شاید آن طرفیها پشیمان شده باشند!
چکیده :نمونههاي ديگري نيز ميتوان ارائه كرد اما سوژههاي فوق براي پاسخگويي بـه بعضي مدعيان اصولگرايي كـافي است. آنهـا در هفتههــاي اخير بـارهـا از پشيمـاني بعضي از رايدهندگان به موسوي و كروبي سخن گفتهاند اما براي اثبات اين پشيماني، هيچ دليلي ارائه...
کلمه: مجتبی واحدی سردبیر روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله این روزنامه بعد از ارائه مقدمه ای درباره مسائل بعد از انتخابات و سیاست این روزنامه درباره دولت دهم سوالاتی را از هیات دولت حاکم پرسیده که خلاف وعده های سخن گفته است. وی سپس به موضوع ریزش آرای «کروبی» و «موسوی» که توسط عده ای بارها مطرح شده اشاره می کند و اما این نتیجه را می گیرد که وعده های داده شده اما اجرا نشده ، دلیل محکمی است تا پشیمانی احـتـمـالـی بـعـضی از رایدهندگان به کاندیدای حاکم در انتخابات اخیر را ثابت کند.
آفتاب یزد- مجتبی واحدی: بیش از ۵/۴ ماه از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری میگذرد. در این مدت همه طرفها، حضور ۴۰ میلیونی مردم در انتخابات را ستودند و در عین حال ادعاها و بحثهای مختلفی مطرح شد و طی شدن دوره ۵/۴ ماهه، از حجم ادعاهای متقابل دو طرف، نکاست. اصلاح طلبان، شائبههایی نسبت به مقدمات برگزاری انتخابات مـطـرح کـردنـد کـه هـنوز بر آن ادعاها پافشاری دارند و طرف مقابل، بدون توجه به نقش غیرقابل انکار اصلاح طلبان در ۴۰ میلیونی شدن انتخابات، این رقم را به رخ طرفداران موسوی و کروبی میکشد. در این میان، کسانی که مایل به فعالیت قانونی در داخل کشور هستند ناچارند التزام خود به نتیجه انتخابات را به نمایش بگذارند حتی اگر همچنان، اعتقادی به آن نداشته باشند. روزنامهای مانند آفتاب یزد هم که فعالیت در چارچوب قوانین موجود را پذیرفته، از این قاعده مستثنی نیست. البته این التزام، به آن معنا نیست که اصلاح برخی روشها برای رفع شائبههای احتمالی مورد تاکید قرار نگیرد.
همچنین پافشاری بر اجرای وظایف قانونی و وعدههای انتخاباتی رئیس دولت، هیچ منافاتی با التزام مورد مطالبه مراجع رسمی کشور ندارد. بر همین اساس، نگارنده مایل است به بعضی از وعدههای انتخاباتی «گروه حاکم» اشاره و از خود آنها در خصوص تاثیر این وعدهها بر آرای اکتسابی – هر چند عدد که باشد – سوال نماید.
۱- یکی از خصلتهای مهم ایرانیان، شجاعت در برابر خود بزرگبینی سایر کشورها – به ویژه انگلیسیها– میباشد. برهمین اساس میتوان با قاطعیت این موضوع را مطرح کرد که ادعای احمدینژاد در خصوص «عذرخواهی کتبی بلر به خاطر تجاوز ملوانان انگلیسی»، حس غرور بسیاری از ایرانیان را تحریک کرده و آنها با آفرینگویی به رئیس دولت، او را لایق تداوم دوره مسئولیت دانستهاند. امروز که مشخص شده است اصولاً چنین نامهای وجود نداشته، آیا کسی پاسخگوی رای دهندگانی خواهد بود که با این تلقی، رای خود را به صندوق انداختهاند؟
۲-رفع معضلات اقتصادی از جمله کاهش بیکاری، یکی از مهمترین دغدغههایی است که هیچگونه مرزبندی سیاسی نمیشناسد. در آستانه انتخابات و در برنامههای تبلیغاتی مرتبط با انتخابات، ادعاهای زیادی در مورد کاهش بیکاری مطرح شد. دو روز قبل یک نماینده اصولگرای مجلس به تشریح هنرنمایی جدید دولتیها برای پایین نشان دادن نرخ بیکاری اشاره کرده و گفته است: «حتی اگر یک جوان به خاطر سرنرفتن حوصلهاش، چند ساعت در هفته در مغازه پدرش حاضر شود، آمارگیران دولتی او را “شاغل” میدانند.»آیا آرایی که با اعتماد به آمارهای قبلی دولتی و با امید به کاهش مجدد نرخ بیکاری به صندوق ریخته شده است، امروز حس مسئولیت و مدیون بودن را در کسی برنمیانگیزد؟ اگر از میان رای دهندگان امیدوار، کسی احساس مغبونی کند و اعتراضی نماید، آیا هیچ مسئولی پاسخگوی او خواهد بود؟
۳- طـرح تـحول اقتصادی، از مهمترین سوژههای تبلیغاتی سران دولت نهم و از برجستهترین برنامههای ادعایی آنها برای دولت دهم بود. در آن زمان، رئیس دولت در یک نطق تبلیغاتی که در یکی از شهرهای اطراف تهران ایراد شد ازاراده دولت برای پرداخت ماهیانه ۴۵ تا ۷۰ هزار تومان یارانه نقدی به هر ایرانی سخن گفت.
اظهارات او به گونهای بود که هر کس تصور میکرد مجلسیها مانع این حاتمبخشی دولتیها بودهاند. این درحالی اسـت کـه آخرین اخبار افشا شده از روند بررسی طرح هدفمندکردن یارانهها، نشان میدهد با اجرای خوشبینانه لایحه پیشنهادی دولت، تنها به حدود ۵۰ درصد از آحاد جامعه، ماهیانه مبلغ ۲۰ تا ۲۴ هزار تومان یارانه نقدی پرداخت خواهد شد. ادعای دیگر احمدینژاد این بود که مبلغ پرداختی به عنوان یارانه نقدی، نه تنها گرانی ناشی از حذف یارانهها را جبران میکند بلکه مبالغی نیز به درآمد خانوادههای ضعیف میافزاید. اما امروز بسیاری از نمایندگان از دو جناح، نگرانی خود را از تراز منفی یارانه دریافتی و افزایش هزینه خانوارها پس از اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها بیان میکنند.آیا صاحبان آرای حاصله از تبلیغات پیرامون یارانههای ۴۵ تا ۷۰ هزارتومانی ، امروز حق اعتراض دارند؟
۴- احمدینژاد بارها بر حفظ آزادیهای فردی ایرانیان تـاکـیـد کـرده است. عـلاوه بـر او، مـشـاوران و نزدیکانش نیز بر همین موضوع پافشاری کرده اند. حتی مردم از زبان مشاور احـمـدینژاد شنیدند که «خوانندگان لس آنجلسی هم میتوانند به ایران رفت و آمد کنند.» بسیاری از ایرانیان،با اعتماد به نفوذ احمدینژاد در همه ارکان حکومتی و قدرت او در پیشبرد اهداف و برنامههایش، به او رای دادند تا وعده خود برای دفاع از آزادیهای فردی را اجرا کند.
اما امروز میبینند که نه تنها خوانندگان لسآنجلسی نمیتوانند به ایران بیایند بلکه هنرمندان ساکن ایران که هیچ گاه به سایر کشورها دل نسپردهاند برای حضور در یک برنامه فرهنگی در خارج از کشور با مشکل مواجه میشوند و فـریـاد آنها برای اعلام علت ممنوع الخروجی به جایی نمیرسد. این در حالی است که رئیس دولت و هیچ یک از هــمــکــاران او، به صورت علنی در این خصوص اظهارنظر نمینمایند تا مردم بدانند همان شعارهایی که در دوره تبلیغات انتخاباتی مطرح شده است، همچنان وجهه همت گروه پیروز در انتخابات میباشد.
راستی آیا اگر حتی یک رای به امید گسترش آزادیهای فردی به صندوق افتاده باشد، صاحب آن رای امروز حق ندارد در مورد عدم اجرای وعدهها، پرسشگری نماید؟
۵- در ســالهــای اخـیــر، مـوضـوع آقــازادههـا و مصونیتهای غیر قانونی ایشان از تعقیب و مجازات، از سوژههایی بود که مردم را نگران میساخت و لذا هرگاه یک سیاستمدار یا یک فرد مسئول، بر آن دست میگذاشت توجه بسیاری از مردم مستضعف را به طرف خود جلب مینمود. انصافا باید به موفقیت احمدینژاد برای بهرهبرداری از این حساسیت عمومی نیز اذعان کــرد. لزوم حاکمیت عدالت در همه عرصهها، موضوع دیگری است که در ۴ سال و چند ماه گذشته، از عناصر ثابت سخنرانیهای احمدینژاد بوده است و در فاصله میان دو تبلیغ انتخاباتی – بهار ۸۴ تا بهار ۸۸ – مردم چیزی جز سخنرانیهای مبهم، ندیدند و نشنیدند. اما به صورت ناگهانی در مناظرههای انتخاباتی سال ۸۸، اسامی چنـد سیاستمدار قدرتمند ایرانی مطرح شد که به ادعای احمدینژاد، خود یا خانوادههایشان، دستی در مفاسـد اقتصادی و رانت خواریها داشتهاند. آیا کسی میتواند تاثیر این ادعـاهـا و برخی مظلومنمـاییهـای پیرامون آنـها را بـر افزایش رای احمدینژاد، تکذیب کند؟ این در حالی است که خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد ماه – دقیقا یک هفته بعد از انتخابات – نشان داد کــه بسیاری از این ادعاها، غیرواقعی بوده است. آیا میتوان آرای کسب شده براساس این ادعاها را – هـر چـقـدر کـــه بــاشـــد – خـالی از اشکـال دانـست؟ نکته دیگری که میتوان به آن پرداخت نحوه برخورد با بعضی بـازداشتشــدگـان پس از انتخـابـات است. در نخستیـن روزهـای بعـد از انتخـابـات، تعـدادی از ایرانیان، گروهی از دو تابعیتیهـا و یک تبعه خـارجی توسط مراجع قضـایی ایران بـازداشت شـدنــد. تبعــه خـارجـی، در نخستین روزهـای بازداشت این شانس را داشت که با سفیر کشور متبـوع خود دیدار کنــد و این دیـدارهـا تـا زمان انتقـال او از اویـن بـــه سفـارتخـانـه – بـه عنـوان محـل نگهـداری تـا تعیین تکلیف – ادامه داشت. این در حالی بود که تا مدتها پس از نخستین دیدار زندانی خارجی با سفیر و مکالمه تلفنی با روسای کشور خود، بسیاری از زندانیان ایرانی به وکیل خود دسترسی نداشتند. اما احمدینژاد و یارانش که در چهار سال گذشته، بارها قوه قضائیه را به بیعدالتی در برخوردها متهم و این اتهام را در تریبونهای عمومی مطرح کرده بودند حاضر نشدند در مورد این تفاوت رفتار و ترجیح خواسته یا ناخواسته خارجیها بر داخلیها، اظهار نظر کنند. احمدینژاد میداند که در میان بازداشت شـدگـان، دو ایرانی حضور داشتنـد کـه همسران هر دوی آنها در لندن سکونت دارند. یکی از این دو، ایرانی دوتابعیتی – مانند یکی از مشاوران رئیس دولت– بود که همسر غیر ایرانی داشت. او برای یک روزنامه غیرایرانی فعالیت میکرد. خوشبختانه این هموطن که به خاطر رشته فعالیت او، بایـد او را همکـار خـود بـدانیـم اخیـرا از زنـدان آزاد و در فاصلهای کوتاه به وصال همسر خویش در لندن رسیـد. نفر دوم جوان مستعد ایرانی است که با رتبه ممتاز در حال تحصیل در یکی از معتبرترین دانشگاههای انگلیس است و همسرش نیز به تحصیل در همان کشور اشتغال دارد. او در کنار افتخارآفرینی علمی برای کشورمان، به عنوان قاری ممتاز قرآن شناختـه میشود و در بسیاری از مناسبتها، با صدای ملکوتی خویش ادعیه زیبای اسلامی را قرائت میکند. اما او نتوانسته است از همان فرصتی که هموطن دو تابعیتی بهرهمند است استفاده کند و با سپردن وثیقه به انگلستان برود تا هم فراق همسر جوانش به پایان برسد و هم افتخارآفرینی علمی او در انگلستان ادامه یابد. آیا اقتضای عدالت خواهی احمدینژاد آن نبود که در این مورد نیز اظهار نظری داشته باشد؟ بعضی افراد قطعا بـه امید دفاع علنی احمدینژاد از عدالت بـه او رای دادهانـد آیا وجود همین دو نمونـه – کــه متاسفانه بازتابهای فراوانی هم داشته است– کافی نیست که گروهی از رای دهندگان را نسبت به دقت <امید> و صحت <رای > خویش اندیشناک سازد؟
نمونههای دیگری نیز میتوان ارائه کرد اما سوژههای فوق برای پاسخگویی بـه بعضی مدعیان اصولگرایی کـافی است. آنهـا در هفتههــای اخیر بـارهـا از پشیمـانی بعضی از رایدهندگان به موسوی و کروبی سخن گفتهاند اما برای اثبات این پشیمانی، هیچ دلیلی ارائه ننمودهاند. درحالی که نـمـونـههای فوقالذکر، دلیل محکمی است تا پشیمانی احـتـمـالـی بـعـضی از رایدهندگان به کاندیدای حاکم در انتخابات اخیر را ثابت کند.
خیلی پیش آمده در این چند ماه کسانی که اظهار پشیمانی نموده اند از رای دادن به احمدی نژاد ولی با همه تبلیغات منفی و یکسویه صدا و سیما ،هنوز یکبار هم مشاهده نشده شخصی را دیده باشم پشیمان باشد از رای به آقای موسوی.
موسوی فرزند امام(ره) است و بوی امام میدهد و حاضر نیستیم به هیچ قیمتی ایشان را از دست بدهیم.
خدا لعنت کنه کسی رو که دروغگویی رو مثل نقل و نبات بین مردم رواج داد. اینقدر محکم دروغ میگه که اول خودش باور می کنه .