر خودتان را برای تخریب میر حسین نزد ما به دردسر می اندازید؟
در ضمن اگر بنا بر به رخ کشیدن بر فرض خطاهای دیگران در گذشته باشد که من می توانم چندین کتاب و مقاله و رساله درباره ی خطاها و اشتباهات و کج رفتاری های جناح مورد تایید تان که این قدر سنگ شان را به سینه می زنید، از گذشته تاکنون، بیاورم. خدا وکیلی شما می توانید نکات مثبت و ارزنده ی رئیس دولت تان را برای ما برشمارید؟ اول از همه، از مهم ترین چیز یعنی «صفت دروغگویی» ایشان که شهره ی خاص و عام است شروع کنید.
دوست من، داشتن افکار و عقاید گوناگون در یک جامعه امری بسیار طبیعی است و اتفاقا باعث رشد و تعالی آن جامعه می شود و حتا با وجود عقاید مخالف هم می توان در کنار هم ایرانی دوست داشتنی درست کرد. اصلا بنا نیست که جامعه برخلاف گفته ی شما «یک دست» باشد!
اما آزار دهنده این جاست که شما چشم بر همه ی بی عدالتی ها و ظلم هایی که بر سر مردم آمده و در کل جهان مخابره شده و همگان دیده اند، می بندید و در عوض جانب ظالم را می گیرید، و یا فرافکنی می کنید، تنها برای اینکه طرف مقابل تان را قبول ندارید.
mohandes moosavi etehad ba sheykhe ghayoore iran karobie ghahreman va seyede mazloom khatamie aziz behtarin kare momkene.khoda poshto panahetan
شما چرا فقط بعضی از سخنان امام(ر)را می اورید؟چون بقیه سخنانشان بر ضد شماست؟مگر امام نگفت پشتیبان ولایت فقیه باشید تا اسیبی به مملکت شما نرسد
اقای راه سبز چرا خودتان؛خودتان را انکار می کنید؟شما در قسمت ب نوشته های خود گفتید اتهام زنی بدون دلیل و مدرک جرم محسوب می شود و اگر مدرکی دارید به دادگستری مراجعه کنید و مدارکتان را تحویل دهید تا از راه قانون پیگیری شود
اگر اینطور است اقای موسوی برای اینکه نشان دهد که در انتخابات تقلب شده است چرا بدون دلیل و مدرک وارد شد؟چرا نظم جامعه رو بهم زد؟
پس خود شما هم قبول دارید که کسی که بدون دلیل و مدرک حرف بزند مجرم محسوب می شود؟
والسلام
mohandes mosavi asheghetam va hazeram jonamo barat bedam che rayis bashi che nabashi
اگر معنی و فلسفه ولایت فقیه رو می دونستید این طوری در مورد ولایت فقیه اظهار نظر نمی کردید
به دوستان راه سبزی بگم این راهی که دارید میرید آخرش سیاه
ایدوارم که درج بشه