سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic
  • صفحه اصلی
  • » ماجرای ممنوع الملاقات شدن عرب سرخی...

ماجرای ممنوع الملاقات شدن عرب سرخی

چکیده :امروز خیابان "طالقانی" امتدادی داشت به بلندای "مطهری"، "بهشتی"، "انقلاب" و "آزادی"، و از حلقوم همه خیابانها فریاد "جمهوری اسلامی" به گوش می...


کلمه : خانواده فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی روز گذشته آماده ملاقات با عزیز دربندشان بودند اما  بازجوی او طی تماس تلفنی با خانواده این فعال سیاسی به آنها اعلام کرد که حق ملاقات آنا به دلیل سخنانی که در دیدار با میرحسین موسوی از قول عرب سرخی نقل کرده اند، لغو شده است.

به گزارش «کلمه» ساجده و فاطمه عرب سرخی، دختر این عضو ارشد سازمان مجاهدین طی یادداشتی که در وبلاگ خود منتشر کردند شرح این ماجرا را توضیح دادند. این یادداشت با عنوان «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» منتشر شده است:

قابل توجه رسانه های زنده ای که هنوز ته رمقی برای اطلاع رسانی دارند. آنها که هنوز هستند و جرات و جسارت آن را دارند که از زنده ترین آدم های این سرزمین خبر بگیرند و به اطلاع مردم بزرگ کشورمان برسانند.

خواهشمند است دیگر هیچ خبری از خانواده سربلند و سرافراز شهیدان عرب سرخی و بزرگ مرد آزاده اش کار نکنید. ما داشتیم آماده می شدیم تا به ملاقات پدر برویم. همه چیز آماده بود. دانه های سرخ انار داشت دانه می شد و پرتقال ها شسته و مهیا منتظر بودند، که “برادر سیدحسین” زنگ زد و خبر داد: “قرار ملاقات شما امروز لغو است. چرا در حضور میرحسین موسوی از قول آقای عرب سرخی گفته اید اگر او امروز کشته شود همنشین برادران شهیدش می شود؟!”

مادر خنده ای کرد و به ما گفت “عجب! ما را به خاطر کار شدن خبر حضور سبزش توسط خبرنگاران می ترسانند؟ قرار ملاقات در اختیار آنهاست، اگر می خواهند و تنها ابزارشان است، بگذار لغوش کنند. همسرم را، پدر فرزندانم را از ما گرفته اند، فکر می کنند این اهمیت کمتری از ملاقات با او دارد؟ می گویند نباید حرف زد؟ فکر می کنم آنها یک چیز بزرگ را فراموش کرده اند. پدر فرزندان من امروز به خاطر حرف زدن دربند است. ظاهرا ما نباید حرف بزنیم و دیده شویم.”

رسانه های محترم! نباید به چشم آید که ما مسلمانیم و از خانواده شهدا و انقلاب و جنگ. باید در سکوت خود دست و پا بزنیم تا چند دقیقه ای از موهبت دیدار با پدر بهره مند شویم. همان پدری که با آرمانی به بزرگی انقلاب اسلامی و خمینی کبیر(ره) و به خاطر اعتلای خون هزاران هزار شهید، رنج چنین محرومیت بزرگی را به جان خریده است. چه خیال بی پایه ای، ما فرزندان فریادهای بلندآوازه ایم. ما فرزندان گام های سبز این سرزمینیم. ما فرزندان سروهای استوار و سربه فلک کشیده ایم. پدر را نبینیم؟

چه باک!! مگر نفس ما گرم تر از نفس فرزندان عمویمان است که سال هاست پدرشان را ندیده اند. ما همواره پیش از پدر، با او و پس از او، خدای بزرگ را داریم که او را در چشم انداز نگاه خویش گذارده ایم و او چه بزرگ وارانه حضور ما را باشکوه پذیراست. بی دغدغه، بی رنج، بی هراس!

آقای بازجو! بهتر است به جای نگرانی از خبر سایت های فیلتر شده، نگران اراده ای باشید که در خیابان ها جریان یافته است.

آقای بازجو! واقعاً فکر می کنید ما نباید حرف بزنیم. به نظر شما مردم نیازی به حرف شنیدن و خط گرفتن دارند؟ امروز در خیابان نبودید؟ باید می بودید و مردم را می دیدید. شلیک هوائی بود، باتوم و گاز اشک آور بود، بوی آتش و آشغال سوخته در خیابان ها غوغا می کرد. اما هیچ کس نمی ترسید. مردم “شعار یا حسین میرحسین” می دادند و پارچه های سبز خود را تکان می دادند. من ترسیدم و شیشه ماشین را بالا کشیدم، اما هزارها جوان و پیر، مرد و زن، گروه گروه در خیابان شعار می دادند. باید بودید و می دیدید.

امروز خیابان “طالقانی” امتدادی داشت به بلندای “مطهری”، “بهشتی”، “انقلاب” و “آزادی”، و از حلقوم همه خیابانها فریاد “جمهوری اسلامی” به گوش می رسید.

آقای بازجو! چه خیالی در سر دارید؟ پدر من امروز از همیشه ی زندگیش روشن تر دیده می شود. حتی روشن تر از کار بزرگ خبرنگارانی که شما را ناراحت کردند. روشن تر از خبر واقعی آنان که زینت بخش صفحه اول رسانه ها بود.

لا یُحِبّ اللهُ الجَهرَ بِالسّوءِ مِنَ القَولِ الّا مَن ظُلِمَ وَ کانَ اللهُ سمیعاً علیماً

“خدا دوست نمی دارد که کسی به گفتار بد (به عیب خلق) صدا بلند کند مگر آنکه ظلمی به او رسیده

باشد، همانا که خدا شنوا و داناست.” سوره نساء آیه ۱۴۸



Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

یک پاسخ به “ماجرای ممنوع الملاقات شدن عرب سرخی”

  1. arsalan گفت:

    درود بر بزرگمردانی همچون فیض اله عرب سرخی که هسایش ملت را بر اسایش خویش ترجیح داده اند