بازنگری علوم انسانی و اجتماعی (۲)
چکیده :یکسان سازی علوم انسانی براساس یک نظریه و رویکرد و حوزه و فرد و فضا، می تواند به شکننده تر شدن این دانش...
تقی آزاد ارمکی:یکی از مدیران وزارت علوم در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که البته تا کنون این معاونت و زیر مجموعه های آن کمتر نقشی در طرح و ساختن و نقد حوزه مطالعات فرهنگی داشته و احتمالا نسبت به عنوان مطالعات فرهنگی هم حساس می باشد، مدعی بازنگری در علوم انسانی شده است.
ایشان که حتما در علوم انسانی کتابی خوانده و نوشته و می دانند که علوم انسانی چیست و چه دامنه وسیعی دارد و به بحث های کلی در مورد انسان و جامعه و فرهنگ ختم نمی شود به چند نکته اشاره کرده اند. ایشان مدعی اند در بازنگری علوم انسانی در ایران چندین ضرورت دیده می شود. اول اینکه سرفصل های نوشته شده برای دروس علوم انسانی عمری سه دهه ای دارد و بوی کهنگی می دهد. دوم اینکه تناسب کمی بین مطالب و مباحث مطرح شده در سرفصل ها با شرایط جامعه ایرانی و جود دارد و سوم اینکه دغدغه های دینی و فرهنگی جامعه اسلامی ایران نادیده گرفته شده است. باید انصاف داشت و به هوش و ذکاوت آقای مدیر و مسئول بازنگری علوم انسانی در این معاونت مهم آفرین گفت.
حتما ایشان در زمان وارد شدن به این حوزه با مجموعه اسنادی تحت عنوان ”سرفصل دروس علوم انسانی و اجتماعی” روبرو شده و خبری از شرایط آموزشی در دانشگاهها ندارند. اگر کمی در دانشگاههای کشور، حتی در دورترین نقاط، گشت و گذاری می کردند، اینطور در مورد علوم انسانی و بازنگری در ان سخن نمی گفتند. آقای عزیز مشکل اصلی در کهنه بودن سرفصل ها نیست. مشکل در جای دیگر است. این سرفصل ها کمتر در نظام دانشگاهی از طرف اساتید و دانشجویان مورد توجه می باشد. بیشتر اساتید و محققان سعی کرده در طول زمان بیش از دو دهه از بازگشایی دانشگاهها در کشور، به بازنگری سرفصل ها اقدام کرده و ضمن تغییر فصول و مباحث، منابع را نیز تغییر دهند. به طور خاص در مورد درسی تحت عنوان ”مبانی جامعه شناسی” نه سرفصل های اشاره شده در برنامه های مصوب در ستاد انقلاب فرهنگی مراجعه می شود نه اینکه منابع معرفی شده مورد نظر است. هم در سرفصل ها تغییر صورت گرفته و هم منابع جدید برای آموزش به دانشجویان معرفی می شود. اشکال کار در این است که خیلی سلیقه ای شده است. می بایستی حداقل ها و حداکثرهای هر درس در هر سطح آموزشی معلوم شود. ما در دوره ای از علوم انسانی و اجتماعی به سر می بریم که تنوع دیدگاه، نظریه، مفهوم، نظریه پرداز، روش تحقیق و یافته های پژوهشی وجود دارد. یکسان سازی علوم انسانی براساس یک نظریه و رویکرد و حوزه و فرد و فضا، می تواند به شکننده تر شدن این دانش بینجامد. همانطور که سلیقه ای شدن دانش عاملی در تخریب علوم انسانی و اجتماعی است، یکسان سازی آن نیز می تواند این حوزه را دچار آسیب کند. به جای زحمت برای تنظیم سرفصلهایی جدید که به زودی می تواند بوی کهنگی دهد، بهتر است حداقل ها و حدااکثرهای مفهومی و نظری و تجربی در کل این حوزه دانشی و رشته های آن معلوم شده و مابقی کار را به استاد و دانشجوی و کاری که در کلاس و گروه و دانشگاه انجام می دهند، واگذار شود. این نوع سیاستگذاری هم زحمت مدیران را کم می کند و هم از آزادی عمل استاد و دانشجو وموسسه و آکادمی نمی کاهد. هر تصمیم و کاری به غیر از تعیین انتظارات در دو سطح حداقلی و حداکثری.، گمراهی و نهایت فساد اداری و سیاسی و علمی و فرهنگی است. نتیجه دو گانه این حرکت عبارت خواهد بود از (۱) صاحب مال و نام و شهرت عده ای و (۲) نابودی نظام دانشگاهی و به انزوا ی یا مخالفت رادیکالی جمع کثیری از دانشمندان کشور.
بر گرفته از وبلاگ جامعه ایرانی _مدرنیته ایران
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085