انتقادجمهوری اسلامی از مذاکره باپرچم سفیدبا آمریکا
چکیده :این افراد مدعی هستند اكنون كه آمریكا ابراز تمایل به مذاكره می كند بدون فوت وقت و با بالا بردن پرچم سفید باید پشت میز مذاكره قرار گرفت !افرادی كه با این توجیهات ساده لوحانه درباره چنین موضوع مهمی اظهار نظر می كنند و درصدد تصمیم سازی بر می آیند یا فاقد قدرت تجزیه و تحلیل و شناخت ماهیت نظام سلطه هستند و یا با تغافل و چشم پوشی بر واقعیت ها قصد عوامفریبی دارند و با از سرگیری سلطه جوئیهای آمریكا بر ایران مشكلی...
کلمه: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان «توهم دوستی با شیطان !» به موضوع ۱۳ آبان پرداخته و نسبت به مذاکره با آمریکا انتقاد کرده است:
جمهوری اسلامی: فردا سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست آمریکایی که امام خمینی آنرا « ام الفساد قرن » و « شیطان بزرگ » لقب داد و در تمام سخنرانیهای خود خبث ذاتی و فساد درونی سردمداران کاخ سفید و سلطه گری آنرا یادآور شد.
بر این اساس و با توجه به همین مبنا امام خمینی همواره تاکید داشت که همه قلم ها و زبان ها باید آمریکا و دشمن اصلی ملت ایران را نشانه بگیرند. این پیر روشن ضمیر به ملت گوشزد می کرد « شیطان شیطان است ; مبادا که از مکر او غافل شوید » .
امام رابطه با آمریکا را رابطه گرگ و میش می دانستند و معتقد بودند به همان اندازه که انتظار مهربانی از گرگ داشتن نادرست است انتظار حذف خصلت سلطه طلبی از سردمداران آمریکا داشتن نیز بیهوده است و تا خوی استکباری آمریکا ریشه کن نشود ملتها امکان زندگی سالم همراه با صلح و آرامش را نخواهند یافت .
آن یار سفر کرده که همه ما امروز در خط او بودن را افتخاری برای خود می دانیم به ما توصیه می کرد مراقب باشید فریب دولتمردان آمریکا را نخورید خوی استکباری در وجود سران آمریکا و سیاستهای کاخ سفید ریشه دوانیده و از آنها جداشدنی نیست .
این بیانات و مواضع امام عین واقعیت بود و اکنون نیز با گذشت زمان حقانیت و درستی آن نمایان تر شده است . دولتمردان آمریکائی با دیدن خود در راس قدرتهای استکباری کل جهان را در حکم دهکده ای می دانند که آنها کدخدای آنند و بر مقدرات همه اهالی حاکمیت دارند. چنین تفکری به سردمداران کاخ سفید اجازه داده برای همه تصمیم بگیرند همه کشورها را تیول خود بدانند منابع ملتها را از آن خود تلقی کنند و هیچ حرکتی را خارج از حیطه منافع خود تحمل ننمایند اما در این میان و علیرغم راه روشنی که در تبیین ماهیت سلطه گرانه نظام استکباری آمریکا به عنوان استراتژی نظام جمهوری اسلامی از سوی امام ارائه شده افرادی به خود اجازه داده اند که با محمل های ناپسند چنین القا کنند که جابجایی حزبی در هیات حاکمه آمریکا و راه یافتن یک فرد سیاهپوست به کاخ سفید و با استناد به برخی اظهارات سست و صرفا نمایشی مقامات آمریکایی ـ البته با نادیده گرفتن انبوه تهدیدات ـ به معنای تغییر در سیاستهای واشنگتن است و پیشنهاد کننده طرف مقابل نیز لازم است با در پیش گرفتن حسن نیت و بر داشتن گام های مثبت به سوی از سرگیری مناسبات گام بردارد!
این افراد مدعی هستند اکنون که آمریکا ابراز تمایل به مذاکره می کند بدون فوت وقت و با بالا بردن پرچم سفید باید پشت میز مذاکره قرار گرفت !
افرادی که با این توجیهات ساده لوحانه درباره چنین موضوع مهمی اظهار نظر می کنند و درصدد تصمیم سازی بر می آیند یا فاقد قدرت تجزیه و تحلیل و شناخت ماهیت نظام سلطه هستند و یا با تغافل و چشم پوشی بر واقعیت ها قصد عوامفریبی دارند و با از سرگیری سلطه جوئیهای آمریکا بر ایران مشکلی ندارند.
کیست که نداند سردمداران کاخ سفید هرگز حاضر نشده اند از رفتارهای سلطه گرانه مداخله جویانه و گستاخانه خود علیه ملت ایران دست بردارند و درصدد عذرخواهی و جبران آن بر آیند تردیدی وجود ندارد که دولت آمریکا همچنان در قالب های مختلف به دخالت ها و تحریکات خود علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه می دهد و حاضر نیست از اهداف سلطه جویانه خود علیه ملت ایران کوتاه بیاید. تحریم های روزهای اخیر و شیطنت هائی که دولت آمریکا در عرصه مسائل هسته ای بر ضد ایران نشان داد شاهد این مدعاست .
واقعیت اینست که پرونده مناسبات آمریکا با ایران پرونده ای بسیار سیاه و قطور است که هر گاه هر صفحه ای از آن گشوده می شود بوی دشمنی و سلطه گری از آن به مشام می رسد . سیاستهای خصمانه و مداخلات دولت آمریکا از ۲۸ مرداد سال ۳۲ تاکنون علیه ملت ایران چیزی نیست که متوقف شده و یا تغییر جهت داده باشد بلکه در قالب کودتا حمله نظامی تحریکات قومی بلوکه کردن اموال و دارایی ها تحریکات مغرضانه برخوردهای مزورانه شیطنت در موضوع هسته ای اتهامات پی در پی و بی اساس درباره نقض حقوق بشر و تروریسم تضعیف و محاصره و تحریم علیه جمهوری اسلامی ادامه یافته و اینها تنها گوشه ای از این پرونده ننگین است . علاوه بر اینها سیاستهای سلطه جویانه آمریکا علیه ملتها و اشغال عراق و افغانستان و حمایت از رژیم صهیونیستی در ارتکاب جنایت علیه ملت لبنان و فلسطین چیزی نیست که دامنه شرارت آمریکا را محدود به موضوع ایران کرده باشد بلکه آمریکا بر اساس خوی استکباری به هرجا قدم گذاشته به سلطه جویی پرداخته و بر همین اساس است که ملتهای تحت ستم معتقدند سیاستها و سردمداران آمریکایی را اگر در اقیانوس ها بشویند باز هم از آنها نجاست و پلیدی خواهد تراوید.
ملت ایران با پوست و گوشت خود به این نتیجه رسیده که شیطان و سیاستهای او همیشه شیطانی هستند و از شیطان جز شیطنت نمی توان انتظار داشت . انتظار پدید آمدن تغییرات مثبت در رفتار دولتمردان آمریکایی فقط یک ساده اندیشی است . شیطان به لحاظ خبث ذاتی همیشه دشمن است و سردمداران استکبار جهانی به لحاظ نگاه استعماری به کشورها و ملتها هیچگاه نمی توانند در چارچوب عدالت و احترام متقابل گام بردارند.
بررسی ماهیت سیاستهای آمریکا علیه ملت ایران نیز نشان می دهد رفتار آنها با جمهوری اسلامی ایران ناشی از « سوتفاهم » نیست که به سادگی و با مذاکره در پشت درهای بسته آنگونه که برخی تصور می کنند قابل حل و فصل باشد بلکه ناشی از سونیت شیطانی آنهاست که فقط با تغییر ماهیت قابل حل است . بر همین اساس هر برگی از پرونده مناسبات آمریکا و ایران که ورق زده شود مملو از سونیت سلطه جویی و سبعیت آمریکائیهاست و اکنون نیز که ادعا می شود سردمداران کاخ سفید با لحن مسالمت آمیزی به صحنه آمده اند و واژه های مثبتی را به کار می گیرند همه باید بدانند که این یک روی سکه است و روی دیگر آن ماهیت سلطه جویانه شیطان بزرگ است که جای هیچگونه خوشبینی و گمانه زنی مثبت را در میان ملت ایران باقی نگذاشته است . آنچه در پس سالهای سخت مبارزه و مقاومت برای ملت ایران ثابت شده این واقعیت است که مجموعه سیاستگذار در آمریکا با اصل انقلاب اسلامی در تعارض است و هرگز آنرا بر نمی تابد و اصولا در هیچ مقطعی حاضر به پذیرش نظام جمهوری اسلامی با ویژگی های اصیل آن نخواهد بود و در هر فرصتی چه به صورت توطئه های نرم و چه به صورت قلدرمآبانه و آشکار برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و یا از درون تهی ساختن آن تلاش خواهد کرد. آقای باراک اوباما نیز چیزی غیر از همین مجموعه نیست . روسای جمهور آمریکا مهره هائی هستند که هر چند سال یکبار تغییر می کنند و چیزی بیش از مجری سیاست های پنهان نیستند. بنابر این با شنیدن چند جمله بظاهر مثبت دل بستن به پدید آمدن تغییر در رفتار آمریکا چیزی بیش از یک توهم نیست . دوستی با شیطان به خودی خود یک انحراف است چه رسد به اینکه این دوستی بر اساس یک توهم باشد.
آیا نقل بدون انتقاد این مطلب بمعنای تایید آنست؟