سایت خبری تحلیلی کلمهhidden pichidden pichidden pichidden pichidden pic

تناقض کودتا با انقلاب

چکیده :عماد افروغ  در تحلیل مباحث اجتماعی سه عنصر باید مورد توجه قرار گیرد. انقلاب مخملی نیز که مورد ادعای طیفی از جریان سیاسی ایران است از این قاعده مستثنی نیست. این سه عنصر عبارتند از ساختار، عامل و زمینه. در مورد دو عنصر ساختار و زمینه باید سوال شود آیا رهبری جنبش و ایدئولوژی غالب...


عماد افروغ 

در تحلیل مباحث اجتماعی سه عنصر باید مورد توجه قرار گیرد. انقلاب مخملی نیز که مورد ادعای طیفی از جریان سیاسی ایران است از این قاعده مستثنی نیست. این سه عنصر عبارتند از ساختار، عامل و زمینه. در مورد دو عنصر ساختار و زمینه باید سوال شود آیا رهبری جنبش و ایدئولوژی غالب بر آن قصد براندازی داشته اند و ارتباط گسترده مالی با کشورهای غربی.
چراکه جنبش را نمی توان برانداز خواند بدون آنکه رهبری آن و ایدئولوژی حاکم بر آن براندازانه باشد. اگر ثابت شد پشتوانه مالی و فکری اعتراضات بعد از انتخابات یا تحرکات انتخاباتی از غرب بوده است یا آقای موسوی از ابتدا قصد براندازی داشته، می توان این ادعا را در حیطه ساختار و عامل قبول کرد. آن گونه که به نظر می رسد آقای موسوی چنین قصدی نداشتند و ایدئولوژی جنبش نیز از ابتدا براندازی نبوده. شاید عناصری که بعضاً در دادگاه دیده می شوند چنین روندی را در دستور کار خود قرار داده بودند یا با صحبت هایشان نقشی در خرابکاری های بعد از انتخابات داشته اند اما جنبش را نمی توان با چند نفر که رهبریت آن را نیز در دست ندارند، تعریف و تفسیر کرد. در حیطه تعریف عنصر سوم که همان زمینه انقلاب مخملی در ایران است قبل از این نیز اشاره کرده ام که با توجه به تفاوت های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی کشورهای مختلف با یکدیگر و به خصوص ایران با کشورهایی که در آنها انقلاب مخملی رخ داده، به نظر می رسد این اتفاق غیرقابل باور باشد چراکه حاکمیت کشورهای سوسیالیستی که اساساً با آزادی میانه یی نداشته و ندارند باید منتظر بروز انقلاب مخملی باشد. 
انقلاب اسلامی بعد از سرنگونی نظام پادشاهی به سرعت قانون اساسی را تدوین کرد که فصل سوم آن حقوق ملت نام دارد و در طول ۳۰ساله گذشته هیچ گاه شاهد دیکتاتوری که منجر به انقلاب مخملی شود نداشتیم. این حرف توهین به انقلاب اسلامی، حکومت و مردم است که بگوییم ایران مانند کشورهای سوسیالیستی است که در آن احتمال به وقوع پیوستن انقلاب مخملی وجود دارد. زمینه دیگری که باید مورد توجه واقع شود، سازماندهی جنبش های براندازانه در کشورهای مختلف با بیگانگان است. اگر بتوانند مسائلی را که ذکر شد از جمله ارتباط با بیگانگان به شکل گسترده و در سطح رهبریت جنبش یا قصد میرحسین موسوی برای براندازی نظام ثابت کنند، بی شک من نیز به صف مخالفان موسوی خواهم پیوست و خواستار برخورد با او خواهم شد. مساله دیگری که در کیفرخواست مطرح بود وارد شدن عقلانیت بیشتر در ادعاهای دادستان است. به عنوان مثال می توان به این مساله که اعتراضات بعد از انتخابات تا حدودی طبیعی دانسته شد و تمام اعتراضات جنبه وابستگی ندارد اشاره کرد. 
اما مساله یی که به تازگی مطرح کرده اند کودتای مخملی است. در دایره لغات و مفاهیم سیاسی ما چیزی به نام کودتای مخملی نداریم. کودتا در اصطلاح جابه جایی قدرت است، در صورتی که انقلاب مخملی به دنبال تغییر نظام است، منتها از طریق استحاله از درون و با استفاده از عناصر داخلی. البته بعضی از کودتاها بوده اند که به براندازی منتهی شده اند مانند کودتای «فیدل کاسترو» اما نمی توان عنصری را در نظر گرفت که هم کودتا باشد و هم مخملی. اگر انقلاب مخملی است که قصد کامل براندازی دارد و اگر کودتا است قصدش جابه جایی قدرت است. نمی توان این دو عنصر را با یکدیگر جمع کرد. باید مشخص شود که ادعای دادستان کودتاست یا انقلاب مخملی، چراکه نوع جرم و نوع برخورد با آنها از دیدگاه قانونی تفاوت دارد.
همان طور که ذکر شد انقلاب مخملی در ایران رخ نمی دهد و این ادعا با توجه به واقعیاتی که با آن روبه رو هستیم قابل باور نیست اما باید دلایل و اسناد کامل دادستان یا افرادی که این ادعا را مطرح کردند مورد بررسی قرار گیرد. اگر حتی ثابت شود آقای موسوی با بیگانگان ارتباط گسترده مالی داشته یا از ابتدا به قصد براندازی نظام وارد عرصه انتخابات شده و جنبشی که پدید آورده با ایدئولوژی براندازی نظام شکل گرفته باز نمی توان با لغت کودتای مخملی کنار آمد.
عنصری که ورای همه موضوعات باید مورد توجه واقع شود ریشه های پدیدار شدن انقلاب مخملی در ایران است. اگر از دید عده یی ایران از منظر فرهنگی، تاریخی و اجتماعی قابلیت پذیرش انقلاب مخملی را دارد، صحبت دیگری است اما همان طور که ذکر شد ریشه فکری، اعتقادی و اجتماعی مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی با کشورهای سوسیالیستی تفاوت فاحشی دارد. نظام جمهوری اسلامی به آزادی و حقوق مردم از منظر قانونی و عملی در ۳۰ ساله گذشته پایبند بوده است. بروز عقلانیت و اخلاق در منازعات سیاسی و دوری جستن از جهت گیری های حزبی و جناحی در شرایط فعلی بیشترین کمک را به حل بحران می کند. همان طور که پیش از این نیز اشاره شد در این دادگاه و کیفرخواست آن با تمام نقدهایی که می توان به آن وارد کرد، ظهور عقلانیت قابل توجه است. در کیفرخواست از ادعاهایی که اساساً تمام اعتراضات را مرتبط با بیگانگان دانسته و هر حرکتی را به قصد براندازی تفسیر کنند، خبری نبود و جایگاهی برای اعتراضات طبیعی قائل شدند. 
شاید در این میان عناصری از بیگانه قصد براندازی داشتند یا با تحرکات نیروهای ضدانقلاب و خارج از نظام به فعالیت پرداختند و مردم را تهییج کردند اما نمی توان تمام اعتراضات و اتفاقات را مرتبط با آنان دانست. بی شک در هر رخداد سیاسی و اجتماعی اعتراضاتی به شکل طبیعی رخ می دهد. نمی توان با چن


Deprecated: File پوسته بدون comments.php is deprecated since version 3.0.0 with no alternative available. لطفاً یک قالب comments.php در پوسته‌ی خود قرار دهید. in /var/www/html/kaleme.com/wp-includes/functions.php on line 6085

۳ پاسخ به “تناقض کودتا با انقلاب”

  1. آریو برزن گفت:

    درود بر آقای افروغ

  2. amir گفت:

    ین خیلی خوب که بین اصول گرایان هم چند نفری با عقل شعور بالا وجود دارند این جای امیدواری دارد به امید پیروزی جنبش سبز بر تمام بی عدالتی ها

  3. میثم گفت:

    جناب آقای افروز!
    به نظر شما خیلی خوب است که پس از این همه وقت که یک عده آدم را که روزهای متمادی در انفرادی و بدون ارتباط با خانواده و بدون حقوق قانونی نگه داشته اند بیاورند و یک کیفرخواست عقلانی برایشان بخوانند!!!!
    آیا نمی بینید که همین عقلانیت مورد ادعای شما نه ناشی از سر عقل آمدن آقایان، بلکه از فشار اجتماعی ناشی شده است؟