یادداشت روز حیاتنو/صلح، بهتر از جنگ
چکیده :امنیتى و نظامى کردن فضاى سیاسى جامعه، از میان بردن رقابت سالم سیاسی، حذف جناح ریشه دار اصلاح طلبی، طرد قواعد بازى سیاسى و نادیده پنداشتن حاکمیت قانون، که موجب خمودگى جامعه و دلسردى مردم از نظام مىشود، نابخردانه وبه مثابه آب در آسیاب دشمن ریختن...
یک حرف صوفیانه بگویم اجازتست
اى نور دیده! صلح به از جنگ و داورى (حافظ)
محمد مهدى حسنی*:اکنون در حال جنگ با دشمن هستیم… عمل و اقدام ما باید به گونه یى باشد که بازدارنده دشمنان بوده و باعث شود آنان همیشه در هراس باشند…». این جملهها، گفتار یک مارشال یا ژنرال کشورى در حال جنگ، نیست و از لابلاى متون تاریخ جنگهاى بشرى هم گزینش نشده است، بلکه اظهارات محسنى اژهاى وزیر پیشین اطلاعات در دولت نهم و دادستان کنونى کل کشور است که در مراسم تودیع و معارفه سرپرست دادسرا و رئیس دادگاه انقلاب بیان شده و در روزنامههاى پنجشنبه گذشته انعکاس یافته است. او که در رأس وکلاى جماعت (دادستانها) است و وظایف عمده نظارتى و گوناگون در زمینه پاسدارى از حقوق عامه و اجراى صحیح قانون در محاکم و پیشگیرى از جرم و بهداشت قضایى و غیره دارد، با هشدار به اینکه فضاى سیاسى کشور، فضاى جنگى است، یادآورى کرده است: «اگر به کسى عفو داده شود باید بعد از جنگ باشد.» چنین گفتارى باعث تعجب است.
زیرا چندىپیش، مقام رهبرى در خطبههاى نماز عید فطر، اخلاق حسنه و مهربانى و برادرى را نیاز جدى جامعه امروز ایران تلقى کرده و با انتقاد از اقدام رسانهها در ترویج فضاى تهمت و سوءظن و بدگمانى فرمودند: «رویه تأسف بار رواج شایعات و تهمتهاى متقابل، دلها و فضاى زندگى جامعه را تاریک و ظلمانى مىکند.» و یادآورى نمودند …
نباید حرفها و ادعاهاى رسانههاى مغرض را به بهانه ایجاد شفافیت، تکرار و پخش کرد و به دیگران تهمت خیانت یا خطا زد چرا که این کار شفافیت نیست بلکه کدر کردن فضاست و معناى حقیقى شفافیت ارائه کارنامه به مردم است و هیچکس حق ندارد مسائلى را که اثبات نشده بیان کند و دیگران را زیر بار فشار تهمت قرار دهد. همچنین آیتالله جوادى آملى در نماز جمعه قم، به تأسى از کلام حضرت احدیت (جل) گفتند: «باید باور کنیم که اختلاف به ضرر همه است. اگر مشکلى در بین ماست باید آن را درون خود حل کنیم. ما باید باور کنیم که اختلاف به ضرر همه است و ملتها با اختلاف به جایى نخواهند رسید. هنگامى که بین دو نفر اختلاف به وجود آید هر دو را ضعیف خواهد کرد. مقام معظم رهبری، مراجع و علما و همه مسئولان ما بارها تاکید کردهاند که مواظب زبان، گفتار و قلم خود باشیم و از عملى که ایجاد تشنج کند، بپرهیزیم.»از این رو، بىشک «جنگى توصیف کردن فضاى سیاسى کشور» از ناحیهیک مقام عالى رتبه قضایی، گفتار و موضعى خلاف نظر مقام رهبرى و نیز باور میانه روان از جناح موسوم به اصولگراى کشور است.
چنانکه محمدرضا باهنر نایبرئیس مجلس خود با اشاره به بیانات مقام رهبرى در روز عید فطر، اگر چه بیانات ایشان را کوتاه، اما کامل پنداشته و بر همه فرض دانسته است که براى آرام کردن فضاى جامعه، ایجاد صلح و صفا و تبیین عاقلانه مسائل سیاسى و تردیدزدایى از افکار عمومى از همه حوزه نفوذ و آبروى خود استفاده کنند.
یادتان هست وقتى که آیتالله هاشمى رفسنجانی، در حاشیه نشست اعضاى مجلس خبرگان، از تلاش دلسوزان نظام براى تهیه طرح برون رفت از وضعیت فعلى، خبر داد، عدهاى از تندروهاى جناح راست، برآشفتد که او بر خلاف مصلحت مردم و نظام «بحران نمایی» مىکند و این استراتژى قدیمى نزدیکان هاشمى ازهنگام روى کار آمدن دولت نهم بوده است. اکنون بایستى ببنیم که دوستان اصولگرا در برابر موضع آقاى اژهای، چه برخوردى مىکنند؟ بلاشک در موقعیتى که حوادث ناگوار پس از انتخابات، نظام را مورد تهدید قرار داده است، تلاش براى ایجاد فضاى آرام و یکدلى و بازگرداندن نشاط و تلطیف فضاى سیاسی، کمترین وظیفه هر ایرانی، بویژه دستاندرکاران و اولیاى حاکم است. همگان مىدانند که امنیتى و نظامى کردن فضاى سیاسى جامعه، از میان بردن رقابت سالم سیاسی، حذف جناح ریشه دار اصلاح طلبی، طرد قواعد بازى سیاسى و نادیده پنداشتن حاکمیت قانون، که موجب خمودگى جامعه و دلسردى مردم از نظام مىشود، نابخردانه وبه مثابه آب در آسیاب دشمن ریختن است.
جناب آقاى اژهای! هیچکس منکر وجود و فعالیت اپوزیسیون براندازى و ضد انقلابهاى خارجى و سوءاستفاده آنها از تنشها و التهابات ایجاد شده پس از انتخابات نیست، لیکن مسئله اساسى این است، که اولاً – با توجه به تثبیت نظام، آنان چنین قد و قوارهاى ندارند که طرف «جنگ» با نظام قرار گیرند و شرایط جنگى و اضطرارى بر کشور تحمیل کنند. مگر اینکه خود را از سنخ کشورهاى ناامن منطقه و همسایه بدانیم، که در اینصورت به خطا رفتهایم. ثانیاً- سوءاستفاده آنان از وقایع پس از انتخابات، نه به خاطر اعتراضات مردمى موسوم به جنبش سبز، بلکه به علت سرسختى بىجهت برخى اعضاى خانواده بزرگ انقلاب و تفکر یکطرفه دیدن جاده سیاست و میل به حذف و نابودى رقیب و اتخاذ تصمیمات نا متعارف و غیر اصولى است که به جاى مدارا کردن و شنیدن صداى مخالف و دیدن نیمه پر لیوان، صحنه داخلى را جنگ تصور کرده و اعتراضات آرام خیابانى را به بلوا و آشوب کشیدند و اجازه دادند که غیرخودیها از موقعیت سوءاستفاده کرده و شعایرى که به نفع نظام و داخل در چارچوب قوانین آن بود، گاه رنگ بیگانگى و خروج از خط قرمز به خود بگیرد. برخوردهاى خشن و بىمحابا، دلمردگى و خمودگى فضاى سیاسى و انسداد آن، عصبانى شدن و تندروى کردن عدهاى وبى تفاوتى و بىخیالى عدهاى دیگر از مردم را موجب شد و حذف و گرفتارى و زندانى کردن تعدادى از یاران انقلاب و دلسوزان و مدیران سابق نظام تالى آن گردید، در اینصورت طبیعى است که اپوزیسیون خارج نشین، که کمترین سنخیتى با یاران انقلاب و امام نداشته، این موضوع را فاصله افتادن میان مردم و نظام تلقى و قد فراز کنند و حرکت و جنبش سبز مردمى را که در درون نظام بوده و خواستههایش همه و تنها در چهارچوب قانون اساسى است، «خیال خامبراندازی» توصیف کنند و بخواهند اختلاف خانواده بزرگ ایران زمین را به سود خود مصادره کنند.
راستى آیا از تحلیل و برخوردهاى امثال جنابعالى جز براى همان اپوزیسیون برتابیده از مردم و انقلاب، مصرف دیگرى قابل تصور است. براى نظام چه دخلى دارد که مدیران ارشد امنیتى و قضایى آن اعلام کنند، وقتى آنان در آرامش بودهاند نسبت به حرکتهاى حساب شده سلطنت طلبان و سایر ضد انقلابیون فراری، حجم بالاى مسافرتهاى بیگانگان، فعالیت سازمان یافته داخلى آنان و… غافل بوده و آنها توانستهاند، از مدتها پیش، با کشیدن نقشه دقیق و پىریزى حوادث، موقعیتى را فراهم آورند که یاران انقلاب و امام و مدیران ارشد سابق نظام را با خود همراه کنند و حتى به قم و بیت برخى مراجع عظام و نیز به بیت حضرت امام (ره) نفوذ کنند و طرفداران دو رقیب ریاست جمهورى فعلى را به خیابان بکشانند. آیا توصیف کردن فضاى کشور به فضاى جنگى و بها دادن به مخالفانى که کمترین توان و قدرت در رویایى با نظام را ندارند و اقرار به اینکه آنان از چنین قدرتى برخوردارند، واقعاً مقرون به حقیقت بوده و در عین حال به نفع نظام است؟!! یا اینکه بایستى برعکس گفت: مطالبات جنبش سبز، اختلافى در داخل خود نظام است و کمترین ارتباط به کسانى که با آن وضع و حال و روز روشن دستبند سبز مىبندند و خود را ایدئولوگ و تئورین جنبش سبز مىدانند، ندارد و وکمترین مشابهتى میان آنان و طرفداران داخلى لیکن ناراضى نظام نیست. جنبش سبز، چه وقت، عدول از خط امام (ره)، براندازی، تخدیش اصول قانون اساسى ج. ا. ا. و نهب و غارت اموال عمومى و انحراف از اصول انقلاب اسلامى را خواستار بوده است؟در شرایط فعلى که مجامع بینالمللی، تمام مواضع و حرکتهاى ما را زیر نظردارند، آنچه که باید براى تمام جناحهاى کشور در اولویت باشد، حفظ منافع ملى و حراست از دست آوردهاى انقلاب باشد، راستى خلط این دو گروه از مخالفان و به یک چوب راندن دوست و دشمن و اینکه مملکت را یک میدان جنگ تصور کنیم که در یک سو دولت وحاکمیت و در سویى دیگر مردم وجنبش سبز، اپوزیسیون خارجى و موساد و… قرار دارد، چه نفعى مىبریم؟ آیا تحلیل شما از موقعیت فعلی، روشن و واقع بینانه است؟ بىتردید پاسخ این پرسش منفى است. بدون شک بزرگان هریک از دو جناح کشور، باید با در نظرگرفتن نقش و جایگاه رهبری، و نظر مراجع و روحانیت و رعایت قواعد بازى و حاکمیت قانون و انصاف و مساوات ومدارا، بالاخره به این جمعبندى برسند که براى برون رفت از مشکلات فرارو و همچنین حفظ اصل نظام و منافع ملی، به هم زیستى مسالمت آمیز برسند، تا مردم و طرفداران آنها نیز به تاسى از آنان همان راه روند و دوباره شادى و نشاط سیاسى زمان انتخابات به وجود آید.
اى سلیمان در میان زاغ و باز/ لطف حق شو با همه مرغان بساز (مولوی)
جناب آقاى اژهای، مردم با اعتقاد به تمام ارکان اساسى حکومت و وفادارى به اصول قانون اساسی، خواهان قدرتمندى تمامى ارکان نظام، وجود امنیت اجتماعى و سیاسی، داشتن قواى مستقل و کارآمد هستند و از قوهقضائیه مصرانه مىخواهند، بىهیچ برخورد جناحی، تنها به وظایف و تکالیف قانونى خویش در ارتباط با حفظ و حراست حقوق اساسى و مدنى آنها عمل کند و اگر درخواستهایى از قبیل توقف روند بازداشتها و آزادى زندانیان سیاسى و باز بودن فضاى باز خبرى و آزادى مطبوعات و بىطرفى رسانه ملى و محترم شمردن اصل تحزب و سایر حقوق سیاسى و محاکمه مقصرین و متجاوزین به تمامیت جسمى و مالى و آزادى آنان را دارند همه در چار چوب قانون اساسى تبیین مىشود. و اگر کارها به این ترتیب پیش رود، دولتیان و حکومتگران و هم مردم دل آسوده در خانههاى خود مىخوابند. در مثنوى شریف، مولانا با اشاره به داستان ابراهیم ادهم گوید او پادشاهى خراسان را رها کرد تا سلطنت پایدار را بدست آورد و هم او به آسودگى بر سریر سلطنت مىآرامید و نگهباناش بر پشت بام قصر پاسبانى مىدادند، در حالیکه منظور و مقصود او، از گماردن حارسان، رفع خطر دزدى و دفع شرى رندان نبود. او مىدانست حاکمى که دادگر و عادل است از هرگونه اتفاق و واقعه بد به دور و دل آسوده است. پس از این دیدگاه، عدل جویى و داد گسترى از آرزوها محافظت مىکند.
عـــــــدل باشد پاسبــــان کامها / نى به شب چوبک زنان بر بامها
* وکیل پایه یک دادگستری
Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوستهی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085